وی افزود: این مسائل باعث شده است تا کشورهای غربی به فکر چارهای باشند و در مرحله نخست هدفشان بازگشت به سبک زندگی خانواده محور بود که این کار برایشان امکانپذیر نبود، چون ارزشهای اخلاقی در این کشورها کمرنگ شده است و روش دیگر این بود که خانواده مستحکم را در سایر کشورها از میان ببرند، بنابراین بحث کنترل جمعیت جهانی آغاز شد.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی گفت: به منظور کنترل جمعیت جهانی از سازمانهای بینالمللی استفاده کردند و در سالهایی که این پروژه آغاز شد، کنترل جمعیت در ایران زیر نظر شورای جمعیتی آمریکا شروع و بحث تنظیم خانواده در کشور پیگیری شد.
مروتی بیان کرد: در سال ۱۹۴۶ کنفرانس بینالمللی در تهران برگزار شد که در آن تنظیم خانواده جزو حقوق بشر شناخته شد، اما، چون علما مخالف آن بودند قبل از انقلاب کنترل جمعیت چندان موفق نبود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز امام خمینی (ره) با آن مخالفت کردند و برای چندسالی این مسئله جمع شد.
وی ادامه داد: در سال ۶۵ نتایج سرشماری جمعیت حاکی از رشد بالای جمعیت کشور بود، بنابراین کارگزاران داخلی سازمانهای بینالمللی کنترل جمعیت را مطرح کردند.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی در ادامه با اشاره به این که هم اکنون ۳ علت عمده برای آموزش جنسی مطرح است، افزود: بحث نخست موضوع ایدز است، که براساس آمار وزارت بهداشت ۶۰ هزار مبتلا به ایدز در کشور داریم که ۲۵ هزار نفر شناسایی شدهاند. همچنین الگوی انتقال بیماری ایدز به این صورت هست که ۶۸ درصد از طریق اعتیاد تزریقی، ۱۹ درصد از طریق جنسی و مابقی از سایر روشها مبتلا میشوند. همچنین آنگونه که وزارت بهداشت گفته است، عمده افرادی که از راه جنسی مبتلا میشوند همسران افراد معتاد هستند یا از طریق مادر به کودک منتقل میشود.
مروتی گفت: از هر ۱۰۰ هزار دانشآموز فقط ۴ نفر از طریق جنسی یا اعتیاد به ایدز مبتلا میشوند، اما هم اکنون به واسطه بحث ایدز میگویند آموزش جنسی را به کودکان ارائه دهیم. آیا صحیح است که برای تعداد اندکی که مبتلا به این بیماری میشوند تمام کودکان را تحت آموزش قرار دهیم؟ آیا بهتر نیست افرادی که پرخطر هستند تحت آموزش جنسی ببریم و چرا باید اصرار بر آموزش عمومی داشته باشیم.
وی بیان کرد: وزارت بهداشت آموزشهایی را به معلمان و دانشآموزان در بحث ایدز ارائه میکرد، اما به دلیل اعتراضاتی که شد هم اکنون این کار را به سازمانهای مردمنهاد واگذار کردهاند که هیچ نهادی هم در برابر آن پاسخگو نیست.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی با اشاره به این که محور دومی که برای ضرورت آموزش جنسی مطرح میکنند، کودک آزاری جنسی است، خاطر نشان کرد: این مسئله در کشور ما شیوع ندارد و اگر بخواهیم این مسائل را به کودک آموزش بدهیم حساسیتهایی را در او ایجاد خواهیم کرد و این مسئله باعث کنجکاوی او خواهد شد که ممکن است آسیبهای بیشتری داشته باشد؛ بنابراین بهتر است که در این مورد نیز آموزشها به افراد و مناطق پرخطر محدود شود. همچنین بهتر است که والدین تحت آموزش قرار بگیرند تا از طریق آنها کودکان مطلع شوند.
مروتی عنوان کرد: در بحث تجاوز به کودکان نیز این آموزشها کارایی ندارد، چون در اغلب موارد شاهد ربوده شدن کودک و پس از آن آزار جنسی هستیم و در چنین شرایطی آموزشها چگونه میتواند به کودک کمک کند. همچنین در بحث کودکآزاری جنسی نباید بزرگنمایی رسانهای شود چرا که این مسئله به اعتماد خانوادهها لطمه میزند و آنها حتی دیگر اطمینان ندارند که فرزندانشان را به آشنایان نیز بسپارند.
وی بیان کرد: بحث سومی که درباره ضرورت آموزشهای جنسی مطرح میشود، این است که عدم آموزش باعث میشود که کودکان و نوجوانان اطلاعات جنسی را از منابع نامعتبر دریافت کنند که این مسئله باعث انحراف آنها خواهد شد. در این رابطه باید گفت: علت مراجعه پسران برای کسب اطلاع در این رابطه با هدف پاسخ به نیازهای جنسی، در دختران به علت کنجکاوی است و تا زمانی که نیازهای جنسی و کنجکاوی وجود داشته باشد حتی اگر آموزشهای لازم را ارائه دهیم افراد برای کسب اطلاعات بیشتر به منابع مراجعه میکنند.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی گفت: بسیاری از مشکلات فعلی ناشی از این است که نیاز جنسی در نوجوانان و جوانان را نادیده میگیریم، در حالی که باید به این نیاز به صورت طبیعی پاسخ داده شود و اگر غریزه جنسی بیدار شود راهکار اول ازدواج و راهکار دوم عفاف است. اما یا هم اکنون برای پسر ۱۷ یا ۱۸ ساله امکان ازدواج پیش میآید؟ هم اکنون شرایط جامعه به گونهای هست که نسخه ریاضتی را برای جوانان میپیچیم و همین مسئله باعث وقوع چنین حوادثی میشود.
مروتی تصریح کرد: اگر جوانان بتوانند در آغاز احساس نیاز جنسی با همراهی خانوادهها ازدواج کنند، میتوانیم بحران را کنترل کرد، اما هم اکنون برنامهای در این رابطه در کشور مشاهده نمیشود.