سیلابی با ۲ هزار نفر تلفات
جغرافیای کوهپایهای تهران همواره آن را در معرض سیلابها و حتی سیلهای مخرب قرار میدهد. از دیرباز چنین بوده و آمارها میگویند از سال ۱۳۳۳ تابهحال سیلابهای استان تهران بیش از ۲۸۰۰ کشته و ۷۰۰ مجروح برجا گذاشته است. از همه ویرانگرتر هم نخستین سیلاب بزرگ ثبتشده در تاریخ معاصر تهران در ۱۰ تیرماه سال ۱۳۳۳ در محدوده غرب تهران که با یک ماه بارندگی مداوم در محدوده فرحزاد و تخریب بسیاری از روستاهای این محدوده همراه بود. در این سیلاب پر تلفات بنا به تخمین بیش از ۲ هزار نفر جانباختهاند. در خرداد سال ۳۴ سیلاب دیگری در محدوده کن ۳ کشته بر جای گذاشت و حدود ۴۵۰ هکتار از مزارع و باغات را تخریب کرد.
سیلابهایی که داستان میشوند!
سیلابها که گاه خروشان میشوند و سیل ویرانگر میشوند معمولاً از درهها و ارتفاعات میآیند و اراضی شهری را درمینوردند. اما آبگرفتگی داستان دیگری است؛ وقتی شهر نمیتواند باران و سیلابهای کوچک ناشی از بارندگی را سریع فروبرد یا در مسیر درست هدایت کند، داستان میشود برای زندگی و تردد شهروندان! در تهران طی دهههای متوالی آبگرفتگی مشکلی مزمن برای پایینشهر بوده است. شیب بندی نادرست کوچهها و خیابانها و ضعف معماری خانههای قدیمی به ورود آب باران به داخل خانهها و خسارات جزئی منجر میشد. البته گاهی آبگرفتگی، ریزش دیوارههای خانههای سست در جنوب تهران را نیز در پی داشت.
آبگرفتگی سال ۴۷
با گسترش مساحت و جمعیت پایتخت طی دهههای ۵۰ و ۶۰ آبگرفتگیها به مشکلی مهم برای شهروندان و خودروها تبدیل شد. اما نخستین آبگرفتگی گسترده در محیط شهری به سال ۱۳۴۷ بازمیگردد. روز ۳۰ دیماه آن سال باران در تهران شدت گرفت و سیلابهایی گسترده راه افتاد که جریان زندگی در شهر را بهکلی مختل کرد. درواقع نخستین تجربه جدی شهروندان مدرن تهران از آبگرفتگی با تعطیلی عملی شهر همراه بود. کسی کاری از دستش برنمیآمد و بهترین کار انتظار بود تا شیب زمین و جویهای بزرگ خیابانهای اصلی تهران آب را هدایت کند و زمین خشک شود. ۶ روز بعد درحالیکه هنوز آثار و خسارات آبگرفتگی در تهران باقی بود بارش شدید باران در اهواز و شهرهای اطراف به طغیان کارون منجر شد و خسارتی بار آمد که نگو و نپرس. این حادثه به سیل خوزستان معروف است.
سالهای بدون زیرساخت!
حادثه آبگرفتگی بعدی در تهران در سال ۶۵ رخ داد. ۱۳ اسفند آن سال بعد از چند روز بارش درنهایت سیلاب بزرگی در معابر راه افتاد که خسارات عمدهای برجا نگذاشت اما عبور آب از معابر شهری تا دو روز طول کشید. چون از زیرساخت کافی برای دفع آبهای سطحی خبری نبود این آبگرفتگی زنگ هشداری شد تا برای تهران چارهاندیشی شود. البته سالهای جنگ تحمیلی بود و روزگاری دشوار برای شهرهای ایران.
روزی که سیل آمد
سال ۶۶ سیل تجریش تلخترین خاطره از آبگرفتگی پایتخت را در ذهن ایرانیان باقی گذاشت. ساعت یک ظهر روز یکشنبه ۴ مرداد این سال بارندگی شدید و سیلابهای ناشی از آن در دره دربند و گلاب دره به سیلی دهشتناک در شمال تهران منجر شد که خسارات سنگینبار آورد. این سیل حدود ۳۰۰ کشته و ۶۵۰ مجروح برجا گذاشت و حدود ۵۰۰ خانه تخریب شد. در این حادثه هزاران تن سنگ و گلولای از رودخانه گلاب دره و جعفرآباد به سمت شمیران جاری شد و خانه و مغازههای مردم را تخریب کرد. تکیه بزرگ تجریش نیز در این واقعه آسیب دید و بعدها دوباره بازسازی شد. آبگرفتگی ناشی از سیل تا مدتها ادامه داشت و میدان تجریش حدود ۲ ماه برای پاکسازی و بازسازی بسته بود.
زنگ خطر
سالهای دهه ۷۰ با آبگرفتگیهای گاهوبیگاه در فصل سرما همراه بود. طی این سالها حوادث سیلابی در ایران رکورد شکست و به بیش از ۲ هزار حادثه در یک دهه رسید. با وقوع حوادث مکرر ناشی از سیلاب در شهرهای مختلف ازجمله تهران زنگ خطر بار دیگر به هشدار درآمد. در تهران روز ۴ فروردین سال ۷۴ بارندگی شدید به جاری شدن سیلاب در برخی معابر منجر شد. بالاخره مدیران شهری به این نتیجه رسیدند که باید برای پایتخت کاری کرد. ولی معروف است که شهرداران به پروژههای زیرزمینی علاقه ندارند؛ دقیقاً به این دلیل که نتیجه کار جلوی چشم نیست! ولی معلوم بود که تهران در حوزه دفع آبهای سطحی مشکلات جدی دارد و باید چارهای اندیشید.
چاههای جذبی آمدند
در سالهای دهه ۸۰ بالاخره کار به مرحله عمل رسید. با گسترش مسیرهای اتوبانی و بزرگراههای جدید در تهران مسئله ایمنی معابر در برابر آبگرفتگی ازنظر فنی به بخشی از پروژههای نوظهور تبدیل شد. چون هر تغییری در مسیرها و درواقع هر تغییری حتی کوچک و جزئی در معماری شهری میتواند مسیرهای دفع آبهای سطحی را تغییر بدهد و در مواقع بارندگی شدید حادثهساز باشد. در مسیرهای اتوبانی جلوگیری از آبگرفتگی زیرگذرها اهمیتی ویژه داشت و چاره کار معمولاً تعبیه چاههای جذبی بود؛ نوعی چاه کم ارتفاع که به یک اتاقک (انباره) به حجم حداقل ۳۰ مترمکعب منتهی میشود. آب باران به داخل این چاهک جاری و پس از جمع شدن در انباره بهتدریج جذب لایههای خاک و مسیرهای زیرزمینی آب میشود. چاههای جذبی روشی کارآمد برای دفع آبهای سطحی هستند که در بسیاری از نقاط تهران به کار گرفته میشدند تا در کنار مسیرهای قدیمی انهار و جویها از بروز آبگرفتگی جلوگیری کنند. محل حفر چاههای جذبی معمولاً بر اساس تجربه مدیران، ناظران و کارگران خدمات شهری در قسمتهای تعیین میشد که با تکرار آبگرفتگی مواجه بودند. با این کار مشکل محلهایی که از دیرباز به آبگرفتگی هنگام بارندگی معروف بودند بالاخره رفع شد.
زیرساختها میآیند
در دوران شهرداری محمدباقر قالیباف طی دهه ۸۰ کارهای جدیتری انجام و پروژههای بزرگی برای کانالسازی و اصلاح مسیرهای زیرزمینی گذر آب که همگی قدیمی و فرسوده بودند بهمرور اجرا شد. لایروبی سراسری و مستمر مسیرهای دفع آب، مسیلها و کانالها نیز در دستور کار شهرداریهای مناطق قرار گرفت. جالب اینکه بنا به درخواست شورایاران نوسازی انهار نیز به مهمترین پروژههای شهری تبدیل شد. معلوم شده بود که اگر از مردم درباره شهر و محل زندگیشان نظر بپرسی جلوگیری از آبگرفتگی برایشان اولویتی بزرگ است. از سویی دیگر از ظرفیت قدیمی و تاریخی تهران برای دفع آبهای سطحی استفاده شد؛ قناتها که مسیرهای زیرزمینی جریان آب هستند. در نقشههای قبلی قناتهای تهران که از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰ تهیهشده بود تعداد قناتهای تهران به ۳۰۴ قنات میرسید. در نقشه جدیدی که در سال ۸۵ ارائه شد، معلوم شد تهران ۵۰۰ قنات دارد که ۱۵۰ قنات فعالاند. درواقع بیش از هزار کیلومتر مسیر قنات فعال و نیمه فعال و متروک در زیر پایتخت وجود دارد که عمق این مسیرها از سطح زمین به ۳ متر تا ۱۳۰ متر میرسد. تهران ۵۱ هزار میله قنات دارد که آب از آنها داخل کانال قناتها میشود؛ بهترین امکانات برای جلوگیری از آبگرفتگی و وقوع سیلاب. احیا، ایمنسازی و نو کنی قناتها در برخی قسمتهای شهری نیز در دستور کار قرار گرفت. با چنین اقداماتی درنهایت موضوع دفع آبهای سطحی پایتخت با تحولی جدی مواجه شد.
سیلابهای معروف این سالها
اواخر دهه ۸۰ وضعیت آرام بود تا اینکه سال ۸۹ بارندگی شدیدی که اعلام شد ازنظر شدت و سرعت بارش در ۳۰ سال اخیر بیسابقه بوده دوباره آبگرفتگی در برخی نقاط شهری را در پی داشت. پیشبینی شد که اگر اقدامات مؤثری در این حوزه انجامنشده بود تهران ممکن بود با یک فاجعه بزرگ مواجه شود. ۲۷ فروردین سال ۹۱ نیز بارش شدید در تهران که چند روز ادامه داشت با یک حادثه خبرساز شد. بخشی از دیواره کانال میانرود (مسیل تهران-کرج) به دلیل فشار ناشی از عبور حجم زیاد آب شکست و آب به داخل تونل خط ۴ مترو تهران راه یافت که آن موقع در محدوده ایستگاه ارم در حال ساخت بود. خوبی این حادثه این بود که آب بهجای سرریز شدن در محیط شهری در کانال مترو مجاور جاری شد وگرنه خسارات سنگین مالی و جانی برای شهروندان پدید میآمد. در آن حادثه آب به دلیل شیب زمین به سمت ایستگاههای آزادی و استاد معین و دکتر حبیبالله جاری شد؛ تخلیه اضطراری صورت گرفت و برق ایستگاهها قطع شد. خوبی دیگر این حادثه این بود که کسی صدمه ندید و تلفاتی در پی نداشت. نکته اینکه معلوم شد وجود زباله و انواع پلاستیک و نخاله در مسیر کانال میانرود دلیل تنگی مجرای عبور و فشار زیاد آب بر دیوارهها بوده است.
کار تمام نشده
آمادهسازی تهران برای جلوگیری از بروز آبگرفتگی فعالیتی تدریجی بوده است. حالا پایتخت شرایط بهتری را تجربه میکند و آبگرفتگیهای احتمالی، سرتاسری نمیشوند بلکه به نقاطی از شهر محدود میمانند و رفع مشکل آسانتر و سریعتر است. علاوه بر نوسازی کانالهای اصلی آب از طریق لولهگذاری و بتونریزی و ساخت حوضچههای رسوبگیر در مسیر دفع آبهای سطحی، حفر چاههای جذبی در بهبود شرایط بسیار مؤثر بوده است. تهران هزاران چاه جذبی دارد که هرسال نیز بر تعدادشان افزوده میشود. فقط در منطقه ۶ که قطب اداری پایتخت محسوب میشود و معابر ترافیکی مهمی دارد بیش از ۲۰۰ چاه جذبی حفرشده است. حالا تهران حدود ۵۰۰ کیلومتر کانال سرباز و سرپوشیده دارد و برنامههایی برای نوسازی و احیا تعداد بیشتری از قناتها در دستور کار است. طی یک دهه اخیر تهران در برابر آبگرفتگی شدید و بروز سیلابها بسیار ایمنتر شده است. اما کار تمام نشده؛ این راه همچنان ادامه دارد.