روزنامه نگار برجسته عرب در مقالهای به انتقاد از ائتلاف به اصطلاح ضد تروریسم عربستان سعودی پرداخت و آن را ویران کننده کشورهای منطقه توصیف کرد.
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، عبدالباری عطوان روزنامه نگار برجسته عرب با زیر سوال بردن فلسفه تشکیل ائتلاف جدید سعودی ها برای مبارزه با تروریسم، به طرح این موضوع پرداخت که آیا می توان این ائتلاف جدید و ناگهانی را "ناتوی سنی" تحت حمایت غرب و امریکا برای مقابله با گروههای "تروریستی سنی" یا مقابله با ائتلاف مورد حمایت روسیه متشکل از ایران، عراق و سوریه دانست؟
عبدالباری عطوان، سردبیر سایت "رأی الیوم،" با انتشار مقالهای درباره اعلام ائتلاف کشورهای مسلمان علیه تروریسم، اقدام به طرح سؤالهایی از قبیل "چرا ائتلاف "ناتوی سنی" برای مبارزه با "تروریسم سنی" در مرحله کنونی تشکیل شده است؟ آیا هدف از تشکیل این ائتلاف، فرار از اتهامات امریکا به برخی کشورها مبنی بر حمایت از داعش و جبهه النصره است؟ تروریسم رژیم صهیونیستی در کجای برنامه کاری آن قرار می گیرد؟ و بالاخره آیا این ائتلاف زمینه سازی برای جنگ گستردهتری علیه ایران نیست؟"، پرداخت و تلاش کرد پاسخ هایی برای آن جستجو کند.
آنچه در زیر میآید مقاله عطوان در اینباره است:
شاهزاده محمد بن سلمان بن عبدالعزیز، ولیعهد دوم و وزیر دفاع و پسر پادشاه عربستان به طور ناگهانی و بدون هیچ گونه مقدماتی از تشکیل ائتلاف نظامی اسلامی متشکل از 34 کشور برای مقابله با تروریسم خبر داد. قرار است مقر اتاق عملیات مشترک آن در ریاض باشد.
هدف ما از طرح موضوع، ناگهانی بودن این اقدام آن است که ما و میلیون ها نفر دیگر مانند ما از برگزاری هیچ گونه نشست سری یا علنی 34 کشوری که گفته می شود به این ائتلاف پیوسته اند و همگی عضو سازمان همکاری اسلامی هستند، اطلاع نداشته ایم. از سوی دیگر هیچ کدام از کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی مانند ایران و عراق، که اکثریت شهروندان آنها را شیعیان تشکیل میدهند، یا الجزایر، که در جنگ 10 ساله اش علیه تروریسم بیش از 200 نفر شهید داده است، یا اندونزی به عنوان بزرگترین کشور مسلمان "سنی"، در این ائتلاف عضویت ندارند.
آیا میتوان این ائتلاف جدید و ناگهانی را "ناتوی سنی" تحت حمایت غرب و امریکا برای مقابله با گروههای "تروریستی سنی" یا مقابله با ائتلاف مورد حمایت روسیه متشکل از ایران، عراق و سوریه دانست؟
***
زمان اعلام این ائتلاف از سوی عربستان به دلایل مختلف دارای اهمیت بسیار فراوانی است که می توان آن را در موارد زیر خلاصه کرد:
*اول: اعلام ضرورت تأمین یکصد هزار سرباز که غالب آنها را نیروهای کشورهای سنی تشکیل دهند به همراه 10 هزار نیروی امریکایی برای جنگ با گروه تروریستی داعش از سوی جان مک کین، رئیس کمیسیون نظامی کنگره آمریکا.
*دوم: اعلام قطعی بودن تشکیل "دولت سنی" بر روی ویرانه های منطقه اشغال شده به دست داعش در شرق سوریه و غرب عراق به موازات یک کشور شیعه در جنوب و یک کشور کردنشین در شمال عراق از زبان جان بولتون به عنوان یکی از بازهای نئومحافظه کاران امریکا در مقاله ای در روزنامه نیویورک تایمز.
*سوم: شکست عملیات نظامی 9 ماهه عربستان و همپیمانانش در شورای همکاری خلیج فارس و سایر اعراب در از بین بردن ائتلاف "حوثی ها با علی عبد الله صالح" و ناکامی در بازپس گیری صنعاء و بازگرداندن آن به عبد ربه منصور هادی به عنوان رئیس جمهور "قانونی" [مورد ادعای آنها] و نتایج معکوس این عملیات برای عربستان از جمله نفوذ حوثی ها به اراضی این کشور در مناطق جنوبی از جمله جازان و نجران و همچنین افزایش شمار کشته ها و خسارات وارده به نیروهای عربستانی.
*چهارم: برگزاری چند روز قبل نشست مخالفان سوری در ریاض و تشکیل شورای عالی نظارت بر مذاکره با نظام در آینده و تعیین اعضای 20 گانه هیأت مذاکره کننده. وجود بعضی اعتراضات به این نشست از سوی روسیه و دولت سوریه و همچنین تحریم آن از سوی کردها و شماری از گروهها و مجموعه های مخالف و خائن دانستن آن کلیه شرکت کنندگان در این نشست از سوی ابومحمد الجولانی سرکرده گروهک جبهه النصره.
*پنجم: قریب الوقوع بودن مأمور شدن دولت اردن به تعیین مصادیق گروههای تروریستی براساس تفویض از سوی نشست وین که بی تردید در صدر فهرست این گروهها "دولت اسلامی عراق و شام یا داعش"( گروه تروریستی داعش) و "جبهه النصره" قرار خواهند داشت. این امر به معنی دادن چراغ سبز به "ائتلاف سنی" برای آغاز تصفیه گروههای مذکور پس از هماهنگی با روسیه یا بدون آن است.
*ششم: افزایش اتهامات غرب، به ویژه آمریکا، علیه کشورهای اسلامی و به خصوص عربستان و قطر مبنی بر تقویت و حمایت از تروریسم و پناه دادن به آن، به ویژه پس از سرنگون شدن هواپیمای روسیه، حملات پاریس، لندن و امریکا. تشکیل این ائتلاف از سوی عربستان و اعلام شتابزده آن در حقیقت تلاش برای پاسخ دادن به این اتهامات و انتقادات است.
***
اطلاعات زیادی درباره زوایای پنهان این اقدام ناگهانی عربستان که نشان دهنده تغییر در سیاست این کشور و انتقال از مرحله خویشتنداری به وضعیت حمله نظامی و در دستور کار قرار دادن باورهای ملک سلمان است، نداریم. هنوز برای اظهارنظر در این باره زود است. اما می توان گفت این "ائتلاف نظامی سنی" در راستای تعمیق دو دستگی فرقه ای در منطقه است که منطقه براساس آن تقسیم و مرزهای جغرافیایی جدید سایکس پیکوی جدید ترسیم می شود.
این اقدام ریسک دیگری از سوی دولت عربستان و تا حد بسیار زیادی خطرناک است که نشان دهنده شتابزدگی در انتقال از یک جنگ به جنگ دیگری است، حتی اگر در جنگ اول پیروزی یا نتیجه قطعی به دست نیامده باشد. چنین امری از احتمال گسترده شدن دامنه جنگ جدید یا مورد انتظار خبر می دهد به طوری که ممکن است وضعیت آن از جنگ علیه تروریسم و داعش و سایر گروههای تروریستی به وضعیت جنگ علیه ایران و هپیمانانش به تحریک آمریکا و رضایت و حتی مشارکت اسرائیل تغییر کند.
کنفرانس خبری شتابزده محمد بن سلمان ولیعهد دوم عربستان را که در حضور خبرنگاران این کشور برگزار شد و نمایندگان رسانه های هیچ کدام از سایر کشورهای عضو این ائتلاف متشکل از 33 کشور در آن حضور نداشتند به دقت دنبال کردیم. نمی دانیم چرا به نمایندگان این رسانه ها اجازه حضور در این کنفرانس خبری و سؤال درباره جزئیات این ائتلاف داده نشد، ائتلافی که نیروهای کشورهایشان در چارچوب آن در آینده نزدیک، اقدام به شرکت در عملیات نظامی علیه گروههای تروریستی در خارج از مرزها خواهند کرد و ممکن است باعث کشته شدن شمار زیادی از شهروندان شود. دلیل این به حاشیه راندن و حذف مشخص نیست.
همچنین نکته قابل توجه، اشاره نکردن به تروریسم رژیم صهیونیستی در کنفرانس خبری محمد بن سلمان بود. این در حالی است که گفته شده است دولت "خیالی" فلسطین نیز از اعضای این ائتلاف است. آیا این "ناتوی سنی" فقط برای مبارزه با تروریسم سنی است؟ یا به عبارت دیگر این ائتلاف در حقیقت یک "شورای بیداری" در سطح کشورهاست؟ آیا محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان قبل از چنین اقدامی با نهادهای فلسطینی یا به طور دقیق تر بقایای این نهادها از جمله شورای ملی فلسطین یا حتی کمیته اجرایی آن درباره این اقدام خنده دار مشورت کرده است؟
آخرین سؤالی که در این باره مطرح می شود موضوع هزینه های مالی هنگفتی است که عربستان و سایر کشورهای عضو شورای همکاری به علت شرکت در این ائتلاف و به عهده گرفتن مسئولیت هزینه های مالی آن، متقبل خواهند شد و قطعا سر به میلیاردها دلار خواهد کشید. در حالی که قیمت نفت به 35 دلار کاهش یافته و کسری بودجه کشورها افزایش یافت و سرمایه های به ودیعه گذاشته شده در صندوق های سرمایه گذاری خارجی در حال فرسایش است و عربستان و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس در حال وضع مالیات های غیر مستقیم و کاهش یارانه های اختصاصی به کالاهای اساسی مانند آب، برق و سوخت هستند آیا عربستان و سایر کشورهای مذکور، قادر به پرداخت این هزینه ها خواهند بود؟
در کل، باید گفت ما در حال سقوط به جنگ ویرانگری هستیم که فرزندان و سرمایه هایمان را به کام خود فروخواهد برد و کشورهایمان را نابود خواهد کرد و ممکن است این جنگ دهه ها و حتی قرن ها ادامه یابد. روزهای آینده صحت این ادعا را مشخص خواهد کرد.