روز چهارشنبه هفته گذشته نواز شریف، نخست وزیر پاکستان در دیدار با اعضای
کمیسیون امنیت ملی مجلس پاکستان اعلام کرد، اسلام آباد هیچ عجله ای برای
ورود به پیمان عربی جنگ در یمن ندارد. نواز شریف در این دیدار همچنین گفت
که ایران و ترکیه در حال فعالیت های دیپلماتیک برای توقف جنگ در یمن هستند و
اسلام آباد بهتر است این فرصت را غنیمت بشمارد و وارد این جنگ نشود. این
اظهارات دقیقا زمانی از سوی نخست وزیر پاکستان بیان شد که محمد جواد ظریف،
وزیر امور خارجه کشورمان وارد اسلام آباد شد و در جریان دیدارش با مقام های
عالی رتبه پاکستانی از جمله نخست وزیر این کشور از جنگ عربستان در یمن
انتقاد کرد و تنها راه حل بحران این کشور را نشستن طرف های درگیر پشت میز
مذاکره دانست.
در این میان بسیاری از ناظران تحرکات دیپلماتیک ایران که با سفر رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه به تهران و پیغام هایی که عربستانی ها با ایرانی ها رد و بدل کرده اند و همچنین سفر وزیر امور خارجه کشورمان به مسقط و اسلام آباد را نیز در پیش افتادن راه حل دیپلماتیک در یمن موثر دانسته اند.
در عین حال بسیاری می گویند با توجه به این که عربستان و متحدان عربش هنوز نیروی زمینی در یمن پیاده نکرده اند، این احتمال وجود دارد که حملات عربستان به یمن به زودی متوقف شود و تلاش های دیپلماتیک به نتیجه برسند.
این در حالی است که روز چهارشنبه شبکه تروریستی القاعده اعلام کرد برای هر کس که رهبر حوثی ها و علی عبدالله سلاح را بکشد یا دستگیر کند 20 کیلوگرم طلا جایزه خواهد داد. دقیقا همان روز، اشتون کارتر، وزیر دفاع ایالات متحده امریکا از توکیو از قدرت گرفتن دوباره القاعده در یمن در پی بی ثباتی در این کشور ابراز نگرانی کرد و نسبت به سوء استفاده این شبکه از اوضاع وخیم یمن به جامعه جهانی هشدار داد.
با توجه به همه این تحولات پیش بینی وقوع یکی از این دو سناریو وجود دارد:
اول، یا واقعا حملات به یمن متوقف می شوند و راه حل دیپلماتیک در دستور کار طرف های درگیر در یمن قرار خواهد گرفت. که در این صورت عربستان همه تلاش خود را خواهد کرد تا دستورالعمل دیپلماتیک خود را وارد معادلات کند و سپس دستور به توقف حملات دهد.
دوم، اگر فشارها به عربستان به اندازه ای بالا رود که این کشور مجبور شود حملات خود را متوقف کند و تن به تلاش های دیپلماتیک بدهد آن گاه همان دستورالعملی را در پیش خواهد گرفت که در سوریه و عراق در پیش گرفته است. حمایت از گروه های تکفیری و تروریستی و روانه داشتن سیلی از اسلحه به یمن که حمام خونی شبیه عراق و سوریه راه بیفتد.
عربستان به هیچ وجه از تحولاتی که در یمن رخ داده است، خرسند نیست. یمن را کشوری می داند که فقط خودش حق تصمیم گیری درباره آن را دارد. اکنون که می بیند حوثی ها قدرت را در دست گرفته اند و برای تداوم قدرت رفته اند با متحد سابقشان یعنی علی عبدالله صالح ائتلاف کرده اند احساس غبن و زیان می کند. عربستانی ها علی عبدالله صالح را متهم به خیانت می کنند که چرا با حوثی ها ائتلاف کرده است. آنها پیش بینی نمی کردند که حوثی ها راضی به ائتلاف با عبدالله صالح، دشمن سابقشان شوند برای همین حالا که این اتفاق افتاده، احساس می کنند توطئه ای علیهشان شکل گرفته است که باید با آن برخورد کنند.
عربستانی ها در زمان ملک عبدالله اجازه دادند حوثی ها رشد کنند چرا که گمان می کردند با رشد آنها اخوان المسلمین یمن از معادلات سیاسی حذف می شوند و یکی از مهمترین دشمنانشان از محیط پیرامونی شان کنار گذاشته خواهند شد. همین هم شد، حوثی ها اخوانی ها را شکست سنگینی دادند و بیش از پیش به قدرت نزدیک شدند. در این مرحله عربستانی ها گمان می کردند که حوثی ها برای تداوم قدرت خود مجبورند با آنها وارد مذاکره شوند و منافع آنها را نیز لحاظ کنند چرا که خوب می دانند ریاض صاحب قدرت سیاسی عمیقی در دستگاه سیاسی یمن است. اما چنین نشد. حوثی ها به سراغ متحد دیرینه خود، ایران آمدند بدون این که توجهی به عربستانی ها کنند. این جا بود که عربستانی ها خطای سیاسی خود را مرتکب شدند و وارد جنگ در یمن شدند.
در این میان بسیاری ممکن است احتمال سومی را نیز در نظر بگیرند و آن این که عربستانی ها در یمن شکست سنگینی بخورند. در پاسخ به طرفداران این سناریو باید گفت در صورتی که عربستان احساس کند شکستش در یمن نزدیک است قطعا به سمت تقویت تروریسم در یمن خواهد رفت و این دقیقا همان احتمال دوم است، حتی اگر این مساله باب میلی امریکایی ها نباشد.
یمن روزهای سختی را می گذراند اما شاید این بار تلاش های دیپلماتیک بتواند واقعا کاری از پیش ببرد. در این رابطه نگاه بسیاری از ناظران به گام های بعدی علی عبدالله صالح، سیاستمدار کارکشته یمنی است که در سایه سال ها دیکتاتوری تجربه تعامل با جهان غرب و عرب را نیز دارد.