هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا آن را «پنجره فرصت» توصیف کرد و توجهات را به ضرورت درک مواردی جلب کرد که ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و قدرتهای شورای امنیت سازمان ملل را به راهی به سمت حل و فصل مناقشه سوق خواهد داد.
* به اعتقاد ناظران برای توافق، آژانس باید راستیآزمایی برنامه هستهای ایران را محدود کند
یکی از بخشها و موارد اصلی از یک نقشه راه مذاکرهای، بدون شک درک جدی از نقشی خواهد بود که آژانس در راستیآزمایی این امر دارد که فعالیتهای هستهای ایران صرفاً کاربرد صلحآمیز دارد. از آنجایی که این پنجره فرصت با ایران به مدت کوتاهی باز خواهد بود و شاید چند هفتهای بیشتر به طول نینجامند، برخی از ناظران اینگونه مطرح میکنند که رسیدن به توافق زمانی راحتتر خواهد بود که آژانس نقش راستیآزمایی خود در ایران را محدود کرده و از تلاشهای خود را برای کسب جواب از سوی ایران درباره سولاات حساس و مهم باقیمانده درباره «ابعاد احتمالی نظامی» برنامه هستهای ایران دست بردارد. تلاشهایی که از سال 2008 تاکنون عملاً بینتیجه بوده است.
* آژانس باید از همه اختیارات پادمانی و پروتکلی الحاقی استفاده کند
اما این کار اشتباه است. تجربه آژانس در طول بحران کرهشمالی که دو دهه پیش شروع شد، به عنوان درس عبرتی است که اگر آژانس اختیاری کمتر از اختیارات قانونی که بنا بر توافق پادمان هستهای و پروتکل الحاقی به آن داده شده، در اختیار داشته باشد، این آژانس نخواهد توانست تضمین لازم برای جامعه بینالمللی را فراهم کند.
این تضمین برای تأکید بر اراده لازم برای اجرای راهکاری مذاکرهای امری اساسی است. این امر بخصوص زمانی صدق میکند که نگرانیهای جدی درباره دامنه و ماهیت برنامه هستهای ایران وجود دارند و شورای امنیت سازمان ملل و شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را واداشته تا اقدامات راستیآزمایی از این کشور را تقویت کند.
* تجربه کرهشمالی نشان داد که نباید اختیارات آژانس محدود شود
جامعه بینالمللی در قبال پرونده هستهای ایران و کرهشمالی، با حکومتهایی مواجه بوده که فعالیتهای هستهای مخفی را دنبال میکردند. فعالیتهایی که نقض تعهداتی بود که آنها برای استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای طبق معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای ارایه کرده بودند.
هر دوی این بحرانها زمانی بیشتر و عمیقتر شدند که این کشورها مانع از صدور مجوز به آژانس بین المللی انرژی اتمی به دستیابی به اطلاعات و مکانهایی شدند که این آژانس و اعضای آن اعتقاد داشتند ممکن است در آنجا اقداماتی در راه توسعه تسلیحات هستهای در جریان باشد.
بحران کرهشمالی به روشنی نشان داد محدود کردن اختیارات آژانس چیزی نیست که ایران و قدرتهایی که با آن کشور مذاکره میکنند باید انجام دهند. این روند میتواند در نهایت برای تلاشهایی که برای ایجاد اعتماد سیاسی لازم برای موفقیت در مذاکرات لازم است، نابود کننده باشد.
* در برنامه هستهای کرهشمالی، آژانس انرژی اتمی به طور کلی از پرونده بیرون رانده شده بود
تجربه کره شمالی
در سال 1994، ایالات متحده آمریکا و کرهشمالی به توافقی موسوم به «چارچوب توافق» دست پیدا کردند، توافقی که هدف آن عاری نگهداشتن شبه جزیره کره از سلاحهای هستهای بود و رابطه میان واشنگتن و پیونگیانگ را بازتعریف کرد. به هر حال این توافق ناقص بود و این نقص تاحدودی به این خاطر بود که حقوق قانونی آژانس و تعهدات آن برای راستیآزمایی این امر را که فعالیتهای هستهای کرهشمالی به طور کامل مطابق با توافق پادمان آن کشور باشد، به حالت تعلیق درآمده بود.
بطور خاص توافق شده بود که کرهشمالی نیازی به تمکین کامل به مفاد توافقنامه انپیتی ندارد مگر این که آمریکا، ژاپن، کرهجنوبی پیشرفت محسوسی در ساختن راکتور برق هستهای برای کرهشمالی داشته باشند. تا زمان تحقق این وعده، کرهشمالی هیچ اجباری به این نداشت که به سوالات آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره فعالیتهایش پاسخگو باشد. در حالی که آژانس گمان میکرد کرهشمالی فعالیتهای هستهای خود را در طول دهه 1980 بطور مخفیانه انجام داده و توانسته پلوتونیوم کافی برای یک یا دو سلاح هستهای تولید کند.
از آنجایی که نه آمریکا و نه کرهشمالی نتوانستند بر موانع سیاسی در راه اجرای چارچوب توافقی فائق آیند، به آژانس هرگز اجازه داده نشد به راستیآزمایی این امر بپردازد که برنامه هستهای کرهشمالی صرفاً برای فعالیتهای صلحآمیز است.
در حقیقت، همزمان با وخامت روابط دوجانبه واشنگتن و پیونگیانگ در دهه 1990 و زمانی که کرهشمالی بطور مخفیانه سانتریفیوژهای خود را برای غنیسازی اورانیوم سوار میکرد، پلوتونیوم بیشتر تولید کرد و تولیدات هستهای خود را به خارج منتقل کرده و در نهایت موفق به ساخت بمب هستهای شد، آژانس بینالمللی انرژی اتمی عملاً از صحنه خارج نگهداشته شد.
* تعهد سیاسی از سوی ایران و قدرتهای جهان شرط موفقیت مذاکرات است
درسهای کرهشمالی برای رسیدن توافق با ایران
از تجربه کرهشمالی میتوان دو درس گرفت که برای رسیدگی به بحران هستهای ایران اساسی است.
درس اول این که بدون تعهد سیاسی جدی و پایدار از سوی ایران، آمریکا یا دیگر قدرتها راهکاری مذاکرهای برای بحران ناکام خواهد ماند، البته در صورتی که حسننیت و اعتماد متقابل کافی میان طرفین وجود داشته باشد. در سال 1994، آمریکا و کرهشمالی با عجله بر سر معاهدهای توافق کردند که برای چندین سال موجب کاهش در تنشها میان طرفین شد اما از پشتوانه و تعهد سیاسی کافی از سوی دو طرف همراه نبود. در نهایت این توافق در اواخر دهه 1990 شکسته شد و واشنگتن و پیونگیانگ به همان موضع همیشگی تخاصم دربرابر هم بازگشتند.
* کاستن از اختیارات آژانس در پرونده ایران، راهکار مذاکرهای را به خطر میاندازد
دوم اینکه، کاستن از اختیارات آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ایران راهکار مذاکرهای برای مسئله ایران را به خطر میاندازد. تنها در صورتی که جامعه بینالمللی این اعتماد را داشته باشد که ایران فعالیتهای هستهای خود را پنهان نمیکند، میتواند با ایران به توافقی رسید که به این کشور اجازه دهد برنامه هستهای خود را ادامه دهد بدون این که این امر در آینده از اعتبار این جامعه کم کند.
یکی از موارد خاص در این باره اطلاعاتی است که آژانس در نوامبر سال 2011 در اختیار شورای حکام خود گذاشت. در آن زمان، آژانس گزارش خود درباره فعالیتهای ایران را در سه زمینه ارایه کرده بود که عبارت بودند از تولید مادهای موسوم به نمک سبز برای تزریق مواد برای غنیسازی اورانیوم، توسعه مواد با قابلیت انفجار بالا و مهندسی و طراحی مجدد محفظه کلاهک هستهای برای موشکهای شهاب 3. بین اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 میلادی، این فعالیتها تحت طرحی به نام طرح آماد AMAD که طرحی جامع سلاحهای هستهای بود، انجام میشد.
* توافق درباره عدم ورود ایران به فهرستی از فعالیتها به تهران و قدرتهای جهانی بستگی دارد
اگر چه آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش داد که این فعالیتها ممکن است در اواخر 2003 و اوایل 2004 متوقف شده باشند، بلکه باید توجه داشت، افرادی که در این تلاشها دخیل بودند به نهادها و سازمانهای دیگری منتقل شدند که در آن برخی از این فعالیتها متعاقب آن از سر گرفته شد.
به عنوان مثال، به نظر کارهایی که بر چاشنی نیوترونی، سامانههای ماشه، مدلهای ریاضی و آزمایشات انفجار درونی انجام میشد همچنان ادامه یافته است.
در مقایسه با پرونده عراق سال 1991، راهکار مذاکرهای با ایران به کشور اجازه میدهد به برنامه هستهای صلحآمیز خود ادامه دهد. بخصوص به این خاطر، مهم خواهد بود که آژانس بتواند تضمین کند مبادا برنامه هستهای ایران یک صورت تاریک نظامی دارد که پشت فعالیتهای اعلام شده و صلح آمیز آن پنهان شده باشد.
درک سابقه فعالیتهای هستهای گذشته ایران مهم است تا آژانس بتواند معیار و سنگ محکی برای قابلیتهای کنونی هستهای ایران داشته باشد. اگر علاوه بر این، ایران قرار باشد توافق کند که در فهرستی از فعالیتهای ممنوعه مرتبط با ساخت سلاح هستهای در آینده شرکت و دخالت نداشته باشد، مذاکره بر سر توافق در این باره به ایران و قدرتهای جهانی بستگی خواهد داشت نه آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
* ایجاد اراده سیاسی برای نیل به موفقیت نیازمند زمان است
چارچوب توافقی معکوس؟
شکست و ناکامی چارچوب توافق میان آمریکا و کره شمالی تصریحی بر این امر است که اراده و اعتماد سیاسی برای کسب موفقیت تا چه اندازه اساسی است. بدون این اراده و اعتماد، راستیآزماییها از سوی آژانس در هر کشور مستقلی با ناکامی و شکست خواهد بود. در مذاکره برای حل بحران هستهای ایران، ایجاد اراده سیاسی نخستین و اولین مأموریت ایران و قدرتهای جهانی است. نیل به این اراده سیاسی نیازمند گذر زمان قابل توجهی است و راستیآزماییهای آژانس درباره تعهد ایران به منع گسترش هستهای نیز به همین زمان نیاز دارد.
* سوالات آژانس درباره برنامه هستهای ایران میتواند در زیرمجموعه چارچوب همکاری قرار گیرد
هم اکنون، رابطه آژانس با ایران در یک بنبست قرار دارد. قدرتهای غربی در شورای حکام آژانس بطور مرتب و بخصوص از اواخر سال 2011 به ایران فشار میآورند تا به سوالات آژانس درباره احتمال فعالیتهای نظامی برنامه هستهای خود جواب بدهد، اما تهران به عوض این کار از آژانس خواسته پرونده برنامه هستهای را مختومه کند.
راهکار مذاکرهای که شامل پروتکل الحاقی نیز باشد میتواند از فشار بر روابط کم کند البته در صورتی که مذاکره کنندگان درک کنند که راستیآزمانی باید به اندازهای کافی زمان داشته باشد تا بتوان اعتمادسازی کرد. سوالاتی که هماکنون آژانس تحت عنوان سوالات باقیمانده از ایران دارد میتواند زیرمجموعه روندی از همکاری قرار گیرد تا آژانس بتواند به یک نتیجه جامعتر در این باره برسد که فعالیتهای هستای ایران همگی اعلام شده و در راستای استفاده صلح آمیز هستند.
* نظر تهران این است که طرف مقابل مذاکرات باید منافع مهم سیاسی ایران را تأمین کند
تاکنون فعالیت قابل توجهی در جهت راستیآزمایی از سال 2003 تا 2007 انجام گرفته است. کارهای دیگری نیز لازم است تا بتوان این امر را تأیید کرد که توضیح ایران درباره فعالیتهای هستهای آن از جمله درباره جنبههای احتمالا نظامی کار کامل بوده است یا خیر این امر به چندین سال زمان و همکاری کامل ایران بستگی دارد. این کار حتی میتواند زمان بیشتری به طول بینجامد اگر نیاز به اتخاذ تدابیر اعتمادساز بیشتری باشد.
از نظر تهران، برای توافق درباره راهکاری مذاکرهای برای حل بحران، طرف مقابل باید منافع سیاسی مهم ایران را که امنیت کشور را تقویت کند، فراهم کند. در عوض، ایران نیز میتواند درباره فعالیتهای هستهای گذشته و کنونی خود تدابیری داوطلبانه و قابل راستیآزمایی اتخاذ کند. اما معنی اقدامات داوطلبانه این است که اعتمادسازی نباید با تعهداتی که هماکنون در توافقات پادمان منع گسترش تسلیحات هستهای و پروتکل الحاقی درج شده، اشتباه گرفته شود.
* مذاکرهکنندگان میتوانند لغو تحریمها علیه ایران را به بهبود همکاری ایران و آژانس منوط سازند
ایران و قدرتهای عضو شورای امنیت سازمان ملل به عنوان بخشی از راهکار مذاکرهای ممکن است بر سر یک نقشه راه برای برداشتن تحریمها از ایران توافق کنند. مذاکرهکنندگان میتوانند لغو تحریمها از ایران را به بهبود همکاریهای تهران و آژانس مرتبط سازند.
اگر آنها این کار را بکنند، توافق با ایران به مانند جریان عکس چارچوب توافق با کرهشمالی خواهد بود. به عوض این که همکاری با آژانس در ازای منافعی باشد که آمریکا برای کرهشمالی فراهم میکرد، به ایران در ازای همکاری با آژانس منفعت داده خواهد شد.
* در توافق با ایران اختیارات آژانس باید از همان ابتدا تأکید شود
ارایه منافع در ازای همکاری امری منطقی است اما آژانس و اعضای شواری حکام باید بر موضع خود اصرار ورزند. در سال 1994، آژانس با توافقی موافقت کرد که از اختیارات آن در یکی از کشورهای عضو آژانس کم کرد و کار از سرگیری راستیآزمایی را در گرو همکاری میان پیونگیانگ و واشنگتن قرار داد و این امر به شکست منجر شد. کرهشمالی از اختیارات محدود شده آژانس استفاده کرد و اورانیوم لازم را غنیسازی کرد و به کار تسلیحاتی کردن خود ادامه داد و حتی مواد هستهای خود را به دیگر کشورها داد.
در توافق با ایران، اختیارات آژانس در اجرا کامل مفاد توافقنامه پادمان و پروتکل الحاقی باید از همان ابتدا مدنظر قرار گیرد. بعد از این که ایران بخاطر موافقت با این توافق به منافع اولیه دست پیدا کرد، جامعه جهانی ممکن است با ایران همکاریهای بیشتر، شفافیت، آزادی ارایه کند. اما اجرای تعهداتی که ایران بر اساس توافق پادمان و پروتکل الحاقی دارد نباید به عنوان شرط برداشتن تحریمها باشد. اختیارات آژانس برای اجرای عادلانه توافقات پادمان در بیش از 140 کشور دنیا به این امر بستگی دارد.