۲۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۴
کد خبر: ۱۱۶۴۸
پایگاه تحلیلی «میدِل ایست مانیتور» در یادداشتی، به بررسی جنگ قدرت در عربستان سعودی پس از مرگ شاه پرداخت؛ جنگی که به نظر می‌رسد تبعاتی جدی به دنبال دارد.
پایگاه تحلیلی «میدِل ایست مانیتور» (ناظر خاورمیانه) یادداشتی منتشر کرده است به قلم «فؤاد ابراهیم» (فعال و معارض سیاسی عربستانی)، که در آن به بررسی جنگ قدرت در عربستان سعودی پرداخته است؛ جنگی که به نظر می‌رسد با بالا گرفتن بیماری پادشاه، به روزهای پر تب‌وتابش نزدیک شده باشد.

فؤاد ابراهیم خاندان آل سعود را مرموز و پادشاهی سعودی را پادشاهی سکوت می‌نامد و عنوان می‌کند که هیچ‌کس بهتر از «آل سعود»، این خاندان را نمی‌شناسد. خاندانی که به نقل از نویسنده، در «دروغ گفتن به یکدیگر و تبادل پیام‌های غیرمستقیم به درجه استادی رسیده است». فواد ابراهیم می‌نویسد: «بیماری پادشاه در پادشاهی سکوت، خبری عادی نیست، بلکه داستان طولانی و پیچیده جنگ قدرت، میان جناح های اصلی خانواده سلطنتی است».

فواد ابراهیم در گزارشش می‌نویسد، از روز 31 دسامبر که خبر انتقال «ملک عبدلله» پادشاه عربستان به بیمارستان (برای انجام چکاپ پزشکی) منتشر شد، بازار شایعات درباره سلامت پادشاه داغ شده و گمانه‌زنی‌ها در مورد جانشینی وی رو به فزونی است. البته این موضوع تازگی ندارد چرا که در مارس 2014 (فروردین 93) نیز خبرهایی شنیده می‌شد در این باره که ملک عبدلله دیگر توان انجام وظایفش را ندارد و کارها را به برادرش سلمان سپرده است؛ شایعاتی که چند روز بعد تکذیب شد.

وی در ادامه گزارش به ماده 11 از شورای وفاداری اشاره می‌کند که در آن تاکید شده «اگر گزارش پزشکی ثابت کند که پادشاه توان لازم برای انجام وظایفش را ندارد، این شورا به "ولی‌عهد" اعلام وفاداری نموده و وی را به عنوان پادشاه مملکت معرفی خواهد کرد».

فواد ابراهیم می‌نویسد روشن است که کسانی که در مورد کناره‌گیری پادشاه از قدرت یا حتی در مورد مرگ او سخن می‌گویند افراد وابسته به «ائتلاف سدیری» هستند. از سوی دیگر، کسانی که همه اینها را انکار می‌کنند، جنگ‌طلبان درون جناح شاه هستند. هدف روشن است: می‌خواهند راه را برای جانشینی «ائتلاف سدیری» ها هموار کنند و در تلاشند که از ناشناخته‌ها بپرهیزند.

فواد ابراهیم در بخش دیگری از گزارش به پیامدهای مرگ پادشاه می‌پردازد و سه موضوع را مطرح می‌کند:

اول : شکاف در خاندان سلطنتی


ملک عبدالله خود را به عنوان شخصیتی قاطع و غالب در خانواده سلطنتی جا انداخته است. هیچ‌یک از شاهزادگان نمی‌توانند با او رقابت کنند چه رسد به اینکه بخواهند با وی برخورد کنند. ملک عبدلله از موقعیت منحصر به فردش برای انجام تغییرات ضروری، مهم و بی‌سابقه در ساختار قدرت بهره برده است. در انجام این کار، او رقیب تاریخی خود، «ائتلاف سدیری» را خسته کرده است، افزون بر آنکه سدیری، شمار زیادی از نمایندگان ارشد خود را از دست داده و شانس آنها در تصرف تاج و تخت نیز از دست رفته است.

بحران پس از مرگ ملک عبدالله همین جا نهفته است. پادشاه در واقع، برای وارثانش یک مشکل بزرگ درست کرده است. بسیاری از شاهزادگان، از سیاست‌های عزل و نصب ملک عبدالله ناراضی هستند. آنچه مانع از علنی کردن این نارضایتی می‌شود، شخصیت قدرتمند پادشاه و نماد او در خانواده آل سعود و بخش قابل توجهی از مردم است. در نتیجه، این احتمال وجود دارد که جنگ قدرت بین جناح‌ها، پس از مرگ شاه بالا بگیرد و پیامد این امر، انسجام و وحدت خانواده سلطنتی به چالش کشیده شود.

دوم : چالش اقتصادی


ملک عبدالله در پایین آوردن میزان نارضایتی عمومی، تا حدودی موفق بوده است. جوایز رفاه اجتماعی و کمک‌های مالی ارائه شده به دانش‌آموزان برای آموزش در خارج از کشور، از سرخوردگی عمومی تا حدی کاسته است. با وجود این، امکانات ارائه شده بسیار پایین تر از حد انتظار اکثریت قریب به اتفاق شهروندان بوده است. کاهش درآمد نفتی، تصمیم دولت برای حذف یارانه در کالاهای اساسی به ویژه در سوخت و خودداری از پرداخت پاداش و افزایش حقوق و دستمزد را در پی داشت. همچنین به وضع مالیات بالا بر روی قبض برق، آب و تلفن، توقف پروژه‌های توسعه زیرساخت‌ها و خدمات انجامید.

بسیاری بر این باورند که احتمال تجدید شورش‌های اجتماعی در اشکال مختلف وجود دارد. افزایش سطح فساد در سراسر نهادهای دولتی و کاهش در نرخ رشد، از پیامدهای اجتماعی و اقتصادی این تصمیم خواهند بود.

سوم : تهدید‌های امنیتی


فقدان رهبری کاریزماتیک و مشکلات اقتصادی کشور و همچنین شرایط ناپایدار منطقه و افزایش تهدیدهای داعش برای مرزهای عربستان سعودی، پادشاهی را با تهدیدات امنیتی جدی رویارو خواهد ساخت. همه اینها می‌توانند به تضعیف ثبات سیاسی در عربستان سعودی کمک کنند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر