رویکرد دولت آمریکا در زمینه سیاست خارجی در سال 2019 بیشتر بر اساس منافع شخصی، خودشیفتگی و توئیتبازی رئیسجمهور بود تا روابط دیپلماتیک و قوانین بینالمللی.
به گزارش پایداری ملی به نقل از خبرگزاری فارس،سیاست خارجی دولت آمریکا در سال ۲۰۱۹، در زمینههای مختلف چیزی جز شکست به همراه نداشته است.
در ادامه به توضیح درباره شکستهای آمریکا در عرصههای مختلف می پردازیم.
کره شمالی
مسائل زیادی بر شروع دهه جدید میلادی سایه افکنده است اما هیچکدام از آنها مهمتر از تهدید کره شمالی به بازگشت به آزمایش موشکهای دوربرد و هسته ای نیست. رویکرد پیونگیانگ در سال ۲۰۱۹ بین خوشبینی به نشستهای دیپلماتیک و تهدید طرف مقابل، در تغییر بود.
«دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا که کمپین خود برای انتخابات ۲۰۲۰ را آغاز کرده است، میتواند از تحریک کره شمالی به ایجاد بحران، برای سخنرانیهای انتخاباتی خود درباره صلح و ثبات بهره بگیرد. اما از سوی دیگر، ممکن است «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی از محاسبات غلط و فشارهای آمریکا به نفع خود استفاده کند.
تا پیش از دیدار دوم کیم و ترامپ در هانوی در ماه فوریه امسال، دیپلماتهای کره شمالی و آمریکا در حال مذاکره درباره توافقی بودند که طی آن، با برداشتن گامهایی از سوی پیونگیانگ در راستای خلع سلاح شبهجزیره کره، تحریمها علیه این کشور نیز کاهش یابند. اما ترامپ در این دیدار خلعسلاح کامل در قبال لغو تمامی تحریمها را پیشنهاد کرد. چنین پیشنهادی موجب ناتمام ماندن مذاکرات و تیره شدن مجدد روابط میان دو کشور شد. اکنون کرهشمالی در آستانه آغاز سال جدید میلادی، تهدید به ارسال «هدیهای کریسمیسی» کرده است.
سوریه
در خصوص مسائل سوریه، ترامپ بهطور ناگهانی نظرش را نسبت به حضور نیروهای آمریکایی در خاک این کشور تغییر داد. این تغییر سیاست ناگهانی در کاخ سفید پس از آن رخ داد که «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه، در تماسی تلفنی با ترامپ در تاریخ ۶ اکتبر (۱۴ مهر) توانست وی را مجاب کند به آنکارا اجازه دهد رهبری ائتلاف علیه داعش را برعهده بگیرد. در نتیجه ترامپ بدون مشورت با پنتاگون و متحدان آمریکا در «پیمان آتلانتیک شمالی» (ناتو) دستور داد تمام نیروهای آمریکایی خاک سوریه را ترک کنند.
با خالی شدن مرزهای شمال سوریه از نیروهای آمریکایی، سربازان ترکیه حملات خود را علیه شبهنظامیان کُرد سوری آغاز کردند. دو هفته بعد ترامپ مجبور شد ترکیه را از این حمله منصرف کند. او یکی از عجیبترین نامههای تاریخ ریاستجمهوری آمریکا را نوشت و در آن خطاب به اردوغان گفت: «قلدربازی درنیاور. احمق نباش».
سپس نیروهای آمریکایی این بار به اسم «محافظت از چاههای نفت» به سوریه بازگشتند. از آنجا که استحصال منابع نفتی سوریه توسط آمریکا جنایت جنگی تلقی میشود، پنتاگون این اقدام خود را با محافظت از چاههای نفت جهت جلوگیری از تصرف آنها توسط گروههای تروریستی توجیه کرد. هیچ ضمانتی وجود ندارد که این اوضاع تا چه زمانی ادامه پیدا کند.
افغانستان
سیاست خارجی آمریکا در افغانستان در سال 2019 دو «دور برگردان» را تجربه کرد. «زلمای خلیل زاد» نماینده آمریکا، نزدیک به یک سال مذاکره با گروه طالبان را پیش برد. اما اوایل سپتامبر که بهنظر میرسید دوطرف به حصول توافق نزدیک شده بودند، ترامپ بهطور ناگهانی، مذاکرات را «مُرده» اعلام کرد.
با این حال سه ماه بعد، ترامپ در اولین سفرش به افغانستان، بازگشت طرفین به مذاکرات را اعلام کرد. هنوز مشخص نیست چه عواملی موجب شدند دیدگاه او در این رابطه تغییر کند.
در پس تغییرات ناگهانی تصمیمات ترامپ روند فکری مبهمی وجود دارد یا شاید هم هیچ تفکری در پس آنها وجود نداشته باشد. واژه «سیاست خارجی» دیگر در توصیف آنچه در کاخ سفید میگذرد کاربردی ندارد.
ایران
یکی از آشکارترین نمونههای تغییر در تصمیمات ترامپ چراغ سبز ادعایی وی برای حمله هوایی به ایران در پاسخ به ساقط شدن پهپاد آمریکایی بود. کاخ سفید مدعی است ترامپ ۱۰ دقیقه پیش از آغاز این حمله، برای جلوگیری از تلفات جانی احتمالی، دستور لغو حمله را صادر کرده است.
همچنین ترامپ توافق هستهای برجام با ایران را بهصورت یکجانبه لغو کرد و کمپین «فشار حداکثری» علیه ایران را به راه انداخت؛ بدون اینکه هیچ مذاکرهای پس از آن انجام شود و برای برجام که در دولت «باراک اوباما» رئیسجمهور قبلی آمریکا تصویب شده بود، جایگزینی ارائه کند.
فقدان هماهنگی در سیاستهای دولت ترامپ در سطح مسائل جهانی، به مشخصه اصلی این دولت تبدیل شده است. اغلب سیاستهای اتخاذ شده توسط کاخ سفید با سیاستهای دیگر آن در تقابل و تناقض است. برای مثال دولت آمریکا از یک سو در تلاش است از تعداد نیروهای خود در خاورمیانه بکاهد اما خارج کردن آمریکا از برجام و عواقب اقتصادی منفی آن برای ایران، خطر وقوع درگیری در خاورمیانه را بالا برده است. در حالی که دولت ترامپ تعداد نیروهایش در سوریه را به چند صد نفر کاهش داده، ۱۸۰۰ سرباز را در عربستان سعودی مستقر ساخته که گمان میرود علت آن مقابله احتمالی با ایران باشد.
مسائل تجاری
در کاخ سفید تحت رهبری ترامپ، تضمینی وجود ندارد که پنتاگون و وزارت امور خارجه در تعیین اقدامات آمریکا نقشی داشته باشند. در جایی که سیاستهای متعارف در کاخ سفید، با منافع شخصی ترامپ و خانواده و کسبوکار او در تضاد باشد، این سیاستهای متعارف کاخ سفید است که کنار زده میشود.
چنین تضادی در ماجرای رسوایی دولت ترامپ که به «اوکرایتگیت» معروف شد، بسیار مشهود است.هدف اصلی دولت آمریکا حمایت از دولت جدید اوکراین در مقابله با روسیه بود اما ترامپ بهناگاه پای خود را بر روی ترمز فشرد و برای مجبور کردن «کییف» به انجام تحقیق علیه رقیب انتخاباتیاش، کمکهای نظامی به اوکراین را لغو کرد.
همچنین کاخ سفید تلاش کرده به دلایلی مبهم، جلوی اقدامات تحریمی علیه روسیه، عربستان سعودی و ترکیه را بگیرد. خانواده بزرگ ترامپ با این کشورها و همچنین رژیم صهیونیستی و چین، مراودات تجاری دارد. همزمان با پیش بردن توافق بین فلسطین و رژیم صهیونیستی توسط «جرد کوشنر» داماد ترامپ، خانواده کوشنر در حال وام گرفتن از موسسات مالی صهیونیستی بودند.
بهطور کلی بهنظر میرسد ترامپ در تلاش است میراث رؤسای جمهور پیشین آمریکا را محو کرده و منافع خود را جایگزین آن کند.
کنترل تسلیحات
ترامپ در ماه فوریه ۲۰۱۹ آمریکا را از معاهده سلاحهای اتمی میانبرد (INF) با روسیه خارج کرد. بین آمریکا و ناتو زمزمههایی از تخطی روسیه از این معاهده وجود داشت اما مشخص نیست آمریکا از پاره کردن این معاهده چه نفعی خواهد برد.
با لغو این معاهده تنها یک معاهده دیگر در این زمینه باقی میماند که به «نیو استارت» معروف است و سقفی را برای انباشت کلاهک هستهای توسط آمریکا و روسیه تعیین میکند. این معاهده نیز اوایل سال ۲۰۲۱ منقضی خواهد شد اما دولت ترامپ از تمدید آن سر باز میزند و خواستار پیوستن چین به معاهدهای جدید در این زمینه است.