۰۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۳
کد خبر: ۶۶۴۰۹
تببین الزامات حکمرانی سایبری در گفت‌و‌گوی سردار جلالی با عصر اندیشه
سردار جلالی: ما طرفدار ارتباط با اقیانوس و داشتن یک دریای امن در فضای اینترنت هستیم. نمی‌گوییم ارتباط نداشته باشیم. در دانش، فرهنگ، علم، تمدن و تماس اجتماعی با همه جای دنیا ارتباط داشته باشیم ولی جلوی تسلط، استیلا، کنترل و زیر سلطه رفتن را بگیریم.
به گزارش پایداری ملی، سردار غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور، در گفت و گویی با نشریه عصر اندیشه به ابعاد مختلف و الزامات حکمرانی فضای سایبری در جهان پرداخته است.

در ادامه این مصاحبه را می‌خوانید؛

عصراندیشه: در حال ورود به دورانی هستیم که ظاهراً قرار است همه چیز بر بستر دیجیتالی قرار بگیرد. این اتفاق در عرصه فرهنگ با شبکه‌های اجتماعی افتاد، در عرصه اقتصاد با پول‌های دیجیتال می‌افتد، در آینده هم ظاهراً قرار است انرژی نیز غیرمتمرکز و توسط مردم تولید شود و آن مرکزیت دولت را در این عرصه ها شاهد خواهیم بود که از بین می‌رود. اینجا یک چالش حکمرانی پدید می آید. یعنی اگر قرار است مفهوم دولت از بین برود و ما دیگر چیزی به نام دولت مرکزی نداشته باشیم، سرنوشت مقوله حکمرانی چطور می‌شود؟ یعنی آیا کنترل همه چیز به دست مردم می‌افتد؟ یا این شعار و پوششی است که جلوی صحنه بیان می شود و پشت‌صحنه همان استعماری است که شدیدتر از گذشته اعمال خواهد شد و همه مناسبات مردم تحت کنترل قرار می‌گیرد؟ آیا این مطلوب است که نقش دولت و حاکمیت در عرصه‌های مختلف کم شود؟ از نقطه نظر منافع ملی‌ چطور باید این شرایط جدید را فهم کنیم؟


در این موضوع ما با چند مفهوم درگیر هستیم. یک مفهوم تحولات حوزه تکنولوژی در حوزه اطلاعات، رسانه و ارتباطات است که قابلیت‌های زیادی تولید کرده است. اگر این فناوری این قابلیت‌ها را تولید نمی‌کرد شاید امروز این حرف‌ها را نمی‌توانستیم بزنیم. در عصر قبل از عصر ارتباطات و رسانه این مفاهیم کاملاً جغرافیایی بود و مرز داشت ولی به تعبیری فناوری‌های نو مشخصاً فناوری اطلاعات و ارتباطات و موضوع رسانه، مرزها را برداشته و می‌توان گفت جنس مرزها را عوض کرده است. یعنی فراتر از مرزهای جغرافیایی بر ذهن و فکر مخاطب می‌نشیند و اثر می‌گذارد.
مرزها دیگر خیلی مرزهای واقعی نیستند و تعریف و روایت از هر حادثه بستگی به تسلط، نوع گفتمان، نوع روایت، نوع ابزار و نوع قدرت رسانه دارد که می‌تواند اثر بگذارد.

حاکمیت سرمایه بر مردم تغییر نکرده است
از طرفی ارتباطات نوع حکمرانی جدید را تعریف کرده است. گفته می شود دموکراسی مبتنی بر افکار عمومی است و افکار عمومی نیز مبتنی بر سرمایه و سرمایه‌دار است. در واقع یک چرخه باطلی شکل گرفته است. سرمایه‌دار ابزار ساخت افکار عمومی را دارد و با ابزارش افکار عمومی را شکل می‌دهد و مدل حکومت را تعریف می‌کند و مردم را به صحنه می‌آورد و مردم را اداره می‌کند. از آن‌طرف مردم دوباره برده سرمایه‌داری می‌شوند و سیستم آن‌ها را مدیریت می‌کند. شاید از مدل جدیدی به نام دموکراسی سخن گفته شود ولی حاکمیت هنوز حاکمیت سرمایه است. چه کسی با افکار عمومی و با روایت‌های کلان در دنیا ارتباط دارد؟ صاحب سرمایه. کسی که سرمایه، پول، ابزار، آژانس‌های رسانه و چیزهای دیگر در اختیارش هست. در واقع یک پارادایم مدل حکمرانی است. 

بعد از دوره رسانه وارد عرصه دیگری می‌شویم که عرصه ظهور فضای سایبری به‌عنوان نقش غالب رسانه است. قبل از رسانه بودن نقش ارتباطی، نقش محتوایی و مدیریتی داشته است ولی اینجا نقش رسانه‌ای آن غالب می‌شود. مثلاً یکی از محصولاتش می‌شود شبکه اجتماعی و در واقع مدل تعاملات و کار رسانه ای را به تعبیری عوض می‌کند. ابتدای ورود شبکه اجتماعی یک تصویری از آن درست شد که به آن شبکه اجتماعی دوطرفه یا چند طرفه می‌گویند. در نسل اول رسانه شما فقط تولید می‌کنید. در نسل دوم شما تولید می‌کند و مردم بهره‌برداری می‌کند. در نسل سوم دوطرفه تولید صورت می‌گیرد و در نسل چهارم در این فضا همه تولیدکننده هستند. همه در حال تولید محتوا هستند.

ظهور مفهومی به نام جنگ شبکه‌های اجتماعی
در این مدل هم می‌بینید مدل حکمرانی ثابت است و دوباره ابزار آن عوض شده است. کمی که جلوتر می‌آییم مثلاً در اعتراضات جلیقه زردها در فرانسه یا اغتشاشاتی که در برخی کشورها مانند ایران، عراق، سوریه، لبنان و ...، اگر ماجرا را موشکافی می‌کنیم، با وجود تمامی ادعاها در مورد آزادی رسانه‌‎ها و جریان اطلاع‌رسانی، حقیقت آن است که ساختاری در فرادست مشغول مدیریت این اطلاع رسانی است و اهدافی در پشت پرده را دنبال می‌کند. دانشمندان علم ارتباطات امروز از مفهومی به نام جنگ شبکه‌های اجتماعی نام برده و می‌گویند همین شبکه آزاد و مردم محور به نام شبکه اجتماعی، می‌تواند در کنترل صاحب فناوری و پلتفرم و زیرساخت قرار بگیرد و دوباره به‌کارگیری مردم در جهت منافع سرمایه‌داری رقم بخورد. تنها با این تفاوت که این دفعه مردم در زمین بازی دیگری بازی می‌کنند.

از این مثال‌ها می‌خواهم این‌طور نتیجه بگیرم که ابزار مدل حکمرانی عوض می‌شود ولی بالأخره سرمایه‌داران همیشه بالا هستند و هر نوع تکنولوژی را آن‌ها پرورش و توسعه می‌دهند و استراتژی تکنولوژی را آن‌ها تدوین می‌کنند. اینکه ما چه تکنولوژی را برای چه کاری می‌خواهیم آنها تعیین می‌کنند. این‌طور نیست که تکنولوژی از کشورهای جهان سوم خلق شود و بالا برود و حالا آن‌ها بیایند و آن را در کنترل بگیرند. برخی از این تکنولوژی‌ها هم تیغ دو دم هستند یعنی هم فرصت و هم تهدید دارند. ابزاری شده که کسی بخواهد از سیاست‌های رئیس جمهور آمریکا هم ابراز ناراحتی بکند می‌تواند در این مدل تکنولوژی نظرش را بگوید و دیده شود ولی هیچ‌کدام این‌ها تأثیری در حاکمیت سرمایه بر مردم ندارد. ابزارها عوض می‌شوند اما حاکمان و محکومین ثابت هستند و تنها وسایل، مدل‌ها و روش‌ها تغییر می‌کند.

راهبرد آمریکا اداره جهان با ابزار فضای سایبری است
آمریکایی‌ها در سند امنیت ملی‌شان در سال 2018 می‌گویند اداره جهان با ابزار فضای سایبری باید صورت بگیرد و این را به‌عنوان استراتژیشان قرار داده‌اند یعنی می‌خواهد همه دنیا را با ابزار سایبری کنترل کند. از طرف دیگر می‌بینیم وقتی اروپایی‌ها به آمریکایی‌ها درباره مالکیت و نوع اداره شرکت‌های اصلی زیرساختی اینترنت جهانی مثل شرکت‌های آیکان (ICANN) و ... اعتراض می‌کنند، آمریکایی‌ها می‌گویند این موضوع منافع حیاتی امریکا است و درباره آن به‌هیچ‌وجه با کسی صحبت و مذاکره نمی‌کنیم. این یعنی فضای سایبری دارد همه گیر می شود ولی اگر ما اختیار آن را به دیگران هم بدهیم دیگر می‌شود اشتراکی و قدرت را توزیع می‌کند. آن‌‌ها اصلاً تمایل به توزیع قدرت ندارند و می‌گویند همه قدرت از جمله همه زیرساخت اینترنت جهان باید دست آمریکا باشد. حتی اروپایی‌‌ها به این جمع‌بندی رسیدند که فضای سایبر، ارتباطات، آزادی، لیبرالیسم و لیبرال دموکراسی همه خوب است ولی همه این‌ها دارند تحت سلطه می‌روند و کم‌کم به این نتیجه رسیدند که مدل حکمرانی باید عوض شود و به تعبیری نگاه ملی‌گرایی در فضای سایبر دارد قوت می گیرد.

تعبیری وجود دارد به نام Cyber Territory یا قلمرو سایبری که مدل حکمرانی در این قلمرو تعریف می‌شود. یک تعبیر دیگر به نام Cyber Nationalizing به معنی تعریف قلمرو ملی در فضای سایبری نیز مطرح است. چون همه دارایی‌ها - دارایی به مفهوم عام آن یا همان asset – با ماهیت سایبری که در حال حاضر ابعاد گسترده ای یافته است در اقیانوس بزرگی به نام جهان سایبری سرازیر می‌شود که تمام ورودی‌ها، خروجی‌ها، انبار و صندوقچه‌های آن دست امریکاست. خیلی‌ها حاضر نیستند دارایی‌هایشان را در چنین فضایی بگذارند و مرزهایی برای خود تعریف می‌کنند. در این اقیانوس دریا، دریاچه، جزیره خاص و حتی استخر برای خودشان تعریف می کنند؛ یعنی فضای محدود تحت مدیریت و نظارت.

حکمرانی ملی سایبری دغدغه کشورهای مستقل جهان
این کار را اولین بار چینی‌ها انجام دادند. چینی‌ها آمدند در دنیا یک نوع اینترنت چینی خلق کردند که البته این مسئله موافقان و مخالفانی دارد. یک عده می‌گویند این یعنی مخالفت با آزادی افکار عمومی. در صورتی که آن‌ طرف ماجرا هم یعنی همه چیزتان را به غربی‌ها بدهید. در میان این دوگانه‌ که آیا جهانی باشیم یا ملی باشیم حادثه کرونا هم حقایقی را برای ما اثبات کرد. در اروپا دیدیم که اصل کار، نهادهای ملی هستند و حتی در اتحادیه اروپا کشورها از هم ماسک دزدی می‌کردند و حاضر نبودند در شرایط اضطراری به هم کمک کنند. یعنی مرزهای جغرافیایی میان ایتالیا، فرانسه، انگلیس و ... واقعی هستند علی‌رغم اینکه تا حدی در اتحادیه اقتصادی اروپا و اتحادیه سیاسی اروپا حل شده‌اند. رئیس‌جمهور فرانسه در کنفرانس امنیت سایبری پاریس می‌گوید که اینترنت در دنیا دو جور است: کالیفرنیایی و چینی. یعنی می‌گوید یکی جهانی و یکی ملی است. سپس می‌گوید ما هم باید یک اینترنت اروپایی داشته باشیم. یعنی ما هم باید دنبال یک مدل حکمرانی و تعریف یک قلمرو سایبری برای خودمان در اروپا باشیم وگرنه اختیار افکار عمومی خودمان را هم نداریم و کنترلی روی پول، اقتصاد و سیاستمان نخواهیم داشت.
پس در اینجا دو جریان وجود دارد. یکی جریان حاکم که آمریکایی‌ها هستند و استراتژی‌هایشان مشخص است یک جریان هم کشورهای دیگر به غیر از امریکا هستند؛ از اروپا گرفته تا روسیه و چین و ... . بعید است کشورهایی که برای استقلالشان ارزش قائل هستند در برابر این جریان تسلیم شوند و بپذیرند. کشورهای تابع که هیچ هویت مستقلی برای خود تعریف نکرده‌اند از آن‌ها می‌گذریم. ولی مثلاً اروپا، چین، ایران، هند، روسیه این‌ها که در دنیا استقلال دارند و حرف‌هایی برای گفتن دارند حتماً تسلیم نمی‌شوند و دنبال تعریف مدل‌ حکمرانی خودشان هستند. تعریف رویکرد ملی یا قلمرو و مدل حکمرانی ملی در فضای سایبری در حال تبدیل شدن به یک رویکرد جهانی است و همه کشورهای مستقل و دارای فهم درست از استقلال در دنیا این مسئله را دنبال می‌کنند. در مدل آمریکایی‌ها تمام نرم‌افزارها و سخت‌افزارها به‌صورت کلی به‌طور متمرکز دارند از مرکز اینترنت جهانی دستور می‌گیرند، همه کنترل گریز هستند و از کنترل دولت‌ها فرار می‌کنند، همه‌شان درون رگولاتوری هستند، همه‌شان طرفدار این هستند که هیچ دولتی روی آن‌ها تسلط نداشته باشد و یک حکومت واحد باشد که آن حکومت آمریکایی‌هاست.

آمریکا به دنبال امریکنیزیشن جهان است
آمریکایی‌ها اگر زورشان برسد جهانی شدن و گلوبالیزیشن (Globalization) را امریکنیزیشن (Americanization) تعریف می‌کنند. یعنی از دید آنها آمریکایی‌ شدن مساوی با جهانی شدن است. طبیعتاً نه به لحاظ فلسفی، دنیا این را پذیرفته است نه به مفهوم عملی کسی آن را می‌پذیرد. یک جدالی بین آن‌ها و دیگران است. در جدال دو مدل حکمرانی در دنیا، ما طرفدار ارتباط با اقیانوس و داشتن یک دریای امن در فضای اینترنت هستیم. نمی‌گوییم ارتباط نداشته باشیم. در دانش، فرهنگ، علم، تمدن و تماس اجتماعی با همه جای دنیا ارتباط داشته باشیم ولی جلوی تسلط، استیلا، کنترل و زیر سلطه رفتن را بگیریم. به تعبیری با تعریف یک مدل حکمرانی، استقلال ملی درونی کشور را در فضای سایبری تأمین کنیم.

عصراندیشه: در واقع اگر استقلال برای ما مهم است مفهوم استقلال سایبری یک مفهومی است که امروز باید دنبال کنیم.

همه چیز دارد ماهیت سایبری پیدا می‌کند. روزی می‌گفتند e-trade یعنی تجارت الکترونیک، e-book و .. . بعد از مدتی ‌گفتند e-everything یعنی همه چیز الکترونیک. الآن همه چیز سایبری شده است. کشورها با سرعت کم‌وزیاد دارند به این سمت جلوتر می‌روند. در واقع زندگی‌شان در فضای سایبر است. در نتیجه استقلال شان هم در فضای سایبر تعیین می‌شود.

آمریکا می‌خواهند رمز ارزهای را تحت کنترل درآورند
به عنوان مثال به رمز ارزها و پول های دیجیتالی اشاره کردید. اگر این مدل رمز ارز درون همین تکنولوژی‌ها جلو برود، هم فرصت‌ها و هم تهدیدهایی در آن نهفته است. ما یک صحبتی در مورد فرصت‌های رمز ارز داشتیم مبنی بر اینکه اگر رمز ارزها در راستای همین الگوهایی که هست که طرف گیرنده و دریافت‌کننده بتوانند مستقیم و خارج از کنترل هر بانکی، چه بانک مرکزی ما چه بانک مرکزی جهانی، پولشان را تبادل کنند تمام نظام پولی دنیا و نه فقط ما عوض می‌شود. آمریکایی‌ها که می‌خواهند ما را تحریم کنند با دلار می‌خواهند تحریم کنند و دلاری که می‌خواهند در چرخه اقتصادی بگذارند باید از بانک مرکزی امریکا بگذرد. اگر قراراست پولی از طرف خریدار به فروشنده منتقل شود بدون عبور از چرخه بانک مرکزی‌ها یعنی امریکا دیگر تسلطی در دنیا نخواهد داشت. این از حوزه‌های فرصت محورش است. به‌شدت آمریکایی‌ها دنبال این هستند که راه‌حل‌هایی پیدا کنند تا بتوانند رمز ارزها را تحت کنترل درآورند. در درون این تلاطمات و روند تکنولوژی فرصت‌های زیادی هم به وجود می‌آید. اگر کشوری بخواهد برای خودش در این فضا حوزه ملی تعریف یا به لحاظ سایبری استقلالش را بازتعریف کند حتماً فرصت‌های زیادی در آن هست. با نگاه ملی به فضای سایبری به نظر من کاملاً شدنی است. اگر هوشمند و با حوصله و دقیق باشیم کاملاً شدنی است و ما می‌توانیم از همه مزایای فضای سایبر استفاده کنیم و تقریباً از اکثر بلایا و مشکلاتش مصون باشیم.

عصراندیشه: یک چالشی که اینجا وجود دارد این است که ما با افکار عمومی طرف هستیم و مدام دارند این را در افکار عمومی تبلیغ می‌کنند که شما تحت کنترل دولت‌هایتان هستید ولی مدیریت رسانه با شبکه‌های اجتماعی غیرمتمرکز می‌شود و تحت کنترل شما در می‌آید و با پول دیجیتال اقتصاد غیرمتمرکز می‌شود و در اختیار مردم قرار می‌گیرد. یعنی مدام می‌گویند قرار است این کنترل دست مردم بیفتد. در چنین بازی رسانه‌ای هر دولتی بیاید صحبت از کنترل و فضای مجازی و پول دیجیتال بکند، در یک بازی از پیش تعریف شده قرار می گیرد که بازنده آن مشخص است.

دولت و حکومت دو تعریف دارند که ما هر دو را یکی فرض می‌گیریم. Government و State را یکی می‌گیریم و به آن حکومت می‌گوییم. یک رابطه‌ای بین حکومت و مردم وجود دارد. مردم برای چه حکومت می خواهند؟ برای تولید امنیت، تأمین نیازمندی‌ها و دادن خدمات مورد نیاز آن‌ها حکومت می‌خواهند. حالا اگر دولتی باشد که نتواند این خدمات را بدهد علی‌القاعده دیگر نامش دولت نیست.
فرض کنید شما امروز چند میلیارد تومان پول دارید و آن را تبدیل به رمز ارز کردید. شب استراحت می‌کنید صبح بلند می‌شوید سیستم خود را روشن می‌کنید و می‌بینید سرمایه شما دود شد و به هوا رفته است. حال چه کسی باید کمکتان کند؟ منی که پولم رفته است دنبال کسی هستم از من حمایت کند و آن را به من برگرداند اما آن حمایت کننده کیست؟ حکومت. من به او رأی و اختیار داده‌ام تا امنیت من و دارایی‌هایم را تضمین کند. یکی از امنیت‌ها امنیت اقتصادی است و مردم می خواهند حکومت از مال و دارایی شان حفاظت کند.
دولت می‌گوید برای اینکه بتوانم از تو حفاظت کنم باید به کسی که من تأیید می‌کنم وصل شوید که این یعنی رگولاتوری. 
در بعد فرهنگی اگر فرزند یک خانواده در اثر تشویق یک کانال یا سایت خبری، خودکشی کند، تکلیف آن خانواده چیست و باید به کجای شکایت ببرند؟ چه کسی به این صفحه مجازی اجازه داده به یک بچه 12، 13 ساله خودکشی یاد دهد؟! پس باید جامعه امن باشد. امنیت جامعه را از چه کسی باید خواست؟ طبیعی است که از دولت و حکومت. بالأخره باید دولت در تولید امنیت اقتصادی، جانی و روانی موفق باشد. اصلاً از اساسی‌ترین وظایف دولت و حکومت تأمین امنیت است و حکومتی که نتواند امنیت تولید کند حکومت نیست.
حالا امنیت در فضای مجازی چطور تولید می‌شود؟ باید تنظیم مقررات یا رگولاتوری. یعنی تولید محتوا و شخص تولید کننده آن و نرم افزاری که برای این کار استفاده می‌شود مشخص و دارای کد شناسایی و همه در چارچوب مقررات و ضوابط که اهل فن تدوین کرده‌اند فعالیت کنند. این کارها یعنی رگولاتوری یعنی قانون یعنی امنیت یعنی حکومت.

نیازمند رگولاتوری تخصصی و مدرن در فضای مجازی هستیم
بنابراین باید به این گفتمان و درک برسیم که برای تامین آزادی و امنیتمان، چارچوب‌هایی را بپذیریم. اگر آزادی می‌خواهیم باید یکسری محدودیت‌ها را بپذیریم. اگر امنیت می‌خواهیم هم همین طور. ما اگر می‌خواهیم ایمن رانندگی کنیم باید به مقررات راهنمایی و رانندگی احترام بگذاریم و محدودیت‌های قانونی را بپذیریم. مثلاً یک آدم مست یا کسی که به سن قانونی نرسیده حق رانندگی ندارد چون ممکن است جان دیگران را به خطر بیندازد. این ضرورت وجود دولت و حکومت است. پس اینکه امریکا می‌خواهد کنترل دولت‌ها را محدود کند یعنی می‌خواهد دنیا را بهم بزند و برای خودش منافع کسب کند. این رویه را طبیعتاً هیچ دولتی نمی‌پذیرد نه آمریکایی‌ها نه اروپایی‌ها نه شرقی‌ها و نه غربی‌ها. 
این واقعیت‌هایی است که باید جامعه را نسبت به آن آگاه کرد. به تعبیری وقتی تکنولوژی نو می‌آید باید فرهنگ استفاده از آن در کنار ضوابط، الزامات و رگولاتوری آن ‌هم به‌کار گرفته شود. چیزی که امروز نیازمند آن هستیم رگولاتوری تخصصی و مدرن در فضای مجازی است که اگر این را درست تعریف کنیم همه چیز قانون و قاعده خواهد داشت. دنیا با تعیین قانون و مقررات اداره می‌شود. فضای سایبری هم این‌گونه است. اینکه چه چیزی خلاف و چه چیزی درست است باید با ارجاع به قانون مشخص شود. قانونی که منافع ملی و استقلال کشور را در فضای سایبری تامین می‌کند. چون ماهیت فضای سایبری همین است که اجازه این کار را نمی‌دهد.

در همین فضا اگر عالمانه نگاه کنیم فرصت‌ها را خواهیم دید. رمز ارز انواع و اقسام دارد اگر رمز ارزی متناسب با نیازهای ما باشد برای ما فرصت است. طبیعتاً باید برای آن راه‌حل پیدا کرد. آیا ما پول ملی می‌خواهیم یا خیر؟ آیا باید ریال را جمع و کلاً با دلار معامله کنیم؟ اگر این حرف درست باشد می‌گوییم دلار دست کیست؟ دست بانک مرکزی آمریکا است. آیا او همه منافع ما را تأمین می‌کند؟ طبیعتاً خیر. پول ملی بخشی از امنیت اقتصادی مردم است. پس باید پول ملی داشته باشیم. ارتقاء و امنیت و ارزش پول ملی باید حفظ شده باشد و تکلیفش مشخص باشد. ما می‌توانیم با استراتژی خاصی از قابلیت رمز ارز به‌عنوان پول (رمز ارز) بین‌المللی استفاده کنیم و نفت را پشتوانه آن قرار دهیم. می‌توانیم با برخی از کشورهای همسو (ارز رمز بین‌المللی واحد) تولید کنیم. خودمان هم به لحاظ فنی و تخصصی آن را حمایت کنیم که بتواند انجام شود. آن موقع خودمان می‌توانیم صاحب یک پول بین‌المللی کلان باشیم و کارهایمان را انجام دهیم، اینها همه فرصت است. ضمن اینکه باید رابطه‌اش را با پول ملی تعریف کنیم. چطور پول ملی به پول بین‌المللی تبدیل شود و برعکس. چطور ارزشش حفظ شود و حتی ارتقاء یابد. این کاملاً شدنی است.

عصراندیشه: یعنی راهبردی که به نظر شما می‌رسد این است که ما پول دیجیتال ملی ایجاد کنیم؟

ما می‌توانیم با پشتوانه نفت یا سایر دارائی‌های ملی، رمز ارز ملی داشته باشیم و می‌توانیم رمز ارز مشترک بین‌المللی با کشورهای همسو داشته باشیم. این کار نیازمند مقدمات بسیاری است. ما فضایی به نام اکوسیستم رمز ارزها تعریف کردیم که اگر قرار باشد رمز ارز داشته باشیم نیازمند چه الزاماتی است. مثلاً یک بانک مرکزی دیجیتال می‌خواهیم که برنظامات رمز ارز تسلط داشته باشد. همچنین نیازمند یک مجموعه‌ رگولاتوری هستیم که قوانین و مقررات رمز ارز را متناسب با الزامات خودمان تنظیم کند. یک مجموعه سخت‌افزار هم برای فرآیند تولید و تبدیل نیاز است. یک مجموعه نرم‌افزار و مجموعه‌ها و شرکت‌های پیمانکار خدماتی و مشاوره هم می‌خواهیم که باید به کارگرفته شود. همچنین باید دانش تخصصی و رشته‌ای برای این موضوع در دانشگاه تدریس شده و به تربیت نیروی انسانی بپرداخته و دانشگاه‌های ما در رشته‌های مختلف فنی، مالی و اقتصادی درباره این موضوع به بحث و تبادل نظر بپردازند. مهمتر از همه نظام رمز ارز نیازمند یک مدیر است. به عبارت بهتر هر آنچه برای نظام پولی و مالی ما مبتنی بر اسکناس و ریال وجود دارد باید برای نظام رمز ارز نیز ایجاد شود.

الزامات ایجاد رمز ارز ملی
بنده پیشنهادی به بانک مرکزی ارائه کردم که شما می‌توانید یکی از بانک‌های کشور را به‌عنوان بانک مرکزی دیجیتال در نظر بگیرید که زیر نظر بانک مرکزی فعالیت کند و در همه بانک‌ها به تدریج در آموزش، مقررات، سخت‌افزار و نرم‌افزار و شرکت‌های پیمانکاری، سیستم‌های کمکی و ... کار کند. سپس این روند منجر به تشکیل یک بسیج علمی و تخصصی در حوزه رمز ارز شود تا بتوانند درباره آن اظهارنظر کنند و پایه‌های دانشی و تکنولوژی ما بالاتر بیاید و در بازه زمانی مناسب از آن استفاده کنیم.

عصراندیشه: با توجه به اینکه اینترنت جهانی تحت کنترل آمریکاست ما می‌توانیم در این زمینه وارد شویم یا باید درباره شبکه ملی اطلاعات هم فکر کرده باشیم؟ از طرفی بحث راه اندازی اینترنت ماهواره ای نیز جدی است و شبکه ملی اطلاعات را به چالش می کشد.

این‌ها همه مسائلی متصل به‌هم هستند. آن مدل حکمرانی که مدل ملی است این است که ما یک دریایی باشیم که کشورهای همسو هم می‌تواند جزء آن تعریف شود. با اقیانوس ارتباط داشته باشیم ولی استقلال خودمان را هم در آن حفظ کنیم. این‌طور نباشد که هر کسی در آن وارد شده و همه سیستم‌ها را به هم بزند.
بحث اینترنت ماهواره‌ای هم بسیار مهم و مفصل است که در این گفت‌وگو مجال و فرصت پرداختن به آن نیست و یک بحث مفصل را می‌طلبد.

عصراندیشه: در رابطه با ارتباط بیت کوین با سازمان NSA شواهد و اطلاعاتی دارید؟

حدسیاتی هست ولی مدارک و استنادات می‌خواهد. دوستانی که راجع به این موضوع صحبت می‌کنند و ممکن است تحلیل هم ارائه کنند می‌گویند چون تسلط NSA روی اینترنت وجود دارد بنابراین این‌ها نمی‌تواند خارج از آن سیستم شکل بگیرد. این یک نگاه تحلیلی به مسئله است. یک نگاه هم این است که NSA به آن اندازه قوی نیست که بتواند همه دنیا را کنترل کند، چون ما شاهد این هستیم استراتژی‌های امریکا در دنیا به‌شدت و پی در پی غلط از آب درمی‌آید. مدام به خطا می‌رود و مدیران عالی آنها با هم درگیر می‌شوند. رؤسای جمهورش بر سر سیاست‌های غلط به هم بدوبیراه می‌گویند. پس ما نمی‌توانیم بگوییم هرچه NSA گفت و نوشت محقق می‌شود. خیلی از راهبردهایشان عملی نشده پس معلوم است که بسیاری از آن‌ها غلط است. بنابراین در حد ادعا می‌تواند مطرح باشد ولی اثبات آن تا اندازه‌ای مشکل است.

عصراندیشه: از طرفی هم پروژه‌ای جهانی است که بعد از 12 سال هنوز مشخص نیست مرکز آن کجاست. در نتیجه به نظر می‌رسد یک نهاد اطلاعاتی و امنیتی پشت ماجرا است.

همان طور که عرض کردم در رمز ارز هم فرصت و هم تهدید وجود دارد. ما نمی‌توانیم به پدیده ها نگاه کاملا سیاه و سفید داشته باشیم و هر پدیده‌ای را محکوم به توطئه بدانیم. من می‌گویم وقتی شما سوار و مسلط به یک تکنولوژی می‌شوید در آن فرصت‌های بسیاری است که می‌توانید استفاده کنید. ابتدا به شبکه های اجتماعی این‌طور نگاه می‌شد ولی بعد مشخص شد فوایدش بیشتر از مضراتش است. در حوزه رمز ارز هم همین‌طور است یعنی قابلیت‌ها در آن خیلی زیاد است.

حقیقت آمریکا ساختمان‌های مجلل سربه فلک کشیده نیست
به طور کلی دو تفکر وجود دارد. تفکر اول اینکه همه چیز در کنترل امریکا است و او همه چیز را در کنترل دارد و اداره می‌کند. این تفکر یعنی امریکا خداست. یک تفکر دیگر است که می‌گوید امریکا تلاش می‌کند همه را کنترل کند ولی به صدها دلیل اغلب برآوردهای امریکا غلط از آب درمی‌آید و استراتژی، اعمال و اجرای آن غلط است و اساساً نمی‌تواند برآورد واقعی داشته باشد. بارها دیده‌ایم که در اکثر صحنه‌ها شکست خورده است. مقام معظم رهبری فرمودند در مناظره بین سران آمریکا برای ریاست جمهوری، پشت پرده امریکا و واقعیات آن دیده می‌شود. چیزهایی که از اینجا نمی‌بینیم آنجا دیده می‌شود. وضعیت اقتصادی، فقر، بی‌سوادی، گرسنگی، تبعیض نژادی، بی‌عدالتی، حقوق بشر و فرهنگ در آمریکا اسفبار است و حقیقت آمریکا ساختمان‌های مجلل سربه فلک کشیده نیست، این ‌همه فقر و بیکاری و بدبختی ناشی از سیاست‌گذاری غلط است. سیاست‌گذاری غلط را چه کسی انجام می‌دهد؟ همین‌هایی که مدعی هستند می‌خواهند دنیا را اداره کنند. می‌آیند زور می‌گویند و کسانی که از آن‌ها زور بپذیرند تحت سلطه‌شان می‌روند و اگر نپذیرند با آن‌ها درگیر هستند.
موضوع امریکا و صهیونیست‌ها مهم هستند ولی از خدا مهم‌تر نیستند. یعنی این‌قدر بزرگنمایی نکنیم. هر چه بدی است متعلق به این‌ها است ولی این‌طور نیست که این‌ها بنشینند همه جای دنیا را برنامه‌ریزی کنند و اراده ما اثر نداشته باشد. حتماً اثر دارد و برخورد می‌کنیم. در توطئه‌شناسی باید دقیق و منطقی بود. مقام معظم رهبری تعبیری از دشمن دارند و می‌فرمایند دشمن را نه آن‌چنان متوهمانه دستکم بگیرد و نه آن‌چنان بزرگ کنید که خودتان هم از آن بترسید. یک نگاه و برآورد واقعی و دقیق از توان و قدرت دشمن داشته باشیم. واقعی یعنی بشود بشمارید، استدلال کنید، دقت داشته باشید و هر حرفی می‌زنید مدرکی پشتش باشد وگرنه ما دچار طراحی دشمن موهوم برای خود می‌شویم.

همه ابزارهای لازم برای حکمرانی قدرتمند سایبری را در اختیار داریم
بنده معتقدم فضای سایبری یک پارادایم جدید در دنیا است. مدل حکمرانی، استقلال، حکومت، شغل، زندگی و همه را تحت تأثیر خودش قرار می‌دهد. یک الزام برای همه حکومت‌هاست که بنشینند و منطبق با اهداف و منافع ملیشان نسبت به این پارادایم و تحولات خودشان آن را تعریف و تنظیم کنند و یک بازتعریف از منافع ملی، استقلال سیاسی، حقوق اساسی مردم و مقولاتی از این قبیل داشته باشند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب در این زمینه تولید قدرت کنند وگرنه حتماً تحت تسلط قرار می‌گیرند. ما همه ابزارهای لازم را برای تولید قدرت و تعریف یک فضای کاملاً مقتدرانه در فضای سایبری برای حکمرانی خودمان داریم. به واقع هیچ نقطه‌ضعفی در زیرساخت‌ها و مؤلفه‌های قدرت نمی‌بینم. البته در مدیریت و برنامه‌ریزی مشکلاتی داریم که باید آن را ساماندهی کنیم و ایرادات را برطرف کنیم. ولی تقریباً ما همه ابزارهای لازم را داریم. اصل قدرت سایبری، نیروی انسانی است. بعد از آن دانش در رشته‌های مختلف است. ما نیروی انسانی بسیار خوب و شایسته‌ای از نظر آمار کمی و کیفی داریم. در هر حوزه‌ای که ورود کردیم ثابت کردیم می‌توانیم. نمونه آن توان دفاعی و موشکی ماست. همه این‌ها دانش می‌خواهد و این دانش داخل کشور تولید شده است. این یک معجزه در دنیا است. یعنی ما همه ابزار دانشی را داشتیم، محصول تولید کردیم و این را در عمل اثبات کردیم. این نقطه‌ای است که می‌تواند وجود توانایی را اثبات کند. ولی ما در حوزه‌هایی مانند خودروسازی ملی، شبکه اجتماعی ملی و مواردی از این قبیل به نقطه مطلوب نرسیده‌ایم. علت نتوانستن نیست بلکه علت آن فقدان اراده کافی است. نخواستن از جنس برنامه و استراتژی است. یک برنامه جامع و یک استراتژی متمرکز و همگرا که همه مؤلفه‌های قدرت ملی را در آن حوزه متمرکز کند که هنوز اراده‌ای برای آن شکل نگرفته است. آن اراده شکل بگیرد من معتقدم ما همه ابزارهایش را داریم کما اینکه در حوزه‌های دیگر این کار را کردیم و نشان داده ایم که می‌توانیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر