خطوط اصلي برنامه هسته اي اسراييل
اگر چه اسراييل در سال 1957 اساسنامه آژانس بين المللي انرژي اتمي را امضا کرد اما هنوز نه آن را تصويب کرده و نه نظام پادمان آژانس را پذيرفته است. اسراييل تلاش دو چنداني داشته است تا بتواند توانمندي هاي هسته ايش را از ديد جهانيان پنهان نگاه دارد. با وجود اين، براي بسياري واضح است که اسراييل را بايد در کنار پاکستان، کره شمالي و هند يکي از چهار کشور دارنده برنامه نظامي هسته اي دانست که هنوز نظارت آژانس بر فعاليت هاي هسته ايشان را نپذيرفته است. نگاهي به مواضع مقامات سياسي در تل آويو و اطلاعات پراکنده موجود از برنامه هسته اي اسراييل، نشان مي دهد که اين رژيم از چند الگوي اصلي در پيشبرد برنامه هسته ايش پيروي مي کند.
دکترين بازدارندگيِ عدم قطعيت: برنامه هسته اي اسراييل به «برنامه هسته اي پنهاني» شهرت دارد. اين رژيم خلاف ديگر کشورهاي برخوردار از سلاح هسته اي، تلاش مي کند تا از درز هرگونه اطلاعاتي درباره برنامه هسته ايش خودداري کند. اين در حالي است که کشورهايي چون پاکستان و هند و همچنين اعضاي باشگاه هسته اي وين(کشورهاي دارنده سلاح هسته اي عضو آژانس بين المللي انرژي اتمي) هربار بخشي از اطلاعات مربوط به برنامه هاي هسته ايشان را منتشر مي کنند يا آن که موطفند اين فعاليت ها را به آژانس گزارش دهند.
به باور استراتژيست هاي تل آويو، پنهان کاري هسته اي، قدرت بازدارندگي اسراييل را بالا مي برد. بر اين اساس، از آن جا که کشورهاي منطقه خاورميانه از ميزان توانايي هاي نظامي – هسته اي اسراييل بي اطلاعند، ريسک حمله به اين رژيم را نخواهند کرد. اسراييلي ها اين دکترين را «بازدارندگيِ عدم قطعيت» ناميده اند.
دکترين بن گوريون: اولين گام هاي تل آويو در راه هسته اي شدن از «روز نکبت» يا همان تشکيل اين رژيم آغاز مي شود. بن گوريون اولين نخست وزير اسراييل با اين استدلال که «تنها راه جلوگيري از تکرار فاجعه هولوکاست، دستيابي اسراييل به سلاح هسته اي است» دستور مي دهد تا نخستين اقدامات جدي در راه رسيدن به سلاح هسته اي انجام شود. علاوه بر اين، بن گوريون معتقد بود از آن جا که همه کشورهاي همسايه اسراييل، «اعراب دشمن» هستند و عملا متحد استراتژيکي براي تل آويو در منطقه وجود ندارد، اين رژيم بايد بکوشد تا آن جا که مي تواند توان نظاميش را افزايش دهد. به اين ترتيب، برنامه هسته اي اسراييل از همان آغاز با چشم داشت به فن آوريهاي نظامي آغاز شد.
دکترين بگين: در سال 1981 «مناخيم بگين» نخست وزير وقت اسراييل با وجود مخالفت هاي داخلي و بين المللي، دستور حمله به راکتور «اسيراک» عراق را صادر کرد. نهايتا 13 جنگنده- شکاري اسراييلي در 7 ژوئن همان سال به اين راکتور بغداد حمله کردند. بعدها دستور بگين يا همان حمله پيش دستانه به راکتور عراق به «دکترين بگين» شهرت يافت.
بر مبناي اين دکترين، حتي امکان دستيابي کشورهاي منطقه خاورميانه به سلاح هسته اي به خودي خود تهديدي جدي براي اسراييل به شمار مي رود و اين کشور بايد توانمندي هاي هسته اي دولت هاي منطقه را در ابتدايي ترين گام ها از ميان ببرد. در سال 2007 هم اسراييل با حمله به راکتور «دير الکبار» سوريه، آن را به تلي از خاکستر بدل کرد.
تايم لاين اسراييل هسته اي
نخستين گام از برنامه هسته اي اسراييل در آغاز دهه 50 ميلادي با همکاري فرانسه پيموده شد و سپس اين برنامه با فروش 20 تن آب سنگين توسط انگليس در اواخر اين دهه توسعه يافت. به دليل وجود معادن اورانيوم در صحراي نقب، اسراييل خيلي زود توانست به اورانيوم کافي براي راه اندازي راکتورهاي تاسيسات هسته ايش دست يابد. احتمالا در دوم نوامبر 1966 نخستين آزمايش براي شکافت مواد هسته اي در صحراي نقب انجام مي شود. اين آزمايش، کم کم نگاه هاي خارجي به برنامه هسته اي اسراييل را جلب مي کند.
دو سال بعد، سيا در گزارشي تعداد کلاهک هاي هسته اي تل آويو را 10 تا 20 عدد برآورد مي کند. احتمالا در سال 1979 آفريقاي جنوبي که توسط دولت آپارتايد اداره مي شد در آزمايش هاي هسته اي اسراييل مشارکت مي کند. چند سال بعد، نخستين گزارش ها از برنامه پنهاني اسراييل انتشار يافت؛ «مردخاي وانونو» يکي از کارمندان تاسيسات هسته اي «ديمونا» اطلاعاتي از اين تاسيسات را به روزنامه «ساندي تايمز» تحويل داد که بر مبناي آن ها اسراييل تا سال 1986، بيش از يکصد کلاهک هسته اي در اختيار داشته است.
وانونو بعدها بازداشت و به 18 سال حبس محکوم شد. آن طور که اخبار نشان مي دهد تاسيسات ديمونا تا سال 1969، راکتوري 26 مگاواتي بوده است اما پس از آن توسعه گسترده اي پيدا کرد و به راکتور 70 تا 150 مگاواتي بدل شد. تا سال 2000 اطلاعات ديگري از برنامه هسته اي اسراييل وجود ندارد. به نظر مي رسد، در اين سال و از يک نخستين زيردريايي اسراييلي مجهز به پرتابه هاي هسته اي به آب انداخته مي شود و از سوي ديگر موشک هاي هارپون، با استفاده از سرجنگي هسته اي بهينه سازي مي شوند.
قطعنامه مجمع عمومي راه گشا مي شود؟
طبق ماده 10 منشور سازمان ملل متحد، قطعنامه هاي مجمع عمومي تنها جنبه توصيه اي دارد و براي هيچ يک از اعضا لازم الاجرا نيست. اسراييل پس از صدور قطعنامه مجمع عمومي به صراحت اعلام کرد که نظارت هيچ نهاد بين المللي بر فعاليت هاي هسته ايش را نمي پذيرد. با وجود اين، نبايد فراموش کرد که قطعنامه هاي مجمع عمومي، علاوه بر آن که نشان دهنده نظر کل اعضاي سازمان ملل متحد درباره موضوع خاصي است بلکه مي تواند تبعات سياسي هم داشته باشد.
جز
آمريکا و کانادا و کشورهاي ذره اي جزاير مارشال، ميکرونزي و پالائو ساير
اعضا به قطعنامه نظارت آژانس بين المللي انرژي اتمي بر فعاليت هاي هسته اي
اسراييل راي مثبت دادند. اين قطعنامه به خوبي نشان مي دهد که جامعه جهاني
عميقا از فعاليت هاي هسته اي اسراييل در منطقه اي که قرار است عاري از سلاح
هاي هسته اي باشد به شدت نگران است. صدور قطعنامه توسط مجمع عمومي سازمان
ملل متحد را بايد نخستين گام براي محدود کردن اسراييل در بلندپروازي هاي
هسته اي اين رژيم دانست. بايد منتظر آينده بود و ديد آيا اين قطعنامه مي
تواند به امواج فشارهاي جهاني ديگري بيانجامد؟