۲۳ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۹
کد خبر: ۱۳۱۲۵
در سایه قدرت روزافزون ایران
غسان شربل در روزنامه الحیات تلاش کرده است با ارائه دلایلی حمله عربستان به یمن را توجیه کند.
جنگ های منطقه ای تا ابد ادامه نخواهند داشت. زمان آن خواهد رسید که طرف های درگیر و رقبا پشت میز مذاکره بنشینند و بر سر شرایط امنیت و ثبات با یکدیگر بحث و گفت وگو کنند. در آن زمان از هر کدام از طرف های درگیر خواسته خواهد شد که به نقش و موقعیتی که به موجب آن مبارزه کردند و دست به دوئل منطقه ای زدند، اعتراف کنند. در این چارچوب می توان مجموعه ای از حوادث و مواضع را تفسیر و بررسی کرد. چه از کسانی که از حوثی ها دفاع می کنند و از آنها پشتیبانی کردند که به باب المندب برسند، چه آغاز عملیات "طوفان قاطع". چه اقدامات عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهوری مصر، چه اظهارات رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه علی رغم سفرش به تهران. همچنین اتفاقاتی که در سوریه می افتد.

فرض کنیم اگر این میز مذاکره امروز برگزار شود. مذاکره کننده ایرانی بتواند به صراحت و بدون رودربایستی بگوید که کشورش در مرزهای عربستان از طریق خاک عراق و یمن حضور دارد. و در مناطق مرزی با ترکیه نه فقط از طریق مرزهای مشترک بلکه همچنین از طریق خاک عراق و سوریه و دروازه های اردن نیز حضور دارد. همچنین در مرزهای امن و مصالح مصر از طریق دریای سرخ و تنگه باب المندب نیز حضور دارد علی رغم این که سودان از جمع پیمان ممانعت فرار کرده است. در مرزهای اسرائیل نیز از طریق جنوب لبنان و بعضی مناطق از بلندی های جولان سوریه حضور دارد.

مذاکره کننده ایرانی همچنین می تواند بگوید یا تلویحا بیان کند که کشورش از امریکا در عراق قدرتمندتر است. از روسیه در سوریه قوی تر است. و از همه اعراب در لبنان قدرتمند تر است. علاوه بر آن در یمن نیز قدرت برتر را دارد.

از آغاز دهه گذشته ایران دو حمله موازی انجام داد. یکی در پرونده هسته ای و دیگری برای تثبیت جایگاه اولی در منازعات منطقه ای. به ویژه بعد از سقوط حکومت صدام حسین. در حمله دوم و تحت عنوان مقاومت و ممانعت اقدام به تضعیف استراتژی رقبای احتمالی در منطقه و کاستن از اهمیت آنها کرد. مانع از خروج حلقه لبنان بعد از ترور رفیق حریری از محور ممانعت شد. جنگ 2006 در لبنان آغاز شد و چند سال بعد از آن دولت سعد حریری سقوط کرد. مانع از تغییر موازنه در عراق شد و اجازه نداد که ایاد علاوی بار دیگر نخست وزیر شود. در بیروت و بغداد مخاطب پیام ها به طور کامل عربستان و ترکیه بودند، همچنین بعدا مانع از سقوط سوریه در این حلقه شد.  

ایران در حمله منطقه ای موفقیت های لازم را به دست آورد. جایگاه بازیگر نخست در بغداد و دمشق و بیروت را به دست آورد و توانست از عقب نشینی امریکا و نقش محدود روسیه نهایت استفاده را ببرد. همچنین موفق شد مرجع سیاسی و دینی بخش بزرگی از شیعیان عرب شود.

در سایه فصل آخر مذاکرات هسته ای، ایران فصل خطرناک خود در هجوم های منطقه ای را رقم زد، الحوثی ها نماینده ایران شدند و انقلاب کردند و به طرف عدن و باب المندب حرکت کردند. شاید ایران روی سه مساله حساب کرده بود: اول عدم تمایل باراک اوباما به اتخاذ هر گونه موضع سرسختانه که بخواهد مذاکرات را تعطیل کند. دوم، انتظار نداشت که خشم عربستان به حدی برسد که تصمیم به جنگ بگیرد. سوم، اراده مصر و ترکیه با اراده عربستان تلاقی نمی کند.

هر گونه قرائت آرامی از درگیری های جاری در منطقه نشان می دهد که در برابر عربستان چاره ای جز آن کاری که کرد، نبود. عربستان نمی تواند بپذیرد که باب المندب به دست حوثی ها و ایران سقوط کند، برای این که این گذرگاه برای عبور نفت و کالاهای  اساسی دیگر است و نمی تواند با رهبری طرفدار ایران و صاحب میلیشیا مثل عبدالمالک الحوثی که سامانه موشکی در اختیار دارد و برگه تهدیدی دائم و تحریک کننده علیه آن محسوب می شود، زندگی کند.

واقع امر این است که ایران که تلاش داشت موازنه های منطقه را علیه ثقل عربستان بازتعریف کند، از اقدام ریاض شوکه شد. عربستان ثقل اسلامی و سیاسی و اقتصادی دارد و از ثقل روابط بین المللی برخوردار است. وقتی که از ناحیه ایران احساس خطر کرد، تصمیم گرفت توانایی نظامی خود را در اختیار این ثقل قرار دهد و فورا پیمانی منطقه ای ایجاد کند تا جلوی انقلاب بزرگ در یمن را بگیرد. عربستان نه می پذیرد که خلالی در بیخ گوشش، بحرین به وجود آید و نه قبول می کند که گذرگاه باب المندب از کنترلش خارج شود.

این درگیری منطقه ای است. البته خیلی زود شاهد بازتاب تفاهم هسته ای در تحولات منطقه ای نیز خواهیم بود. اما تجربه ثابت کرده است که اداره بین المللی در امور منطقه غائب یا بسیار نامرئی است یا در انتظار پایان مرحله انتقالی به سر می برد. بازیگران بزرگ منطقه ای می توانند واقعیت جدیدی را رقم بزنند. برای همین است که اردوغان ایران را متهم به تلاش برای تسلط بر منطقه می کند. برای همین است که السیسی به ژنرال های خود می گوید باب المندب یعنی امنیت ملی عربی. و از این دریچه است که می توان به عملیات "طوفان قاطع" نگریست و گفت وقتی که تلاش می شود موازنه های منطقه ای بازتعریف شوند چاره ای جز ایستادن در برابر حملات بزرگ و گسترده ایران نیست. جنگ های وحشتناک خاورمیانه تا ابد ادامه نخواهند داشت. باید برگه های عملی در اختیار داشت تا بتوان در ترسیم دوباره نظام جدید منطقه مشارکت کرد.
 

منبع: الحیات /ترجمه: سید علی موسوی خلخالی


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر