روز گذشته چند فروند گلوله ضدتانک از جنوب لبنان به سمت مزارع شبعا در خط مرزی اسرائیل شلیک شد و ظرف چند ثانیه، کاروان خودروهای نظامی ارتش رژیم صهیونیستی را به آتش و دود و خاکستر مبدل ساخت(+). حزب الله لبنان، مسؤولیت این عملیات را بر عهده گرفت و آن را انتقام شهدای "قنیطره" دانست.
در
این حمله، شماری از نظامیان اسرائیلی کشته و مجروح شدند که تعداد کشته ها
از 2 تا 17 نفر ذکر شده است اما دستکم دو کشته، آماری است که خود ارتش
اسرائیل، رسماً تأیید کرده است.
فارغ از این که چند نظامی اسرائیلی در این حمله کشته شدند، باید گفت که اصل
این حمله بسیار مهم و معنی دار بوده است به گونه ای که باید آن را فراتر
از یک تقابل نظامی، دارای بار سیاسی ویژه دانست.
اواخر دی امسال، هلی کوپترهای اسرائیلی با ورود به آسمان سوریه در منطقه
"قنیطره"، خودروهای حامل چند نظامی حزب الله لبنان که در میان آنها سردار
الله دادی از فرماندهان سپاه ایران نیز حضور داشت را مورد حمله قرار دادند(+).
بعد از این که سردار ایرانی به شهادت رسید، فرماندهان نظامی ایران به صراحت اسرائیل را تهدید به انتقام کردند(+).
بعد از آن، اسرائیل برای آرام کردن فضا اعلام کرد که نمی دانست سردار ایرانی در این کاروان حضور دارد(+).
چند روز بعد، وزیر دفاع روسیه به ایران آمد و آن طور که رسانه های اسرائیلی
اعلام کردند، پیامی هم از جانب اسرائیل آورده بود که طی آن تل آویو به
ایران و حزب الله لبنان اطمینان داده بود اسرائیل تمایلی به بحرانی کردن
اوضاع ندارد(+).
پاسخ ایران این بود: اسرائیل از خط قرمز ایران عبور کرده است.
در چنین فضایی، همه منتظر بودند ببینند پاسخ حمله "قنیطره" چه خواهد بود.
اگر پاسخی داده نمی شد، این دیدگاه به وجود می آمد که اسرائیل سردار ایرانی
را کشت و ایران هم جز حرافی، پاسخی نداشت! بنابراین می شود این "رویداد"
را تبدیل به یک "رویه" کرد.
نوع پاسخ هم مهم بود: نه باید آنقدر بی مقدار می بود که مضحک به نظر آید
(مانند شلیک بی هدف چند خمپاره به سمت تپه های شمال اسرائیل) و نه باید
آنقدر باید بزرگ می بود که واکنش گسترده اسرائیل را به دنبال داشته باشد
(مانند حملات پرحجم موشکی به تل آویو).
آنچه در عملیات مزارع شبعا رخ داد، پاسخی کاملاً حساب شده بود، هم از حیث "اصل پاسخ" و هم از نظر "نوع پاسخ".
تا کنون آنچه رخ می داد، تقابل هایی بود بین اسرائیل و حزب الله یا اسرائیل
و حماس، ولی این بار اسرائیل، با عبور از "خطوط قرمز ایران" یک سردار
ایرانی را هدف قرار داد و به شهادت رساند.
بنابراین اگر پاسخ مناسب داده نمی شد، ایرانی کشی برای صهیونست ها، امری بی
هزینه تلقی می شد. اما با حمله موشکی به کاروان خودروهای نظامی اسرائیل که
در منطقه تحت اشغال صهونیست ها صورت گرفت، این پیام از تهران به تل آویو
منتقل شد که ورود به خطوط قرمز ایران، عواقبی خواهد داشت که قطعاً به نفع
اسرائیل نخواهد بود.
اسرائیل، حمله نظامی انجام داد و سردار ایرانی را به شهادت رساند و بعد،
پیام دیپلماتیک فرستاد که اشتباه شده(!)، ایران مقابله به مثل نکند.
ایران ، هر دو پاسخ را داد: اقدام نظامی "قنیطره" را با اقدام نظامی در
"شبعا" به وسیله حزب الله لبنان و پیام سیاسی را با این پیام سیاسی که از
خط قرمز عبور شده است و نباید موازنه به نفع اسرائیل تغییر کند.
در واقع عملیات "شبعا" مانع از شکل گیری رویه جدیدی در مناسبات تقابلی ایران و اسرائیل شد و اهمیت راهبردی موضوع، همین است.