۲۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۲
کد خبر: ۱۴۵۴۷
حجت الاسلام و المسلمین سید محمدرضا رضی، پژوهشگر اقتصاد مقاومتی، به بازخوانی تجربه اقتصاد مقاومتی در تاریخ علمای شیعه پرداختند. در این نوشتار سعی بر این است که به تجربیات اقتصاد مقاومتی در دوران تاریخی ایران پرداخته شود و این که چگونه اقتصادی با محور مقاومت، مسیر حرکت ملتی را به سمت پیشرفت و عزت هموار می سازد.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمدرضا رضی، پژوهشگر اقتصاد مقاومتی، به بازخوانی تجربه اقتصاد مقاومتی در تاریخ علمای شیعه پرداختند. در این نوشتار سعی بر این است که به تجربیات اقتصاد مقاومتی در دوران تاریخی ایران پرداخته شود و این که چگونه اقتصادی با محور مقاومت، مسیر حرکت ملتی را به سمت پیشرفت و عزت هموار می سازد. این کارشناس مسائل تاریخی و پژوهشگر اقتصاد مقاومتی در این گفتگو به بررسی جبهه اقتصاد مقاومتی در ایران معاصر می پردازد. 



آیا الگوی اقتصاد مقاومتی نمونه مشابهی در تاریخ داشته است یا خیر؟ 


بحث اقتصاد مقاومتی اگر درست فهم شود و معنای کاملی که از اقتصاد مقاومتی می شود فهمید، ما می توانیم ادعا کنیم که تقریبا در کمتر برهه ای از تاریخ سراغ داریم که این اقتصاد محقق شده باشد. زیرا اقتصاد مقاومتی یک راهکار و راهبرد، بلکه مکتب جدید اقتصادی است. مکتبی اقتصادی برگرفته از تعالیم اسلام. نمونه ای برای این مکتب اقتصادی جز صدر اسلام و تا حدی هم در برهه هایی از تمدن اسلامی نمی توانیم سراغ بگیریم.  
 در چه مقاطعی از تاریخ رگه هایی از اقتصاد مقاومتی دیده شده است؟ 

برهه اول، تاریخ پیامبران و اولیای الهی علیهم السلام از ابتدای خلقت انسان یعنی از زمان حضرت آدم ابو البشر (ع) تا زمان ظهور اسلام که تجربه ها، نمونه ها و کارهای بسیار موفق اقتصادی، با رنگ و بوی اقتصاد مقاومتی در سیره انبیای الهی دیده می شود. در سیره حضرت یوسف(ع)، حضرت سلیمان(ع) و حضرت داوود(ع) و جناب ذوالقرنین به عنوان یکی از اولیای الهی می توانیم نمونه های خیلی موفقی را مشاهده کنیم.  

برهه دوم دوران ظهور و تثبیت اسلام است. یعنی دوران پیامبر اسلام و اهل بیت که در اینجا هم تجربه های بسیار موفقی داشتیم. می توان گفت اقتصاد مقاومتی به معنای واقعی خودش در این دوران محقق می شود. مسلمین از یک مجموعه ضعیف و به شدت در فقر و محرومیت به یک اقتدار جدی اقتصادی و آن هم مبتنی بر اصول و آرمان های اسلامی می رسند. حتی می توان آن برهه را به نام دوره تحقق اقتصاد مقاومتی ناب، عنوان نهاد و از این فرصت و دوران تاریخی تجربه جدی تری کرد.  

برهه سوم دوران تمدن شکوهمند اسلامی است. یعنی قرون چهارم تا هفتم هجری که آنجا هم جلوه های بسیاری از اقتصاد مقاومتی قابل مطالعه است. نمونه های اقتصاد مقاومتی تمدن اسلامی در کشورهای عربی، کشورهای اروپایی یعنی اسپانیا و کشورهای اطراف آن، ایران، شمال شبه قاره، شمال چین و نقاط دیگر دیده می شود.  

دوران بعدی، دوران تمدن زایی شیعه یعنی دوران صفوی است. که در آن هم نقاط اوج و زیبایی قابل ملاحظه است. دوران ما قبل آخر، دوران تاریخ معاصر ایران یعنی دوران قاجاریه و پهلوی است. دوران آخر هم انقلاب اسلامی است که ما تجربه های بسیار موفقی مانند جهاد سازندگی و مدیریت اقتصادی دفاع مقدس توسط امام خمینی(ره) و مردم را در این دوران مشاهده می کنیم. 

روند خودباختگی در برابر غرب به ویژه در مسائل اقتصادی از چه زمانی آغاز شد؟ 

از دوره فتحعلی شاه قاجار با ورود غرب زدگانی مانند سرگور اوزلی و امثال او در دربار قاجاریه و ورود غرب زدگی به ایران، اولین مواجهات منفعلانه ما با غرب آغاز می شود. هر چند در دوران صفوی ما برخورد فعالانه داشتیم، ولی اولین برخوردهای از جنس خود باختگی و منفعلانه از سال های آغازین سلطنت فتحعلی شاه قاجار و نفوذ روشنفکران و غرب زدگان به دربار او آغاز می شود. نتیجه این خود باختگی و غرب زدگی این است که در همه زمینه ها، فرهنگ غرب و تمدن غرب به عنوان فرهنگ و تمدن برتر پذیرفته می شود. این خود باختگی فکری و فرهنگی کم کم به خود باختگی اقتصادی و سیاسی هم منجر می شود و استقلال سیاسی و اقتصادی ما هم به تدریج از بین می رود.  

البته ما هیچ گاه مستعمره مستقیم نبودیم، اما به ویژه در دوران پهلوی، تفاوت جدی با یک مستعمره برای غربی ها نداشتیم. در دوران معاصر، این جو عظیم غرب زدگی باعث شد که اتفاقات بزرگی در اقتصاد ایران بیافتد؛ از جمله رواج گسترده مصرف کالاهای خارجی، همچنین تعطیلی بخش زیادی از تولید داخلی و از دست رفتن توان سنتی ما که به تولید و اداره زندگی مشغول بود. در این زمان که بسیاری آن را عصر بی خبری نامیدند، می بینیم که در عرصه اقتصاد حرکت ها، تکانه ها و قیام هایی رخ می دهد. 

 در چه دوره های تاریخی از تاریخ معاصر، کشور ما از لحاظ اقتصادی از درون شکوفا بوده و دلیل این شکوفایی چه بوده است؟ 

حجم وسیعی از اقدامات و رویدادها را می توانیم نام ببریم. در حقیقت می توان گفت اولین جرقه های بیداری اقتصادی ما در دوره معاصر، در زمان فتحعلی شاه و توسط عباس میرزا، شاهزاده مبارز دربار قاجاری رخ می دهد که به تاسیس کارخانه های تفنگ سازی و امثال آن اقدام می کند. 
همچنین اقدامات شهید بزرگوار امیرکبیر که سلسله ای از اصلاحات بزرگ اقتصادی در ایران را دنبال می کند که متأسفانه با دست پلید استعمار انگلستان، این فرزند برومند ملت ایران از ملت ایران گرفته می شود. 

اما اگر بخواهیم اقدامات علما را در ایران ارزیابی کنیم اولین نقطه برجسته در اقدامات اقتصادی علمای ما، قیام مرحوم ملا علی کنی (ره)، علیه قرارداد ننگین رویتر در سال 1306 هجری قمری، 1268 هجری شمسی است. اقدامات علمای ما در تجربیات اقتصاد مقاومتی در دو محور می گنجد. اول، محور اقدامات سلبی و دوم، محور اقدامات ایجابی است.  

منظور از اقدامات سلبی، عمدتا به راه انداختن مبارزات منفی و نهضت تحریم است. محور دوم، محور ایجابی به معنای ورود علما و بزرگان ما به عرصه های تولیدی، ایجابی، تاسیسی در اقتصاد و رفع نیازهای مردم و نیازهای داخلی و ملی توسط این بزرگواران است. 

 درباره اقدام ملا علی کنی در مبارزه با قرارداد ننگین رویتر، توضیح بیشتری بدهید. 

قیام ملاعلی کنی اولین نقطه درخشان ماست که حقیقتا کشور را از یک وابستگی بزرگ نجات می دهد. لرد کرزنت وقتی قرارداد رویتر محقق می شود، می گوید: «من باورم نمی شد که کشوری بتواند به خودش اجازه بدهد که چنین قراردادی را بپذیرد». چون در این قرارداد، ناصرالدین شاه به تحریک غرب زده ها، بیگانگان و بیگانه پرستان در ایران، تمامی ثروت های کشور از جمله نفت، امتیاز تاسیس بانک، امتیاز تاسیس راه آهن و تمامی معادن جز یک سری استثنائات، حق کشتیرانی در رودخانه ها و بهره برداری از جنگل ها و در نهایت فروختن کشور ایران به یهودی انگلیسی به نام ریکر را می دهد و اگر نبود اقدام و قیام ملا علی کنی و همچنین در کنار ایشان سید صالح عرب ضربه ای اساسی و تاریخی به کشور خورده بود. 

نکته بسیار درخشان و عظیم بعدی، نهضت تحریم تنباکو است که در حقیقت تنباکو بهانه این نهضت بود و نه اصل این نهضت. زیرا دامنه تحریم تنباکو به تحریم سایر کالاهای خارجی داشت کشیده می شد که اینجا یک اقدام عجیب و معجزه گون در تاریخ ما رخ داده که بیش از این به آن نمی پردازیم.  

کدام اقدام علما در بخش مبارزات ایجابی در جهت شکل گیری اقتصاد درونزا بوده است؟ 

اقدامی که ما را در کنار آن مبارزه منفی، اقدامات سلبی و نهضت تحریم وارد مرحله ایجابی می کند؛ تاسیس کارخانه نساجی اسلامیه اصفهان توسط بازرگانان اصفهانی به رهبری دو عالم بزرگوار «آیت الله نور الله نجفی اصفهانی» و «آیت الله آقا نجفی اصفهانی» است. این دو بزرگوار پیشرو و موتور محرک شدند و این شرکت بزرگ را تاسیس کردند. شاید شرکتی که در سال های بین نهضت تحریم تنباکو و قیام مشروطه تاسیس شده در تاریخ ما، کم نظیر و بلکه بی مانند از جهت گستردگی و میزان موفقیت باشد.  

گستردگی آن به حدی بود که کم کم علاوه بر اصفهان در شهرهای دیگر ایران مانند تهران، کرمان، شیراز و بسیاری از شهرهای دیگر شعبه هایی از آن دایر شد و حتی بعد از زمان کوتاهی، شعبه های آن در چند کشور و شهرهای مهم دنیا ایجاد شد؛ مانند کلکته، لندن، آذربایجانات و شهرهای دیگر. بعد از مدتی از فعالیت این شرکت، حتی وارد تاسیس راه آهن شهری اصفهان شد. کارخانه ریسمان بافی هم خواست ایجاد کند که در بعضی از این کارها موفق بود و در بعضی ناموفق.  

 مهمترین تولیدی این کارخانه پارچه بود، واکنش مردم نسبت به کالاهای تولید شرکت اسلامیه چه بود؟ 

پارچه های تولیدی این شرکت وقتی وارد شهرهای ما می شد مانند این بود که بزرگی وارد شهر می شد؛ همه به استقبال و خوش آمد گویی به آن کالاها می آمدند و پارچه های آن را به نیت تبرک می خریدند. زیرا کالای وطنی و تولید داخل است. علمای بسیاری از نجف و ایران به این دو عالم بزرگوار نامه نوشتند و تقدیر و تشکر کردند.  

 غیر از این دو بزرگوار، دیگر علمای آن دوره، صرفا دنبال فقه بودند و یا اینکه با این دو عالم همراهی عملی داشتند؟ 

برای پاسخ به این سوال یک مثال عرض می کنم. یکی از اقدامات جالب این است که به دعوت این دو بزرگوار حاج آقا نور الله نجفی و آیت الله آقا نجفی اصفهانی یک گردهمایی 2 هزار نفره در اصفهان از علما، تجار، کسبه و مردم در باغ بازرگان مبارز و مسلمان، «حاج محمد حسین کازرونی»، تشکیل شد که در این مراسم حاج آقا نور الله نجفی سخنرانی کردند و حاضران که حدود 2 هزار نفر بودند برای قیام علیه اقتصاد دشمنان اسلام و تقویت اقتصاد ملی و اسلامی، پشت قرآن را مهر و امضا کردند و تصمیم گرفتند که البسه، لوازم خانگی و سایر اجناسی که خارجی باشد مصرف نکنند.  

اقدامات زیاد دیگری نیز هست که بعد از مشروطه در کشور ما ایجاد شده، از جمله تاسیس بسیاری از کارخانه ها، تولیدی های لباس، کلاه و لوازم خانگی، طراحی و تاسیس اولین صندوق قرض الحسنه ایران توسط آیت الله العظمی شاه آبادی استاد حضرت امام خمینی (ره) بود. اقدام بعدی مهم نهضت ملی شدن صنعت نفت و اقدامات دیگری که نهایتا به پیروزی انقلاب اسلامی می رسد و دوباره دوران جدید در تاریخ ما آغاز می شود. 

 اگر یک تطبیق تاریخی از دوران شکوفایی اقتصادی تاریخ معاصر با دوران امروز بدهیم، در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی چه وظایفی بر عهده مردم و سیاست گذاران قرار می گیرد؟ 

این سوال، جواب و ابعاد گسترده ای دارد. تنها به یک بعد آن اشاره می کنم. مشخصا چند مجموعه و قشر جدی در کشور نقش دارد و اگر نقش شان را ایفا نکنند ما در این جنگ تمام عیار اقتصادی که علیه ما تحمیل شده، شکست خواهیم خورد و اگر نقش حقیقی خود را ایفا کنند، نه تنها پیروز خواهیم شد، بلکه گفتمان انقلاب اسلامی را در کشورهای دیگر دنیا که مشکلات همه آن ها نیز اقتصادی است، می توانیم پیش ببریم.  

اقتصاد مقاومتی ابعاد راهبردی نیز دارد. همه اقشار جامعه برای تحقق آن  نقش راهبردی دارند. در اینجا به دو قشر تکیه می کنیم؛ یکی مردم و دیگر علما. 

این تحول اقتصادی که ما باید آن را محقق کنیم بیش از این که یک تحول اقتصادی باشد، تحولی فرهنگی است. تحول فرهنگی یقینا با پیشگامی علما، حوزه علمیه و استفاده از ابزارهای تبلیغی اسلام رخ خواهد داد. چرا که این یک جهاد اقتصادی است. طبق مطالعات بنده، اولین جایی که لفظ مجاهده اقتصادی به کار می رود و اولین کسی که استفاده می کند؛ مرحوم آیت الله آخوند خراسانی است.  

مجاهده اقتصادی یک مجاهده دینی است و اگر علمای ما وارد صحنه تحریم کالاهای بیگانه و حمایت از تولیدات داخلی بشوند، بسیار کارساز است. حتی اگر خودشان وارد عرصه های تشویق و ترغیب عملیاتی از تولیدات داخلی شوند، خیلی از گره ها باز می شود. در میان قشرهای مختلفی که در تحقق اقتصاد مقاومتی به عنوان تنها راه علاج مشکلات اقتصادی کشور نقش، مسئولیت و وظیفه دارند؛ نقش فرهنگ سازان و فرهنگ پذیران بسیار جدی است. بخش عمده ای از فرهنگ سازان جامعه ما روحانیت، علما و اصحاب حوزه علمیه هستند که ضرورت دارد به صورت جدی و جهاد گونه وارد این عرصه شوند. بایستی در عرصه نهضت تحریم کالاهای بیگانه، اصلاح الگوی مصرف، ابعاد سلبی اقتصاد مقاومتی و هم در عرصه های ایجابی مانند ترویج تولید ملی، حمایت و حتی دخالت در تولید ملی هم وارد شوند تا فرهنگ پذیران یعنی مردم حرکت جدی کنند و انشاء الله از این پیچ تاریخی بتوانیم عبور کنیم. 

اگر سند، فتوا یا بیانیه ای از حضور علمای تاریخ شیعه در دست دارید، لطفا بیان بفرمایید. 

طبق فهرستی که بنده توانستم تهیه کنم، حدودا 60 نفر از علمای ما در عرصه اقتصاد، چه پررنگ و چه کمرنگ و در عرصه مجاهده اقتصادی حضور داشتند. یکی از اقدامات این بزرگواران صدور بیانیه ها، فتاوا و مطالبی بوده که بین مردم، فعالان اقتصادی و مسئولین کشور در زمان خودشان منتشر شده است. 

یکی از آن اسناد مربوط به معاهده ای است که برخی از علمای اصفهان با محوریت حاج آقا نورالله اصفهانی و آقا نجفی اصفهانی منتشر می کنند. در این اعلامیه مطالب جالبی آمده است که البته اخیرا روی این اعلامیه دارد کار می شود و به اطلاع عموم می رسد. در این اعلامیه چنین آمده: «...در راستای تحریم کالاهای خارجی متعهد می شویم که قباله جات و احکام شرعیه ای که از این به بعد می نویسیم، باید روی کاغذ ایرانی نوشته شود. اگر کاغذ دیگری انتخاب شود و روی آن کاغذ نوشته شود، ما آن ها را مهر نمی کنیم و بر آن ها شهادت نمی دهیم و بر آن اعتراف نمی کنیم...اگر میتی بیاورند و کفن آن میت از غیر کرباس، پارچه اردستانی و پارچه های دیگر ایرانی باشد، ما متعهد می شویم بر آن میت نماز نخوانیم...».  

 آیا سندی و یا گفته ای از اعلام موضع علما درباره تاسیس شرکت اسلامیه وجود دارد؟ 

در نامه تشکری که پس از تاسیس شرکت اسلامیه توسط مرحوم محدث نوری نوشته می شود، مطالب بسیار ارزشمندی آمده است. من به دو نکته آن اشاره می کنم. موضوع این است که پارچه ای ایرانی و اسلامی توسط خود مردم در داخل تولید شده و از این به بعد پارچه های انگلیسی و خارجی که در ایران است، می تواند مصرف نشود و این جای بسی خوشحالی برای علما است. ایشان خطاب به مردم می فرمایند: «...احتیاج و نیاز به بیگانگان و دیگران منجر به ارتباط، مخالطه و معاشرت با آن ها می شود. مخالطت، معاشرت و ارتباط منجر به نوعی مسالمت و موافقت می شود و این مسالمت و موافقت موجب مودت و دوستی می شود و این مودت و دوستی موجب مشابهت می شود...» و به تعبیر بنده این تشابه باعث نابودی فرهنگ ما می شود و فرهنگ بیگانگان را بر ما مسلط خواهد کرد. در جایی دیگر نیز می فرمایند: «مدت ها بود که مردم ایران اثر دعا را نمی دیدند و دعایشان مستجاب نمی شد، چرا که پارچه ای که بر تن آن ها بود، طهارت نداشت، چون به دست دشمنان خدا تولید می شد، از این به بعد که این پارچه به دست خود مسلمانان تولید می شود...».  

البته این فرمایش در مقام بیان تمام دلیل نیست، اما به بخشی از دلیل اشاره می کند و می فرمایند این که دعاهای مردم مستجاب نمی شود، بخشی از آن به خاطر این است که غذا و لباس آن ها طهارت ندارد. چون طهارت فقط طهارت از نجاسات نیست، بلکه لباس و غذای انسان نیز باید طاهر باشد. لباس و غذایی که توسط دشمنان خدا تولید شده به دور از طهارت حقیقی است، هر چند طهارت ظاهری داشته باشد. 
فردا نیوز
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر