به گزارش پایداری ملی به نقل از مشرق، دادههای مسمومیت در مدارس آنقدر متفاوت و نادقیق هست که هیچ نهادی نتوانسته حکم قطعی و یقینی بدهد. با این حال، بیبیسی فارسی و اینترنشنال با پوشش نوشتههای جمعی از شهرهها و عروسکگردانان و اساتید کامپیوتر و جامعهشناسان و آخوندهای اصلاحطلب و فعالان سیاسی و حقوق بشر، حکم «موج حملات ادامهدار شیمیایی و بیولوژیک در مدارس سراسر ایران» میدهند! درمقابل، بیبیسی انگلیسی به نقل از پروفسور سیمون وسلی، روانپزشک و اپیدمیولوژیست در کینگزکالج لندن میگوید که چندین داده اپیدمیولوژیک کلیدی او را به این باور رسانده که عوارض دانشآموزان دختر در ایران در واقع زنجیرهای از مسمومیتها نیست، بلکه نمونهای از «بیماری اجتماعی انبوه» یا «هیستری جمعی» یا همان «اختلال تبدیلی» است که در آن علایمی بین افراد گسترش مییابد بدون اینکه علت بیولوژیک داشته باشد البته کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت در دولت قبل هم از مدتی قبل همین نظر را درباره مسمومیتها داشت. اکنون برخی گزارشها شروع این خرابکاری را به منافقین نسبت میدهد، اما تأکید میکند که ادامهدار شدن آن احتمالاً دلیلهای غیرزیستی دارد. واکنش برخی دانشآموزان که همکلاسیهای آنان مسموم شدهاند، اما خود آنها سالم ماندهاند یا این نکته که هیچ معلم یا مدیر مدرسه یا همسایه مدرسه درگیر این بوها نشده، به گمانها در این باره افزوده است.
ماجرای مسمومیتهای سریالی دانشآموزان یک نقطه ابهام جدی دارد. با وجود آنکه در بیش از ۵۰ مدرسه در نقاط مختلف کشور، ماجرای مسمومیت دانشآموزان گزارش شدهاست، اما در موارد معدودی معلم مدرسه هم دچار عارضه شده که این عارضه اغلب بسیار سطحیتر از عارضهای است که برای دانشآموزان اتفاق میافتد و منجر به انتقال معلم به مراکز درمانی نشدهاست! این مسئله بر ابهامات ماجرا میافزاید و یک احتمال جدید را در کنار موضوع مشکوک مسمومیتهای سریالی مطرح میکند. نکتهای که گزارش سرویس انگلیسی BBC هم به آن اشاره داشته و در گزارشی احتمال داده که مسمومیتها در ایران در واقع یک هیستری جمعی یا همان اختلال تبدیلی است! این گزارش به نقل از پروفسور سیمون وسلی، روانپزشک و اپیدمیولوژیست در کینگز کالج لندن میگوید که چندین «داده اپیدمیولوژیک کلیدی» او را به این باور رسانده که عوارض دانشآموزان دختر در ایران در واقع زنجیرهای از مسمومیتها نیستند، بلکه یک مورد از «بیماری اجتماعی انبوه» یا هیستری جمعی هستند که در آن علائمی در بین افراد گسترش مییابد بدون اینکه علت بیولوژیک داشته باشد.» این در حالی است که بیبیسی فارسی و اینترنشنال برای ایفای نقش خود در جنگ ترکیبی، ماجرای مسمومیتهای سریالی دانشآموزان را با «حمله گازی به مدارس دخترانه»، «حمله شیمیایی»، «ترور بیولوژیکی» و «انتقام حکومتی» توصیف میکنند!
رویکرد بخش فارسی و انگلیسی شبکه ملکه نسبت به ماجرای مسمومیتهای سریالی در ایرانزمین تا آسمان فرق دارد! در حالی که بخش انگلیسی این شبکه در گزارشی در گفتگو با متخصصان روانشناسی و سمشناسی، ماجرای مسمومیتهای سریالی را به احتمال زیاد نوعی هیستری یا اختلال تبدیلی ارزیابی میکند، بیبیسی فارسی هرگونه توئیت و اظهارنظری را در اینباره که بر موضوعاتی نظیر حملات بیولوژیکی، حمله شیمیایی یا مسمومیتهای شیمیایی تعمدی دلالت دارد منتشر کردهاست. جالبتر اینکه شبکه سلطنتی انگلیس در اخبار بخش فارسی خود از این وقایع تحت عنوان «حملات گازی به مدارس دخترانه» یاد میکند؛ آن هم به نقل از جمعی از شهرهها و اساتید غیرمرتبط دانشگاهی و فعالان سیاسی مسئلهدار!
عوارض روانی و استرس
«بخش قابلتوجهی از دانشآموزان عزیز ما بر اثر اضطراب و استرس دچار برخی عوارض میشدند که در نتیجه مسئله خیلی بزرگتر از اندازه واقعی آن جلوه میکند.» این را سیدمجید میراحمدی، معاون امنیتی انتظامی وزیر کشور میگوید.
وی در عین حال معتقد است طراحان مسمومیت دختران و طراحان شعار زن، زندگی و آزادی و جنگ ترکیبی دو روی یک سکهاند؛ هدف اصلی آنها ناامنی روانی خصوصاً برای دختران دانشآموز، به تعطیلی کشاندن مدارس و سپس اتهامزنی به نظام است تا بتوانند مجدداً شعله خاموششده اغتشاشات را روشن کنند.
با وجود این، در این حوادث اقداماتی که منشأ عامدانه دارد، کمتر از چند درصد است و واقعیت مسئله بسیار کوچکتر از آن است که خودنمایی میکند. سردار غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیر عامل کشور هم با اشاره به اینکه دانشآموزان علائم بالینی مثل سرگیجه و سردرد داشتند، تأکید میکند: «هیچیک از تیمها نتوانستند در آن مقطع سرنخ قابل تأییدی از عامل مسمومیت پیدا کنند و چند نمونههایی هم که به دست آمد، قطعیت لازم را نداشت.» از نگاه وی، جریان معاند به تدریج سوار بر این غائله شد و تلاش کرد تا با دامن زدن به هراس اجتماعی از طریق فضای رسانهای و همچنین مشابهسازی مسمومیتها در سایر شهرها از آب گلآلود ماهی بگیرد.
اما آیا هیستری جمعی میتواند در چنین ابعاد گستردهای اتفاق بیفتد و منابع علمی هم آن را تأیید میکند؟ آیا چنین موضوعی در دنیا سابقه داشته یا این نخستینبار است که گروهی از دانشآموزان ایرانی به این صورت دچار هیستری جمعی میشوند؟
هیستری جمعی با هیستری فراگیر چیست؟
هیستری جمعی با هیستری فراگیر
(Epidemic hysteria) تظاهری از اختلال تبدیلی (Conversion disorder) است که غالباً زمانی رخ میدهد که افراد یک جامعه همزمان تحت یک محرک تنشزا (Stressor) واقع شوند. این نوع از اختلال تبدیلی به شکلهای مختلف بالینی از جمله با تظاهر فلج اندام روی میدهد. مواردی از این اپیدمی با تظاهرات فلجی در پی واکسیناسیون همگانی در سطح ریشهکنی فلج اطفال در برخی از نقاط جهان گزارش شدهاست. در سال ۱۳۷۳ در فاصله زمانی بین روزهای ملی پولیو (Polio days) یک رخداد ناگهانی از این اپیدمی با علامت فلج در ۲۱ دانشآموز دختر در روستای احمدآباد از توابع اردکان یزد اتفاق افتاد. در این فراگیری بیماران به وسیله یک پرسشنامه، حاوی جنبههای مختلف اپیدمیولوژیک، بالینی و آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفتند و در ضمن، بررسی از نظر بهداشت محیط و حشرهشناسی به طور همزمان نیز انجام گرفت. با توجه به علائم و نشانههای بارز بالینی، بیماران از نظر بیماریهای مختلف جسمی (فلج اطفال، فلج کنهای، بیماری لایم، آرتریتهای ناشی از بیماریهای بثوری ویروسی، گزش حشرات و آلرژی) و همچنین اختلالات روانپزشکی مورد بررسی قرار گرفتند و بعد از اینکه در معاینات و آزمایشهای اختصاصی از جنبه بیماریهای ارگانیک، یافتهای که دال بر جسمی بودن علائم و شکایتها باشد، بهدست نیامد، موضوع هیستری جمعی
(Mass hysteria) یا فراگیر مطرح شد و پس از تحلیل ویژگیهای اختلال و مشاهده سیر قاطع آن به مدت یک سال موضوع مورد تأیید قرار گرفت. بیماران با جدا شدن از هم و برگزاری مسابقه ورزشی جهت اطمینانبخشی به آنان بهبود یافتند و در نهایت، پیشنهاد شد دانشآموزان مبتلا به طور اخص از نظر سلامت روانی مورد پایش قرار گیرند.
این ماجرا البته محدود به ایران نیست و در مقاطع مختلف تاریخی در بسیاری از کشورهای دنیا و البته به اشکال گوناگون اتفاق افتادهاست.
چه چیزی دانشآموزان را بیمار میکند؟
BBC انگلیسی در گزارشی به موضوع مسمومیت دختران دانشآموز در ایران پرداخته و با طرح این پرسش که «چه چیزی مردم را بیمار میکند، میافزاید: «بسیاری از بیماران علائم مشابهی را گزارش کردهاند؛ مشکلات تنفسی، حالت تهوع، سرگیجه و خستگی. پس چه چیزی میتواند پشت همه این گزارشها باشد و چگونه آنها در سراسر کشور پخش شدهاند؟»
بر مبنای این گزارش، تجزیه و تحلیل تصاویر به دست آمده از این ماجرا نشان میدهد، بسیاری از دانشآموزانی که در این جریان آسیب دیدهاند، نوجوانانی مضطرب هستند، برخی در آمبولانسها و برخی دیگر روی تختهای بیمارستان دراز کشیدهاند. برخی دیگر آمبولانسها را نشان میدهند که در حال ورود هستند و جمعیتی بیرون از دروازههای مدرسه جمع شدهاند.
یکی از دانشآموزان مدرسهای در شهریار، در نزدیکی تهران گفت که او و همکلاسیهایش بویی بسیار عجیب حس میکنند.
این دانشآموز ادامه میدهد: «وقتی به خانه رفتم، احساس سرگیجه و بیماری داشتم، مادرم نگران بود، زیرا من رنگ پریدهبودم و نفسم بند میآمد.»
این دانشآموز در عین حال تأکید میکند: «خوشبختانه به زودی بهبود یافتم. بیشتر بچههای مدرسه ما در عرض ۲۴ ساعت بهبود یافتند.»
گزارش بیبی سی با اشاره به اینکه برخی از دانشآموزان و والدین اظهار داشتند که ممکن است دختران مدرسهای به دلیل شرکت در اعتراضات ضد دولتی اخیر هدف قرار گرفته باشند، تصریح میکند: «اما علت این بیماری نامشخص است.»
بر مبنای گزارش بیبی سی «دانکازیتا»، کارشناس تسلیحات شیمیایی، یکی از همکاران مؤسسه رویال خدمات متحد (روسی) گفت که «پیدا کردن ماده مسبب ادعا شده میتواند بسیار دشوار باشد.»
او در توییتی نوشت: «از آنجایی که مواد میتوانند متلاشی یا تجزیه شوند، جمعآوری یک نمونه مستلزم آن است که در زمان قرار گرفتن در معرض ماده شیمیایی، با تجهیزات مناسب آنجا باشید.»
«آلستر هی» استاد سمشناسی محیطی در دانشگاه لیدز، نتایج آزمایش خون برخی از دانشآموزان دختر ایرانی را بررسی کرده، اما گفته که هیچ سمی شناسایی نشدهاست. وی درباره اینکه این نتایج از کجا به دستش رسیده اینگونه توضیح دادهاست: «این نتایج به طور غیررسمی از منابعی در ایران برای او ارسال شدهاست.»
بهبودی سریع یک نشانه کلیدی
پروفسور هی که در مورد حملات شیمیایی مشکوک در سراسر جهان تحقیق کردهاست، میگوید: «آنچه در مورد این موارد قابلتوجه است، این است که افراد به طور کلی خیلی سریع بهبود مییابند. در حالی که در بسیاری از مسمومیتها، قربانیان مدتی طولانی بیمار هستند.»
از نگاه پروفسور هی محققان باید رویکردی «بسیار سیستماتیک» و مصاحبههای کاملی با همه بیماران داشتهباشند و همچنین آزمایشهای خون و ادرار انجام دهند.
پروفسور هی و آقای کازتا در عین حالی که احتمال وجود یک ماده سمی را رد نمیکنند، معتقدند عوامل روانشناختی میتواند در این امر نقش داشتهباشد.
مسمومیت یا هیستری جمعی
پروفسور سیمون وسلی، روانپزشک و اپیدمیولوژیست در کینگز کالج لندن، اما به بیبیسی میگوید که چندین «عوامل اپیدمیولوژیک کلیدی» او را به این باور رساندهاست که وقایع ایران، زنجیرهای از مسمومیتها نیستند، بلکه یک مورد «بیماری اجتماعی انبوه» هستند که در آن علائم در بین افراد گسترش مییابد؛ گروهی بدون علت بیوپزشکی آشکار!
از نگاه وسلی گسترش موارد در سراسر کشور و این واقعیت که عمدتاً بر دانشآموزان دختر دانشآموز تأثیر میگذارد و تعداد کمتری از پسران و بزرگسالان بیمار میشوند، او را به این نتیجه رساندهاست. همچنین ماهیت علائم و این واقعیت که اکثر بیماران به سرعت بهبود مییابند نیز امری کلیدی بود.
پروفسور وسلی تأکید میکند: «در موارد بیماری اجتماعی انبوه، علائم تجربه شده واقعی است، اما ناشی از اضطراب است، نه مسمومیت سمی.»
«مراحل اولیه مسمومیت توسط بیشتر چیزها تقریباً مشابه است، نبض شما شروع به تپش میکند، احساس ضعف میکنید، رنگ پریده میشوید، احساس تهوع دارید و احساس میکنید میلرزید.»
از نگاه این روانپزشک و اپیدمیولوژیست در کینگز کالج لندن این علائم میتواند ناشی از عفونت، مسمومیت یا یک اضطراب جمعی باشد.
وی معتقد است به نظر میرسد موارد مسمومیتهای سریالی در ایران، «بسیار یادآور» شیوع بیماریهای تشخیص داده نشده در کوزوو در سال ۱۹۹۰ و کرانه باختری اشغالی در سال ۱۹۸۶ است که هیچ دلیل زیست پزشکی در هیچیک از آنها یافت نشد و کارشناسان معتقدند که آنها نتیجه یک بیماری اجتماعی انبوه هستند.
کیانوش جهانپور سخنگوی وزارت بهداشت در دولت سابق نیز مدتی پیش این مسمومیتها را اختلال جمعی میدانست.
روانشناسی و راز دختران مدرسهای «مسموم شده»
رابرت بارتولومیو، روانشناس معروفی که از کتابهایش به عنوان رفرنس استفاده میشود هم در مقالهای تأیید کرده که کیسهای مسمومیت دختران در ایران مسسایکوژنیکه و شوک روانی است.
وی در مقالهای با تأکید بر اینکه موارد اخیر مسمومیتها در ایران بدون هیچ شواهدی از یک عامل سمی و بدون مرگ است و تقریباً همه قربانیان به سرعت بهبود مییابند، معتقد است گزارشهای «مسمومیت» باید با احتیاط مورد بررسی قرار گیرند، چراکه در دهههای اخیر، مطالعات چندین گزارش مشابه از مسمومیتهای دستهجمعی با منشأ روانی شناسایی شدهاست.
موارد مشابه تاریخی
در یک مدرسه دخترانه، دانشآموزی نفس نفس میزند، سپس بیهوش میشود، به سرعت چند نفر دیگر به دنبال آن میآیند. به زودی دهها دختر به یک بیمارستان محلی منتقل میشوند که به نظر میرسد مسمومیت عمدی ناشی از گاز مضر است. علائم شامل سردرد، حالت تهوع، سرگیجه و از دست دادن هوشیاری است. این توصیفی از مسمومیتهای دستهجمعی اخیر گزارش شده در ایران ۲۰۲۳ نیست، بلکه گزارشی از افغانستان در سال ۲۰۰۹ است. دانشآموزان در یکی دیگر از مدارس دخترانه دچار سردرد، حالت تهوع، درد شکم، و تاری دید میشوند، برخی غش میکنند و به بیمارستان منتقل میشوند. آیا این ماجرای اخیر در ایران است؟ خیر، این حادثه در سال ۱۹۸۳ در کرانه باختری رخ داد.
از نگاه این روانشناس، تشابهات بین حوادث ایران، افغانستان و کرانه باختری شگفتانگیز است.
ترس از «مسمومیت» در افغانستان
بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶، دهها مکتب در حداقل هفت ولایت در سراسر افغانستان تحتتأثیر حوادثی قرار گرفتند که در آن زمان به طور گسترده به عنوان مسمومیتهای دستهجمعی گزارش شده بود. در افغانستان، دختران به دلیل مخالفت با طالبان، به مدارس میرفتند و ترس از انتقام را برانگیختند، اما سخنگویان طالبان همواره دست داشتن آنها را رد کردهاند. بهرغم ابتلای هزاران دختر به این شیوع، هیچکدام فوت نکردند، تقریباً همه به سرعت بهبود یافتند و هیچ سمی در هوا، آب یا غذا شناسایی نشد.
مطالعه جداگانهای توسط سازمان بهداشت جهانی که شیوعهای بیماریهای مشابه را در ۲۲ مدرسه در سراسر کشور بررسی کردهبود، پس از تجزیه و تحلیل خون، ادرار و آب به این نتیجه رسید که مشکل دختران افغان بیشتر روانی است. در سال ۲۰۱۳ فاش شد که تحقیقات منتشر نشده جداگانه توسط سازمان ملل متحد و نیروی بینالمللی کمک به امنیت، یک مأموریت نظامی چند ملیتی که بر امنیت افغانستان بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ نظارت میکند، انجام شده و هر دو به یک نتیجه رسیدند.
مسمومیت دختر دانشآموز فلسطینی
در ماه مارس تا آوریل ۱۹۸۳، نزدیک به هزار دانشآموز دختر فلسطینی در کرانه باختری اشغالی توسط اسرائیل دچار سردرد، سرگیجه، تاری دید، درد معده و ضعف شدند. بسیاری از آنها هوشیاری خود را از دست دادند. این اپیزود در سرتاسر جهان خبرساز شد و به اتهامات نگرانکننده در مورد مسمومیتهای دستهجمعی منجر شد. این ترس شایعاتی را برانگیخت که عوامل اسرائیلی یا افراطگرایان غیرنظامی این دختران را مسموم کردهاند. حادثه اولیه که باعث شیوع این بیماری شد در یک مدرسه رخ داد و بعداً بویی که از یک سرویس بهداشتی میآمد، ردیابی شد. با این حال، دو تحقیق جداگانه منتشر شده در The Lancet به این نتیجه رسیدند که این بیماری روانی است. تحقیقات دیگری که در مجله امریکایی روانپزشکی منتشر شد، نشان داد گزارش روزنامه اسرائیلی که در آن یک روزنامهنگار به اشتباه نوشت برخی از قربانیان نابینا شدهاند، به طور قابلتوجهی در شیوع این بیماری نقش داشتهاست.
همچنین در سال ۱۹۹۳ در مصر حدود هزارو ۵۰۰ دانشآموز بین سنین ۹ تا ۱۶ سال دچار حالت تهوع، سردرد و غش و در نتیجه ۳۲ مدرسه تعطیل شدند.
فرضیههای اثبات نشده!
یک هیستریجمعی یا فتنهای جدید و در امتداد ماجرای اغتشاشات اخیر برای موجسواری تازه و به سرانجام رساندن بخشهای دیگری از سناریوی براندازی؛ شاید تنها یکی از این فرضیهها درست باشد و شاید هر دو در کنار هم در حال رخ دادن است. نکته قابل تأمل اینجاست که نمیتوان با فرض هیستری جمعی از نقش عوامل اغتشاشات اخیر در ایجاد فتنهای جدید نیز چشمپوشی کرد. به بیان دیگر، نباید طرح این احتمال ما را از اصل ماجرای مسمومیتهای سریالی منحرف کند؛ ماجرایی که بیهیچ تردیدی باید آن را در دنباله پروژه براندازی و اغتشاشات اخیر ارزیابی کرد. به خصوص اینکه واکنش برخی چهرهها و مهرههای کلیدی اغتشاشات اخیر به این ماجرا، قطعات جورچین فاز جدید پروژه براندازی را تکمیل میکند.