۱۷ اسفند ۱۳۹۱ - ۰۸:۵۳
کد خبر: ۲۱۳۳
هر چند نشان داده شد که بسیاری از مدارک در سفارت خانه آمریکا هنگام اشغال توسط دانشجویان پیرو خط امام سوزانده وخرد شد؛ اما ترمیم مدارک را در فضایی پراز رعب و وحشت بازنمایی می کند گویی در هر سوی این بازی ایران بازنده است. گویی مهم نیست مدارک چه بوده و یا اصلا چرا اگر انطور که سعی میشد نمایش داده شود چیزی نبوده پس چرا مدارک سوزانده میشد و خرد شدند ونابود گشتند.
فیلم آرگو محصول آمریکا به کارگردانی بن افلک و تهیه کنندگی جرج کلونی کاندیدای پنج جایزه ی گلدن گلوپ و برنده دو جایزه بهترین کارکردانی و بهترین فیلم درام از این جشنواره و برنده جوایز اسکار است. داستان این فیلم درباره ی حضور تونی مندز، نماینده سازمان سیا با عنوانی جعلی در ایران است. وی با نمایشنامه ای به نام آرگو وارد ایران شده و سعی در خروج شش نماینده ی سفارت امریکا که پس از تسخیر این سفارت خانه موفق به فرار و پنهان شدن در منزل سفیر کانادا شده اند میکند.

یا می توان داستان فیلم را به این صورت تعریف کرد که سازمان سیا برای نجات شش نفری که پس از تسخیر سفارت آمریکا در ایران موفق به فرار و پنهان شدن در منزل سفیر کانادا میشوند پس از طرح های زیاد تونی مندز را با فیلم نامه ای تخیلی به نام آرگو وارد ایران میکند تا آن شش نفر را به عنوان گروه فیلم برداری از ایران خارج نماید.

فیلم ارگو فیلمی بسیار قوی تر و کوبنده تر از فیلم ۳۰۰ است. در واقع این فیلم کاملا از فنون اقناع مخاطب بهره برده و با فضایی رئال روی صحنه رفته است. ماجرای این فیلم در ظاهر نجات شش نماینده امریکا در ایران است که در نهایت همکاری و کمک میان دو دولت ملت امریکا و کانادا را نشان می دهد اما در پس این نمایش به ظاهر ساده سعی در تخریب چهره ایران داشته اند. در واقع مخاطب در این فیلم گویی قرار است پای داستانی بنشیند که خود آخرش را می داند و در آن دخل و تصرفی صورت نگرفته است اما در صحنه های مختلف این فیلم به شکل مستقیم وغیر مستقیم سعی می شود از ایران و ایرانی چهره ای خاص به نمایش گذاشته شود. گویی این بار هالیوود پخته تر به جنگ با ایران می آید، دیگر از ۳۰۰ باور نکردنی خبری نیست و این بار سعی نمی کنند به طور مستقیم مفهومی را در ذهن مخاطب فرو کنند بلکه این صحنه های فرعی هستند که در خلال داستان به طور ناخودآگاه به ذهن و برداشت مخاطب جهت می دهد به همین دلیل است که میتوان گفت این فیلم به خوبی از فنون اقناع مخاطب بهره گرفته است. نوع فیلم برداری در فیلم آرگو بسیار قوی است. فضای بازنمایی شده در این فیلم از نظر ظاهر افراد، اماکن، نوع پوشش و غیره به فضای آن زمان بسیار نزدیک است و این باعث میشود که این نکته در ذهن ببینده این فیلم جای بگیرد که این فیلم فیلمی است بر مبنای واقعیت.

چنان که در انتهای فیلم چند عکس را ازافراد، فضاها و شخصیت ها با محتوای نمایش داده شده مطابقت داده میشود تا در واقع بیننده را اقناع کند که این فیلم نه ساخت موضوع بلکه بازنمایی از واقعیت های بیرونی است؛ در حالی که به خوبی با نگاهی دقیق و اندکی مطالعه می توان به این نکته پی برد که تصاویر مختلف و صحنه های خشنی که از ایران زمان انقلاب به نمایش گذاشته شده است گلچینی از رخدادهاست که از حوادث قبل و بعد جدا شده پس نمیتوانند نماینده ای گویا و کامل برای تشریح اوضاع ایران شوند.

 فیلم آرگو از صداپردازی و تدوین صدای قوی برخوردار است که باعث شده است نامزد دریافت جایزه بهترین تدوین صدا و ترکیب صدا در اسکاربشود. همچنین استفاده از صدا و افراد ایرانی به این نمایش کمک میکند که هر چه بیشتر واقعی به نظر بیاید. علاوه بر موارد ذکر شده می توان به این نکته اشاره کرد که این فیلم از کارگردانی قوی برخوردار است که توانسته است هیجان زیادی را با فیلم خود به مخاطب ارسال کند. همراهی مخاطب با بازیگران فیلم دریافت و درک حس ترسی که به نمایندگان فراری غالب است همگی نشان از پختگی و قدرت بالای فیلم است.

فیلم ارگو فیلمی است که در ظاهر برای توهین و تخریب روی پرده نیامده است در ابتدا فیلم به گونه ای جلوه میکند که گویی آمده است بی طرف سخن براند. از ظلم محمد رضا پهلوی میگویید از اینکه آمریکا به وی پناه داده است ولی گویی همه اینها مقدمه ای است برای همراه کردن بیننده این فیلم با مقصود خود.در این فیلم هر چند سعی شده است که به چهره ایرانی در ظاهر توهین نشود تا جبهه گیری در مقابلش بوجود نیاید؛ اما اعدام بر روی جرثقیل و کشتن بی دلیل مردم در خیابان توسط مامورین حکومتی که سنخیتی با واقعیت ندارد همگی بازنمایی هایی هستند که به ذهن مخاطب جهت میدهند. در این فیلم به هیچ وجه سعی نشد از عدم رفتار سخت با اسرای سفارت امریکا صحبت شود، از آزادی زنان اسیر و سیاه پوستان حاضر در جمع اسرا هم صحبتی نشد ولی در همه فیلم فضایی سرشار از ترس و خفقان در ایران بر فیلم حاکم بود. ترسی که با گریه فشردن دست یکدیگر نفس های حبس شده همراه بود.

 خلاصه اینکه فیلم ارگو علاوه بر فیلم پرداری قوی خصوصا در انتخاب فضا نوع پوشش بازی و بازیگران فیلمی است که به راحتی میتواند مخاطبی بدون جهت گیری را اقناع کند .این فیلم گرچه در ظاهر از آزادی ونجات شش نماینده فراری از سفارت تسخیر شده آمریکا درایران سخن گفت اما نقش اصلی این آزادی را از کانادا به آمریکا برگرداند. هر چند نشان داده شد که بسیاری از مدارک در سفارت خانه آمریکا هنگام اشغال توسط دانشجویان پیرو خط امام سوزانده وخرد شد؛ اما ترمیم مدارک را در فضایی پراز رعب و وحشت بازنمایی می کند گویی در هر سوی این بازی ایران بازنده است. گویی مهم نیست مدارک چه بوده و یا اصلا چرا اگر انطور که سعی میشد نمایش داده شود چیزی نبوده پس چرا مدارک سوزانده میشد و خرد شدند ونابود گشتند.

اما از سوی دیگر ساخت این فیلم در هالیوود ضعف مار را نیز نشان می دهد. بر سر زبان افتادن این فیلم گویای واقعیت تلخی است: اینکه ما آنقدر ضعیف و بی تحرک عمل میکنیم که حتی داستان خودمان را نیز باید از دیگران بشنویم. براستی در همه این سالها ما چند فیلم قوی نه فیلم های ضعیفی که تنها هدر دادن بودجه بیت المالند، در مورد این اتفاق ساخته ایم تا دنیا روایت ما را از ماجرای گروگان گیری بشنود و حالا برای روایتی دروغین که به خوبی ساخته و پرداخته شده است هورا نکشد؟

 

فردا

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر