به گزارش پایداری ملی، «نورالدین مامبیت اف» کارشناس مسائل سیاسی و امنیتی منطقه در تحلیلی که قرار داد، به بررسی پیامدهای احتمالی صلح افغانستان برای آسیای مرکزی پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: خبرگزاری رویترز با استناد به منابع خود خبر داد که در 27 ژانویه سال جاری میلادی نمایندگان آمریکا و طالبان در قطر با هم دیدار کردند که طی آن در خصوص آتش بس به توافق مقدماتی دست یافتند.
هنوز جزئیات این توافق اعلام نشده ولی برخی رسانهها از جمله «نیویورک تایمز» نوشته که آمریکا در ازای خروج نظامیان خود از افغانستان از طالبان خواسته تا عدم حضور گروههای تروریستی القاعده و داعش در این کشور را تضمین کند.
اما جزئیات اعلام نشده میتواند حاوی تهدیدات بالقوه ناشی از حضور گروههای تروریستی در شمال افغانستان (با ترکیبی از اتباع ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، ترکمنستان و همچنین چین) برای کشورهای آسیای مرکزی باشد.
منظور حضور داعش در افغانستان نیست، چرا که نفوذ آن تنها در ولایت شرقی «ننگرهار» باقی مانده و در تابستان سال 2018 طالبان مانع قدرت گرفتن داعش در ولایتهای شمالی نظیر «سر پل» و «جوزجان» شد.
تهدید اصلی برای کشورهای آسیای مرکزی، گروههای تروریستی خارجی میباشند که با طالبان در عملیات علیه نیروهای ناتو شرکت میکنند.
دستیابی به صلح زمینه فعالیت برای گروههای تروریستی نظیر «کتیبه امام البخاری»، «توحید و جهاد»، «جنبش اسلامی ترکستان شرقی»، «اتحاد جهاد اسلامی» و سایر گروههایی که چندان شناخته شده نبودند ولی دارای ساختار سازمان یافته و ایدئولوژی میباشند، از بین خواهد برد.
لازم به ذکر است که به استثنای طالبان، تمام گروههای تروریستی در افغانستان علاوه بر بحث ایدئولوژی جهاد جهانی همچنین در زمینه تامین مالی و تهیه سلاح به هر شکلی با «القاعده» و «شبکه حقانی» مرتبط میباشند.
بر این اساس پایان مبارزه مسلحانه طالبان، این گروهها را در موقعیت بسیار دشواری قرار خواهد داد به نحوی که یا باید همراه با جامعه افغانستان شوند یا فعالیتهای خود را به کشورهای دیگر که منافع القاعده در آنها وجود دارد، منتقل کنند. با این حال با توجه به اهداف گروههای تروریستی یادشده در افغانستان، مسیر اصلی مهاجرت آنها به طور بالقوه میتواند آسیای مرکزی باشد.
اما تعداد این گروهها که طبق ارزیابیهای کارشناسان امنیتی از 300 نفر تا 2 هزار نفر میباشد، تهدیدی جدی برای نیروهای مسلح کشورهای آسیای مرکزی نخواهد بود.
بنابراین بیانیههای مکرر «مسکو» در مورد حضور حدود 15 هزار نفر ستیزه جو در شمال افغانستان، احتمالا دور از واقعیت به نظر میرسد.
با این وجود شرایط پیچیده منطقهای تهدیدی برای کشورهای آسیای مرکزی به شمار رفته و گروههای تروریستی تنها یکی از اجزای آن بوده و میتواند نقش به اصطلاح چاشنی انفجار را بازی کنند.
علی رغم وجود ثبات در آسیای مرکزی، در هر یک از کشورهای آن عوامل متعددی به نظر میرسد که قادر به برهم زدن آرامش در این منطقه میباشد.
بنابراین نه تنها قرقیزستان که وجود مخالفین فعال و مشکل تغییر مکرر خشونت آمیز قدرت را تجربه میکند، در منطقه خطر قرار دارد بلکه کشورهای دیگر آسیای مرکزی نیز با چالشهای جدی مواجه میباشند.
یکی از این کشورها قزاقستان است که در آینده نزدیک باید انتقال قدرت را شاهد باشد که علاوه بر آن محل حضور بالاترین میزان پیروان سلفیت در منطقه نیز هست.
«بدخشان» تاجیکستان هم یکی از کانونهای بالقوه تنش به شمار رفته و امنیت آن تنها با نیروی حکومت مرکزی تامین میشود.
از سوی دیگر ازبکستان مرحله انتقال قدرت را تجربه کرده و رهبری این کشور دارای موقعیت داخلی بسیار قوی میباشد اما اتباع ازبک نه تنها در اقدامات تروریستی در خاورمیانه دست دارند بلکه در بسیاری از اتفاقات مشابه که در روسیه می افتد، دخیل هستند.
با تشدید وضعیت اقتصادی در روسیه، مهاجران ازبک به وطن خود باز خواهند گشت و روی اوضاع کلی این کشور تاثیر گذاشته و منجر به افزایش تندروی در میان بخشی از جمعیت خواهد شد.
به این نکته نیز باید توجه داشت که گروههای تروریستی متشکل از اتباع آسیای مرکزی در افغانستان که در حالت انتظار به سر میبرند، بدون شروع اختلافات و ناآرامیهای طولانی مدت داخلی در هر یک از کشورهای منطقه، قادر به تحقق اهداف مورد نظرشان نخواهند بود.
حوادث سال 2010 قرقیزستان این موضوع را تائید میکند، زیرا در پی سرنگونی قدرت حاکم و راه افتادن درگیریهای قومی، فعالیتهای تروریستی نیز به طور چشمگیری افزایش یافت تا جایی که گروه تروریستی «جیش المهدی» ایجاد شد که بدون تاثیر پذیری از تحولات خاورمیانه و افغانستان نبود.
بنابراین لازم است تا کشورهای آسیای مرکزی و به خصوص تاجیکستان و ازبکستان که نه تنها با افغانستان هم مرز میباشند بلکه تعدادی از اتباعشان در ترکیب گروههای تروریستی فعال در این کشور همسایه قرار گرفتند، در روند صلح افغانستان حضور فعال داشته باشند در غیر این صورت تاثیر و پیامدهای صلح افغانستان در وضعیت آسیای مرکزی غیر قابل پیش بینی خواهد بود.