به گزارش پايداري ملي، پایگاه تحلیلی "لوبلاگ"، در مقالهای به قلم "ریچارد جواد حیدریان"، مینویسد: روابط حسنه ایران و ترکیه از آنجا سرچشمه میگرفت که ترکیه به منظور دستیابی به امنیت انرژی وابسته ایران بود و ایران برای ایستادگی در مقابل غرب نیازمند ترکیه. اما با طرفداری ترکیه از ارتش آزادیبخش سوریه و استقرار سامانههای دفاع موشکی در مرزهای جنوبیاش روابط این دو کشور پر تنش شد. هنوز فرصت هست که این دو کشور با جدی گرفتن واقعیات و امتیازهای همکاری با هم به روابطشان ثبات بخشند.
* لغو سفر احمدینژاد به ترکیه هشداری به دولت ترکیه بود
از زمان آغاز انقلاب در سوریه و تشدید تحریمات غرب علیه ایران در سال 2011، تهران و آنکارا به سختی توانستند ظاهر دوستی و همکاری دوجانبه را حفظ کنند. دسامبر گذشته، محمود احمدینژاد سفری فرهنگی به ترکیه را لغو کرد، سفری که برای دیدار با نخستوزیر ترکیه، "رجب طیب اردوغان" و گفتگو درباره حواشی جشن یادبود شاعر قرن سیزدهمی ایران، مولانا جلالالدین رومی، بود.
* ترکیه نمیپذیرد ایران سلاحی داشته باشد که خودش ندارد
اوایل امسال نیز، رئیس جمهور ترکیه، "عبدالله گل"، در مصاحبهای با شبکه خبری "امور خارجه" تا آنجا پیش رفت که گفت: "ترکیه زیر بار نمیرود کشوری همسایه تسلیحاتی داشته باشد که خود ترکیه ندارد ... ما به هیچوجه زیر بار این مسئله نمیرویم." نکته مهم این اظهارات موضع درست ضد تکثیر سلاحهای هستهای نیست که تمامی مقامات عضو ناتو عنوان میکنند، بلکه تأکید بر توازن قدرت در منطقه است: ترکیه نمیپذیرد ایران سلاحی هستهای داشته باشد، زیرا در آن صورت ترکیه کشور آسیبپذیر و ایران کشور برتر خواهد بود.
* مسائلی ترکیه و ایران را دور کرده که باعث نزدیکیشان بود
این پاسخهایی که از این طرف و آن طرف به سوی دیگری شلیک میشوند نشان از این دارند که روابط ترکیه و ایران، پس از سالها روابط حسنه بین حزب مسلط عدالت و توسعه در ترکیه و ایران و زمانی که ترکیه شریک اصلی انرژی ایران و واسطه رابطه با واشنگتن شد، وارد برهه جدیدی از دوری و بیگانگی شده است.
درست است که اختلافات فعلی داستان جدیدی نیست (سلسله صفویه و امپراتوری عثمانی قرنها بر سر استیلا بر منطقه رقابت کردند) و غافلگیرمان هم نمیکند، اما آنچه خیلی مایه شگفتی است این است که همان مسائلی که طی سالهای اخیر باعث گره خوردن شراکت ایران و ترکیه بود –یعنی سوریه و مسئله هستهای ایران- اکنون این دو همسایه را در مقابل هم قرار داده است.
* ترکیه واردات انرژی از ایران را متوقف نمیکند
اما چیزی که هنوز این دو کشور را به هم پیوند میزند مسئله ساده و قدیمی ذخایر هیدروکربن است. دقیقاً به همین دلیل است که هر دو طرف، علیرغم ادبیات تند گاهبهگاهی، در درگیریهای دوجانبهشان، از جمله آینده سوریه، محتاطانه پیش میروند.
در واقع، ترکیه با جدیت در مقابل درخواست فعلی آمریکا مبنی بر کاهش واردات انرژی از ایران (و تعلیق تجارت فلزات گرانبها که به عنوان بهای انرژی به ایران میدهند) ایستادگی کرده است، و همین مسئله بر اهمیت روابط دوجانبه مربوط به تجارت انرژی تأکید دارد.
* شراکت کوتاهمدت تهران و آنکارا چندین بعد داشت
اما امسال که مسئله هستهای ایران وارد مرحله مهمی از مذاکرات پرخطر میشود، و انقلاب سوریه به یک جنگ داخلی تمامعیار تبدیل شده است، هر دو طرف به نقطه سرنوشتسازی در پیوندهای دوجانبهشان رسیدهاند.
اوایل سال 2010، ایران و ترکیه تصویر شراکتی محکم و پایدار را به نمایش گذاشتند که ریشه در مبادلهای سرراست داشت: ترکیه برای دستیابی به امنیت انرژی و نفوذ بینالمللی نیازمند ایران بود و تهران برای مقاومت در مقابل تحریمات و دسترسی به غرب نیازمند ترکیه بود. این شراکت، که البته هم گذرا بود و هم مشروط، چند بعد داشت و چندین مسئله، از تجارت و مسائل مالی و انرژی گرفته تا مبادلات فرهنگی و همکاری سیاسی-امنیتی، را در بر میگرفت.
* ایران و ترکیه همکاریهای امنیتی و سیاسی زیادی داشتهاند
گفته میشود نیروهای امنیتی ایران و ترکیه در موارد زیادی مشترکاً به مقابله با گروههای جداییطلب کرد برخاستهاند، و آنکارا در تسهیل مذاکرات هستهای ایران و غرب نیز نقش مهمی ایفا کرده است، مذاکراتی که در طرح معاوضه هستهای سال 2010 با حمایت مالی ترکیه و برزیل، و بعد در مذاکرات هستهای رسمی استانبول یک (2011) و استانبول دو (2012) بین ایران و شش قدرت بزرگ جهان (گروه 5+1) به اوج خود رسید.
* تجارت انرژی ایران و ترکیه تا اواسط سال 2011 به خوبی پیش میرفت
اما در قلب روابطشان مسئله اقتصادی مهمی نیز وجود دارد: (1) وابستگی شدید ترکیه به واردات انرژی -93 درصد نفت و 95 درصد گاز طبیعی (طبق آمار سال 2008)- از ایران و (2) وابستگی شدیدش از همین بابت به روسیه که در سال 2005 66 درصد گازش را از این کشور وارد کرد.
در عین اینکه ذخایر فراوان هیدروکربن ایران برای حفظ امنیت انرژی برای ترکیه اهمیت بسزایی دارد، هر و طرف توجهشان را معطوف شبکه لوله فرامنطقهای وسیعتر نیز کردهاند که میتواند هر وضعیت دو کشور را متحول سازد و آنها را دلالان جهانی انرژی کند. در سال 2011، تجارت دوجانبه به بیش از 16 میلیارد دلار رسید، و قرار است طبق برنامهها در سال 2015 به بیش از 30 میلیارد دلار برسد.
اما اواسط سال 2011 بود که این همکاری خوشآتیه به تیرگی گرایید. ترکیه پذیرفت که علیرغم مخالفتهای ایران، سپر دفاع موشکی ناتو را در مرزهای شرقیاش مستقر سازد.
سپس، تحت فشارهای آمریکا، آنکارا واردات نفت از ایران را تا 20 درصد کاهش داد و پس از آن هم دروغهای عامدانهای در مورد تمایلش به ایفای نقش واسط مالی –از طریق بانک دولتی "هالک"- گفت، نقش واسطی که طی آن قراردادهای تجاری چند میلیارد دلاری نفتی ایران را با کشورهایی چون هند جوش دهد- کاری که عملاً محاصره اقتصادی ایران را بیشتر میکرد.
* روابط ترکیه و ایران با حمایت ترکیه از مخالفان سوری تیره گشت
هرچه انقلاب سوریه خشونتبارتر و ترکیه بیشتر به اصلیترین حامی خارجی ارتش آزادیبخش سوریه تبدیل شد، روابط دوجانبه ترکیه و ایران تیرهتر گشت، و "سید حسن فیروزآبادی"، فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح ایران، در هشداری جدی به ترکیه گفت: حالا نوبت ترکیه شده که با این اقدامات به پیشرفت سیاستهای جنگطلبانه آمریکا در سوریه کمک کند.
* حتی دعوت احمدینژاد از همتای ترکش نیز روابط را بهبود نبخشید
معاون نخست وزیر ترکیه، "بولنت آریچ"، هشدار داد که کشورش "هر کاری لازم باشد میکند" تا با تهدید ایران مقابله کند، و به این ترتیب تلاشهای مداوم وزارت خارجه ایران برای بیاهمیت نشان دادن اظهارات مقامات امنیتی را نادیده گرفت. احمدینژاد برای کاستن از تنشهای دوجانبه، دعوتنامهای برای همتای خود فرستاد تا در اجلاس سران کشورهای عدم تعهد در تهران شرکت کند، اما این هم فایدهای نداشت.
چند ماه بعد که ترکیه حملات توپخانهای سوریه را با استقرار سامانههای دفاع موشکی پاتریوت پاسخ گفت، ایران –و روسیه- به شدت از این تصمیم انتقاد کردند، و ترسشان از این بود که آنکارا و ناتو میتوانند در آینده از این سامانهها علیه تهران هم استفاده کنند.
* هنوز هم فرصت هست تا دو کشور روابطشان را سروسامان دهند
بسته به اینکه درگیریها در سوریه به چه سرانجامی برسد، و برنامه هستهای ایران چه آیندهای پیدا کند، وارد مرحله جدیدی از رویارویی این دو کشور میشویم که هر کدام میتوانند آسیبهای بزرگی به دیگری وارد کنند. اگر رهبران این دو کشور این مسئله را جدی بگیرند و درک کنند، هنوز هم فرصت هست تا دو کشور با همکاری هم روابط به شدت آشفتهشان را سروسامان دهند.