جنگ
اطلاعاتی با انقلاب اطلاعات ظهور پیدا کردهاست. این انقلاب به دلیل دامنه
وسیع و تاثیرات گسترده آن میتواند سبک نوینی از جنگ را ارائه بدهد.
مارتین
لیبیکی، از محققان برجسته موسسه مطالعات استراتژیک در دانشگاه دفاع ملی،
در کتاب «جنگ اطلاعاتی چیست؟» مینویسد «تلاش برای درک مفهوم جنگ اطلاعاتی
مانند این است که چند نفر نابینا بخواهند با لمس کردن بخشهای مختلف یک فیل
بگویند که این موجود چیست. جنگ اطلاعاتی نیز شامل بخشهای مختلف و متعددی م
یشود.» تلاش برایداشن نگرش جامعه نگرانه در تعریف جنگ اطلاعات نکته ایست
که باید حتماً به آن توجه شود.
مگان
برنز در سال ۱۹۹۹ با نگرشی کلی تریف زیر را ارئه میدهد «جنگ اطلاعاتی
طبقه یا مجموعهای از تکنیکها شامل جمع آوری، انتقال، حفاظت، ممانعت از
دسترسی، ایجاد اغتشاش و افت کیفیت در اطلاعات است که از طریق آن یکی از
طرفین درگیر بر دشمنان خود به مزیتی چشمگیر دست یافته و آن را حفظ میکند.»
مارتین لیبیکی ضمن وفادارماندن به تعریف کاملاً نظامی از جنگ اطلاعاتی هفت شکل مختلف جنگ اطلاعاتی را به شرح زیر نام میبرد
جنگ سایبر عبارت است از انجام یا آماده شدن برای انجام عملیات های نظامی مطابق با اصول مربوط به اطلاعات؛ جنگ سایبر یعنی ایجاد اختلال، اگر نگوییم نابودی کامل، در سیستم های اطلاعاتی و ارتباطی که دشمن برای «دانستن» خود به آنها تکیه می کند، یعنی اینکه او کیست؟ کجاست؟ چه کاری را در چه زمانی می تواند انجام دهد؟ چرا می جنگد؟ چه تهدیداتی در اولویت قرار دارند؟ و غیره.
در جنگ سایبر تلاش می شود تا همه چیز را درباره دشمن بدانیم و در عین حال نگذاریم او هیچ چیزی درباره ما بداند؛ به بیان دیگر، هدف اصلی در جنگ سایبر بر هم زدن «موازنه اطلاعات و دانش» به نفع نیروهای خودی است، بویژه اگر «موازنه توان رزمی» وجود ندارد، بنابراین در جنگ سایبر می توان با بهره گیری از دانش برتر، ضعف سرمایه و نفرات کمتر را جبران کرده و به پیروزی قاطع دست یافت.
همچنین باید خاطرنشان کرد که اگر چه طراحی و اجرای «تمام عیار» یک جنگ سایبر مستلزم دسترسی به فناوری پیشرفته است، اما جنگ سایبر به خودی خود به فناوری پیشرفته وابستگی قطعی ندارد و در واقع برای جنگ سایبر فقط حضور فناوری پیشرفته الزامی نیست، بلکه ابعاد روانی و سازمانی آن به اندازه ابعاد فنی اهمیت دارد.
در تحت شرایط خاص شاید واقعاً بتوان با استفاده از فناوری سطح پایین یک جنگ سایبر را آغاز کرد.
این بحث جذاب، اما خطرناک مطرح است که جنگ سایبری میتواند مدل «بدون درد» و «بدون خونریزی» جنگ باشد که البته نتایج مهمی را در پی خواهد داشت، به این ترتیب پیروزی و شکست در فضای مجازی چندان قابل تفکیک از یکدیگر نیست.
در جایی که عوامل ایدئولوژیکی، مذهبی، اقتصادی و نظامی به دلایل مختلف و در مقاطع زمانی متفاوت به مقابله با یکدیگر برمیخیزند، این مفاهیم جذابیت زیادی نخواهند داشت، پس این مسئله به یک محیط رزمی نامتقارن و بینظم منجر میشود که معلوم نیست در آنجا بتوان از معیارهای مشترک اخلاقی، هنجاری و ارزشی بهره گرفت.
علاوه بر تشریح عملکرد مهاجمان مجازی و واکنش دولت های مدافع و نیز تحلیل نتایج، روش ها و ابزارهای جنگ سایبری، این گزارش مشخصات اصلی جنگ سایبری را به عنوان یک پدیده راهبردی برمیشمارد.
از این رو، تعاریف زیر برای جنگ سایبری پیشنهاد میشود:
- جنگ سایبری میتواند بین دولت ها یا از برخی جهات حتی بین بازیگران غیردولتی اتفاق افتد. در این جنگ، هدایت دقیق و مناسب نیروها بسیار دشوار است، هدف میتواند نظامی، صنعتی، غیرنظامی یا حتی فضای سروری باشد که مطمئناً به مشتریان بسیاری خدمات ارائه میدهد.
بارزترین ویژگیهای جنگ سایبری عبارتند از:
- جنگ سایبری به بازیگران این امکان را میدهد که بدون توسل به جنگ مسلحانه، به اهداف سیاسی و راهبردی خود دست یابند.
- فضای مجازی قدرت غیرواقعی به بازیگران کوچک و کماهمیت میدهد.
- با استفاده از آدرس IP اشتباه، سرورهای خارجی و اسامی مستعار، مهاجمان میتوانند در عین ناشناس بودن و مصونیت نسبی برای مدت کوتاهی فعالیت کنند.
- در فضای مجازی، مرز بین نظامی و غیرنظامی و نیز فیزیکی و مجازی چندان روشن و شفاف نیست، از این رو قدرت یا از طریق دولت ها، بازیگران غیردولتی اعمال میشود یا از طریق پروکسی.
- در کنار سایر میدان های سنتی نبرد مثل زمین، هوا، دریا و فضا باید فضای مجازی را «پنجمین میدان نبرد» دانست؛ جنگ سایبری از اجزای جدید این محیط چند بعدی است، اما کاملاً جدا از آن در نظر گرفته نمیشود.