۰۸ فروردين ۱۳۹۴ - ۲۳:۴۳
کد خبر: ۱۲۸۴۳
تجاوز نظامی عربستان به یمن بر آیند مجموعه ای از متغیرها و عوامل تاثیر گذار در سه سطح داخلی،منطقه‌ای و بین‌المللی است و اگرچه سقوط عدن نقش شتاب زا دراین اقدام داشت اما شواهد موجود نشان می‌دهد‌عربستان از چند ماه پیش در تدارک این تجاوز بوده است.
هرچند دخالت نظامی عربستان در یمن تازگی ندارد و این دخالت ها تاکنون به اشکال مختلف از جمله حمایت و تسلیح مخالفان انقلاب و یا حامیان دولت دست نشانده این کشور به رهبری عبدربه منصور هادی و یا حتی تسلیح گروههای تروریستی همچون القاعده جریان داشته است اما بامداد پنج شنبه (6 فروردین )این دخالت ها ابعاد جدید و بی سابقه به خود گرفت و محمد بن سلمان وزیر دفاع و فرزند پادشاه جدید این کشور فرمان حمله نظامی به یمن را صادرکرد .طبق این فرمان هواپیماهای نظامی عربستان اهدافی را در صنعا پایتخت یمن بمباران کردند (به گفته برخی منابع در این حملات 170 هواپیما شرکت داشتند که تعداد زیادی از آنها متعلق به عربستان بوده است)و در عین حال حدود 150 نظامی این کشور در پشت مرزهای این کشور با یمن مستقر شدند .حال سوالی که مطرح است اینکه چرا عربستان( که معمولا به محافظه کاری و حرکت با چراغ خاموش  در عرصه سیاست خارجی معروف بوده )اکنون بی محابا به تجاوز نظامی گسترده به یمن دست زده است ؟

عوامل موثر بر تجاوز نظامی عربستان به یمن

این عوامل را می توان در سه سطح داخلی ، منطقه ای و بین المللی بررسی کرد .

درسطح داخلی مهمترین تغییری که در چند هفته اخیر رخ داده جابجای قدرت در ساختار نظام سنتی عربستان پس از مرگ ملک عبد الله پادشاه این کشور است .از جمله  مصادیق این جابجایی می توان به بازگشت مجدد قدرت فائقه به خاندان سدیری ها ،  کنار زدن منصوبان ملک عبد الله از قدرت و دربار ،انحلال برخی از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی سابق و جایگزینی آن با نهادهای جدید و از همه مهمتر انتقال قدرت به نسل دوم از شاهزادگان سعودی اشاره کرد .به نظر می رسد مورد آخر  دستکم از دو جهت در تجاوز نظامی عربستان به یمن موثر بوده است : نخست؛ عبور موفقیت آمیز از پیچ جانشینی بخصوص انتقال قدرت از نسل اول به نسل دوم است و با توجه به اینکه در این عرصه مدعیان زیادی وجود دارد لذا تصور می رفت که این انتقال به سادگی صورت نگیرد. دوم؛ اینکه تا پیش از این کسانی که از نسل اول شاهزادگان سعودی مناصب رده بالای سیاسی و امنیتی همچون وزرای کشور و دفاع را برعهده داشتند به علت داشتن سن بالا و کهولت سن به ناچار سیاست محافظه کاری در پیش می گرفتند و به اصطلاح دست به عصا حرکت می کردند اما ظاهرا نسل دومی ها که به این سمت ها منصوب شده اند چنین ملاحظه کاری ندارند و محمد بن سلمان وزیر دفاع جدید عربستان که با تبلیغات گسترده فرمان حمله نظامی را صادر کرداز جوان ترین شاهزادگان سعودی است که به این مقام منصوب شده است و باز محمد بن نایف وزیر کشور که پرونده یمن را دردست دارد از جوان ترین شاهزاده های سعودی محسوب می شود  که ضمن حفظ مقام وزارت کشور به مقام ولی ولیعهد ارتقا یافته است و بی تردید یکی از  افراد موثر در تصمیم گیری عربستان برای تجاوز نظامی به یمن بوده است .اگر رویکرد سلطان بن عبد العزیز و سلمان بن عبد العزیز وزرای دفاع سابق عربستان با محمد بن سلمان وزیر دفاع کنونی در قبال مقابله با حوثی ها در یمن مقایسه شود تا حدودی این تفاوت رفتاری مشخص می شود. برای مثال در زمان سلطان بن عبد العزیز که مصادف با  تسری موج خیزش های منطقه ای به یمن بود عربستان در صدد اقدام نظامی در یمن بر آمد اما به محض اینکه چند مرزبان خود به اسارت نیروهای یمنی در آمدند اقدام نظامی را متوقف کرد و بی سرو صدا به آن خاتمه داد.بر این اساس می توان گفت بخشی از تجاوز هوایی گسترده عربستان به یمن از بی تجربگی و ناپختگی محمد بن سلمان وزیر دفاع کنونی ناشی می شود و از این دید اگر یکی از شاهزادگان نسل اول همچنان در این مقام حضور می داشت شاید عربستان بی محابا بی گدار به آب نمی زد و  می کوشید با  حزم و احتیاط کار را پیش ببرد .

امادرسطح منطقه به عوامل متعددی می توان اشاره کرد که در تجاوز نظامی عربستان به یمن دخیل و تاثیر گذار بوده است.یکی از این عوامل مهم پیشروی سریع  نیروهای ارتشی و کمیته های انقلاب یمن به سمت عدن بوده است که طرح عربستان برای تشکیل دولت موازی به رهبری عبدربه منصور هادی را ناکام گذاشت .عربستان با فراری دادن عبدربه و برخی دیگر از وزرای کلیدی دولت یمن از صنعا به عدن و بازگشایی سفارتخانه خود و 4 عضو دیگر شورای همکاری خلیج فارس دراین شهر انتظار داشت یا با تشکیل دولت موازی دستکم جنوب یمن را تحت کنترل خود نگه دارد و یا شرایطی فراهم کند که طرح سیاسی مورد نظر خود را برکمیته های انقلابی در مذاکرات سیاسی تحمیل کند اما ورود نیروهای انقلابی به عدن هر دو هدف را ناکام می گذاشت .ازاین دید مداخله نظامی عربستان در یمن با این ضرب المثل توجیه پذیر می شود که در یمن آب از سر عربستان  گذشته چه یک وجب چه ده وجب.

ازدیگرعوامل موثر در سطح منطقه یارگیری است که عربستان از چند ماه پیش در تلاش برای تشکیل آن بوده است. در این راستا عربستان ابتدا کوشید اختلافات  داخلی خود را با قطر کم و مهار کند که عمق و گستره این اختلاف ها به یکی از عوامل شکست و ناکامی منطقه ای عربستان در عرصه های مختلف از جمله سوریه تبدیل شد .سپس  عربستان در تلاش برای حل اختلافات میان قطر و مصر بر آمد اما در این عرصه هیچ شاخص و نشانه ای که حاکی از موفقیت عربستان باشد بدست نیامد چرا که این تلاش ها با جذب مجدد اخوان المسلمین در معادلات منطقه پیوند خورده است و اگر این اقدام می تواند برای قطر و عربستان مفید باشد اما برای دولت کنونی مصر به رهبری السیسی حکم مرگ و زندگی را دارد چرا که وی جای محمد مرسی رئیس جمهور قبلی مردم مصر نشسته است .براین اساس احتمال حل اختلافات مصر و عربستان بر سر جذب مجدد اخوان المسلمین و یا حتی رهبری تشکیل ارتش مشترک عربی بعید به نظر می رسد و در چنین شرایطی احتمال قوی آن است که مصر و عربستان به یک مصالحه دست یافته اند که بر اساس آن مصر از رویکرد نظامی عربستان در یمن و متقابلا عربستان نیز از رویکرد نظامی مصر در لیبی حمایت کند و بدین ترتیب از ارتش  مشترک عربی تازه تاسیس در جهت اهداف خود استفاده کنند.این بدین مفهوم است که تجاوز نظامی عربستان تنها به یمن محدود نخواهد شد و احتمالا لیبی را نیز در برخواهد گرفت .از این رو حامیان اخوان المسلمین و در راس آن ترکیه و قطر بازندگان اصلی زد و بند جدید مصر و عربستان هستند و بنا بر این این احتمال وجود دارد که خود را از ائتلاف عربستان در تجاوز نظامی به یمن خارج کنند .

و بالاخره در سطح بین المللی نیز به نظر می رسد دستکم دو عامل موثر بوده است :

نخست اینکه هر چند شورای امنیت به علت مخالفت روسیه نتوانست پیش نویس قطعنامه پیشنهادی عربستان را که بر اساس فصل 7  منشور ملل متحد تنظیم شده بود ، به تصویب برساند اما  آنگونه که از قرائن و شواهد بر می آید جناح غربی این شورا چراغ سبز لازم را به دخالت نظامی یکجانبه عربستان داده بودند .چنانکه حمله نظامی عربستان به یمن دو روز بعد از پایان سفر فیلیپ هامون وزیر امور خارجه انگلیس به ریاض آغاز شد و وی آخرین مقام غربی بود که با مسئولان سعودی دیدار کرده بود و مقامات امریکایی نیز اعلام کردند  امریکا در جریان این حمله بود و با عربستان همکاری اطلاعاتی و لجستیکی داشته است .

دوم ورود مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه 5+1 به مرحله نهایی است که عربستان همانند رژیم صهیونیستی از مخالفان سرسخت و جدی این مذاکرات است و از آن بیم دارد که ایران در سایه دستیابی به توافق دراین مذاکرات به قدرت منطقه ای تمام عیار تبدیل شود .ازاین دید تجاوز نظامی عربستان به یمن کاملا با دیدگاه بدبینانه عربستان درباره  تقویت موقعیت برتر ایران در منطقه ارتباط مستقیم دارد .

نتیجه گیری

ازآنچه که گفته شد مشخص می شود که تجاوز نظامی عربستان به یمن بر آیند مجموعه ای از متغیرها و عوامل تاثیر گذار درهر سه سطح داخلی ،منطقه ای و بین المللی است و اگرچه سقوط عدن نقش شتاب زا دراین اقدام نظامی ایفاء کرده است اما شواهد موجود نشان می دهد که عربستان از چند ماه پیش در تدارک این تجاوز بوده است و برگزاری رزمایش های متعدد نظامی و یا افزایش خریدهای تسلیحاتی مقدمه ای برای این تجاوز بوده است .بر این اساس می توان گفت مسئولیت عواقب این تجاوز برعهده عربستان و دیگر دولت هایی است که به طور مستقیم و غیر مستقیم از این تجاوز حمایت کرده اند .
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر