فروریختن پلاسکو حاصل نادیدهانگاری و قصور در زمینه ایمنی شهری است که چندین سال و چندین دهه بر روی هم انباشت شده بود، ریختن پلاسکو نشان داد که ما می توانیم فجایع طبیعی و انسانی را تا قبل از وقوع به کلی نادیده بگیریم و وضعیت را کاملا ایمن و عادی جلوه دهیم اما حادثه روزی قانونمندی خود را اثبات خواهد کرد و پردهها را خواهد افکند
به گزارش پایداری ملی، سامان ولینوری-دکتری برنامهریزی شهری در گزارشی با اشاره به دومین سالگرد حادثه ساختمان پلاسکو در ماهنامه تخصصی «صیانت پایدار» نوشت: دومین سالگرد فاجعه پلاسکو بهانه¬ای است که یاد و نام آتشنشانان غیور را گرامی بداریم و مراتب احترام و سپاس خود را به روح بزرگ آنها تقدیم نماییم و نیز در پس این اندوه بزرگ تحلیلی گذرا به این موضوع داشته باشیم. ساختمان بلند پلاسکو که روزگاری نماد ارتفاع، استواری، تجدد و گذار به مدرن شدن شهرسازی در کشور به شمار میرفت با عمری بیش از پنجاه سال در ساعت 11.30 دقیقه روز پنج نبه 30 دیماه 1395 فرو ریخت.
حریق در طبقه دهم این برج شانزده طبقه دقایقی قبل از ساعت هشت صبح به وقوع پیوست و پس از دو سه ساعت آتشسوزی بخاطر بار حریق بالا ناشی از انبارها و کارگاههای پارچه ابتدا سقف طبقات فوقانی و به فاصلهای تمام ساختمان فرو ریخت. فاجعهای دردناک که روح جامعه ما را خراشید و جمعی از آتشنشان شجاع کشورمان در زیر هزاران تن آتش و آهن و خاکستر مدفون شدند. از آن زمان تاکنون تحلیلهای بسیاری در این خصوص نوشته شده و از دریچههای مختلفی قضیه را کندوکاو کردهاند که نگاه مد نظر ما در اینجا نگاه آیندهنگرانه و مبتنی بر پدافند غیرعامل است. پلاسکو بخشی از تاریخ شهرسازی کشور و برشی مقطعی از تحولات شهری تهران بود که بر سر مردم این شهر آوار شد.
به نظر میرسد این ساعت و تاریخ را باید دقیقتر به خاطر بسپاریم. تجربیات جهانی نشان میدهد که حوادثی این چنینی بسیاری در شهرها رخ داده؛ از آتشسوزی بزرگ لندن در 1666 گرفته تا آتشسوزی مسکو در 1756 تا آتش بزرگ شیکاگو در سال 1871 که 70 هزار ساختمان در آن سوختند و آتشسوزی فورت مک موری در آلبرتای کانادا در سال 2016 که منطقهای به وسعت 400 مایل مربع اتفاق افتاد. همچنین آتشسوزیهایی که در شهرهای کشورهای روبه توسعه رخ داده است از جمله آتش بزرگی که در بخش سکونتگاههای غیررسمی شهر مانیل فیلیپین در سال 2004 رخ داد و 22 هزار نفر را آواره کرد و آتشسوزی در داکا بنگلادش و سائوپائولو برزیل همه و همه از این دست حوادث بودهاند اما جدای از واکنشهای اولیه آنچه که مهم است نگاه انتقادی به قضیه و بهره گرفتن از یک تجربه اندوهبار برای آینده و گشودن افقهایی برای آینده است.
آتشسوزی پلاسکو برای ما نشاندهنده ضعف در مدیریت پیش از بحران و حین بحران و البته قوت و قدرت و تعصب و همیاری و همبستگی پس از بحران است. فروریختن پلاسکو حاصل نادیدهانگاری و قصور در زمینه ایمنی شهری است که چندین سال و چندین دهه بر روی هم انباشت شده بود. ریختن پلاسکو نشان داد که ما می توانیم فجایع طبیعی و انسانی را تا قبل از وقوع به کلی نادیده بگیریم و وضعیت را کاملا ایمن و عادی جلوه دهیم اما حادثه روزی قانونمندی خود را اثبات خواهد کرد و پردهها را خواهد افکند.
فروریختن پلاسکو حاصل نادیدهانگاری و قصور در زمینه ایمنی شهری است که چندین سال و چندین دهه بر روی هم انباشت شده بود، ریختن پلاسکو نشان داد که ما می توانیم فجایع طبیعی و انسانی را تا قبل از وقوع به کلی نادیده بگیریم و وضعیت را کاملا ایمن و عادی جلوه دهیم اما حادثه روزی قانونمندی خود را اثبات خواهد کرد و پردهها را خواهد افکند
در اینجا ما از کاستیهای ناشی از ایمنی، نادیده گرفتن قوانین معماری و سازه، قصور در زمینه تعمیر و نگهداری سیستمهای اطفای حریق، مسائل حقوقی و مالکیتی ساختمان و ابعاد مهندسی این فاجعه عبور میکنیم هر چند که همه این ابعاد بسیار مهم هستند و در کنار همدیگر و در ارتباط با هم منجر به بروز این حادثه شدهاند اما بعد دیگر قضیه آیندهنگری و عبرت گرفتن است. این همان نگرشی است که در کشورهای پیشرفته از آن بهرهمندند و راه تکرار چنین حوادثی را میبندند.
این موضوع حتی در مورد حوادث طبیعی نیز صادق است. به عنوان مثال بعد از سونامی 10 متری مارس 2011 در فوکوشیما که طی آن ژاپن چند متر به سمت شرق جابجا شد و پس از آتشسوزی در نیروگاه اتمی در حال تبدیل شدن به یک فاجعه انسانی و زیست محیطی برای ژاپن بود گزارشی 220 صفحهای درباره حادثه و ارزیابی آن، شرح حادثه، تلاشها برای مهار، ملاحظات ایمنی نیروگاه، پاسخ اولیه ژاپن به حادثه، آمادگی برای شرایط اضطرار، مدیریت بحران، گذار از مرحله اضطرار به مرحله بازیابی، عواقب رادیولوژیک حادثه و ریکاوری بعد از حادثه ارائه شد و سپس این گزارش برای ژاپن به ایدهپردازی در مورد شهرهایی مقاوم ختم شد که طرحهای اولیه آنها در خلیج توکیو طراحی شده و قرار است 10 ریشتر زلزله را تحمل کنند.
گزارش هیات ویژه گزارش ملی بررسی حادثه ساختمان پلاسکو نشان میدهد که سطح آگاهی عمومی حداقل در برابر حریق در کشور بسیار پایین است. بنابراین گزارش پیمایشها نشان می دهد که فقط 7.6 درصد منازل به سیستم اعلام حریق هوشمند مجهز هستند و شیلنگ آتشنشانی فقط در 5.4 درصد منازل نصب است. ایندرحالی است که سیستمهای هشدار حریق موضوعی بسیار حیاتی است. به عنوان مثال دپارتمان آتشنشانی ایالات متحده در گزارش سال 2015 خود نوشته است که در این سال آتشسوزی منجر به مرگ 3280 نفر شده است. آمار درصد تلفات نشان داده است که سه پنجم مرگ و میر در آتشسوزیهای خانگی در منازلی اتفاق افتاده است که زنگ هشداردهنده دود آنها کار نمیکرده است.
آموزش عمومی برای مردم توسط مربیان متخصص در این زمینه بسیار راهگشاست. باید به شهروندان آموزش داده شود که چگونه میتوانند با تغییر در رفتار خود و نیز تغییر در محیط ساختمانی که در آن قرار دارند میتوانند به مقابله با آتشسوزی بپردازند. به عنوان مثال نصب و تعبیه زنگهای هشداردهنده حساس به بو، صدا و نور مربوط به آتشسوزی در داخل ساختمان و اتاقها و اتصال این زنگها به گوشیهای تلفن همراه در این زمینه بسیار موثر است. موضوع دیگر در زمینه آموزش اینست که باید اولویت را به افراد و اقشار آسیبپذیر در برابر آتشسوزی مانند بزرگسالان و کودکان بدهیم و به هر گروه سنی آموزش مختص به خود او داده شود. یک دستور کار آموزشی برای همه گروههای سنی نمیتواند مناسب باشد.
آموزش باید منطبق بر شرایط و نیاز افراد باشد. حتی آموزش مقابله با آتشسوزی برای شهرهای مختلف نیز باید متفاوت باشد. نوع آتشسوزی در یک کلانشهر با یک شهر کوچک بسیار متفاوت است. شواهد نشان میدهد که ساختمانهای بالای 30 سال سن در تهران بسیار زیاد هستند و بافت فرسوده 3 هزار هکتاری در تهران وجود دارد که نیازمند توجه است و چنانچه عزم جدی برای بهبود شرایط آنها وجود نداشته باشد پلاسکوهای دیگری از راه خواهند رسید. با این اوصاف مرمت بافتهای فرسوده شهری و احیای آنها باید دستاورد جامعه تصمیمساز و تصمیمگیر عرصه شهری از حادثه پلاسکو باشد. آتشسوزی و فروپاشی ساختمان پلاسکو نشانه جدی از زوال هسته مرکزی شهر تهران به عنوان بخش اصلی هویت و شخصیت تهران بزرگ است که نیازمند جانبخشی مجدد است.
اگر با رویکردی سیستمی و توام با تخصص و تعهد و همکاری و همافزایی به یاری تهران بشتابیم و راه آینده توسعه پایتخت دویست ساله ایران را هموار کنیم میتوانیم از ساعت 11و 30 دقیقه روز پنج شنبه 30 دیماه 1395 ضمن پاسداشت روح بزرگ آتشنشانان قهرمان، به مثابه یک نقطه مهم برای چرخشی عظیم در سیاستگذاریهای ایمنی شهری یاد کنیم
اصولا بخش مرکزی شهرها قلب تپنده آن هستند و حیات و مرگ شهرها از این ناحیه شروع میشود. ناپایداری، آشفتگی بصری، رکود اجتماعی و انحطاط کالبدی که در این قسمت از تهران وجود دارد سالهاست که هشدار چنین روزی را میداد. واقعیت اینست که قلب تهران بیمار است و به عمل جراحی نیاز دارد چرا که 37 درصد از بافتهای منطقه12که به نوعی هسته اولیه تهران است فرسوده میباشد. اگر با رویکردی سیستمی و توام با تخصص و تهعد و همکاری و همافزایی به یاری تهران بشتابیم و راه آینده توسعه پایتخت دویست ساله ایران را هموار کنیم میتوانیم از ساعت 11و 30 دقیقه روز پنج شنبه 30 دیماه 1395 ضمن پاسداشت روح بزرگ آتشنشانان قهرمان، به مثابه یک نقطه مهم برای چرخشی عظیم در سیاستگذاریهای ایمنی شهری یاد کنیم.