امین حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه با نزدیک شدن به پایان سال ۲۰۱۴
میلادی در مقاله ای به ارزیابی عملکرد محور مقاومت در منطقه و دستاوردهای
آنها پرداخته و نوشت: بعد از ۴ سال از آغاز تجاوز به منطقه و محور مقاومت
به صورت خاص، یک ارزیابی در مورد نتایج این درگیری در مشرق زمین بین دو
پروژه تجاوز طلبانه استعماری غربی و پروژه منطقه ای مقاومت در برابر
اشغالگری و استعمار طلبی که به دنبال حفظ هویت و ساکنان خود است، مفید به
نظر میرسد.
در این ارزیابی بدون ورود در جزئیات مسائل یا تحولات انجام شده، میتوان از اوضاعی آغاز کرد که هر کدام از ساختارهای محور مقاومت در رویارویی با تجاوزهای غربی در منطقه که با استفاده از ابزارهای داخلی و منطقهای صورت میگیرد، با آن مواجه هستند.
از سوریه آغاز میکنیم، این کشور هدف پروژه توطئههای غربی قرار گرفته و به کانون اصلی آتشافروزی های خصمانه تبدیل شده است، در مورد سوریه میتوان به دستاوردهای دفاعی گستردهای اشاره کرد که ۴ موضوع اساسی را تاکنون به قطعیت رسانده است.
موضوع اول ناکارآمد کردن هدف اصلی تجاوز دشمن است که برای براندازی دولت بشار اسد و تغییر جایگاه استراتژیک این کشور صورت گرفت. این دستاورد در ضربات سخت به پروژه هلال اخوانی به فرماندهی ترکیه و قطر آغاز شد و در مرحله بعد پروژه وهابی سعودی ضربات بعدی را دریافت کرد. به این ترتیب بود که اوباما در نهایت پایان تاریخ مصرف این دو توطئه را اعلام و تأکید کرد که تفکر در مورد براندازی دولت بشار اسد نوعی خیالبافی است.
موضوع دوم ماهیت میدانی و عملیاتی درگیری هاست که در تقویت تسلط دولت سوریه بر مراکز ثقل و مواضع راهبردی دولت قابل مشاهده است. دمشق به عنوان مرکز ثقل سیاسی و منطقه ساحلی این کشور به عنوان کانون فعالیتهای اقتصادی و مردمشناختی و کانال ارتباط با خارج و حمص به عنوان مرکز ثقل نظامی و میدانی در وسط سرزمینهای سوریه از جمله مناطق راهبردی است که در اختیار دولت سوریه قرار دارد. ماهیت میدانی درگیریها یقین طرفین مبارزه به وحدت دولت سوریه را تأکید کرده و نشان میدهد این کشور در آینده قابلیت استقرار امنیت و ثبات را دارد.
موضوع سوم در مورد ماهیت سیاسی درگیریها و اذعان بینالمللی به این نکته است که نادیده گرفتن دولت مشروع سوریه اقدامی غیر ممکن و به دور از واقعگرایی است، به همین علت است که سوریه شاهد بازگشت کشورهای جهانی به صورت علنی یا مخفی و بازگشت خجالتزده بسیاری از دولتهای منطقهای و خارجی دیگر است. این روند موقعیت سوریه را در نزد سازمانهای بینالمللی تقویت کرده و کشورهای عربی از ارتکاب حماقتی که در تعلیق کرسی سوریه در اتحادیه عرب انجام دادند، پشیمان شده اند.
موضوع چهارم از ابعاد ساختاری و لجستیک قابل بررسی است ، ارتش سوریه روش عضوگیری را که در آغاز حوادث این کشور دچار اختلال شده بود احیا کرده و تزریق سلاح و تجهیزات از دولتهای همپیمان و دوست برای حفاظت از توان نظامی و شایستگیهای ارتش افزایش یافته است.
در مورد ایران به عنوان یکی دیگر از حلقههای محور مقاومت میتوان گفت که سال ۲۰۱۴ سال تمام ایرانی بود، چرا که تغییرات راهبردی متمایزی در این کشور رخ داد که به صورت تقریباً نهایی و قطعی دیدگاه تجاوز مسلحانه بر ضد آن را از بین برد و حمله غربی یا اسرائیلی بر ضد این کشور را به نوعی حماقت تغییر داد که اصحاب آن را دچار آسیبهای جبرانناپذیر میکند.
از سوی دیگر غرب از سیاستهای تحریم خود عقبنشینی کرده و لغو تحریمها را آغاز کرد، این روند در آینده تغییرات بیشتری خواهد داشت، چرا که پایان تحریمها ایران به این معنا است که این کشور میتواند فضای راهبردی بیشتری با آزادی عمل در تحرک برای خود رقم بزند. در سوی دیگر کشورهای غربی به حق ایران در استفاده از فناوری صلحآمیز هستهای اذعان کردند. به این ترتیب میتوان سال گذشته میلادی را سال اذعان به ایران هسته ای نامید.
علاوه بر اینها ایران در عرصه سیاسی نیز با برپایی انتخابات ریاست جمهوری با شفافیت و مشروعیت کافی موفقیتآمیز عمل کرد، در ابعاد نظامی ایران گامهای بلندی در زمینههای صنایع نظامی و ساماندهی نیروهای مسلح و تقویت آنها به صورت متناسب با خطرهای پیش روی این کشور جهت تقویت بازدارندگی دفاعی سطح بالا و حمایت از تصمیم گیریهای مستقل سیاسی برداشته است. تمام این تحولات ایران را به دولت بزرگ منطقهای تبدیل کرده که در موقعیتی تأثیرگذار مناسبات بینالمللی عمومی خود را با سیاست باز دنبال میکند.
مقاومت لبنان به رهبری حزبالله به عنوان یکی دیگر از عرصههای محور مقاومت در منطقه در سال ۲۰۱۴ شاهد جهشی بینظیر و موفقیت در دو جبهه اسرائیل و تروریسم و تقویت معادلههای موازنه بازدارنده به صورت قطعی بود. مقاومت لبنان همچنین موفق شود نگرانی دائمی را در محیط سیاسی و نظامی و صهیونیستی دشمن نهادینه کند.
در زمینههای مبارزاتی و با ورود حزبالله به جنگ دفاع از محور مقاومت در سوریه و موفقیتهای تأثیرگذار آن در عملیاتی که شرکت کرد، حزبالله ضربه سختی به دشمن اسرائیلی وارد کرد و عملیات بینظیری را در بلندی های اشغالی جولان در مزارع شبعا انجام داد که پیامدهای آن، کمین اللبونه را به دنبال داشت که همه را به یاد عملیات به اسارت درآوردن نظامیان دشمن به دست نیروهای مقاومت انداخت.
در زمینه آمادهسازی و برنامهریزی و جنگ روانی؛ حزبالله لبنان با عملکرد کلی خود دیدگاه حمله به الجلیل و مبارزه در اراضی فلسطین اشغالی را بهعنوان یک دیدگاه واقعگرایانه بر روی میز قرار داد تا اشغالگران صهیونیسم در شمال فلسطین اشغالی در دوره نگرانی و وحشت از احتمال وجود تونلهای مقاومت در زیر منازل خود باقی بمانند و در هر لحظه انتظار غافلگیر شدن با آتش گلولههای حزبالله لبنان را بکشند.
در زمینه تجهیز و تسلیح مقاومت لبنان، با وجود تمامی تحریمهای اعمال شده از سوی دشمن بر ضد حزب الله، این حزب موفق شده میزان قدرت خود را به حدی بالا ببرد که آتش دفاعی موثر آن تا هر نقطه از فلسطین اشغالی میرسد.همچنین نمیتوان دستاورد امنیتی بزرگی که در لبنان از طریق ارکان معادله طلایی ملت و ارتش و مقاومت بر ضد تروریسم محقق شده را نادیده گرفت، دستاوردی که تمامی لبنان و به ویژه ضاحیه جنوبی بیروت و دیگر مراکز جامعه مقاومت در این کشور را از خطرات تروریسم نجات داد.
مقاومت فلسطین با گروههای مختلف خود در غزه دستاورد مهمی را در مقابله با تجاوزطلبی اشغالگران اسرائیلی به دست آورد و معادلههای جدیدی را با مقاومت خود نهادینه کردند. مقاومت فلسطین شکست محاصره غزه را ثابت و تأکید کرد که توانمندیهای نظامی متنوعی را دارد که به وسیله آنها میتواند قدس اشغالی و تلآویو را هدف قرار دهد و ترس و وحشت را در میان صهیونیستهای اشغالگر ایجاد کند.
گروههای فلسطینی بر توان میدانی خود در تقابل با هم اقدام نظامی زمینی در غزه تأکید کردند تا جایی که دشمن اسرائیلی از ورود به جنگ زمینی هراسیده و در نهایت به دنبال دستیابی به آتش بس بر اساس شرطهای محور مقاومت برآمد، چرا که این پایداری، معادله جدیدی را بین اسرائیل و نوار غزه ایجاد کرد که معادله "نگرانی متقابل از بروز درگیری” نامیده میشود و این را میتوان یکی از دستاوردهای بزرگ مقاومت دانست که توانسته به این ترتیب چتری از حمایت و دفاع بر روی نوار غزه بگستراند.
با اشاره به تمام موارد فوق میتوان گفت که محور مقاومت در ارکان چهارگانه خود در تمامی زمینهها روند رو به رشدی را با ثبات و یقین به خود گرفته و عناصر قدرت خود و منابع متعدد قدرت خود را افزایش داده و مطمئن است که به یک وزنه اساسی و سنگین در معادلات تأثیرگذار منطقهای در نظام جهانی متکی به قدرتهای چند قطبی تبدیل شده است.
حطیط در پایان تاکید کرد: البته ذکر این مطالب به معنی نادیده گرفتن یا انکار خطرات پیش رو نیست، خطراتی که هشیاری و جدیت و بسیج تمامی ابزارها برای مبارزه با آن را میطلبد و همانطور که ۴ سال پیش را به خود معطوف کرده، سال آینده نیز ادامه خواهد داشت.