واقعیت این است که اگرچه آمار و ارقامی در این زمینه وجود ندارد اما با یک حساب سرانگشتی و ساده میتوان به سود کلانی که در این رابطه نسیب چینیها میشود، پی برد. با وجود بازار مکاره و زیرزمینی که در این زمینه هم وجود دارد و با توجه به اینکه ترقههای دستساز ایرانی نیز با خطر زیادی همراه هستند، با تبلیغاتی که از ترقههای بی خطر چینی می شود، بازار چینیها در ایران رونق گرفته و حال پای چینیها بیشتر در بازار ایران باز شده است.
چهارشنبه آخر سال برای هر کسی نفعی نداشته باشد، برای چینیها که بازاری
میلیادردی برای فروش ترقه و فشفشههای خود یافتهاند، یک جشن محسوب می شود و
آنان نیز این روز را با فروش ترقههای خود جشن میگیرند.
واقعیت
این است که اگرچه آمار و ارقامی در این زمینه وجود ندارد اما با یک حساب
سرانگشتی و ساده میتوان به سود کلانی که در این رابطه نسیب چینیها
میشود، پی برد. با وجود بازار مکاره و زیرزمینی که در این زمینه هم وجود
دارد و با توجه به اینکه ترقههای دستساز ایرانی نیز با خطر زیادی همراه
هستند، با تبلیغاتی که از ترقههای بی خطر چینی می شود، بازار چینیها در
ایران رونق گرفته و حال پای چینیها بیشتر در بازار ایران باز شده است.
جالب
اینجاست که همواره این انتقاد وجود دارند که بیش از حد کالاهای چینی در
ایران وجود دارد و این موضوع تولیدات داخلی ایران را تحت تاثیر قرار داده
است. نکته جالب توجه دیگر این است که چین حضوری همه جانبه در بازار داخلی
ایران پیدا کرده است. از کالاهای خرد و کوچک گرفته تا کالاهای کلان و بزرگ.
از محصولات فرهنگی و هنری گرفته تا محصولات بازی و مذهبی. چین با
بازاریابی جالب توجهی که از ایران دارد نیازهای مختلف داخلی کشورمان را رصد
کرده است و حالا کالاهایی را به بازار ایران ارائه میکنند که بسیاری از
آنها کاملا بومی است و این یعنی تخریب تولیدات داخلی ایران تا سر حد مرگ.
حتما
گشتی در بازار روزهای آخر سال زدهاید، جولان کالاهای چینی در این بازار
غوغا می کند. چین حتی از کوچکترین سود در بازار ایران نیز نمیگذرد.
عروسکهای چینی شکرستان، لونگ و حتی مهر و تسبیح و خشکبار، اژدهای زرد
تقریبا همه چیز تولید می کند و با رصد دقیق فرهنگی و ملی بازارهایی که می
خواهد در اختیار خود قرار دهد، فورا نیازسنجی کرده و کالاهای خود را به طور
گسترده به بازار هدف می ریزد.
صادرات چين به ايران آنچنان بوده كه
تقريبا تمامي زمينههاي توليدات داخلي به ويژه توليدات سنتي را گرفته و
اين در شرايطي است كه دولت با فقدان سياستي مشخص كه عملا دروازه ها را باز
كرده و واردات چيني تمام توليدات ايران را به ورشكستگي تهديد مي كند. عملا
بازار ایران به مقصدی برای کالاهای مصرفی چینی تبدیل شده است. چین خود
کشوری است که چندان تکنولوژیک نیست و از این نظر بیشتر توان خود را بر روی
تولید و عرضه کالاهای خرد متمرکز کرده است. کالاهایی که دست فروش نیز
هستند، یعنی دست فروشان می توانند با پول کم آنها را خریده و در سطح شهر
راه بیفتند و بازار رسمی را نیز در این زمینه با چالش روبرو سازند.
اژدهای
زرد درواقع از همین راه به غول اقتصادی جهان تبدیل شد. صنعت اسباب بازی
یکی از صنایعی بود که این کشور بر روی آن سرمایه گذاری کرد و تقریبا به
موفقیت بزرگی در این زمینه دست یافت و به عنوان یک الگو از آن بهره برداری
کرد. جالب اینجاست که این صنایع در داخل کشور هم به راحتی می توانند تولید
شوند و از سوی دیگر با واردات این کالاها ایران وارد کننده کالاهای مصرفی
است و نه تکنولوژی یا صنعت پیشرفته.
با این اوصاف به نظر می رسد
بایستی در زمینه واردات برنامهریزی مدون و مشخصی صورت گیرد و با
فرهنگسازی درست از سیطره چین بر بازار ایران به نفع تولیدات داخلی کاسته
شود. گرچه برخی بیان میکنند که ضروری نیست که بسیاری از کالاهای مورد
نیازمان در داخل تولید شود اما حضور چین در بازار سنتی و صنایع دستی و
بومی ایرانی قابل تحمل نیست و موجب از دست رفتن شغل بسیاری از افراد می
شود. ایران کشوری است که منابع کافی و همچنین نیروی انسانی لازم برای تولید
بسیاری از کالاهای خود را در اختیار دارد، از این رو وابسته شدن به
کشورهایی مانند چین در صنایع کوچک چندان جالب توجه نیست. کارآفرینان در این
زمینه میتوانند ورود کنند و با در دست گرفتن صنایع کوچک سود حاصل از این
بازار را نسیب ایرانیان کنند؛ چه اینکه بسیاری از شغلهای جدید در زمان
حاضر با رفتن به سوی صنایع کوچک و کارهای خدماتی ایجاد شده است و برخی از
کارآفرینان نمونه نیز در حال حاضر در این زمینه فعال هستند که میتوان
بیشتر اشتغالزایی کرد.