۰۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۱
کد خبر: ۱۱۳۴۷
جیمی کارتر معتقد است تحمیل تحریم‌های اقتصادی بر حکومت‌ها ناخوشایند و در اغلب موارد بیهوده است.
«جیمی کارتر» رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا در مقاله‌ای برای روزنامه واشنگتن پست نوشت: در جریان سفرم به کشورهای هدف، دیدم که این استراتژی تا چه حد می‌تواند با مردم ظالمانه رفتار کند؛ مردمی که هیچ چیز از اختلافات بین‌المللی نمی‌دانند و رنج می‌کشند.

در ادامه این نوشتار آمده است: «در شرایطی که ما می‌اندیشیم چگونه علیه کره‌شمالی واکنش نشان دهیم، چرا که باور داریم در پشت حمله هکری به سونی پیکچرز است، بهترین پیشنهاد این است که تحریم‌ها را تشدید کنیم. تحمیل تحریم‌های اقتصادی بر حکومت‌های ناخوشایند در اغلب موارد بیهوده است و می‌تواند غیر سازنده نیز باشد. در کوبا، جایی که رسانه‌ها تحت کنترل دولت است، بسیاری از مردم معتقدند که گرفتاری اقتصادیشان به دلیل اقدمات آمریکاست و رهبران کمونیست‌شان در حال حمایت از مردم هستند اما در واقع آنها دارند قدرت خودشان را تقویت می‌کنند. من به خانه برادران کاسترو و برخی دیگر از مقام‌های ارشد این رژیم در کوبا رفته‌ام و کاملا مشخص است که زندگی آنها از تحریم‌ها آسیبی ندیده است. اما بسیاری از خانواده‌های کوبایی از درآمد مناسب، غذای خوب، تلفن همراه، دسترسی به اینترنت و آزادی‌های اولیه برخوردار نیستند، با این وجود به آموزش و خدمات درمانی مناسب دسترسی دارند. آنها همچنین در فضای منطقه‌ استوایی زندگی می‌کنند که خاک حاصلخیزی دارد و برخی از خانواده‌های متمول درختهایی دارند که موز و سایر میوه‌ها به بار می‌آورد. علاوه بر این، مردم کوبا سالیانه حدود دو میلیارد دلار پول از دوستان و بستگان خود در ایالات متحده دریافت می‌کنند.

شرایط در کره‌شمالی ناگوارتر است چرا که هیچ یک از این مزایا وجود ندارد. تحریم‌های آمریکا 64 سال پیش در آغاز جنگ کره اعمال شد و با جدیت اجرا شد تا اقتصاد کره‌شمالی محدود شده و آسیب ببیند. من در جریان سفرم به پیونگ‌یانگ مذاکراتی طولانی با مقام‌های دولتی و رهبران زن قدرتمند داشتم چرا که آنها کنترل مردمی را که گرسنه بودند، در اختیار داشتند. برنامه جهانی غذای سازمان ملل تخمین می‌زند که روزانه حدود 600 گرم غلات برای "جیره زنده ماندن" نیاز است و توزیع این نوع مواد غذایی در کره‌شمالی برخی روزها به 128 گرم می‌رسد. در سال 1998 کارمندان کنگره آمریکا که به این کشور سفر کرده ‌بودند گزارش دادند که سالانه 300 تا 800 هزار تن از گرسنگی در کره‌شمالی جان می‌دهند.

در سال 2001 مرکز کارتر مراسمی را برای رهبران کشاورزی کره شمالی ترتیب داد تا به مکزیک بروند و یاد بگیرند که چطور می‌توانند تولید دانه‌های بومی خود را افزایش دهند. در اواخر دهه 1990 سهم مشارکت آمریکا در حبوبات به 695 هزار تن افزایش یافت که این دوران زمانی بود که سازش موقتی میان کره‌شمالی و آمریکا برقرار شده بود. با این وجود، این مشارکت در دوران ریاست جمهوری جورج واکر بوش، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا به شدت کاهش یافت و نهایتا در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما در 2010 کاملا پایان یافت. من در آن زمان به وزارت خارجه آمریکا رفتم و به من گفته شد که مشکل اصلی این است که کره‌شمالی اجازه نمی‌دهد هیچ ناظری همراه کمک‌های غذایی اعزام شود.

در سال 2011 من به همراه مارتی آهتیساری رئیس‌جمهوری سابق فنلاند، مری رابینسون رئیس‌جمهوری سابق ایرلند و گرو بروندتلند، نخست‌وزیر سابق نروژ به کره شمالی بازگشتم و یک پزشک از سازمان جهانی بهداشت ما را همراهی کرد. ما در ابتدا توقفی در پکن داشتیم و در مقام‌های برنامه جهانی غذا توضیحاتی ارائه کردند و گفتند که در کره‌شمالی هیچ نوع نظارتی بر روی ارسال غذا برای خانواده‌ها وجود ندارد. آنها ما را تا پیونگ‌یانگ همراهی کردند و ما را به مناطق روستایی بردند و در آنجا بسته‌های کوچک جیره غذایی میان خانواده‌ها توزیع می‌شد. دولت کره‌شمالی متعهد شد که تمام ارسال غذایی با نظارت ایالات متحده و سایر حامیان انجام شود. من این را به واشنگتن گزارش کردم و تاکید کردم که یک‌سوم کودکان کره‌شمالی از سوءتغذیه رنج می‌برند و از رشد باز مانده‌اند. میزان مواد خوراکی دریافتی در آنجا بین 700 تا 1400 کالری به ازای هر فرد است اما در آمریکا هر فرد 2000 تا 2500 کالری در روز دریافت می‌کند. دولت ما هیچ اقدامی انجام نمی‌دهد.

هیچ بهانه‌ای برای سرکوب از سوی حکومت‌های دیکتاتوری پذیرفتنی نیست اما رفتار خشن تا حدودی به نارضایتی مردمی بستگی دارد. مردم گرسنه بیشتر متمایل هستند که درخواست رهایی از گرفتاری را داشته باشند، اعتراض کنند و در مقابل تنبیه شده و یا اعدام شوند. همانند کوبا، نخبگان سیاسی در کره شمالی از تحریم‌ها آسیبی نمی‌بینند و تمام تبلیغات سیاسی این رهبران، تقصیر تمام این محرومیت‌ها را به گردن آمریکا می‌اندازد نه اقدامات خودشان. هدف اولیه‌ دیکتاتورها این است که در قدرت بمانند و ما به آنها کمک می‌کنیم که به این هدف برسند؛ ما این کار را از طریق تنبیه کسانی انجام می‌دهیم که هم‌اکنون رنج می‌کشند و اجازه می‌دهیم که رهبرانشان، ناجی آنها شوند.

زمانی که فشار غیرنظامی بر روی دولتی لازم شمرده می‌شود، تحریم‌های اقتصادی باید بر روی ممنوعیت سفر، توقیف دارایی خارجی و سایر مزیت‌های ویژه مقام‌های دولتی متمرکز شود که تصمیم‌گیرنده هستند؛ نه اینکه اقتصادی را تخریب کنیم که شرایط زندگی مردم ستمدیده را مشخص می‌کند.»


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر