وقتی قرار باشد دولتی سیاست خارجی با محوریت تنش زایی را در دستور کار قرار دهد و از سوی دیگر دولتی دیگر تمام داشتههای خود را بر دیپلماسی متمرکز نماید نباید انتظار داشت رابطهای اصولی و اخلاقی با سایر کشورها شکل گیرد.
برای کسانی که چندان پیگیر تاثیر
روندهای خارجی در سیاست داخلی ایران نیستند، صحبتهای رهبر معظم انقلاب در
29 خرداد 88 نقطه عطفی در هشدارهای علنی شده نسبت به دخالت انگلیس در امور
داخلی ایران بود. ایشان صفت "خبیث" را برای انگلیس را به کار برد و از دشمنی انگلیس با ملت ایران شدیدا گلایه کرد.
نزدیک به پنج سال از آن روزها می گذرد. پس از روی کار آمدن دولت یازدهم در ایران، رویکرد "اروپا محوری" در کارگزاران خارجی جدید وجود داشت.
بنابراین فعالیت معاونت اروپا آمریکای وزارت خارجه چندین برابر بیشتر از
زمان دولت سابق شد. از مهم ترین پرونده هایی که از روزهای اول استقرار ظریف
در وزارت خارجه پیگیری شد، پرونده بازگشایی "سفارت انگلیس" در تهران بود.
اکنون
پس از یک سال رفت و آمد و رایزنی این پرونده ظاهرا به نتیجه ای مطلوب برای
کارگزاران مرتبط با قضیه رسیده است. بعضی از گزارشها حاکی از آن است که
ماه جاری (مهر ماه) این اتفاق خواهد افتاد و سطح روابط به "کاردار مقیم" به
جای "کاردار غیرمقیم" ارتقا پیدا خواهد کرد.
تنها بعد تاریک و
پنهان قضیه که هنوز هم بحث های زیادی را می توان حول آن مطرح کرد، گزارش
ویژه ای بود که کمیته خارجی مجلس عوام انگلیس به وزارت خارجه انگلیس
فرستاد.
گزاره های مهم این گزارش را که دو ماه قبل منتشر شد، برای مخاطبانمان مرور می کنیم:
1.
کمیته روابط خارجی انگلیس از تصمیم دولت در زمینه بازگشایی سفارتخانه خود
در ایران استقبال میکند. این سفارتخانه پیرو برخی فعل و انفعالات در
نوامبر سال 2011 بسته شد.
2.
فقدان روابط دیپلماتیک مستقیم با ایران، مانع از توانایی انگلیس در شکل
دهی حوادث و رویدادها، جمع آوری اطلاعات و ایجاد ارتباطات پرسنلی ضروری در
مسیر روابط دیپلماتیک شده اند.
3. دوره طولانی مدت سکوت موجب شده تا انگلیس کمتر در ایران به چشم آید.
4.
این کمیته با لحاظ این مهم که احتمالا چشم اندازی از توافق دائمی بابت
اجازه غنی سازی اورانیوم به ایران وجود نخواهد داشت، حضور انگلیس در
مذاکرات هسته ای را به رسمیت می شناسد و اذعان می کند که باید غنی سازی
ایران محدود شود.
توجه به گزاره دوم در این گزارش سوالی را به اذهان متبادر می کند که علل
علاقه وافر دولت انگلیس درخصوص جمعآوری اطلاعات از ایران چیست؟. آیا با
تغییر دولت در ایران روند فشارهای سیاسی مرسوم که غالبا از طریق سفارت این
کشور در تهران سازماندهی میشد تغییر خواهد کرد؟.
لازم
است یادآوری کرد که سیاست ترمیم روابط با سایر کشورها که بعد از دولت
یازدهم کلید خورده است میتواند زمینه ساز یک دیپلماسی فعال برای پیشبرد
اهداف کشور و مقابله با تخریب چهره کشورمان در افکار عمومی باشد. اما نباید
فراموش کرد که برخی کشورها چندان علاقه ای به برقراری رابطه سالم
دیپلماتیک ندارند و همانطور که در گزارش کمیته روابط خارجی مجلس عوام انگلیس به صراحت بیان شده پیگیری اهداف این کشورها بر دیپلماسی ترمیم روابط ارجحیت دارد.
نقش
پر رنگ سفارت انگلیس در حوادث پس از انتخابات 88، اظهارات متعدد ضد ایرانی
افرادی چون "سایمون گس" سفیر سابق بریتانیا در ایران و فعالیت گسترده این
کشور در افزایش تحریمهای بر سر موضوع پرونده هسته ای از جمله
اقداماتی است که چهره مقامات لندن را برای مردم ایران تخریب کرده و روند
عادی دیپلماسی بین دو کشور را با چالش جدی روبرو ساخته است.
وقتی
قرار باشد دولتی سیاست خارجی با محوریت تنش زایی را در دستور کار قرار دهد و
از سوی دیگر دولتی دیگر تمام داشتههای خود را بر دیپلماسی متمرکز نماید
نباید انتظار داشت رابطهای اصولی و اخلاقی با سایر کشورها شکل گیرد.
به
عنوان جمع بندی می توان عنوان کرد که در دولت سابق رویکردهایی افراطی وجود
داشت که باعث تخریب چهره ایران در مجامع بین المللی شد. اکنون این رویکرد
افراطی وجود ندارد. ملاحظه مهم در این عرصه پرهیز از نگاهی است که نگرانی
از بابت زمینه سازی آسیب به اوضاع داخلی کشور را افزایش دهد.
لازم است برای
تقویت وجهه ایران درخارج از کشور بخشهای مغفول در سیاست خارجی همچون
دیپلماسی عمومی و دیپلماسی رسانه ای جمهوری اسلامی تقویت شود و در سیاست
تقویت روابط با کشورهایی که سابقه طولانی رابطه با آنها همواره دستآورد
خاصی برای کشور نداشته است با یک برنامه اصولی و منطقی "گام به گام"
دیپلماتیک با آن مواجه شویم.