نگاه شما به شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید حاج ابومهدی المهندس چگونه است؟
شهید حاج قاسم سلیمانی حقیقتاً تداوم رویکرد و روش جمهوری اسلامی ایران به
رهبری امام خمینی(ره) و امام خامنهای (مدظله العالی) بود. او فرزند ولایت
بود که به تمام تعالیم آن ملتزم بود. او فرماندهی محور قدس و نیروی قدس را
براساس تکلیفی که از سوی امام خامنهای (دامظلهالعالی) برعهدهاش گذاشته
شده بود و در پاسخ به درخواست و فرمان رهبری و پیرو حکم امام خمینی(ره)
مبنی بر تأسیس سپاه قدس جهت آزادی فلسطین و بیتالمقدس، برعهده گرفت. شهید
حاج قاسم با پذیرفتن این مقام که قبل از آن تعدادی از برادران مسئول قبلی
آن بودند، بر عهده گرفت و توانست سپاه قدس را به درجه و سطح مؤثرترین نیروی
منطقه برساند. نیروهای مقاومت چندجانبهای که در برخی از کشورها و در میان
ملتها وجود داشت و محور اصلی آن فلسطین و قدس است. شهید قاسم سلیمانی
توانست مسیر سپاه قدس را با تلاش و تأثیرگذاریاش روشن کند.
اما در رابطه با شهید ابومهدی المهندس، باید چنین گفت که او همان کسی است
که نقش اساسی را در عراق سربلند داشت. او همان کسی است که تأسیس و پیگیری
تشکیل نیروهای مردمی عراق (حشدالشعبی) را برعهده گرفت. او همیشه مقید به
حرکت در چهارچوب ولایت و ملتزم به ایجاد یک نیروی واقعی برای عراق بود تا
بتواند حامی عراق در برابر تکفیریها باشد. او میخواست نیرویی قدرتمند
بهوجود آید تا قسمتی جداییناپذیر از مسیر آزادسازی قدس و فلسطین باشد.
نقش فرمانده سپاه قدس، شهید سلیمانی و رهبران مقاومت در مبارزه با تروریسم و مقابله با اشغالگران در منطقه چیست؟
منطقه ما در برابر انواع اشغالگریها قرار گرفت. اشغال فلسطین که از سوی
این غده سرطانی بیرحم (اسرائیل) صورت گرفته و منجر به اشغال برخی از
قسمتهای کشورهای عربی مختلف شد. همچنین یک نیروی اشغالگر دیگر بهنام
امریکا وجود دارد که افغانستان و سپس عراق را اشغال کرد و این اشغالگری بر
تمام منطقه تأثیر گذاشت و بعد از این دو، مورد سومی که باید ذکر کرد،
تروریسمی است که در تکفیریها نمود پیدا میکند، حال تحت عنوان داعش یا
النصره یا القاعده و یا هر نام دیگری که باشد که تحت پوشش و حمایت نیروهای
اشغالگر امریکایی و اسرائیلی با یک نیروی استثنایی و خارقالعاده در عراق
ظاهر شدند.
بنابراین نقش اصلی فرمانده نیروهای قدس شهید سلیمانی و شهید ابومهدی و
فرماندهان مقاومت، در مبارزه و رویارویی با ۳ اشغالگر و در مواضع مختلف
بود، مخصوصاً در عراق عزیز. از اینجا بود که نقش بزرگ و مهم شهید سلیمانی
در سطح رویارویی با اشغالگران در سه بخش و نقش شهید ابومهدی المهندس در
رویارویی با اشغالگران در عراق، (جدا از اینکه اشغالگران امریکایی باشند یا
اشغالگران تروریست باشند)، نقشی بسیار مهم و محوری بود و این موضوعی بسیار
مؤثر بود. با وجود چنین فرماندهانی بود که توانستند دستاوردها و
پیروزیهای واقعی را در رویارویی با تروریسم و اشغالگری در منطقه داشته
باشند. در نتیجه فرماندهی حکیمانه شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس،
داعش سقوط کرد و بسیاری از مناطق عراق آزاد شد، تا بدانجا که از حضور
مستقیم ومؤثر و وسیع آنان جلوگیری کردند. همچنین آنها نقش دیگری در اخراج
اشغالگران امریکایی بهصورت فعال از عراق داشتند و شهید سلیمانی نقش بیشتر و
مهمی در رویارویی با اشغالگران و در نتیجه شاخههای اشغالگری و تروریسم
تکفیری در سوریه و منطقه داشت.
بهنظر شما هدف از ترور فرماندهان مقاومت، با توجه به اینکه حضور شهید سلیمانی بهمنظور کاهش تنش بود، چه میتوانست باشد؟
وقتی امریکاییها دریافتند که تمامی تلاش آنان برای قدرت دادن به
اشغالگران و تکفیریها و اسرائیلیهای دست نشاندهشان، جهت موفقیت وضربه
زدن به محور مقاومت در مواضع مختلف نتیجه بخش نبوده است و در این مأموریت
به موفقیت نرسیدند، شاهد آن بودند که فرماندهان مقاومت افراد مؤثر در این
مأموریت جهت ضربه زدن به آنان و فرماندهی جنگ با شجاعت و توکل بر خداوند
متعال و بهدست آوردن پیروزیهای حقیقی هستند، بنابراین هیچ راهی در برابر
آنان نبود جز آنکه دست به این اقدام مجرمانه بزنند، پس از آنکه تمامی
روشهای دیگر تجاوزگری از جمله: اشغالگری، تروریسم تکفیری وحمایت از آن،
محاصره اقتصادی، تبلیغات رسانهای، فرافکنی، تحت فشار قرار دادن منطقه ما،
همه را امتحان کردند وبه نتیجه نرسیدند، راه ترور شهید سلیمانی وشهید
ابومهدی المهندس را با هدف ضربه زدن به مقاومت و تضعیف محور مقاومت در پیش
گرفتند. نگاه آنان به شهید سلیمانی به این صورت نبود که ایشان یکی از دلایل
کاهش تنش در منطقه و یا ارائه دهنده راه حل برای منطقه است، بلکه آنها راه
حلی را که شهید سلیمانی به آن دعوت مینمود نمیخواستند. آنان خواستار راه
حلی بودند که اسرائیلیها و تکفیریها و اشغالگران امریکایی، ارائه
میدادند و این چیزی نبود که شهید سلیمانی اجازه آن را بدهد، بنابراین او
را در بغداد ترور کردند.
توصیف ملتهای منطقه از شهید سلیمانی و شهید مهندس چگونه است؟
نگاه ملتهای منطقه به شهید سلیمانی و شهید مهندس، نگاه به فرماندهان و
الگوهایی بینظیر است، فرماندهانی که حقیقتاً اثر انگشت و رد پای آنان در
تمامی پیروزیها و دستاوردها واخراج داعش از کشورهایمان دیده میشود.
همچنین نوع نگاه به آنان بهعنوان الگو در رفتار شخصی و در سطح سیاسی و فهم
و درک عقیدتی و ارتباط ولایی و التزام دینی و عشق به خداوند متعال وحریص
بودن برای مصالح ملتهای منطقه است، نگاه ملتهای منطقه به این قهرمانان
نگاهی مثبت است و ملتهای منطقه رغبت دارند که پشت سرآنان و در مسیر آنان و
در مسیری که این شهیدان برای خود برگزیدند، ادامه دهند.
ایران به امریکا وعده پاسخی سنگین در برابر این عمل مجرمانه را داده است، که نخستین ضربه آن را در پایگاه عین الأسد عراق دریافت کرد. به نظر شما پاسخ مناسب برای این عمل مجرمانه ترور فرماندهان مقاومت چیست؟
امام خامنهای (دام ظله) مشخص نمودند که پاسخ مناسب اساسی، اخراج اشغالگران عراق است که تحت هر عنوانی در آنجا حضور دارند و این فرمایش امام خامنهای با استقبال و تأیید و اعلام آمادگی برای همکاری همراه شد. مخصوصاً در هنگام برگزاری جلسه پارلمان عراق که تصمیمگیری برای اخراج اشغالگران امریکایی از عراق صورت پذیرفت و صحبتهای فرماندهان محور مقاومت در منطقه را شنیدیم که مخالف هرگونه حضور امریکا در منطقه هستند. من معتقدم که تعطیل کردن حضور امریکا در منطقه منجر به تعطیلی تمامی برنامههای آنها بهصورت مستقیم خواهد شد، مخصوصاً با توجه به ضربات پیدرپی که به نیروهای آنان وارد شد و آنان نیز که باقی ماندهاند، با وجود حضور مقاومت ومحور مقاومت و فرماندهان و مبارزان مقاومت، هیچ توان و ابزاری برای تحقق اهداف امریکا در منطقه ندارند، در نتیجه ما بهدنبال افزایش مقاومت در برابر برنامههای امریکایی هستیم.
شهید سلیمانی از محبوبیت بالایی در منطقه برخوردار است، سر و راز این محبوبیت در چیست؟
شهید سلیمانی قهرمان پیروزیها و دستاوردها و موفقیتهاست، لازم است بدانیم در زمان فرماندهی ایشان و پیگیری محور مقاومت و تجهیز و مسلحسازی مقاومت و نبردهایی که صورت گرفت، توانستند موفقیتهای بزرگی را تحقق بخشند. آزادسازی لبنان در سال ۲۰۰۰، در زمانی صورت گرفت که شهید سلیمانی فرماندهی نیروهای قدس را دو سال قبل از پیروزی برعهده گرفته بود و در آن رویارویی و درگیری خطرناکی که در زمان تجاوز (اسرائیل) به لبنان در سال ۲۰۰۰ صورت گرفت، حزبالله با حمایت و پیگیری شهید سلیمانی در میدان مبارزه ومدیریت نبرد، توانست در این جنگ پیروز شود. همچنین در پیروزیهایی که برای فلسطینیها در غزه وطی چندین مورد در دورههای مختلف صورت گرفت، مبنی بر حمایت و کمک علمی و فناوری و فنی و آموزشی و توجیهی شهید سلیمانی بود و اگر نگاهی به منطقه بیندازیم میبینیم که موفقیتها و دستاوردهای سوریه نیز مدیون شهید سلیمانی است که تروریسم تکفیری و ائتلاف جهانی را که تمام تلاش خود را برای اشغال سوریه و تفکیک آن به کار میبرد، مورد هدف قرار داد. با تلاشهای شهید سلیمانی قسمت زیادی از سوریه به برکت نقش مهم و اساسی آن شهید آزاد شد، مخصوصاً در مورد همکاری با روسیه که جهت حمایت یگانه از سوریه صورت گرفت و پیشرو بودن شهید سلیمانی در برابر بسیاری از نیروهای مقاومت در منطقه جهت کمک به سوریه برای پیروزی، نقش مهمی بود و الحمدلله سوریه پیروز شد و همچنین روشهای عملی و اجرایی سریع و فعالانهای که شهید سلیمانی در روزهای اول اشغال موصل توسط داعش در زمان تلاش برای پیشروی در خاک عراق انجام میداد. بنابراین با این همه خدمات از جمله تشکیل نیروهای مردمی (الحشد الشعبی) و تمامی این موفقیتهای بزرگی که از آزادی عراق بهوجود آمد و هرآنچه که شهید سلیمانی در حمایت از یمن عزیز واستوار انجام داد و با تمام توان جمهوری اسلامی برای این ملت عزیز و بزرگ و جسور یمن صورت گرفت، چطور ممکن است که ملتهای منطقه نسبت به این شهید بزرگ احساس علاقه و مودت نداشته باشند؟ ما شاهد حضور پرشور و میلیونی مردم در مراسم این شهدا در ایران وعراق بودیم که برای این فرمانده شجاع و پیروز و مورد تأیید خداوند متعال صورت پذیرفت.
ارزیابی شما از نقش شهید سلیمانی در وحدت بخشیدن به صفوف نیروهای محور مقاومت علیه اشغالگران و صهیونیستها چیست؟
آنچه در رابطه با شهید سلیمانی معروف است این است که محور وحدت قدس و فلسطین است و هیچ کوتاهیای برای تلاش جهت حمایت کامل از تمام گروههای فلسطینی مقاومت نداشت و دراین زمینه تلاش زیاد و پیگیری زیادی داشت و حتی یک روز از تلاش برای وحدت بخشیدن به نیروهای مقاومت با قلبی واحد و در مسیری واحد ضد صهیونیستهای اشغالگر دست برنداشت و در این راه بین هیچکدام از گروههای فلسطینی فرقی نمیگذاشت. هدف اصلی حاج قاسم این بود که کمک نماید به هرآنکس که با اسرائیل مبارزه نماید و این بدون هیچ درخواستی از آنان و بدون دخالت در امور سیاسی آنان صورت میگرفت. آنچه برای حاج قاسم مهم بود این بود که نیروهای مقاومت در برابر اسرائیل، مقاومتشان برای آزادسازی باشد و این همان چیزی بود که باعث ارتباط او با تمام گروههای فلسطینی مبارز بدون استثنا بود و همچنین تلاش شهید سلیمانی در گردهم آوردن و برگزاری جلسات و نشستهای مختلف همراه با فرماندهان آنان بود، چه در لبنان یا سوریه یا در ایران و تمامی اینها فقط برای آن بود که برای رویارویی با اسرائیل همه قدرتمند باشند و این توانمندی از نتایج وحدت میان نیروهای مقاومت و تحکیم وحدت میان آنان بود.
اگر تلاشهای شهید سلیمانی و همراهان شهید ایشان نبود، سرنوشت منطقه به کجا میانجامید؟
آنگاه که پرچمهای پیروزی در مکانهای مختلف منطقه به اهتزاز درآید و آنگاه که تصویر و صحنههای جهاد و خونهای شهید سلیمانی و شهدا و مبارزان قهرمان همه جا باشد، آنوقت است که مفهوم وجود ایشان و جهاد و مقاومت را میفهمیم و سخت نیست که این تصویر را در مقابل خود ببینیم که اگر این شهدا نبودند ما بیشتر در برابر اشغالگری و ذلت و شکست و خسران قرار میگرفتیم و تمامی این موارد قبل از احیای مقاومت توسط شهید سلیمانی و همراهان مبارزش در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و در منطقه وجود داشت و این پیروزی و توانمندی مقاومت به برکت توجیهات و راهنماییهای امام خمینی(ره) و امام خامنهای (دام ظله) پس از ایشان است.
امروزه نگاه شما به ادامه راه فرماندهان مقاومت، شهید سلیمانی وشهید مهندس و دوستان شهیدانشان چگونه است؟
خط مقاومت خطی مستمر است؛ خطی که با شهادت یک شهید و یا یک فرمانده به پایان نمیرسد، بلکه برعکس این خونهای پاک فرماندهان شهید و مبارزان شهید و تمامی فعالان مقاومت، چه مرد وچه زن و چه کودکان و بزرگسالان، هرآنچه در این مسیر تقدیم میشود، باعث افزایش مسئولیت مقاومت و منجر به این میشود که تمام افرادی که دور مقاومت گرد هم آمدهاند، انگیزه بیشتری برای ادامه مسیر داشته باشند و نهایتاً مسیر و راه شهدا به تقویت نیروی مقاومت و تداوم مسیر آن میانجامد و این همان نتیجهای است که مصداق آن را در این آیه کریمه میبینیم: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِالله أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُالله مِنْ فَضْلِهِ وَیسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاَ هُمْ یحْزَنُون»، بنابراین اگر اینان با مواهب شهادت زندهاند، حیاتشان به معنای تداوم روحیه بخشش و فعالیت است والحمدلله که امروز مسیر مقاومت همچنان ادامه دارد و همیشه در حال پیشروی است.
سخن پایانی؟
اگر بخواهیم نگاهی به گذشته داشته باشیم که مقاومت حزبالله لبنان در سال ۱۹۸۲ چگونه شکل گرفت میبینیم که در ابتدا این نیرو ضعیف بود و قبل از سال ۱۹۸۲ شاهد وجود انواع مقاومت هستیم که لحظات صعود و نزول زیادی را براساس شرایط و تغییرات داشته است. در نهایت اینان بودند که تأسیس کردند و بخشیدند، ولی وقتی سخن از حزبالله سال ۱۹۸۲ میشود، میبینیم که از نظر تعداد و اثربخشی وفعالیت در سطح بالایی نیست، اما بتدریج شروع به رشد و پیشرفت نمود و هرچقدر که شهدا در آن ارتقا یافتند، بر نیروی آن بیشتر وبیشتر افزوده شد و یادآور میشوم که چگونه صهیونیستها وقتی از ترور دبیرکل حزبالله شهید سیدعباس موسوی در سال ۱۹۹۲ خوشحال بودند، دیدند که جانشین ایشان سیدحسن نصرالله (حفظهالله ورعاه) باعث پیشرفت حزبالله در سطح بالا و بهدست آوردن پیروزیهای بسیار بزرگی شد، تا بدانجا که اسرائیلیها از لحظه ترور شهید سیدعباس موسوی اظهار ندامت کردند و این همان نتیجهای بود که ما به فضل خون فرماندهان شهید و مبارز در تمامی جایگاهها ونقشها به آن رسیدیم، نقش شهید، نقش روحبخش مسیر مقاومت است که منجر به استمرار آن میگردد و الحمدلله که این توفیق را نصیب ما نمود که فرزندان حزبالله و ولایت و مسیر امام حسین(ع) باشیم و این عزت و کرامت و موفقیتها و دستاوردها را در این زمان و در زمان گذشته و در آینده برای ما خواهد داشت، والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته.