۱۸ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۰
کد خبر: ۶۴۷۵
خاطرات کودکی پدر و مادرهای ما آکنده از حیاط های شلوغ، عیدهای با صفا، رفت و آمدهای زیاد، بازی های پرجمعیت و خاله، دایی، عمه و عموهایی است که هرکدام سرمایه ی معنوی و پشتوانه ی عاطفی آن ها بوده اند. ما هم از این لحاظ دوران کودکی خوبی داشتیم هرچند نسبت به زمان پدر و مادرهایمان جمعیت کمتر بود. اما زمانه به کلی تغییر کرده است.
بازی های رایانه ای و فردی جای شلوغ بازی های کودکانه را گرفته تا جایی که گویی «تنهایی» سرنوشت بسیاری از کودکان امروز است. تک فرزندی رسم بسیاری از خانواده ها شده است و دیگر کسی حوصله فرزندآوری و صرف زمان و هزینه جهت تربیت فرزندان زیاد را ندارد.

افزایش سن ازدواج، تمایل زوجهای جوان به فزرند کمتر، اشتغال زنان، مشکلات اقتصادی، اجتماعی، تداوم سیاست کنترل جمعیت و شعار معروف نهادینه شده در سال های قبل که دو بچه کافیست و … از جمله دیگر دلایلی است که‌خانواده‌ها ترجیج می‌دهند تعداد فرزندکمتری داشته باشند. افراط در این امر تا بدان جاست که کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند با ادامه این روند نسل خاله، عمو، دایی و عمه تا ۵۰ سال دیگر منقرض شود!

اکنون معدود خانواده هایی هستند که بیش از یک فرزند دارند مسئله ای که سبب نگرانی بسیاری از کارشناسان حوزه خانواده شده و آن را ارمغان زندگی مدرن و ماشینی می دانند. مسلماً این مسأله علاوه بر ایجاد مشکلات جمعیتی در کشور سبب بروز بحران هایی درون خانواده نیز می شود. به عنوان مثال درون گرایی، ناتوانی در حل مسائل، حساسیت بالا و انزوا در کمین تک فرزندهاست. این در حالی است که اکثر مادران و پدران دیر تشکیل خانواده داده اند و اکنون در خوش بینانه ترین حالت حداکثر حوصله یک فرزند را دارند آن هم فرزندی که تفاوت سنی اش با والدین بسیار بالاست!

 یکی از کارکردهای اساسی هر خانواده، کارکرد زیستی و تولیدمثل است. گرچه مفهوم خانواده حتی بدون تولد فرزند نیز شکل می‌گیرد، لیکن اندیشه‌ی به‌دنیا آمدن فرزند همواره یکی از دغدغه‌های اصلی اکثر زوجین به شمار می‌رود. با نگاهی گذرا به نقش زوجین درباره‌ی فلسفه‌ی فرزندآوری در می‌یابیم که درگذشته بعضی از خانواده‌ها بدون اندیشه و برنامه‌ریزی قبلی تعداد زیادی فرزند به دنیا می‌آوردند، اما الان شرایط به گونه ای است که برخی از زوجین کارکرد زیستی خانواده را به کلی منتفی می‌دانند.

اگر بپذیریم که هیچ عنصری به اندازه‌ی نیروی انسانی جوان، کارآمد و مسؤولیت‌پذیر نمی‌تواند زمینه‌ساز توسعه‌ی انسانی به شمار برود، جایگاه کارکرد زیستی خانواده نقش دیگری به خود می‌گیرد. به بیان دیگر حرکت خانواده و اجتماع در کمال صحیح تربیت فرزند نه‌تنها سبب بالندگی بیشتر خانواده خواهد شد بلکه به‌صورت غیرمستقیم شرایط و چهارچوب لازم را برای یک جامعه‌ی توسعه‌یافته فراهم می‌کند. از سوی دیگر به ‌نظر می‌رسد تولد و افزایش فرزندان در بالارفتن حس مسؤولیت‌پذیری والدین و انسجام بیشتر خانواده اثرگذار است.

سخن پایانی اینکه افزایش جمعیت پیر در کشور کاملاً جدی است و بنا بر آمارها ایران در حال حاضر نیز جز ده کشوری است که به سرعت به سمت کهن سالی در پیش می رود و در جایگاه ششمین کشور جهان قرار دارد که افراد آن به سن پیری می رسند. بنابراین تشویق به ازدیاد جمعیت پس از سنجش شرایط و بسترسازی‌های لازم، و اهتمام مردم و مسؤولان در تربیت صحیح نسل جدید نه‌تنها می‌تواند به انسجام بیشتر خانواده منجر شود بلکه شتاب روند توسعه‌ی جامعه را نیز تضمین خواهد کرد. البته بنا به فرمایش رهبری باید این امر به صورت معقول و معتدل انجام پذیرد.


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر