۲۰ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۸:۱۹
کد خبر: ۷۸۳۰
تریتا پارسی، بنیان گذار و رئیس فعلی شورای ملی ایرانیان آمریکا طی یادداشتی به بررسی مخالفت اسرائیل و برخی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با مذاکرات هسته ای ایران پرداخته و با ذکر دلایلی موفقیت این مذاکرات را به نفع شورای همکاری خلیج فارس دانسته است.
تریتا پارسی در یادداشت خود آورده است: نمی توان بی عرضگی استراتژیک دولت بوش در جنگ عراق را به سخره گرفت و در عین حال تاکید داشت که دولت اوباما با حمله به ایران اشتباهی به مراتب بزرگتر را مرتکب شود. دیپلمات های ایران و گروه ۱+۵ امروز در وین گردهم آمدند تا به مذاکرات در مورد برنامه هسته ای ایران ادامه دهند. در شرایطی که اکثر کشورها از این دیپلماسی استقبال کرده اند، اسرائیل و برخی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از ابتدا مخالف این مذاکرات بوده اند. این مخالفت اما اشتباه است. در واقع این منطقه ذینفع اصلی موفقیت توافق هسته ای خواهد بود.

برخلاف سناریوهای بی اساسی که مطرح می شوند، یک توافق باعث نمی شود ایران با توانایی تولید سریع تسلیحات به کار خود ادامه دهد. اگر فعالیت های هسته ای ایران به سمت نظامی شدن حرکت کند، جامعه جهانی از طریق بازرسی و اقدامات شفاف سازی فورا آگاه خواهد شد و زمان کافی برای واکنش و ممانعت خواهد داشت.

حذف مسیر اشاعه در ایران نیز رقابت تسلیحات هسته ای در منطقه را متوقف می کند. این مزایا را نباید به سادگی نادیده گرفت. نکته ای که به همین اندازه مهم است، این است که یک توافق هسته ای، مانع از جنگ با ایران می شود.

تحلیل گران کوته بین مدعی هستند که «بریدن سر مار»، ریسکی است که ارزش عملی شدن را دارد اما این افراد کاملا در اشتباه هستند. در واقع مقابله نظامی آمریکا با ایران که باعث می شود تهران با گسترش جنگ، تمام منطقه را غرق در این درگیری کند، پیامدهای وحشتناکی به خصوص برای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس خواهد داشت.

اقتصادهای باز کشورهای شورای همکاری خلیج فارس حساسیت بالایی نسبت به بی ثباتی منطقه ای دارند. ضمن اینکه، فرماندهان نظامی و سیاست مداران ایرانی اشاره کرده اند که اگر به این کشور حمله شود، تهران ممکن است جنگ را به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بکشاند، درست مانند عراق که در ۱۹۹۱ جنگ را به عربستان کشاند. حتی اگر چنین استراتژی به طور کامل موفقیت آمیز نباشد، بی ثباتی می تواند منجر به خروج نیروی کار ماهر خارجی شود که بدون آن اقتصادهای شورای همکاری خلیج فارس کاری از پیش نخواهند برد.

برخی مقامات در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس اینطور استدلال می کنند که اقدام نظامی علیه ایران برای بازسازی توازن منطقه ای که پس از حمله آمریکا به عراق تغییر کرد، لازم است. در ادامه اینطور استدلال می شود که جورج دبلیو بوش، رئیس جمهوری سابق آمریکا بدون توجه به توصیه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به عراق و افغانستان حمله کرد و ایران را از دو نظامی که به واسطه آنها بر آن نظارت می شد، جدا کرد. متعاقب این اتفاقات و افزایش قدرت ایران، جنگ قدرت منطقه ای با عربستان و دیگر کشورهای شورا شکل گرفت که بر بی ثباتی خاورمیانه دامن زد. این مقامات معتقدند تنها راه حل برای این مشکل خنثی کردن اشتباه اول از طریق تضعیف قدرت ایران با اقدام نظامی است.

اما فکر اینکه جنگ می تواند توازن منطقه ای ماقبل ۲۰۰۳ را احیا کند، همانقدر احمقانه است که فکر کنیم حمله به عراق می تواند دموکراسی را به خاورمیانه بیاورد. نمی توان بی عرضگی استراتژیک دولت بوش در جنگ عراق را به سخره گرفت و در عین حال تاکید داشت که دولت اوباما با حمله به ایران اشتباهی به مراتب بزرگتر را مرتکب شود.

 در ضمن، ترس از اینکه یک توافق هسته ای موفقیت آمیز منجر به روابط حسنه میان ایران و آمریکا خواهد شد هم به دو دلیل درست نیست. نخست، تا زمانیکه جمهوری اسلامی زنده است، واشنگتن هیچ علاقه ای به محور ایرانی نیست. دوم، تا زمانیکه واشنگتن به دنبال هژمونی در خاورمیانه است، جمهوری اسلامی هیچ علاقه ای به برقراری چنین ارتباطی با آمریکا ندارد.

تهران با ریاض، آنکارا و تل آویو رقابت نخواهد کرد تا به بهترین دولت منطقه ای واشنگتن تبدیل شود، بلکه پس از توافق هسته ای هم خود را رقیبی خواهد خواند که نظم آمریکا را به چالش می کشد- با این حال این رقابت جدید با آمریکا احتمالا شکل دوستانه تری خواهد داشت و همکاری تاکتیکی و استراتژیک نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.

شاید رایج ترین ترس برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس این نیست که ایران و آمریکا متحد خواهد شد، بلکه آنها نگرانند که مذاکرات هسته ای نشانه ای از خروج آمریکا از منطقه است. ضمن اینکه مذاکرات هسته ای، با توجه به پیشرفت های ژئوپلتیک ایران، رهبری آمریکا در منطقه را تضعیف خواهد کرد. ترس آنها این است که «رها شدن قدرت ایران» پذیرفته، تایید شده و دائمی خواهد بود.

در حالیکه در مورد ابعاد مثبت جنگ ایران- آمریکا اغراق شده، تاثیرات مثبت منطقه ای توافق هسته ای با ایران به شدت نادیده گرفته شده است. تصور می شود که در پی یک توافق هسته ای، سیاست های منطقه ای ایران تغییر مثبتی نخواهد داشت اما این چشم انداز غلط، دو عامل را نادیده گرفته است. نخست، اگر توافق هسته ای، نوسازی اقتصادی و سیاسی ایران در منطقه و جهان را به دنبال داشته باشد، هزینه پیگیری سیاست خارجه ماجراجویانه و بی ثبات کننده، به طور قابل ملاحظه ای افزایش خواهد یافت. اگر شرایط ایران در این سناریو را با امروز جمهوری اسلامی مقایسه کنیم، ایران چیزی برای از دست دادن دارد و همین مسئله باعث تعدیل میل ایران به درگیری های منطقه ای خواهد شد.

دوم، یک توافق هسته ای نفوذ عناصر اعتدال گرا در نظام سیاسی ایران را به طور چشمگیری افزایش خواهد داد. این عناصر اعتدال گرا مدت ها است که به دنبال سیاست منطقه ای آشتی جویانه تری هستند و در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی، به خوبی توانستند ایران را در این مسیر قرار دهند. بسیاری از مقامات کشورهای شواری همکاری خلیج فارس در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به من می گفتند آرزوی ایران دوره خاتمی را دارند. یک توافق هستهای دقیقا همین فضا را ایجاد خواهد کرد.

 شاید مهمترین نتیجه ای که می توان از یک توافق هسته ای گرفت این است: فرصتی برای خنثی کردن محرک اصلی آتش های فرقه ای که در حال غرق کردن منطقه است. درست است که فرقه گرایی دلایل خود را دارد اما عمق آن بیشتر نشانه ای از درگیری عمیق ژئوپلتیک در منطقه است نه دلیل شکل گیری این درگیری. یکی از گام های مهم برای پایان دادن به درگیری های فرقه ای در منطقه، حل و فصل تنش های ژئوپلتیکی است که به آن دامن می زنند.

توافق هسته ای که اشاعه سلاح را متوقف می کند، راه گریزی از جنگ است، باعث جهت یابی مجدد ایران در مسیرهای آشتی جویانه تر می شود و موجب افزایش تقابلاتی می شود که هزینه جنگ را بالا می برند، باید به دست آید.

فرارو


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر