۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۰
کد خبر: ۴۸۶۸۵
نگاهی به تجربه قذافی و مذاکره این کشور با آمریکا نشان می‌دهد که سیاستمداران واشنگتن با استفاده از حربه مذاکرات و برقراری رابطه، ضمن برچیدن برنامه هسته‌ای طرابلس هر مانعی بر سر راه حمله به لیبی را برداشتند.
به گزارش پایداری ملی، «کارل فون کلاوزویتس»، اندیشمند شهیر آلمانی در خصوص دیپلماسی این‌گونه حکم کرده که جنگ ادامه سیاست با وسایل دیگری است. این جمله در حقیقت بیان کننده ماهیت درونی هر مذاکره جدی بدون در نظر گرفتن تعابیر خوش‌آیندی همچون رفع سوء تفاهمات است.

در صورتی که یک محقق بخواهد مصداق کاملی از این کلام کلاوزویتس را بیابد، بدون شک باید به مذاکرات آمریکا با قدرت‌های متخاصم با خود مراجعه کند. مذاکره‌ای که اغلب با ادعای حسن نیت آغاز شده و بعدها به خلع سلاح کامل و یا براندازی طرف مقابل رسیده است.

نمونه‌های فراوانی برای این ادعا می‌توان بیان کرد، اما نزدیک‌ترین مورد به این ادعا، رفتار آمریکا با لیبی از مذاکرات محرمانه سال 2003 برای رفع تحریم‌های لیبی تا عملیات نظامی «طلوع ادیسه» در سال 2011 وکشته شدن معمر قذافی به دست مخالفان لیبیایی بود.

جالب اینجاست که قذافی بارها در سخنان خود به این مساله اشاره کرد که هدف از مصالحه با آمریکا و بریتانیا و تحویل کامل برنامه هسته‌ای این کشور رفع تحریم‌ها و رونق اقتصادی این کشور بو؛ امری که نگاهی کوتاه به شرایط کنونی لیبی و جنگ داخلی در این کشور نشان می‌دهد که تا چه اندازه محقق شده است؟!

*افسران آزاد لیبی را جمهوری می‌کنند

معمر قذافی حاکم سابق لیبی را همه می‌شناسند. آنچه که از این نظامی سابق لیبیایی که اتهام ربودن «امام موسی صدر» همواره بر پیشانیش ماند در ذهن همه مانده رفتار خلاف عرف او در سطح جهانی، دشمنی دیوانه‌وار وی با هر آنچه که تهدیدی علیهش به شمار می‌رفت و البته کشوری بود که از باثبات‌ترین مناطق در شمال آفریقا محسوب می‌شد.

در اول سپتامبر سال ۱۹۶۹ گروهی با عنوان «الضبّاط الأحرار» یا «افسران آزاد»، قدرت را از طریق یک کودتای نظامی به رهبری معمر قذافی نظامی جوانی از قبیله «القذاذفه» به دست گرفتند. لیبی در آن زمان کشوری ایلیاتی محسوب می‌شد که نزدیک به 70 درصد جمعیت آن در قالب عشیره‌های بیابانی زندگی می‌کردند.

شورای نظامی به ریاست قذافی سلطنت «محمد ادریس سنوسی» که از سال 1951 و پس از اخراج ایتالیا و با حمایت بریتانیا بر لیبی حکومت می‌کرد را غیر قانونی و حکومت جمهوری را در این کشور اعلام کرد. جمهوری که در سال 1973 به حاکمیت تک نفره معمر قذافی تبدیل شد و تا سال 2011 ادامه یافت.

*غرب و قذافی

کشورهای غربی دلایل فراوانی برای مخالفت با معمر قذافی داشتند. قذافی به محض روی کار آمدن امتیازهای نفتی شرکت‌های خارجی از جمله شرکت «آنی» را لغو و به محور ضد اسراییلی آن زمان کشورهای عربی پیوست.

در حالی که سنوسی به انگلستان و فرانسه اجازه استفاده از پایگاه‌های هوایی این کشور برای بمباران نیروهای مصری در جنگ کانال سوئز در سال 1956 را داده بود، قذافی در جنگ رمضان نه تنها به تحریم نفت علیه کشورهای غربی پیوست، بلکه کمک‌های فراوانی را در قالب تسلیحات نظامی و نیروهای نظامی در اختیار مصر قرار داد.

با این حال و در تمام موضوعات مورد اختلاف با غرب و به خصوص آمریکا علاوه بر حمایت قذافی از گروه‌های مسلح مخالف غرب، گسترش فناوری هسته‌ای و ترس از تسلیح احتمالی لیبی به کلاهک‌های اتمی جایگاه ویژه خود را داشت.

*از بمب‌گذاری تا مصالحه

لیبی تا زمان به قدرت رسیدن قذافی فعالیتی در حوزه فناوری هسته‌ای نداشت و این کشور در زمان سنوسی یکی از اولین کشورهایی بود که پیمان ان.پی.تی را امضا کرد. با این حال در زمان قذافی لیبی حرکت جدی خود به را به سمت توسعه فناوری هسته‌ای با کمک اتحاد جماهیر شوروی شروع کرد.

اولین قدم آموزش لیبیایی‌ها تحصیل در رشته‌های مرتبط از جمله فیزیک هسته‌ای در دانشگاه‌های اتحاد جماهیر شوروی بود.

دومین قدم نیز احداث یک رآکتور تحقیقاتی با مشارکت شوروی در شهر «تاجورا» بود که قدرتی برابر با ده مگاوات داشت و با آب خنک می‌شد و لیبی هم به منظور تأمین سوخت این رآکتور نزدیک به دو هزارتن اورانیوم طبیعی را از نیجر خریداری کرد. با این حال لیبی در این میان ضوابط بین‌المللی مربوطه را نیز رعایت می‌کرد. لیبی در سال 1976 پیمان ان.پی.تی را به صورت رسمی به تصویب می‌رساند و از سال 1980 ضوابط پادمانی آن را زیر نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی به اجرا می‌گذارد.

همچنین لیبی در سال 1982 پیمان نامه مربوط به عدم توسعه سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیک را نیز امضا می‌کند اما در این میان به نظر می‌رسد درگیری‌های بین آمریکا و لیبی بر سر برخی حملات تروریستی به فرودگاه‌ها و خطوط هوایی غربی، لیبی‌هایی را به صرافت توسعه توان هسته‌ای خود انداخته باشد.

این درگیری‌ها از دوم دسامبر سال 1979 با یک آتش سوزی مشکوک که منجر به تعطیلی سفارت آمریکا در طرابلس می‌شود شروع و با قرار گرفتن لیبی در لیست سیاه تروریستی آمریکا در 27 دسامبر همان ماه به صورت رسمی آغاز می‌شود.

در نهایت با ادامه یافتن اختلافات که تا حد زیادی مرهون فشار لابی صهیونیستی در مجلس سنای آمریکا بود، دولت ریگان سفارت لیبی را در ماه مه سال 1981 تعطیل و تمام اعضای سفارت را خارج می‌کند.

تحت تأثیر حضور ناوگان ششم آمریکا در منطقه مدیترانه در ماه ژوئن همان سال یک درگیری هوایی بین دو جنگنده سوخو-22 لیبایی و دو جنگنده اف-14 آمریکایی بر روی دریای مدیترانه در می‌گیرد که منجر به سرنگونی هر دو جنگنده لیبی می‌شود.

در ادامه زنجیره بحران‌ها بین دو کشور چندین حمله تروریستی از سوی گروه‌های چپ گرا در اروپا به وقوع می‌پیوندد که در تمامی موارد انگشت اتهام به سمت لیبی نشانه گرفته می‌شود. در نهایت در 9 ژانویه 1986 دولت ریگان به اتهام مشارکت در دو حمله تروریستی که در دسامبر سال 1985 در فرودگاه‌های رم و وین رخ داده بود، لیبی را به طور کامل مورد تحریم قرار می‌دهد.

بر اساس فرمان رونالد ریگان رییس جمهور وقت آمریکا هرگونه مبادله با لیبی مورد تحریم قرار گرفته و اموال لیبی در آمریکا نیز مصادره می‌شود. با این حال اوج درگیری لیبی و آمریکا به یک بمبگذاری در دیسکو "تک" برلین غربی که باز می‌گردد که انفجار در آن موجب کشته شدن دو نظامی آمریکایی شد.

وزارت خارجه آمریکا بلافاصله لیبی را متهم اصلی این ماجرا را عنوان کرد و در آوریل 1986 نیروی هوایی آمریکا به شدت مراکز نظامی و محل اقامت قذافی در لیبی را بمباران می‌کند. منازعه بین لیبی و کشورهای غربی پس از این ماجرا نیز ادامه پیدا می‌کند و با ساقط شدن هواپیمای خطوط هوایی «پان آمریکن» بر فراز «لاکربی» اسکاتلند و همچنین هواپیمای خطوط هوایی "یو تی ای" با شماره پرواز 772 به مقصد پاریس در سال 1989 پرونده جدیدی برای لیبی در سازمان ملل متحد گشوده می‌شود که منجر به صدور سه قطعنامه تحریمی 731، 748 و 883 بر ضد این کشور در شورای امنیت سازمان ملل متحد شد.

این قطعنامه‌ها علاوه بر این که از لیبی می‌خواست تا عاملان این دو انفجار را به دادگاه بین‌المللی تحویل دهند، تحریم‌های اقتصادی را نیز بر علیه لیبی به اجرا می‌گذاشت.

*مصالحه به شرط تعطیلی برنامه هسته‌ای

در نهایت این منازعه با تحویل برخی مظنونان این ماجرا در سال 1999 به دادگاه‌های بین‌المللی و توافق بین کشورهای آمریکا و فرانسه با لیبی برای پرداخت غرامت به بازماندگان این دو انفجار هوایی در سال 2003 خاتمه می‌پذیرد.

اما مقامات آمریکایی در همان زمان اعلام می‌کنند که برداشتن تحریم‌های یکجانبه آمریکا از جمله تحریم ایران و لیبی که از سال 1996 علیه این دو کشور وضع شده به قدم‌های دیگری نیاز دارد.

در سپتامبر سال 2003 و زمانی که شورای امنیت به دلیل مصالحه لیبی بر سر پرونده بمبگذاری در دو هواپیما رأی به لغو تحریم‌های بین المللی علیه لیبی می‌دهد، «جیمز بی کانیگهام»، سفیر آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد لغو سایر تحریم‌ها از حمله تحریم‌های یکجانبه آمریکا را در گرو لغو برنامه‌های لیبی در خصوص توسعه تسلیحات کشتار جمعی اعلام می‌کند.

*گفت‌و‌گوهای مخفیانه از چه زمانی آغاز شد؟

روشن نیست که مذاکرات پشت پرده مقامات لیبیایی و آمریکایی بر سر تعطیلی برنامه هسته‌ای این کشور از چه زمانی آغاز شده اما اولین نشانه‌های آن در اواخر دهه 90 میلادی روشن شد، زمانی که لیبی به دلیل تحریم‌های بین المللی و یکجانبه آمریکا به شدت در مضیقه مالی قرار گرفت.

اولین نشانه چنین گفت‌وگویی در سال 1999 آشکار می‌شود که «مارتین ایندیک»، معاون وقت وزیر امور خارجه آمریکا از پیشنهاد سری مقامات لیبیایی برای توافق بر سر برنامه تسلیحات کشتار جمعی این کشور خبر می‌دهد.

همزمان با روی کار آمدن جورج بوش پسر، مقامات آمریکایی نیز شروع به اتهام‌زنی به لیبی در خصوص توسعه مخفیانه برنامه هسته‌ای می‌کنند. از حمله «جرج تنت» رییس وقت سیا در سال 2003 در مقابل کنگره آمریکا شهادت می‌دهد که لیبی در پی توسعه سلاح‌های اتمی است.

*برنامه اتمی لیبی تا چه اندازه گسترده بود

مدارکی که هم اکنون موجود است نشان‌دهنده تلاش محدود لیبی برای توسعه یک برنامه غنی‌سازی است. دانشمندان لیبیایی برای اولین بار در سال 1984 یک سری تاسیسات تولید اورانیوم را به صورت محدود سفارش دادند. این قطعات به تدریج تا سال 1986 وارد لیبی شدند و در مکان‌های مختلف در طرابلس انبار شدند. در نهایت این تجهیزات به مکانی با نام «الخلا» انتقال داده شده و در فوریه سال 2002 آزمایشاتی بر روی آن‌ها صورت می‌گیرد اما به دلیل نتایج ناامیدکننده تمام آزمایشات در همان سال به طور کامل متوقف می‌شود.

بر اساس گزارش وقت «البرادعی»، مدیر کل وقت آژانس بین المللی انرژی اتمی لیبیایی‌ها تنها ده آبشار آزمایشگاهی برای غنی‌سازی اورانیوم را به صورت محدود سوار کرده بودند که تنها یکی از آن‌ها به صورت واقعی به راه افتاده بود.

 لیبی تا این تاریخ هیچ غنی‌سازی واقعی را انجام نداده بود و هیچ‌گونه توانمندی برای تولید UF6 را در اختیار نداشت. با این حال همین برنامه محدود نیز از طرف آمریکایی‌ها قابل تحمل نبود.

*پیشنهاد مصالحه از طرف آمریکایی‌ها می‌رسد

گویا اولین پیشنهاد برای مصالحه توسط آمریکایی‌ها ارائه ‌شد. «فلینت لریت»، از اعضای وقت شورای امنیت ملی آمریکا در مقاله‌ای در ژانویه سال 2003 که در روزنامه نیویورک تایمز به چاپ می‌رسد، این حقیقت را فاش می‌کند که پیشنهاد مصالحه یک ماه قبل از حمله آمریکا به عراق به مقامات لیبیایی ارائه می‌شود.

در طرف مقابل مقامات غربی به دنبال اثبات این ماجرا بودند که حمله آمریکا به عراق سبب کوتاه آمدن لیبی شده بود.

*قول‌هایی که با برچیدن برنامه هسته‌ای لیبی به قذافی داده شد

در نهایت در 19 دسامبر سال 2003 بعد از مذاکرات پشت پرده 9 ماهه بین مقامات آمریکایی و لیبیایی وزیر خارجه لیبی از آمادگی کشورش برای توقف کامل برنامه‌های اتمی خود و همچنین امضای پروتکل‌های مربوطه خبر می‌دهد.

همچنین لیبی موافقت خود را با پذیرفتن بازرسانی به طور جداگانه می‌پذیرد. جالب اینجاست که این اقدام لیبی‌هایی با تشویق گرم آمریکایی‌ها همراه می‌شود که به آن‌ها نوید یک «اقتصاد مرفه» را می‌دادند.

جورج بوش رییس جمهور وقت آمریکا در این باره در سال 2003 گفت: در صورتی‌که لیبی به تعهدات خویش پایبند بوده و آن را بطور جدی اجرا کند امکان روابط به مراتب بهتری بین واشنگتن و طرابلس وجود دارد.

بوش همچنین قول کمک به طرابلس را با بیان این جمله که «اگر لیبی در پی اصلاحات داخلی باشد، کشوری آزادتر و مرفه‌تر را می‌سازد»، می‌دهد.

با حمایت مقامات آمریکا روند جمع‌آوری برنامه هسته‌ای لیبی در 27 دسامبر سال 2003 با حضور البرداعی و کارشناسان آژانس آغاز می‌شود. از ژانویه سال 2004 مقامات آمریکایی و انگلیسی با حضور در لیبی حذف و از بین بردن سلاح‌های کشتار جمعی و انبارهای آن را مشاهده می‌کنند.

«پائولا دی ساتر»، معاون وزیر خارجه آمریکا، در زمینه تأیید و تعهد امور مرتبط با طرح از میان برداشتن سلاح‌های کشتار جمعی  در تاریخ 26 فوریه همان سال به کمیته روابط خارجی سنا  می‌گوید که مقامات لیبی آماده همکاری درباره جنبه‌های بی‌شماری از برنامه‌های کشورشان در زمینه ساخت سلاح کشتار جمعی هستند.

*برنامه هسته‌ای لیبی به آمریکا منتقل می‌شود

در نهایت در روز 27 ژانویه سال 2004 مقامات آمریکایی حدود 55 هزار پوند اسناد و سازه‌های مرتبط با برنامه‌های ساخت موشک بالستیکی لیبی را به واشنگتن انتقال می‌دهند. این مواد و قطعات شامل اورانیوم هگزا فلوراید، دو سری کامل از نسل دوم سانتریفیوژهای ساخت پاکستان و قطعات اضافی سانتریفیوژ، تجهیزات و اسناد مرتبط را شامل می‌شوند.

پس از تسلیم شدن لیبی ماه عسل روابط غرب و قذافی آغاز می‌شود و حتی قذافی با کمک‌های مالی در پی پیروزی «نیکولا سارکوزی» رییس جمهور فرانسه بود. دیدار گرم «کاندولیزا رایس» در سال 2007 از طرابلس هنوز در ذهن اکثر خبرنگاران مانده است.

با این حال آغاز شورش در لیبی و مداخله سریع کشورهای غربی برای سرنگونی قذافی نشان‌دهنده میزان دوستی این کشورها بود.

*آمریکا بازیگر صف اول حمله به لیبی

هنوز روشن نیست که چه عواملی در غرب اتحادیه اروپا و آمریکا را به اقدام نظامی علیه لیبی ترغیب کردند، اما به محض آغاز درگیری‌ها در ژانویه سال 2011 آمریکا همانند سال 1979 سفارت خود را در طرابلس بست و خواستار مقابله سخت با دولت لیبی شد.

علی‌رغم مقاومت اولیه دولت اوباما فشار گسترده فرانسه و انگلیس و همچنین لابی‌های گسترده در سنای آمریکا زمینه برای آغاز حمله را فراهم می‌کند.

در نهایت رأی مثبت روسیه به قطعنامه 1973 که ثمره رایزنی مستقیم اولاند با مدودوف رییس جمهور وقت روسیه بود، آخرین مانع در مقابل حمله نظامی به لیبی را برمی‌دارد و عملیات طلوع اودیسه برای اسقاط معمر قذافی آغاز می‌شود.

 فاز اول حمله با عملیات گسترده ارتش فرانسه علیه نیروهای قذافی در بنغازی شروع شد و بلافاصله بعد از آن با شلیک 124 موشک کروز به زیر ساخت‌های نظامی لیبی از سوی زیر دریایی‌های آمریکایی ادامه یافت.

در ادامه عملیات نظامی علیه لیبی با بمباران نیروهای زمینی لیبی همراه می‌شود تا در نهایت در ماه مارس 2011 ادامه عملیات بر عهده سازمان ناتو برای حمایت از شورشیان قرار می‌گیرد که ایستگاه پایانی آن سرنگونی دولت قذافی و کشته شدن وی در شهر مصراته است.

نگاهی به نحوه تسلیم شدن دولت قذافی در مقابل آمریکا و قول‌های مقامات وقت این کشورها به وی و سپس همراهی تمام عیار با شورشیان برای اسقاط دولت لیبی تجربه خوبی برای همه کشورهایی است که قصد تعامل با آمریکا دارند.

هم اکنون لیبی کشوری جنگ زده و چند پاره است که بار دیگر در آستانه رفتن به سایه دیکتاتوری دیگر با حمایت آمریکاست. غارت منابع لیبی در طول سال‌های اخیر، انهدام کامل زیر ساخت‌ها و کشته شدن ده‌ها هزار انسان نتیجه دخالت آمریکا و کشورهای همپیمان در این کشور است.

شاید اگر قذافی همان زیر ساخت محدود غنی‌سازی خود را حفظ می‌کرد، آمریکا در آغاز حمله نظامی به لیبی کمی محتاط‌تر عمل می‌کرد؛ زیر ساختی که با مذاکره با آمریکا و قول‌های این کشور به باد رفت.


منبع: فارس


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر