۱۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰
کد خبر: ۵۰۰۴۷
حزب‌الله در جریان جنگ 33 روزه تعداد کمی از موشک‌های نقطه‌زن را در اختیار داشت و در یک مورد توانست به وسیله آن قلب متروی حیفا را نشانه گرفته و از کار بیندازد و در موردی دیگر با اعلام قبلی، ناوچه ساعر پنج را در مدیترانه ـ نزدیک به سواحل بیروت ـ غرق نماید.
به گزارش پایداری ملی، «سعدالله زارعی» در سرمقاله شماره امروز روزنامه «کیهان» نوشت:

سیدحسن نصرالله در سخنرانی روز قدس خود اعلام کرد درباره قدرت موشکی خود و کیفیت آن مذاکره نمی‌کند و آمریکایی‌ها نمی‌توانند با وعده بهبود وضعیت اقتصادی و دادن وام به لبنانی‌ها، حزب‌الله را وادار به قبول مذاکره با آمریکا نمایند. او درباره کارخانه تولید سلاح‌های دقیق با همان نقطه‌زن‌ در خاک لبنان گفت چنین کارخانه‌ای نداریم ولی این نیز موضوعی قابل مذاکره نیست. او در این سخنرانی پرشور اهداف آمریکایی‌ها از طرح این بحث را افشا کرد و گفت: آنان با زیرکی درصدد پیدا کردن جای موشک‌های نقطه‌زن ما هستند و لذا این نقطه و آن نقطه را روی نقشه نشان می‌دهند و می‌گویند اینجا کارخانه است و باید دیده شود. ایشان گفت: بله ما در بعضی از این نقاط موشک داریم اما کارگاهی برای تولید آن نداریم.

سیدحسن نصرالله با زیرکی تمام از یک‌‌سو وجود کارخانه را رد کرد و از سوی دیگر وجود موشک‌ها در همان نقاط را رد نکرد، تا رژیم صهیونیستی کماکان در خماری باشد. اسرائیل مدت‌هاست که از نگرانی موشک‌های نقطه‌زن فارغ نیست و موضوع وجود یا عدم وجود کارخانه‌های ساخت موشک به خودی خود تفاوتی در این نگرانی ایجاد نمی‌کند. مهم این است که حزب‌الله هزاران موشک نقطه‌زن دارد چه خود سازنده آن باشد و در لبنان این کار صورت گرفته باشد و چه حزب‌الله از طرق دیگر به دست آورده باشد. مسئله اسرائیل وجود موشک‌های نقطه‌زن است نه محل ساخت آن.

در طول چند سال گذشته، رژیم اسرائیل با دقت زیاد رد محموله‌های انتقالی به لبنان را گرفته و هر کجا به خبری راست یا دروغ برخورد کرده وارد عمل شده و بمباران کرده است. در این میان سوریه بیشترین موارد این نوع از حمله‌های رژیم را متحمل شده است. جالب این است که طی سال‌های گذشته اسرائیل برای غلبه بر ترس و نگرانی ناشی از دستیابی حزب‌الله به تعداد بیشتری سلاح نقطه‌زن، به نقاطی در سوریه حمله کرده است بدون آنکه به تأسیسات سوریه آسیب جدی وارد شده باشد. در همان حال عده‌ای به گمان اینکه اسرائیلی‌ها دست به حمله‌ای جسورانه زده‌اند، عدم واکنش نظامی سوریه ـ در بیشتر این موارد ـ زیر سؤال برده و آن را نشانه و ناشی از ضعف پنداشته‌اند.

حزب‌الله به موشک‌های دقیق دست پیدا کرده است و خبری وحشتناک‌تر از این برای اسرائیل وجود ندارد. حزب‌الله در جریان جنگ 33 روزه تعداد کمی از این موشک‌های نقطه‌زن را در اختیار داشت و در یک مورد توانست به وسیله آن قلب متروی حیفا را نشانه گرفته و از کار بیندازد و در موردی دیگر با اعلام قبلی، ناوچه ساعر پنج را در مدیترانه ـ نزدیک به سواحل بیروت ـ غرق نماید. اما حالا اسرائیل با تعداد بسیار زیاد این سلاح‌ها مواجه شده است. و این همه باز در حالی است که دقت این موشک‌ها از 13 سال پیش بیشتر است. علاوه‌بر این در این سال‌ها حزب‌الله به اطلاعات حساسی از مکان‌های اسرائیل دست پیدا کرده و می‌تواند ـ در صورت شروع جنگ ـ در یک ساعت به این نقاط حمله‌ور شود و در واقع جان اسرائیل را بگیرد.

الان نزدیک به دو دهه است که میان یهودی‌های دولتی و مدنی یک اجماع به وجود آمده و آن سختی درگیر شدن با حزب‌الله است. در روز هفتم جنگ 33 روزه روزنامه چپ‌گرای معاریو اسرائیل هنوز روی پیروزی حتمی اسرائیل در جنگ تأکید ‌می‌کرد در حالی که امیدی به آن نداشت و روزنامه یدیعوت آحارنوت در یادداشتی به قلم «الیاکیم فیشمان» تحلیلگر نظامی ارتش نوشت: «وضع حزب‌الله روشن نیست ولی پایدار است و لذا ما نباید خود را در موقعیت پیچیده نظامی با حزب‌الله بیندازیم» این روزنامه از قول یک فرمانده تیپ ویژه گولانی نوشت: «رزمندگان حزب‌الله موفق شدند در «بنت جبیل» به ما کمین بزنند و باران گلوله را بر سر ما ریختند. آنان جنگجویان حقیقی هستند. ما در نهایت در برابر آنان پایداری کردیم ولی کاری بسیار سخت بود.»

رژیم صهیونیستی در آن جنگ ناگزیر شد شکست را بپذیرد و کمیته وینوگراد که چند ماه پس از پایان جنگ شکل گرفت در گزارش خود با صراحت اعلام کرد که حزب‌الله پیروز شده است. الان این رژیم با حزب‌اللهی مواجه است که به دلیل به نتیجه رساندن برنامه مهار اسرائیل و تحمیل شکست به آن در جنگ‌ها، روحیه تازه‌ای پیدا کرده است. در حالی که در اوایل جنگ 33 روزه، شدت عملیات‌های تهاجمی هوایی اسرائیل، تصویری از یک ارتش پیروز را از نظامیان این رژیم به وجود آورده بود. الان نه لبنانی‌ها و نه اسرائیل در پیروزی قطعی حزب‌الله اگر جنگی صورت بگیرد، تردیدی ندارند. اما البته این به آن معنا نیست که حزب‌الله به استقبال جنگ برود. جنگ منطق خود را دارد و به دلیل آنکه جنبه امنیت ملی آن خیلی بالاست، به تمهیدات و طی مقدمات نیاز دارد. البته وقتی حمله از طرف مقابل صورت می‌گیرد این تمهیدات و مقدمات خود به خود طی شده و پاسخ قاطع نظامی به حمله را کاملاً موجه می‌گرداند.

در شرایطی که رژیم اسرائیل با جبهه مقاومت مواجه است و برای کاستن از قدرت آن راه‌حلی ندارد، حتماً ماجراهایی مثل «معامله قرن» برای او موضوعیتی ندارد. بعضی گمان کرده‌اند که اسرائیل به این طرح به عنوان راهی برای برونرفت از مشکلات رو به افزایش فعلی چشم دوخته‌ است. در حالی که اسرائیلی‌ها معامله قرن را یک سرگرمی می‌دانند که به پرت شدن حواس‌ها از خطرات جبهه رو به گسترش مقاومت منجر می‌شود. آنان به خوبی می‌دانند که وقتی محمود عباس هم با تندترین عبارت با این معامله مخالفت می‌کند، امیدی وجود ندارد برای آنکه جبهه مقاومت و به خصوص گروه‌های مقاومت فلسطینی و لبنانی دست از مخالفت بردارند و کیست که نداند مشکل این رژیم هیچ‌گاه دربارهای عربستان، امارات و مصر نبوده‌اند و اگر مسئله، آنان بودند که این معامله در پنجاه سال قبل هم به تصویب می‌رسید کما اینکه در این فاصله انواعی از توافقات بین تل‌آویو و پایتخت‌های این رژیم‌ها منعقد گردیده است. رژیم اسرائیل به خوبی نقطه مشکل خود را می‌داند و از همین روست که طی یکی ـ دو سالی که از موضوع معامله قرن حرف زده می‌شود، اسرائیلی‌ها‌اشتیاقی به اجرای این طرح نشان نداده‌اند.

سخنان سیدحسن نصرالله در مورد قدرت جبهه مقاومت و تأکید ایشان مبنی بر اینکه اگر اقدامی نظامی علیه ایران روی دهد، کل منطقه مشتعل می‌شود هم نکته بسیار مهمی بود. ایشان با‌اشاره به سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر عدم جنگ و عدم مذاکره، با ظرافت گفت: مذاکره موضوعی است که کاملاً به خود ایرانیان برمی‌گردد، اما جنگ موضوعی است که به جغرافیای ایران محدود نمی‌شود. هشدار سیدحسن نصرالله به دولت‌های عرب در این مورد اهمیت ویژه‌ای داشت.

دولت‌های عربی در گردابی قرار دارند که خود از آخر آن اطلاعی ندارند. آمریکا نمی‌خواهد با ایران درگیر شود چون قدرت آن را ندارد. اسرائیل و عربستان نیز توانایی چنین اقدامی را ندارند. از سوی دیگر فرستادن علامت صلح از سوی آنان ـ آن‌گونه که وزارت خارجه ایران در انتظار آن است‌ـ به معنای شکست و اعتراف به آن است. به گمان آنان هر نوع عقب‌نشینی ارادی یا تحمیلی سرعت حرکت ایران را در منطقه بیشتر می‌کند. حوزه عربی در واقع در یک مخمصه آشکار قرار گرفته است، وحدت با رژیم اسرائیل برای آنان آورده‌ای ندارد و این ارتباط به مشکلات آنان با جوامع خود می‌افزاید، در همان حال این حوزه قادر به تنش با ایران هم نیست چرا که در برابر قدرت ایران به چیزی گرفته نمی‌شود. سیدحسن نصرالله‌اشاره دقیقی به سخنان ترامپ خطاب به سران عربی داشت که به آنان گفته بود اگر هواپیماهای شما وارد آسمان ایران شوند دیگر فرود نمی‌آیند.

حوزه عربی با محوریت عربستان نه قادر است بجنگد و نه هنر صلح کردن را دارد. اگر به وضع این رژیم‌ها نظر بیندازیم در می‌یابیم که عربستان، امارات، مصر و حتی آمریکا به صورت تک ساحتی حرکت می‌کنند و برخلاف آنچه وانمود می‌نمایند، «گزینه‌های متنوعی» ندارند. آنان وقتی استفاده از سلاح را کنار می‌گذارند، راه دیگری برای تأمین آینده خود ندارند. اینها نه قدرت سیاسی دارند و نه قدرت فرهنگی و این در حالی است که حزب‌الله و گروه‌های دیگر مقاومت گزینه‌های متنوعی دارند و می‌توانند در حوزه‌های سیاسی ـ همزمان با حوزه‌های امنیتی ـ عمل نمایند.

یکی دیگر از جنبه‌های قدرت حزب‌الله لبنان، صبوری آن در مواجهه با مسایل و تحمل مخالفان است به گونه‌ای که مخالفان حزب‌الله هیچ بهانه‌ای ندارند تا حزب‌الله را در نقطه مقابل منافع ملی لبنان معرفی نمایند. حزب‌الله یک قدرت محکم داخلی است و انتخابات اردیبهشت ماه سال گذشته مجلس ضمن آنکه بر اقتدار سیاسی حزب‌الله افزود، میزان نفوذ و رشد نفوذ او را هم به خوبی نشان داد و این در حالی است که در نقطه مقابل آن، کابینه اسرائیل پس از دو سال کشمکش داخلی به برگزاری انتخابات زود هنگام تن داد ولی دو ماه پس از برگزاری انتخابات و شکل‌گیری مجلس جدید ناگزیر به انحلال آن گردید. هم‌اینک بسیاری از نزدیکان نتانیاهو هم می‌گویند هیچ تضمینی برای موفقیت بیشتر حزب لیکود و دبیرکل آن وجود ندارد و حتی بعضی با صراحت بیشتری گفتند نتانیاهو به سرعت از صحنه سیاست رژیم کودک‌کش اسرائیل کنار خواهد رفت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر