مقامات هرچه بگویند، و توالی وقایع هراندازه که عجیب بوده باشد، یک نکته روشن است: اینکه این ایالات متحده است که با ستیزه جویی در حال تهدید ایران است نه برعکس. و اگر جنگی دربگیرد به این دلیل نیست که کسی پای دولت آمریکا را به آن «کشیده» است.
پایداری ملی | به سادگی می توان از آنچه که بین آمریکا و ایران درجریان است گیج و سردرگم شد. روز دهم جولای پرزیدنت ترامپ باز در توئیتی دیگر ایران را به زیرپا گذاشتن معامله هسته ای متعلق به دوران اوباما متهم کرد و توئیت خود را با وعده تشدید «اساسی» تحریم های آمریکا به پایان رساند. به همین ترتیب عناوین خبری – مثل تیتر مقاله اخیر نیویورک تایمز که در اصل می گوید «ایران با یک تهدید جدید، عزم آمریکا و هم پیمانانش را محک می زند» - به شدت بر این گزاره پای می فشارند که ایران ستیزه جوست و در جهت تشدید تنش ها درخاورمیانه حرکت می کند.
این دیدگاه از سوی مقامات دولت ترامپ همچون برایان هوک نماینده ویژه در امور ایران، جان بولتون مشاورامنیت ملی و مدافع دیرینه حمله به ایران و دیگر مقامات دست راستی همچون سناتور آرکانزاس تام کاتن القا می شود. کاتن در مصاحبه ای با فاکس نیوز ساندی گفته است که از نظر او «ایران با گام هایی استوار درحال حرکت به سمت تشدید زنجیره وقایع پیش می رود» که به گفته او انجام حملات هوایی آمریکا علیه این کشور را توجیه می کند.
در ماه ژوئن مقامات دولتی این ادعای جدی را مطرح کردند که ایران به دو کشتی باربری در خلیج عمان حمله کرده است، گرچه روایت آنها با روایت ناخدای یکی از همان کشتی های مورد حمله واقع شده فرق دارد.
سپس یک هفته تمام تحرکات به نفع انجام یک اقدام نظامی اتفاق افتاد که در اوج آن وزیر دفاع فعال آمریکا نیز به دلیل علنی شدن گزارش های خشونت های خانگی مهیب وی نسبت به همسرش گام پیش گذاشت.
ایران یک پهباد شناسایی آمریکایی را سرنگون کرد و ایران و آمریکا هر یک بر روایت های متضادی در این باره پای فشردند که آیا این پهباد در حریم هوایی ایران قرار داشته است یا خیر. و البته بعد رئیس جمهور دستور حمله به ایران را صادر کرد؛ حمله ای که ظاهرا لحظاتی قبل از انجام، برای اجتناب از کشته شدن 150 ایرانی که می توانست به تشدید چند برابری این مناقشه منجر شود لغو شده است.
در سراسر این چرخش ها و پیچش ها ترامپ، وزیر امور خارجه اش و دیگر مقامات مکرر این جمله را تکرار کرده اند که «ما خواهان جنگ نیستیم.» اگر این حرف درست باشد – اینکه آمریکا می خواهد از جنگ پرهیز کند، حتی در حالی که ایران به ظاهر ژستی خصمانه به خود گرفته باشد و به طور یکجانبه در حال تشدید تنش ها باشد – در این صورت بی ثباتی و بی کفایتی دولت ترامپ قطعا جای نگرانی دارد. در نتیجه منتقدان هم در رسانه ها و هم کنگره - حال دمکرات های فعال در انتخابات ریاست جمهوری به جای خود - هشدار می دهند که ممکن است پای دولت به یک جنگ «کشیده» شود.
اما مقامات هرچه بگویند، و توالی وقایع هراندازه که عجیب بوده باشد، یک نکته روشن است: اینکه این ایالات متحده است که با ستیزه جویی در حال تهدید ایران است نه برعکس. و اگر جنگی دربگیرد به این دلیل نیست که کسی پای دولت آمریکا را به آن «کشیده» است. چرا که اصولا این دولت ترامپ بوده که از توافق اتمی با ایران خارج شده – توافقی که ایران به طور کامل به مفاد آن پایبند بوده است – و همین مسئله شکوه و شکایت های دولت آمریکا از سطح غنی سازی فعلی ایران را به کلی بی اعتبار می سازد.
این آمریکا بود که ناو هواپیمابر یو اس اس آبراهام لینکلن را به خلیج عمان، درست در نزدیکی سواحل ایران اعزام کرده است. تصور کنید که آمریکاییان چه واکنشی نشان می دادند اگر ایران چند شناور نظامی خود را به نزدیکی سواحل کالیفرنیا اعزام می کرد. و این آمریکا بوده که بمب افکن های بی-52 قادر به حمل سلاح های اتمی را نیز به این منطقه گسیل کرده است.
در ماه می ترامپ اعلام کرد که قصد به کارگیری 1500 سرباز آمریکایی را - علاوه بر هزار سربازی که از قبل در این منطقه مستقر بودند- در خاورمیانه دارد. همزمان ایالات متحده کارکنان دیپلماتیک خود را با هدف دور کردن آنها از آسیب های احتمالی در صورت وقوع یک مواجهه نظامی از عراق خارج کرده است. در ماه ژوئن مقامات آمریکایی اعلام کردند که هزار سرباز دیگر را نیز به این منطقه اعزام خواهند کرد. و در حالی که ایالات متحده کشتی ها، ملوان ها و تفنگداران دریایی خود را به سوی ایران روانه کرده، خاورمیانه هم اکنون به سکونتگاه تعداد زیادی از پرسنل نیروی دریایی آمریکا تبدیل شده، هر چند که اشتغال ذهنی اصلی مقامات آمریکایی چین است که هر چه می گذرد قدرتمند تر می شود و چندین هزار کیلومتر دورتر قرار دارد.
هوک و وزیر امور خارجه مایک پمپئو با فراهم کردن شرایط برای اجرای عملیات های نظامی، یک تور دپلماتیک را در سطح خاورمیانه و اروپا برای تحکیم ائتلاف ها و منزوی کردن ایران آغاز کرده اند. در صدر تمام این اتفاقات تحریم های مجازاتی قرار دارد که آمریکا با خلف وعده خود در قالب توافق اتمی، بر ایران تحمیل کرده است. تحریم هایی که با هدف قرار دادن صنایع نفتی، فولاد، مس و دیگر صنایع ایران، اقتصاد این کشور را از سیستم های مالی جهانی منزوی کرده اند. این تحریم ها موجب کاهش شدید ارزش پول ملی ایران شده اند که دسترسی ایرانیان عادی به کالاهای مصرفی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. به خصوص خرید پوشک، شیرخشک و محصولات بهداشتی زنان برای آنها دشوار شده و به طرز بی تناسبی زنان و کودکان ایرانی را تحت تاثیر قرار داده اند، که البته همه تحریم ها نوعا چنین می کنند.
ایالات متحده ایرانیان عادی را مورد ستم قرار می دهد و در عین حال اعمال و شعارهای این کشور در حال سوق پیدا کردن به سوی یک مواجهه نظامی جدی تر است. با وجود این الگوی آشکار، رسانه های آمریکایی نوعا نگرانی خود را نسبت به چیزی ابراز می کنند که به نظر می رسد رویکرد همراه با بی کفایتی دولت ترامپ باشد. همانطور که نیویورک تایمز ماه پیش در سرمقاله خود نوشت، "دولت ترامپ فاقد یک راهبرد منسجم در ارتباط با ایران است و این به ارسال یک رشته پیام های متضاد انجامیده که همگی در ایجاد یک حس فزاینده دلشوره و غیرقابل پیش بینی بودن نقش دارد. ولی ما باید توجه بیشتری به اعمال دولت کنیم تا حرف های آن. در واقع شعارهایی که جنگ را کم بها جلوه می دهند – دوشادوش اقداماتی که جنگ را دنبال می کنند- به نظر می رسد قاعده روز ترامپ و مقامات او باشند، همچنین مفسرانی که تنشان برای یک حمله نظامی از طرف آمریکا می خارد."
این آشکارا یک دروغ است که آمریکا – یا دست کم دولت تندروی آن- خواهان جنگ نیست. حرف های سیاستمداران و مفسران شاید آشفته و مغشوش باشد، ولی ما نباید ابهامی داشته باشیم: دولت آمریکا قبلا با تحریم ها ضربات شدیدی به ایران وارد کرده و در حال آماده کردن صحنه برای انجام بدتر از این هاست. ما باید برای متوقف کردن این روند هر کاری را که از دستمان ساخته است انجام دهیم.
نویسنده: کوری پترسن اسمیت ( Khury Petersen-Smith) عضو انستیتو مطالعات سیاسی