پاسخ رسمی رهبر انقلاب به نامه هنیه را میتوان به نوعی بازگشت سطح روابط ایران و حماس به عالیترین سطح خود از زمان تیرگی اش پس از آغاز بحران سوریه دانست.
به گزارش پایداری ملی، چهارشنبه 15 فروردین 97، رهبر انقلاب در پیامی پاسخ نامه اسماعیل هنیه به ایشان را دادند. ایشان در این نامه نکات، توصیه و هشدارهایی را خطاب به حماس، گروههای مقاومت فلسطین و مسلمانان داشتند.
در روزهای پایانی دیماه سال گذشته اسماعیل هنیه رهبر جنبش حماس به رهبر انقلاب نامهای ارسال کرد که بسیاری از تحلیل گران این نامه را جزئی از مسیر بهبود روابط حماس و ایران پس از تغییر رویه این جنبش با تیم جدید رهبری نامیدند. هنیه، سنوار، العاروری و ... بخشی از رهبران جدید حماس هستند که از اردیبهشت سال گذشته سکان جدید هدایت جنبش حماس را برعهده دارند و تلاشهای بسیاری برای بهبود روابط با ایران و تغییر برخی سیاست های این جنبش انجام دادهاند.
در نامه اسماعیل هنیه در روزهای پایانی دی ماه 96 به رهبر انقلاب به دسیسههای بزرگ و خطرناکی که علیه امت اسلامی و بهویژه قدس شریف در جهت نابود کردن پایههای مقاومت در جریان است، اشاره و افزوده شده بود: «اگرچه این توطئهها از گذشته برای ما واضح بود اما در ماهها و روزهای اخیر با کنفرانس ریاض و سخنان ترامپ که ایران، حزب الله و حماس را دشمنان صفکشیدهی خود خواند و بر نگرش صهیونیستیاش در مسئله قدس بهعنوان پایتخت یهود تأکید کرد، این حقیقت آشکارتر از قبل شده است...[1]»
در این یادداشت ما سعی داریم با بررسی پاسخ رهبر انقلاب به نامه اسماعیل هنیه، نکات و حاشیههای پاسخ امام خامنهای را مورد واکاوی قرار دهیم.
شروع رسمی ترمیم روابط ایران و حماس در عالیترین سطح
پاسخ رسمی رهبر انقلاب به نامه هنیه را میتوان به نوعی بازگشت سطح روابط ایران و حماس به عالیترین سطح خود از زمان تیرگی اش پس از آغاز بحران سوریه دانست. بازگشت روابط به عالیترین سطح، طی یک مسیر مشخص، با عقلانیت و به دور از شتاب زدگی همراه بوده است. سفرهای گوناگون هیات های حماس به تهران و دیدارهای مختلف در سطوح گوناگون بخشی از مسیر بهبود روابط در ماه های اخیر بوده است. سفرالعارووری و دیدار وی با آقایان ظریف، ولایتی و شمخانی نقطه عطف این فرآیند بود.
یکی از نکات نامه اسماعیل هنیه آن است که این نامه علاوه بر آنکه به کنفرانس ریاض و له له کشورهای عربی برای عادی سازی روابطشان با رژیم صهیونیستی و نابودی حماس اشاره شده است، پس از کنفرانس علمای مقاومت اسلامی در بیروت و دیدار العاروری با سید حسن نصرالله در دی ماه 96 نگاشته شده است.
درست به فاصله یک روز از حمله رژیم صهیونیستی به تونلهای غزه در 10 آبان سال گذشته العاروری معاون هنیه در بیروت با سید حسن نصرالله دیدار کرد. همچنین اسماعیل هنیه همان روز در ویدئو کنفرانس خود با کنفرانس اتحادیه علمای مقاومت با دادن لقب «پایتخت مقاومت[2]» به بیروت نشان داد که قصد حماس برای جبران تنشهای میان دو گروه مقاومت طی سالهای بحران سوریه بسیار جدی است. چند ساعت پس از سخنرانی هنیه در کنفرانس بیروت که حزبالله از برگزارکنندگان اصلی آن بود، سید حسن نصرالله طی تماسی با هنیه شهادت 5 تن از نیروهای القسام را تسلیت گفت.
نگاشته شدن نامه هنیه به رهبری به فاصله دو هفته پس از دیدارها و تماسهای رهبران حزب الله و حماس در دیماه، در کنار ادبیات نامه هنیه و نام بردن از حزب الله نشان میدهد که این نامه در ادامه مسیر بهبود روابط جریانهای مقاومت ضد صهیونیستی بوده و هوشمندانه نگاشته شده بود.
تأکید سخنان هنیه و وضعیت دشوار و حساس مقاومت فلسطین در پی خیانت اعراب
یکی دیگر از نکات مهم پاسخ رهبر انقلاب به نامه هنیه در شروع آن نهفته است. در بخشی از پاسخ امام خامنهای آمده است: «در روزهایی که شدت یافتن ظلم و قساوت دشمن صهیونیست در غزه، دلبستگان به مسئلهی فلسطین را غمگین و خشمگین ساخته، لازم میدانم بار دیگر بر مواضع همیشگی جمهوری اسلامی در این مسئلهی مهم که در صدر مسائل امت اسلامی است تأکید کنم... جنابعالی در نامهی محبتآمیز خود برخی از چالشهای بزرگ امت اسلامی را مطرح کرده و به خیانت و نفاق برخی از کشورهای عرب این منطقه و نقشههای خباثتآمیز آنان در تبعیت از شیطان بزرگ (آمریکا) اشاره نموده و نیز از مجاهدان فلسطینی بهعنوان مبارزان خط مقدم در برابر فشار و ظلم و جنایت دشمن یاد کردهاید. آنچه در این باره نوشتهاید حقیقت محض و مورد تأیید ما است[3]»
در ماههای گذشته با خیانت کشورهای عربی و تلاش صهیونیستها و تیم ترامپ برای تحقق «معامله قرن» فشارها علیه غزه بسیار افزایش یافته است. سخنان بن سلمان در مصاحبه با نشریه آتلانتیک و حمله به حماس و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی نشان دهنده آن است که سال پیش رو برای فلسطین و حامیان مقاومت سال بسیار سرنوشت ساز و سختی خواهد بود. آیات شروعی نامه هم شاید بی مرتبط با این مسئله نباشد که از آیه 104 سوره نسا است. در این آیه تاکید شده است: « در تعقیب کفارسستی نورزید، اگر شما در رنج هستید، آنان نیز مانندشما در رنجند، با این فرق که شما از خدا امید پاداش را دارید و آنان این امید را ندارند و همانا خدا همواره داناوحکیم است»
چرایی تأخیر صدروزه در پاسخ به نامه اسماعیل هنیه
یکی از حاشیههای پاسخ امام خامنهای به نامه اسماعیل هنیه، چرایی تأخیر این رویداد بود. چرایی این امر بیربط با شرایط میدانی و سیاسی مسئله فلسطین نیست. جمعه 10 فروردین مصادف با 30 مارس، ملت فلسطین به مناسبت چهل و دومین سال روز «روز زمین» در راهپیماییای بینظیر به سوی مرزهای اشغالی صهیونیستی مرزهای 1948 به منظور تأکید بر حق بازگشت آوارگان فلسطینی برگزار کردند. در این راهپیمایی تاکنون 20 فلسطینی شهید و حدود 2000 نفر دیگر زخمی شدهاند. این راهپیمایی واکنشهای زیادی در فضای رسانهای کشورهای عربی و غیرعربی ایجاد کرد و فرصت مناسبی برای بازنشر مواضع جمهوری اسلامی ایران در خصوص مسئله فلسطین در سطح منطقهای و بینالمللی ایجاد شد. قابلذکر است حماس حامی و مدیریت راهپیمایی بازگشت را برعهده داشت و یک پیروزی بزرگ برای این جنبش محسوب میشد.
مقابله با مرحله جدید سازش و «معامله قرن» از سوی آل سعود و بن سلمان
ضمن آنکه سخنان بن سلمان علیه حماس و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی در مصاحبه با نشریه آتلانتیک را هم میتوان یکی دیگر از عوامل انتشار نامه پاسخ اسماعیل در این برهه از زمان به منظور تقابل با مرحله جدیدی از سازش و «معامله قرن» دانست. بن سلمان ضمن به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی در این مصاحبه حماس و اخوان المسلمین را به عنوان یکی از اضلاع مثلث شر ابداعیاش معرفی کرد. بن سلمان در سخنانی گفت:
«معتقدم که فلسطینیان و اسرائیلیها حق داشتن سرزمین خود را دارند؛ اما باید یک توافق صلح داشته باشیم تا ضمن ارائه ثبات برای همهگان، روابط نیز عادیسازی شود... ما هیچ مشکل دیگری با هیچ کسی (اسرائیلیها) نداریم ما مشکلی با یهود نداریم و محمد (ص) با یک زن یهود ازدواج کرد...ما منافع مشترک زیادی با اسرائیل داریم و اگر توافق صلح حاصل شود منافع بسیار بیشتری بین اسرائیل و کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) و کشورهایی مانند مصر و اردن بهوجود خواهد آمد.[4]...این مثلث شر یعنی ایران، اخوان المسلمین و گروههای تروریستی میکوشند این اندیشه را ترویج کنند که وظیفه ما مسلمانان تأسیس دوباره خلافت بر اساس برداشت ویژه آنهاست. آنها ادعا میکنند وظیفه مسلمانان ساخت دوباره امپراطوری با زور براساس فهم و اهداف آنهاست.»
بن سلمان در این سخنان سعی میکند ضمن هم ردیف قرار دادن خطر حماس با ایران و حزب الله و برخی گروههای تروریستی؛ مقاومت در مقابل صهیونیسم و استکبار را به رفتاری امپراطوری زور گونه تشبیه نماید که پیامبر و اسلام با آن مخالف بوده است! این سخنان بن سلمان پس از پایان سفر دوهفتهایاش به آمریکا را میتوان در مسیر تحقق «معامله قرن» نامید. بن سلمان در این بخش از صحبتهای خود با یهودی نامیدن صهیونیستها، سعی میکند با توجیه حقوق بشری برای اشغالگران حق «سرزمین و کشور» قائل شود، ادعایی که از سوی سران آل سعود در نوع خود کمنظیر است. امری که امام خامنهای در نامه خود به آن با صراحت اشاره نمودهاند: «حرکت به سمت مذاکره با رژیم فریبکار و دروغگو و غاصب، خطای نابخشودنی بزرگی است که پیروزی ملت فلسطین را به عقب میاندازد و جز خسران عاید آن ملت ستمکشیده نمیکند. خیانت برخی سران عرب که اکنون به تدریج در حال آشکار شدن است نیز همین هدف را دنبال میکند.»