مقامات جوان و بی تجربه سعودی در حال حاضر نه تنها برای مردم این کشور جز فقر و سرکوب ارمغانی نداشته اند بلکه این کشور را مهمترین کانون بحران آفرینی در منطقه و جهان تبدیل کرده اند.
حمایت از تروریسم، جنگ افروزی، ناتوانی در حفظ جان حجاج، نقض حقوق بشر، کاهش قیمت نفت کم نبود، تبدیل شدن به انبار «ویروس کرنا» در منطقه هم به مسائل و مشکلات عربستان در منطقه افزوده شد.
دیگر برکسی پوشیده نیست که ثروت عربستان و اقدام این کشور به ترویج ایدئواوژی سلفیگری در منطقه و جهان مهمترین عامل گسترش تروریسم در جهان است. آشکار بودن این نقش آفرینی در حدی است که سخنگوی وزارت کشور عربستان در مصاحبه با شبکه تلویزیونی بی بی سی گفت: «برخی افراد، مردم عربستان را برای کمک مالی به فقرا متقاعد کردند اما در واقع این سرمایه و بودجه برای تأمین بودجه القاعده در عربستان استفاده شده است».
این ادعا درحالی مطرح میشود که در ادامه گزارش یک کارشناس گروههای افراطی درباره کمک های مالی به گروه القاعده گفت: گروههای افراطی و تفکر داعش از سال 2003 با قدرت گرفتن ابو مصعب الزرقاوی ظهور و بروز پیدا کردند و فقط از کمک های مالی کشورهای عرب حوزه خلیج (فارس) استفاده می کردند. حسن ابو هنیه همچنین افزود: کمک های مالی به گروههایی مانند القاعده و گروه (تکفیری- صهیونیستی) داعش به راحتی صورت می گیرد و هرگز نمی توان جلوی آن را گرفت.
سازمان دیده بان حقوق بشر نیز در گزارشی به تاریخ بیست و هفتم ژانویه 2016 گزارش سالانه خود با عنوان گزارش جهانی 2016 عربستان را در موارد متعددی ناقض حقوق بشر خواند.
دیده بان حقوق بشر، جنگ افروزی عربستان در یمن را نیز یکی از بزرگترین جنایات سال 2015 در دنیا توصیف کرد. "احمد بنشمسی" مدیر روابط عمومی بخش خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان دیده بان حقوق بشر در مصاحبه با رادیو صدای آلمان گفت: «عربستان در یمن از بمب های خوشه ای استفاده می کند و جنایاتی که در این کشور مرتکب می شود، یکی از بزرگترین جنایات سال 2015 است».
بارزترین نمونه نقض حقوق بشر در داخل عربستان سرکوب مخالفان است که نمونه بارز آن اعدام 46 نفر از جمله آیت الله النمر روحانی عربستانی در بامداد روز شنبه 12 دی ماه 1394 برابر 2 ژانویه 2016 است. این اعدام خشم مسلمانان و مردم جهان برانگیخت.
رهبران جوان عربستان نه تنها سرکوب آزادیهای مشروع بلکه فقر اقتصادی نیز به ارمغان آورده اند. روزنامه السفیر امروز در گزارشی نوشت: «عربستان سعودی دیروز با اعلام کاهش ذخایر پولی این کشور به حدود 600 میلیارد دلار که پائین ترین رقم طی چهارسال گذشته است و البته انتظار می رود تا پایان سال جاری میلادی به حدود 500 میلیارد دلار برسد، زنگ خطر را به صدا درآورد. در واقع اعلام این خبر بدان معناست که در صورت ادامه کاهش بهای نفت، ذخایر پولی عربستان سعودی طی پنج سال به پایان خواهد رسید». السفیر افزود: «عربستان اکنون به علت کسری بودجه ناچار به استفاده از ذخایر پولی خود شده و این افزون بر صدور اوراق قرضه به ارزش 30 میلیارد دلار است».
این روزنامه در ادامه به نقل از نشریه فارن پالیسی نوشت: «هزینه سنگین سیاست خارجی و جنگ یمن و همچنین کاهش بهای نفت، عربستان سعودی را ناچار ساخته است تا ماهانه 12 تا 14 میلیارد دلار از ذخایر پولی موجود در صندوق حاکمیتی برداشت کند و این موضوع سرانجام موجب خواهد شد عربستان سعودی طی سه سال ذخایر پولی خود را از دست بدهد».
لازم به یاد آوری نیست که نقش آفرینی عربستان در کاهش بهای نفت مردم کشورهای نفت خیز - بخصوص کشورهای اسلامی نفت خیز - را نیز با مسائل و مشکلات جدی روبرو کرده است.
در این میان آنچه جالب توجه به نظر میرسد این است که این مسائل و بحرانها آفرینیها کم نبود، برخی گزارشها از تبدیل شدن عربستان به انبار «ویروس کرونا» در منطقه خبر میدهند.
براساس اطلاعات منابع بهداشتی در عربستان سعودی 85 درصد شترها در این کشور به ویروس کرونا عامل بیماری با همین نام آلوده هستند.
روزنامه القدس چاپ لندن نوشت: نتایج آزمایشها و مطالعات آماری در وزارت کشاورزی عربستان سعودی نشان می دهد که 85 درصد شترها در این کشور به کرونا مبتلا هستند. بر اساس آمارهای وزارت بهداشت عربستان در پایگاه اینترنتی این وزارتخانه، از سال 2012 تاکنون 733 نفر به علت آلودگی به این ویروس بیمار شده اند که 501 تن از آنها جان باخته اند.
هر چند مقامات سعودی ادعا میکنند تدابیر پیش گیرانه در این زمینه اتخاذ شده است، اما نمیتوان پیامدهای احتمالی این بحران برای منطقه و حتی جهان را در نظر نگرفت، بویژه اینکه مسلمانان در مراسم حج عمره همچنان شرکت میکنند بنابراین امکان انتقال این ویروس به اقصی نقاط جهان و در نتیجه بحران «ویروس کرنا» در عربستان می تواند، به بحرانی منطقهای و حتی جهانی تبدیل گردد.
این مسائل نشان میدهد مقامات جوان و بی تجربه سعودی در حال حاضر نه تنها برای مردم این کشور جز فقر و سرکوب ارمغانی نداشته اند بلکه این کشور را مهمترین کانون بحران آفرینی در منطقه و جهان تبدیل کرده اند. پرسشی که در این مطرح میشود این است که آیا وقت آن نرسیده است عقلای این کشور منطقه و جهان تدبیری برای مهار مقامات جوان و بی تجربه این کشور بی اندیشند.