۲۶ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۰
کد خبر: ۴۵۸۹۴
تحولات چهار دهه اخیر و به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی که با فروپاشی یکی از ستون‌های اصلی قدرت فرامنطقه‌ای امریکا یعنی رژیم ستمشاهی در ایران همراه شد، عملاً اقتدار امریکا در جهان با یک دومینوی فروپاشی همراه شد.
به گزارش پایداری ملی، امریکایی‌ها به دلیل فاصله جغرافیایی با دیگر کشور‌های جهان، تاکنون مورد تعرض جدی دیگر قدرت‌ها نگرفته و به دلیل سلطه‌ای که در قرن اخیر و به‌ویژه بعد از جنگ جهانی دوم با استفاده از سلاح اتمی برای خود ایجاد کرده‌اند، برای خود مصونیتی حتی در برابر دیگر کشور‌های دارای قدرت هسته‌ای ایجاد کرده‌اند.

اما تحولات چهار دهه اخیر و به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی که با فروپاشی یکی از ستون‌های اصلی قدرت فرامنطقه‌ای امریکا یعنی رژیم ستمشاهی در ایران همراه شد، عملاً اقتدار امریکا در جهان با یک دومینوی فروپاشی همراه شد که به‌رغم داشتن قدرت هسته‌ای و حق وتو در سازمان ملل و سابقه بی‌اعتنایی به قوانین بین‌المللی وتجاوز به کشورها، رئیس‌جمهور کنونی آن کشور به شکست‌های سلسله‌وار امریکا در روند تحولات جهانی اشاره کرده و ضمن اعتراف به ناکامی در پیشبرد سیاست‌های کاخ سفید در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) به‌رغم 7 تریلیون دلار هزینه، در پیشبرد اهدافش در رابطه با اروپایی‌ها نیز ناکام مانده و در برابر روسیه نیز در بحث رقابت‌های موشکی و ماجرای اوکراین طرفی نبسته، در جنگ اقتصادی علیه چین و دیگر قدرت‌های اقتصادی هم ناکام مانده و شاهد از دست رفتن سرمایه‌گذاری‌های کاخ سفید در حفظ رژیم دست‌نشانده‌اش در سرزمین‌های اشغالی است.

ریشه این ناکامی‌ها را فراتر از نشانه‌ها و مصادیق میدانی باید در تزلزل در مبنای تفکر لیبرال‌دموکراسی حاکم در غرب جست‌و‌جو کرد که علاوه‌بر امریکایی‌ها، قدرت‌های اروپایی نیز دچار آن شده‌اند و این سقوط را نیز باید ناشی از رشد گرایش به ادیان الهی و به‌ویژه اسلام در جهان و ناتوانی پاسخ لیبرال‌دموکراسی به نیاز‌های فطری و الهی انسان دانست که البته صحنه عملیاتی آن به تقابل همه‌جانبه غرب با ایران اسلامی تبدیل شد که البته خط مقدم آن را امریکایی‌ها برعهده گرفته‌اند و به همین دلیل است که تعارض غرب با انقلاب اسلامی را باید فراتر از موضوعاتی نظیر هسته‌ای، موشکی و بهانه‌جویی‌های حقوق بشری دانست، چرا که این بهانه‌ها برای کشور‌هایی که سلطه امریکایی‌ها را پذیرفته‌اند به راحتی قابل اغماض هستند. مصداق روشن این مدعا را می‌توان گفت‌و‌گوی ترامپ با فاکس‌نیوز در 15 بهمن‌ماه سال 1395 دانست که طی آن او رسماً اعلام کرد که ایران اگر با امریکا باشد امریکا نه با هسته‌ای ایران مشکل دارد و نه با موشکی ایران. پمپئو، وزیر خارجه امریکا نیز پس از اعمال دور جدید تحریم‌های امریکا علیه ایران در آبان‌ماه سال 1397 رسماً اعلام کرد که امریکا آنقدر به مردم ایران فشار می‌آورد که چیزی برای خوردن نداشته باشند تا اینکه ایران حرف امریکا را گوش کنند.

این خواست ترامپ مطالبه اصلی هیئت حاکمه امریکاست که در زمان اوباما با الفاظ دیگری عنوان می‌شد چرا که اوباما هم همان زمان در زمان فتنه 1388 تمام ظرفیت امریکا را در حمایت از فتنه 88 برای فروپاشی نظام اسلامی به‌کار گرفت و پس از آنکه ناکام ماند، آنگاه که زمینه مذاکرات هسته‌ای ایجاد شد و برجام به‌تصویب رسید، او هم مطالبه امریکا را فراتر از برجام یعنی «روح برجام» که همانا «تغییر در ایران» بود اعلام کرد.

اکنون در شرایط این صف‌بندی، امریکایی‌ها همه ظرفیت خود را برای به زانو درآوردن ایران اسلامی به میدان آورده و از هیچ حربه‌ای برای شکست نظام اسلامی فروگذار نکرده‌اند، که تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی، جنگ‌های نیابتی، تشکیل ائتلاف منطقه‌ای برای شکل‌دهی به یک تهدید نظامی علیه ایران، طراحی و اجرای کم‌نظیرترین جنگ روانی با بهره‌گیری از آخرین تجهیزات روز رسانه‌ای و اطلاعاتی جهان، طراحی و اجرای یک جنگ پیچیده سایبری و... از مصادیق آن است.

به‌رغم اثرگذاری این تحریم‌ها بر عرصه اقتصادی کشور و افزایش مشکلات معیشتی مردم، اما امریکا به هدف اصلی خود از این فشار‌ها که همانا برهم خوردن اوضاع داخلی ایران است نرسیده و حتی از آنجایی که بخش اعظم مردم این مشکلات را ناشی از تحریم‌ها می‌دانند، امریکایی‌ها را به یک تناقض رفتاری دچار کرده که از یک‌سو مدعی اعمال بی‌نظیرترین فشار‌ها به ایران شده، اما از سوی دیگر ادعای حمایت از مردم ایران را دارند؛ و این درحالی است که امریکایی‌ها در عین اذعان به ناتوانی در اثرگذاری بر روند‌های داخلی ایران، اگرچه با هدف ایران‌هراسی، اما به ناچار به اقتدار ایران در عرصه‌های مختلف اذعان می‌کنند که شاهد مثال آن را می‌توان در سخنان مایک پنس معاون ترامپ و پمپئو وزیر خارجه امریکا و برایان هوک مسئول دفتر ویژه امریکا علیه ایران در اجلاس ورشو و دیگر نشست‌های اخیر دید که در عین اذعان به قدرت هسته‌ای ایران، به قدرت موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران نیز اعتراف کرده و از اینکه رژیم صهیونیستی به دلیل سیاست‌های ایران در معرض سقوط و فروپاشی قرار گرفته، ایران را متهم به شکل‌دهی یک هلوکاست دیگر می‌کنند. مقایسه این اتهامات با اتهامات دو دهه اخیر امریکا علیه ایران نشان دهنده افزایش اقتدار و عظمت ایران و پسرفت کاخ سفید در مواجهه با ایران اسلامی است. امریکایی‌ها اکنون در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران، علاوه بر ناکامی در شکست اراده مردم ایران با مشکلات دیگری در داخل و در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای مواجهند که ناتوانی در ایجاد اجماع بین‌المللی علیه ایران، ضعف قدرت اقتصادی امریکا و مشکلات داخلی این کشور، ضعف و ناتوانی همپیمانان منطقه‌ای امریکا در مقابله با ایران، رقابت اروپا با امریکا و تلاش این قاره برای خروج از سلطه امریکا، درگیر شدن امریکا در یک جنگ اقتصادی با چین، روسیه، هند، ترکیه و...، نداشتن اپوزیسیون قدرتمند و قابل اتکا در ایران، آمادگی و حضور مردم و نیرو‌های انقلابی ایران در صحنه، ظرفیت‌ها و فرصت‌های ایران برای مقابله با تحریم‌های اقتصادی و اقتدار دفاعی ایران و... ازجمله مشکلات امریکا در پیشبرد اهدافش علیه ایران است.

این ضعف و ناتوانی امریکا و در نقطه مقابل ظرفیت‌ها و اقتدار ایران مبنای اصلی پیش‌بینی رهبر معظم انقلاب در شکست تاریخی امریکا در مقابل انقلاب اسلامی است که در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان در روز پنج‌شنبه بر آن تأکید فرموده و با اشاره به دشمنی‌های امریکایی‌ها علیه مردم ایران یادآور شدند که امریکایی‌ها بار‌ها تکرار کرده‌اند که تحریمی که ما علیه ایران وضع کردیم، شدیدترین تحریم در طول تاریخ است، راست هم می‌گویند، بنده هم یک وقت در جوابشان گفتم که شکستی که هم امریکا در مقابل این قضیه خواهد خورد، سخت‌ترین شکست در طول تاریخ است برای امریکا، ان‌شاءالله.

البته ایشان تحقق این شکست را به حرکت درست مردم ایران منوط کرده و یادآور می‌شوند که اگر ما ان‌شاءالله درست حرکت کنیم و پیش برویم، بنابراین بسیج همه امکانات لازم است، در مقابل تهاجم حداکثری، بسیج حداکثری امکانات لازم است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر