سیاستگذاران و مفسران غربی به اشتباه چنین میپندارند که تحریمها ایران را به دادن امتیاز در مذاکرات هستهای واخواهد داشت و یا حتی اساساً در ثبات جمهوری اسلامی پیش از انتخابات ریاستجمهوری آینده خلل ایجاد خواهد کرد.
«فلینت لورت» و «هیلاری مان لورت»، دو استاد روابط بینالملل در
دانشگاههای آمریکا و نویسندگان کتاب «سفر به تهران» در مقالهای با عنوان
«سقوط سیاست تحریم علیه ایران» که در پایگاه تحلیلی «هافینگتن پست» منتشر
شد در این زمینه مینویسند: گذشته از مبالغههایی که در استدلالهای مفسران
غربی در مورد اثرگذاری تحریمها بر دیدگاههای ایرانیان و تصمیمگیریهای
آنان شده است، نقایص بالقوه عمدهای که در درون رژیم تحریمی تحت هدایت
آمریکا وجود دارد نیز از سوی آنان نادیده گرفته میشود، نقایصی که
پیشرفتهای مداوم اروپا و آسیا، آنها را پررنگتر میسازند. این پیشرفتها
اگر به سقوط کامل سیاست تحریمی آمریکا منجر نشوند، تضعیف و فرسایش آنها را
در پی خواهندداشت. فلینت و هیلاری لورت در ادامه آورده اند: دولت
آمریکا عملاً از سال1979 همزمان با پیروزی انقلاب ایران، تحریمهای
یکجانبهای را علیه جمهوری اسلامی اعمال کرده است، اما این اقدامها تأثیر
چندانی بر اقتصاد ایران نداشته و قطعاً در آن دسته از سیاستهای ایران که
مطلوب آمریکا نیست، تغییری ایجاد نکردهاند. بین سالهای 2006تا2010
آمریکا، شورای امنیت سازمان ملل را به تصویب 6قطعنامه که اعمال تحریمهای
چندجانبه علیه ایران را مجاز میساختند واداشت، اما این تلاش آمریکا هم
تأثیر کمی داشت، زیرا چین و روسیه از تصویب هر قطعنامهای که به منافع آنها
در ایران ضربه بزند، خودداری کردند. در ادامه این مطلب آمده است: فراتر
از اقدامهای یکجانبه و چندجانبه علیه اقتصاد ایران، ایالات متحده از
سال1996 تهدید کرد تحریمهای ثانوی علیه نهادهای کشور ثالثی که با جمهوری
اسلامی معامله انجام دهد اعمال خواهد کرد. تقریباً به طور قطع میتوان گفت
تحریمهای ثانوی، نقض تعهدات آمریکا به سازمان تجارت جهانی است. این سازمان
به اعضایش اجازه میدهد با کشورهایی که فرض میشود تهدیدی نسبت به امنیت
ملی آنها به شمار میآیند قطع رابطه تجاری داشته باشد، اما تحریم دیگر اعضا
را به دلیل انجام معاملات در کشورهای ثالث، مجاز نمیداند. اگر آمریکا در
این زمینه از سوی «مکانیزم حل و فصل اختلافات سازمان تجارت جهانی» مورد
اعتراض قرار بگیرد، قطعاً بازنده خواهدبود. به همین دلیل است که ایالات
متحده در حال حاضر معافیتهایی را به کشورهایی که به خرید نفت از ایران
ادامه میدهند و حتی کاهش خرید نفتی آنها مورد تردید است، اعطا
میکند.نویسندگان در ادامه در توضیح روند سقوط سیاست تحریمی آمریکا
مینویسند: در آن سوی جهان، آمریکا در مسیر تقابل با چین بر سر موضوع
تحریمها قرار گرفته است. دولت اوباما به منظور جلوگیری از ایجاد تنش با چین
در مورد موضوع تحریمها تلاشهایی انجام داده است. اگر با اصرار کنگره،
دولت آمریکا از این پس درخواست کند چین واردات نفت خود از ایران را به
میزان زیادی کاهش دهد و بانکهای چینی عملاً معاملاتی را که با ایران مرتبط
است متوقف کنند، با پاسخ منفی پکن مواجه خواهد شد و اگر واشنگتن از خواست
خود عقبنشینی کند تحریمهای ثانوی به سرعت فرسایش خواهند یافت. صادرات
نفت ایران هماکنون درحال افزایش است و دلیل عمده آن تقاضای نفتی چین است.
با آشکار شدن این موضوع که واشنگتن تحریمهای ثانوی را با جدیت اعمال نخواهد
کرد، رشد انتقال نفت ایران به چین و دیگر اقتصادهای غیرغربی همچون هند و
کرهجنوبی افزایش خواهد یافت. این قدرتهای غیرغربی همچنین در تلاشهای ایران
برای جایگزین کردن مکانیزمهای تحت سلطه آمریکا در زمینه هدایت و انجام
معاملات بینالمللی، نقش محوری ایفا میکنند و این پروژه با ایستادگی
کشورهایی نظیر چین در برابر اقدامهای آمریکا شدت و حدت بیشتری خواهد یافت.
برعکس
اگر واشنگتن شرکتهای انرژی و بانکهای اصلی چین را تحریم کند، پکن این
اقدام آمریکا را بیپاسخ نخواهد گذاشت و دست کم با کشاندن آمریکا به
مکانیزم حل و فصل اختلاف سازمان تجارت جهانی(جایی که پکن در آن برنده خواهد
بود) و شاید هم با اقدام متقابل علیه شرکتهای آمریکایی که در چین فعالیت
میکنند واکنش نشان خواهد داد. پکن هماکنون نیز تمایلی ندارد که در شورای
امنیت سازمان ملل روی قطعنامه تحریمی جدیدی کار کند، بلکه بیشتر خواهان
مقاومت در مقابل آن دسته از اقدامهای ایالات متحده است که از دیدگاه چین
منافع این کشور را به چالش میکشند. از این رو رهبران چین رفتار تحکمآمیز
آمریکا در مورد تحریمها علیه ایران را نخواهند پذیرفت. در این شرایط،
راههایی که پکن برای اعمال دادرسی علیه آمریکا به خاطر نقض قوانین اقتصادی
بینالمللی که منافع چین را در خطر قرار میدهند در اختیار دارد بیشتر از
اهرمهایی است که آمریکا برای تحت فشار قرار دادن چین در دست دارد تا این
کشور را به پیروی از خواست خود وادارد.با نخنما شدن سیاست تحریم ایالات
متحده، باراک اوباما که بر سر دو راهی مانده، باید تصمیم بگیرد آیا در راه
بیسرانجام خصومت با ایران باقی خواهد ماند یا در استراتژی آمریکا در
خاورمیانه تغییراتی به وجود خواهد آورد، تغییراتی که بر به کارگیری یک
دیپلماسی درست و حقیقی با تهران تأکید میکند و ریشه در پذیرش جمهوری
اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی قانونمند دارد، نظامی که از منافع ملی
قانونمندی برخوردار است.