سالها بود که میشنیدیم که تحریمهای آمریکا آسیب میرساند. گفته میشد که تحریمها رفتار ایران را تغییر میدهد. اما هیچگاه چنین اتفاقی رخ نداد. تنها تاثیر تحریمها این بود که باعث شد که مردم ایران از تولیدات داخلی حمایت بیشتری نمایند. در گزارش مرکز تحقیقات کنگره آمریکا در سال 2013 آمده است که اقدامات دولت ایران تاثیرات تحریمها را خنثی کرده است. ایران در طولانی مدت از تحریمها سود میبرد.
تحریمها از بُعد سیاسی نیز موفق نبودند. ایرانیها نظام خود را مسبب اعمال تحریمهای غرب نمیدانند و خواهان برقراری رابطه با غرب برای رفع تحریمها هم نیستند. آمریکا همچنان این داستان را تعریف میکند که ایرانیها حسن روحانی را به خاطر مواضع معتدلش انتخاب کردند.
هیچیک از تحریمهای غرب نتوانسته است مقاصد غرب را عملی نماید. پس اگر ایرانیها برای حضور در پای میز مذکره مجبور نشدند، پس چرا غرب به شدت تلاش کرد تا با ایران توافق هستهای را منعقد نماید. آیا به غیر از این بود که آمریکاییها اول رضایت خود را نشان دادند.
باید به این نکته توجه داشت که هیچیک از جنجالهای هستهای ارتباطی به تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات اتمی نداشت. جمهوری اسلامی نه سلاح هستهای داشت و نه قصدی برای دستیابی به آن داشت.
به طور خلاصه، تمامی این غوغاسالاریها همیشه تنها برای محدوسازی، منزویسازی و رام کرن کشورهای در حال توسعهای است که میخواهند هژمونی نظام سلطه را به چالش کشند. ایران حتی داشت به جایی میرسید که میتوانست شرایط بازی را تغییر دهد.
در سال 2012، شکافی در ساختار قدرت سیاسی و اقتصادی در سطح جهانی ایجاد شد. ما شاهد ظهور بریکس خصوصاً در چین و روسیه به عنوان بازیگران تاثیرگذار در وقایع جهانی بودیم.
اما در منطقه پیچیده و وسیع حول ایران قدرتهای قدیمی و جدید وارد تقابل شدند. در سال 2011، با شروع بهار عربی، بریکز اولین بیانیه سیاست خارجی خود را اعلام کرد و هرگونه مداخله نظامی در امور داخلی سوریه را رد کرد. در سال 2012، مشخص شد که بحران سوریه کاملاً ساخته و پرداخته دست بازیگران خارجی است. برآورد آمریکا این بود که با حمایت از گروههای تندرو در سوریه میتواند نظام بشار اسد را سرنگون نماید. دولت اسد سرنگون نشد، اما تندروها در سوریه قدرت بیشتری پیدا کردند. این افزایش قدرت داعش و گروههای جهادی در سوریه برآوردهای آمریکا را برهم ریخت. در این موقع ایران وارد پلان دوم آمریکا شد.
پلان دوم از اواسط سال 2012 شروع شد زمانیکه وزیر اطلاعات سعودی داشت خود را برای افزایش درگیریها در سوریه آماده میکرد. در جولای همان سال، گفتگوهای سری بین ایران و آمریکا در عمان شروع شد. توجه کنید که آمریکا این فرآیند را شروع کرد و نه تحریمهای ساخته دست آمریکاییها.
چندی پیش سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس گفت که هیچ کشوری به غیر از ایران با داعش در حال نبرد نیست. اگر به صحنه نبرد از لبنان تا عراق نگاه کنید میبینید که ایران و عناصر همپیمانش در حال نبرد با داعش هستند. هیچ نیرویی از جانب کشورهای غربی و عربستان یا ترکیه در صحنه درگیری وجود ندارد.
قبل از توافق هستهای، کریستوفر مِیر سفیر اسبق انگلستان در آمریکا گفت که بخواهیم یا نخواهیم ما با ایران در مبارزه با دعش همپیمان هستیم.
بنابراین آمریکا از راهبرد توافق با ایران برای پیشبرد همکاری خود با تهران استفاده کرد. تنها کاری که توافق هستهای با ایران انجام میدهد این است که همکاری دو کشور با هم از حالت مخفیانه خارج شده و دو کشور میتوانند با آزادی عمل بیشتری با هم همکاری کنند.
ایرانیها در مذاکرات وین فهیمده بودند که میتوانند از موضع یک قدرت منطقهای صحبت نمایند و آمریکا به این توافق بسیار نیاز داشت. آمریکاییها چند بار تلاش کردند تا گستره مذاکرات را فزایش داده و موضوعات منطقهای را نیز وارد مذاکرات کنند، اما ایرانیها نپذیرفتند. ایران به آمریکا اجازه نداد تا در موضوعات منطقهای اهرمی علیه تهران داشته باشد.
اگرچه مقامات ایرانی توافق هستهای را تا حدی خوب ارزیابی میکنند، اما این توافق اساساً برای تهران رضایتبخش است. این توافق از سیستم راستیآزمایی قوی برخوردار است که تایید میکند برنامه هستهای ایران صلحآمیز است. این میتواند برای کشوری که چنین قصدی ندارد عالی باشد.
این توافق همچنین میتواند از ایران در برابر بازرسیهای بیحساب کتاب و اتهامات بیپایه و اساس محافظت کند. قطعنامههای شورای امنیت را باطل کرده، برنامه غنیسازی این کشور را به رسمیت شناخته شده و تحریمهای بینالمللی نیز برداشته میشوند. این توافق به ایران اجازه میدهد تا برنامههای منطقهایش را بدون محدودیت ادامه دهد.
برخی این توافق را فاجعهای برای داعش میدانند. واضح است که ایران برای غربیها عامل اصلی در جنگ با داعش محسوب میشود. مشخص است که غربیها فهیمدهاند که حذف ایران از حل و فصل مناقشات منطقهای نمیتواند کارگشا باشد. توازن قدرت در خاورمیانه تغییر کرده است. واشنگتن میخواهد از بحرانی که در منطقه ایجاد کرده است خود را خارج نماید و این کار را نمیتواند بدون کمک ایران انجام دهد. توافق هستهای حاصل شد تا این امکان مهیا شود. این ایران ضعیف و فلج نبود که پای میز مذاکرات هستهای نشست.