یک اصل ثابت در این معادله وجود دارد اینکه دولت سوریه مالک زمین، حاکمیت و قدرت تصمیمگیری برای اعلام جنگ یا برقراری صلح است و دو طرف هستند که باخت بزرگی را پیش رو دارند، یکی کُردها در طرح تجزیهطلبانه شان و دیگری ترکیه در طرح عثمانی. در پس آنها هم زیان بزرگ در انتظار نقشه آمریکاست که هنوز در رویای یکجانبه گرایی است که دیگر جایی جز در صفحات تاریخ ندارد.
به گزارش پایداری ملی، ایجاد منطقه امن در نوار مرزی شمال سوریه، هممرز با ترکیه، مهمترین محور مذاکرات هفته جاری میان واشنگتن و آنکارا بوده است با این وجود واشنگتن هنوز در این خصوص اظهار نظری نکرده است.
وزارت خارجه ترکیه هم با هشدار به آمریکا درباره عدم اطاله روند پاکسازی شمال سوریه از شبهنظامیان کُرد، تهدید کرده است در صورت تداوم انفعال واشنگتن، آنکارا خود منطقه امنی را در شمال سوریه ایجاد میکند. این در حالی است که کُردهای سوریه و دولت روسیه ایجاد منطقه امن در شمال سوریه را به شدت رد میکنند. مسکو تنها راه حل را تحویل مناطق شمال سوریه به دولت مرکزی دمشق میداند.
جیمز جفری، نماینده ویژه رئیس جمهوری آمریکا در امور سوریه که اخیرا به آنکارا سفر کرده بود گفته که در زمینه ایجاد منطقه امن در شمال سوریه با آنکارا توافق حاصل شده اما واشنگتن درباره نقش ترکیه در این منطقه هنوز تصمیمی نگرفته است.
«وفیق ابراهیم»، کارشناس مسائل راهبردی لبنان در این خصوص یادداشتی را در روزنامه البناء با این عنوان که «چرا آمریکاییها خواهان اطاله عمر بحران سوریه هستند؟» منتشر و تاکید کرد، هر گونه توطئه جدید آمریکا برای همکاری با آنکارا علیه سوریه محتوم به شکست است.
در این یادداشت آمده است: آمریکاییها پس از یک دهه درگیری مستقیم نظامی و تروریستی برای تغییر دولت در سوریه متوجه شدند که پروژه آنها ضربهای کاری خورد که آن را فلج کرده است.
از آنجا که نقش آمریکاییها در سوریه با نفوذ آنها در لبنان ، عراق ، یمن و فلسطین اشغالی مرتبط است، آنها سعی در ایجاد ساز و کارهای جدیدی برای جلوگیری از ثبات دولت سوریه از نظر نظامی و به دنبال آن سیاسی و اقتصادی دارند. آنها میدانند که سوریه باثبات خیلی زود و بدون هیچ تلاش بزرگی نقش منطقهای بزرگ خود را بازمییابد که از همسایگانش یعنی عراق و لبنان آغاز میشود و یک تأثیر اضافی در حمایت از مقاومت فلسطین و بازگرداندن مناقشه با رژیم اسرائیلی به عمق کشورهای عربی خواهد داشت.
آمریکاییها بخوبی میدانند که بازگشت سیاست سوریه به عراق در چارچوب تشکیل یک ائتلاف تا یمن و جزیره العرب ادامه پیدا میکند. همین مهم آمریکاییها را واداشت تا همه چیزهایی را که میتواند مانع ثبات کشور سوریه باشد ، کشف کنند. آمریکاییها با دعوت گسترده از همه نیروهایی را که معتقد به تاثیرگذاری بسیار بالای آنها بودند شرق فرات را به عنوان منطقهای برای ممانعت از دستیابی سوریه به ثبات برگزیدند تا با وقت کشی مانع از فروپاشی نقش خود در بحرانهای منطقه خاورمیانه شوند.
به محض اینکه نبردهای دمشق و جنوب سوریه از جولان تا مرزهای اردن و برخی مرزهای عراق اشغالی پایان یافت ، آمریکاییها با استفاده از پوشش نیروهای کُرد ، مبارزه با تروریسم را در شرق فرات اختراع کردند. آنها از سعودیها برای همکاری برخی عشایر عربی با نیروهای کُرد کمک گرفتند به گونهای که سعودیها به این عشایر عربی پول یا طلا رشوه میدادند.
اما این معادله هم برای آمریکاییها کافی نبود آنها از نظامیانی اروپایی و استرالیایی برای پیوستن به صفوف نیروهای خود در بخش شمالی از شرق فرات کمک گرفتند.
آمریکاییها به همین اندازه هم اکتفا نکردند. آنها اسرائیلیها را هر ماه مامور انجام حملات هوایی و همچنین راکت پراکنیهای مستمر کردند تا به عقیده خودشان ثبات داخلی سوریه را به هم زده و در وضعیتی آماده باش و بی ثبات قرار دهند.
اما آیا این اقدامات خصمانه آمریکا از اشغالگری مستقیم یا تحریک کُردها و عشایر و اسرائیلیها موجب رفع نگرانی آمریکا شده است؟ آمریکاییها سه گام اضافی برداشتند. آنها اصرار دارند اردوگاه الرکبان و پایگاه التنف در غرب فرات برچیده نشوند. جایی که آنها نیروهای تروریستی را آموزش میدهند تا از آنها برای مختل کردن ارتش سوریه در جنوب این کشور استفاده کنند.
آنها همچنین مانع از گشایش سریع روابط اردن با سوریه شدند. موج بازگشت آوارگان سوری را پایین آورده و روند بازگشت همکاری اقتصادی میان دو کشور را از طریق مرزهای مشترک تنزل دادند. همین قضیه درباره لبنان هم اتفاق افتاد. کشوری که به مرزهایش با سوریه نیاز دارد که آن را به اردن ، عراق و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس متصل میکند.
به درخواست آمریکا تیم لبنانی طرفدار آمریکا و عربستان به شکل روزانه هجمههای سیاسی خود علیه سوریه را سازماندهی میکنند چیزی که منجر به کارشکنی عمدی در بازگشت عملکرد اقتصادی به مرزهای دو کشور است؛ اما سوریه در هیچ چیز به لبنان نیاز ندارد. سوریه مرزهای دریایی دارد که میتواند با فعال کردنش، آن را به دریچه ای رو به جهان تبدیل کرده و علاوه بر نیازهای خود نیازهای عراق و اردن را هم از آنجا تامین کند.
آمریکاییها از سوی دیگر مرزهای سوریه با عراق را در چنگ خود گرفته و مانع بازگشایی آن میشوند. ارتش آمریکا در برخی نقاط حیاتی مرز به صورت پایگاههایی مستقر است و کُردها را هم به تسلط بر بخشهایی از این مرز کشانده است.
حاصل امر اینکه آمریکاییها نتوانستند مرزهای سوریه را با عراق مسدود کنند، اما به بخشی از نیروهای مسلط بر آن تبدیل شدند. اردن هم نپذیرفت که به خصومت کامل قبلی خود با سوریه بازگردد. در لبنان هم احزاب داخلی متحد سوریه موثرتر عمل میکنند و میتوانند سیاست همکاریهای باز اقتصادی را اعمال کنند که به معنای احیای اقتصاد لبنان از طریق بازگشت به سیاست واردات و صادرات و گردشگری و همچنین ایفای نقش بزرگ در بازسازی سوریه است.
همین موانع موجود بر سر راه آمریکاییها برای بی ثبات نگاه داشتن سوریه موجب شده که آنها به انتخاب گزینه ترکیه بازگردند و این کشور را با پیشنهادهای وسوسه انگیزتر از پیشنهادهای روسیه جذب کنند بدون اینکه ضربهای به پروژه کُردهای سوریه بزنند، زیرا آمریکاییها میدانند که کُردها در شرق فرات از شهروندان سوریه هستند که تعلقشان به این سرزمین قانونی است در حالی که هیچ کس در جهان نمیتواند ترک ها را به عنوان یک نیروی قانونی در هر جای سوریه تلقی کند.
این همان چیزی است که باعث شده آمریکاییها به ترکها پیشنهاد ایجاد منطقهای امن را ارائه دهند ، اما در عمق و عملکرد این منطقه با آنها اختلاف نظر دارند. آمریکاییها ایجاد منطقه امن را طرحی برای طولانی شدن عمر بحران سوریه و در عین حال محافظ کشور کوچک کُردی عشایری در شرق فرات و شمال آن میدانند؛ اما برای ترکیه منطقه امن به معنای نفوذ در سوریه و مشارکت در هر راه حل سیاسی برای بحران آن شمرده میشود کما اینکه ایجاد منطقه امن را برای از بین بردن پروژه کردی در آنجا ضروری میداند.
آیا آمریکاییها در ازای همکاری ترکیه با آنها برای طولانیتر شدن عمر بحران سوریه از پروژه کُردی صرف نظر میکنند؟ در اینجا کشمکش میان آمریکا و ترکیه نهفته است؟ .چه کسی تسلیم دیگری میشود آمریکاییها یا ترکها؟ به نظر میرسد که ترکها بازی استفاده از مناقشه ایالات متحده و روسیه را دوست دارند زیرا از آن برای تقویت نقش خود در سوریه سود میبرند؛ اما نمیدانند که همین وقت کشی آمریکا موجب شده که روسیه و سوریه بر سر این موضوع به تفاهم برسند که میان روابط ترکیه و روسیه در سطح گاز و روابط اقتصادی فیمابین با اشغالگری ترکیه در بخشی از خاک سوریه تفاوت قائل شوند و این چیزی است که اخیرا روسیه به ترکیه ابلاغ کرده است.
اما جاه طلبیهای عثمانی اردوغان، رئیس جمهور ترکیه ، اردوغان ، منطق نمیشناسد او در انتظار نشسته تا ایالات متحده به ترکیه ماموریت منطقه امن را بدهد.
یک اصل ثابت در این معادله وجود دارد اینکه دولت سوریه مالک زمین، حاکمیت و قدرت تصمیمگیری برای اعلام جنگ یا برقراری صلح است و دو طرف هستند که باخت بزرگی را پیش رو دارند، یکی کُردها در طرح تجزیهطلبانه شان و دیگری ترکیه در طرح عثمانی. در پس آنها هم زیان بزرگ در انتظار نقشه آمریکاست که هنوز در رویای یکجانبه گرایی است که دیگر جایی جز در صفحات تاریخ ندارد. تاریخی که آماده است تا ثبت کند که سوریه در مقابله با بزرگ ترین قدرت استعمار جهانی شریک بوده است.