در مواجهه با لابی و دورهگردی مقامات آمریکایی برای متقاعد کردن کشورها به تحریم ایران، دستگاههای مسئول، دیپلماسی اقتصادی منفعل را کنار گذاشته و با رویکردی تهاجمی و آفندی، ساز و کار مبالادت دو یا چندجانبه با کشورها برای درهم شکستن سیطره دلار را در پیش گیرند.
به گزارش پایداری ملی، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «حسین کنعانی مقدم» نوشت:
درحالیکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی 13 بار فعالیتهای صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی را بدون انحراف دانسته و «یوکیا آمانو»، رئیس این سازمان هم شخصاً 6 بار آن را تأیید کرده است، «مایک پمپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا در اقدامی که ناقض پادمانهای آژانس است، بهطور یکجانبه و غیرقانونی اعلام کرده است که چنانچه ایران، اورانیوم غنیشده و آبسنگین خود را صادر کند، تحت تحریمهای هستهای قرار میگیرد! این در حالی است که بر اساس برجام، هیچ محدودیتی برای تولید آبسنگین در ایران تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی وجود ندارد ولی طبق بند 15 پیوست یک برجام، جمهوری اسلامی باید به مدت 15 سال، همه آبسنگین مازاد راکتور اراک به میزان تقریبی 130 تن و نیز مقداری که برای تحقیقات دارویی نیاز است را برای صادرات به بازارهای بینالمللی عرضه کند. روزنامه والاستریت ژورنال در اردیبهشت سال 95 اعلام کرد که آمریکا ۳۲ تن از مازاد آبسنگین ایران را به مبلغ ۸/۶ میلیون دلار خریداری کرده که ادامهدار بودن این روند و فروش آبسنگین به کشورهای دیگر میتوانست آورده نسبتاً مناسب ارزی برای کشور به همراه داشته باشد.
پمپئو همچنین وقیحانه تأکید کرده است که ایران باید تمام فعالیتهای خود در جهت غنیسازی اورانیوم را هم متوقف کند، درحالیکه گروه 1+5 در توافقی که با ایران داشتند، متعهد شدند که حق غنیسازی جمهوری اسلامی را مادامیکه گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی برخلاف آن نباشد، به رسمیت بشناسند. بنابراین، غنیسازی صلحآمیز اورانیوم جمهوری اسلامی را اگر از برجام حذف کنیم، شیر بییال و دمی خواهد ماند که ارزش نگهداری ندارد!
گفتنی است که توافق مبادله اورانیوم غنیشده با کیک زرد و صدور آبسنگین مازاد ایران در دولت دموکرات اوباما بهدستآمده بود؛ فرد بهاصطلاح مؤدبی که در سال 2013 طی یک برنامه تلویزیونی مقابل چشم صدها میلیون بیننده آرزو کرده بود که ایکاش میتوانست تکتک پیچ و مهرههای برنامه هستهای ایران را حذف کند! دولت آن روز آمریکا نمیتوانست بدون بهانه این کار را انجام دهد، لذا عنان کار را به دولت جمهوریخواه ترامپ سپرد تا با خروج از برجام، مقدمات خروج ایران از توافق هستهای را فراهم آورد. در حقیقت، آمریکاییها از ابتدا هم به دنبال احقاق حق هستهای ایران نبوده و نیستند و کدخدا اوباما و کدخدا ترامپ هر کدام با شیوههای متفاوتی در پی نابود کردن تدریجی حقوق جمهوری اسلامی بودهاند.
از طرفی، تحریمهایی که ایران اسلامی در شرایط فعلی با آنها روبهروست، هیچکدام با مناسبات بینالمللی همخوانی و قرابت ندارند. دیوان لاهه سال گذشته آمریکا را به رفع محدودیتهای بشردوستانه، هوانوردی علیه ایران و پرهیز از انجام اقدامات تشدیدکننده مناقشه ملزم کرد اما کاخ سفید نهتنها زیر بار آن نرفت، بلکه تحریمهای بیشتری در این خصوص وضع کرد که تحریم بالگردهای امدادرسان برای کمکرسانی به سیلزدگان یکی از دهها و بلکه صدها مورد از دهنکجی مدعی نظم جهانی به احکام بینالمللی به شمار میآید. سران کاخ سفید نهتنها در کارشکنی حداکثری علیه جمهوری اسلامی پیشتازند، بلکه اجازه همکاری دیگر کشورها را هم با ایران نمیدهند. بنابراین، از حرکات و سکنات آمریکاییها چیزی جز خیز برداشتن برای هجمه گسترده و اتخاذ آرایش جنگی نمیتوان برداشت کرد. به فرموده رهبر حکیم انقلاب «دشمن علیه ما آرایش جنگی گرفته و آمریکا و صهیونیسم در همه ابعاد در حال برنامهریزی و اقدام هستند... در مقابل آرایش جنگی دشمن علیه ملت ایران، ملت باید آرایش مناسب بگیرد و همه مسئولان، آحاد ملت و افراد توانا و نخبه در هر زمینهای مشغول کارند با احساس مسئولیت و آمادگی وارد میدان شوند.» (11 اردیبهشت 98)
نکته بسیار مهمی که حضرت آقا در سخنان اخیر خود فرمودند این بود که «ملت باید آرایش مناسب بگیرد و همه مسئولان وارد میدان شوند»؛ این بدان معناست که تجربه جنگ تحمیلی یکبار دیگر باید در عرصه جنگ اقتصادی تکرار شود. در سراسر هشت سال دفاع مقدس، مردم در عقبههای جبهه مشغول تدارک، آمادهسازی و ارسال ملزومات جنگ برای رزمندگان بودند و از ستادهای پشتیبانی مردمی گرفته تا حضور مسئولین وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و غیردولتی همگی در نبرد علیه دشمن سهیم و شریک بودند، درحالیکه در شرایط فعلی، چنین آمادگی و استعدادی وجود ندارد. آرایش جنگی طبیعتاً فرمانده میخواهد و طبعاً مسئولین باید پیشتاز میدان باشند. در جنگ تحمیلی همه جوانان بهسوی جبههها شتافتند و تا پای جان پایداری کردند، زیرا فرماندهان پای کار و از جان گذشته را پیش از خود در خطوط مقدم جبههها و در برابر آتش دشمن میدیدند که قد علم کردهاند. در اوضاع کنونی هم شرایط به همین منوال است و مسئولی میتواند بدون لکنت به حریف بتازد که در جرگه طبقات عادی مردم باشد و به چرب و شیرین دنیا آلوده نشده باشد.
حالا که دشمن برای رویارویی نهایی آرایش جنگی به خود گرفته باید در برابر اتاق عملیات روانی حریف با هدف بیاعتماد نمودن و ناامید کردن مردم و ایجاد تنفر و بدبینی به مبانی و اصول انقلاب، سازمانهای رزم جنگ نرم تقویت شوند؛ در مقابل قرارگاه جنگ اقتصادی آمریکا اعم از وزارت خزانهداری، خارجه و سازمانهای اطلاعاتی، شورای عالی هماهنگی جنگ اقتصادی و بهتبع آن شوراهای جنگ اقتصادی در سطوح راهبردی و عملیاتی تشکیل شوند؛ در مواجهه با لابی و دورهگردی مقامات آمریکایی برای متقاعد کردن کشورها به تحریم ایران، دستگاههای مسئول، دیپلماسی اقتصادی منفعل را کنار گذاشته و با رویکردی تهاجمی و آفندی، ساز و کار مبالادت دو یا چندجانبه با کشورها برای درهم شکستن سیطره دلار را در پیش گیرند؛ در مقابل ستون پنجم دشمن که از رسانهها و شبکههای مجازی، نسخه احتکار را برای مردم میپیچند، ستادهای مردمی پشتیبانی از جنگ اقتصادی تشکیل شوند و درنهایت اینکه بدنه اجرایی دستگاههای ذیربط از نیروهای منفعل، دچار رخوت و بیانگیزه پاکسازی و خانهتکانی شده تا آن چنانکه شایسته نظام جمهوری اسلامی است، پاسخی دشمنشکن و جانانه به بدخواهان این مرز و بوم داده شود.