۰۹ دی ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۳
کد خبر: ۴۲۶۹۸
سخنگوی سابق دولت افغانستان :
کارشناس مسائل افغانستان و سخنگوی سابق دولت این کشور، گفت: به‌زودی شاهد صلح در افغانستان خواهیم بود، طالبان به دنبال تقسیم قدرت نیست بلکه بیشتر به دنبال تشکیل حکومت محلی است.

به گزارش پایداری ملی،‌ بسیاری از کارشناسان افغانستان مدتهاست اعلام کردند که تنها راه حل بحران افغانستان از طریق گفت‌وگوهای سیاسی میان دولت این کشور و طالبان است.

تلاش‌ها برای صلح در افغانستان با تعیین «زلمی خلیلزاد» دیپلمات افغان تبار آمریکایی شدت عملی بیشتری به خود گرفته است، همچنین ایده‌های متفاوتی در مورد افغانستان پساطالبان در حال شکل‌گیری است و حدس و گمان در مورد آینده افغانستان به یکی از سرتیترهای اصلی رسانه‌ها تبدیل شده است.

«نجیب‌الله آزاد» کارشناس مسائل سیاسی افغانستان و سخنگوی سابق اشرف غنی در این رابطه می‌گوید که جنگ افغانستان به این دلیل طولانی شده که در زمان سرنگونی طالبان دولت افغانستان عفو عمومی صادر نکرد و بسیاری از پشتون‌ها به نام طالبان بازداشت یا کشته شدند؛ این موضوع و حمایت پاکستان از این کشور جنگ در افغانستان را پیچیده کرده است.

همچنین وی در مورد عدم مذاکره طالبان با دولت افغانستان عقیده دارد که این گروه به دنبال تضمین عملی اجرای توافق است و از نظر این گروه اگر آمریکا و کشورهای منطقه این تضمین را فراهم کنند این گروه در نهایت با دولت مذاکره خواهد کرد.

این کارشناس مسائل سیاسی افغانستان در مورد دوران پسا طالبان نیز می‌افزاید که بعد از صلح با دولت افغانستان، طالبان خواستار حکومت‌داری محلی خواهد شد، طالبان به دنبال سهم در قدرت مرکزی یعنی وزارتخانه‌ها و نهادها نخواهد بود، بلکه به دنبال فعالیت در ولایات و شهرستان‌ها خواهد بود که هم از نظارت پارلمان مصون باشد و هم بتواند با کار کردن با مردم طرفداران خود را افزایش دهد.

وی همچنین می‌گوید که دو کاندیدای مطرح در حال حاضر غنی و اتمر هستند که در نهایت غنی پیروز انتخابات افغانستان خواهد شد.

به همین بهانه با «نجیب‌الله آزاد» روزنامه‌نگار افغانستانی و سخنگوی سابق رئیس جمهور افغانستان به گفت‌وگو نشستیم که در زیر می‌خوانید.

چرا دولت افغانستان و نیروهای خارجی در ۱۷ سال گذشته قادر به شکست طالبان نبودند و آیا طالبان شکست ناپذیر است؟

نخست باید گفت که جنگ افغانستان، یک جنگ پیچیده است که طناب آن تا حدی زیاد در دست پاکستان بوده و این کشور در گذشته از سوی آمریکا حمایت شده است.

همچنین، ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ تنها با هدف از بین بردن طالبان و سرکوب کردن القاعده وارد افغانستان شده و در زمینه دولت بعد از طالبان برنامه عملی نداشت است، آمریکا طالبان را از بین برد اما دولتی از جنگ‌سالاران گذشته و کسانی که متهم به جنایات جنگی به وجود آمد که مردم افغانستان هیچگاه آنها را نپذیرفتند.

این دولت تلاش کرد تا پشتون‌ها را به اسم طالبان دستگیر و به قتل برسانند و این موضوع باعث تقویت مجدد طالبان شد. بسیاری از اعضای طالبان بعد از سرنگونی حکومت آنها بودند در آرامش و زیر سایه دولت جدید زندگی کنند، اما دولت اجازه زندگی به آنها در افغانستان را نداد و به نام تروریست آنها را دستگیر کرد.

در این زمان مجددا پاکستان آغوش خود را به‌روی آنها باز کرد و  به آموزش و حمایت آنها ادامه داد و آمریکا از این اتفاقات اطلاع داشت و فشاری که دولت فعلی این کشور در حال حاضر به پاکستان وارد می‌کند، یک دهه قبل نیز وارد می‌کرد.

از سوی دیگر طالبان توانست روابط استراتژیک خود با پاکستان و کشورهای منطقه را ادامه دهد که این موضوع باعث تقویت طالبان و پیچیدگی جنگ در افغانستان شد.

چرا طالبان حاضر نیست با دولت افغانستان مذاکره کند؟

طالبان می‌داند که در نهایت باید با دولت افغانستان مذاکره و صلح کند، اما اگر در ابتدا با دولت افغانستان مذاکره کند هیچ تضمینی وجود ندارد که توافق صلح جنبه عملی پیدا کند به این دلیل که کسانی در دولت حضور دارند که به شدت ضد طالبان بوده و در گذشته با این گروه در حال جنگ بودند.

بنابراین طالبان می‌خواهد در ابتدا یک تضمین معتبر از منطقه به دست آورد تا بتواند در عمل نیز شاهد اجرای این توافق باشد، بنابراین از نظر طالبان، آمریکا و کشورهای منطقه قادرند این تضمین را بدهند و در نهایت بعد از این اقدام این گروه بر سر میز مذاکره با دولت افغانستان خواهد نشست.

چه دلیلی باعث شد که آمریکا سیاست خود را نسبت به طالبان تغییر دهد و از تهاجم به میز مذاکره بیایید؟ آیا تلاش‌های خلیلزاد مثمره ثمر خواهد بود و باید منتظر صلح در افغانستان باشیم؟

برای نخستین بار آمریکا یک استراتژی برای افغانستان و منطقه آسیای جنوبی تعریف کرده و استفاده از هر نوع ابزاری (سیاسی، نظامی و اقتصادی) را برای رسیدن به این هدف آزاد کرده است.

سکانداران فعلی دولت آمریکا را رئالیست‌ها تشکیل می‌دهند که تنها به منافع خود فکر می‌کنند، درحالی که عمده سیاستمداران قبلی را آرمان‌گراهایی تشکیلی می‌دادند که به بازی برد_برد اعتقاد داشتند.

از سوی دیگر آمریکا به این نتیجه رسیده که پاکستان از طالبان حمایت کرده و همسو با روسیه و ایران در حال اتخاذ سیاست مشترکی است که مشکلات آمریکا در افغانستان را چندبرابر خواهد کرد، بنابراین این عوامل باعث چرخش سیاست این کشور علیه طالبان و تلاش برای مذاکره با این گروه بوده است.

همچنین، تلاش‌های خلیلزاد مثمره ثمر خواهد بود، از زمان جنگ سرد،‌ خلیلزاد با تمام مسائل افغانستان درگیر بوده و تسلط کاملی از موضوعات و تحولات افغانستان دارد، همچنان افغان الاصل بودن وی و تفکر ضد جنگ‌سالارانه‌اش طالبان را وادار خواهد ساخت تا صلح کنند.

همچنین قطع کمک‌های میلیاردی به پاکستان همزمان به این روند کمک می‌کند پس باید منتظر صلح باشیم.

چه موانعی بر سر راه صلح در افغانستان وجود دارد؟

مجموعه‌ای از عوامل را می‌توان به عنوان مانع بر سر راه صلح افغانستان در نظر گرفت. پاکستان و تا حدی کشورهای منطقه که مخالف حضور آمریکا در افغانستان هستند و همچنین کسانی در داخل و خارج دولت افغانستان بخصوص در میان احزاب  این کشور، مانع صلح در افغانستان هستند.

نقش قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای در صلح افغانستان به چه صورت است و نقش ایران را در صلح افغانستان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بدون شک قدرت‌های بزرگ منطقه نقش مهمی در صلح افغانستان می‌توانند بازی کنند، پاکستان به این دلیل که پناهگاه در اختیار طالبان قرار می‌دهد و آنها را حمایت می‌کنند در این رابطه نقش دارد.

پاکستان باید در نظر داشته باشد که خیزش آزادی خواهان پشتون و بلوچ و صدور جنگ از این ناحیه در نهایت گریبان‌گیر خود این کشور است. بنابراین تا فرصت هست باید از نفوذ خود بر طالبان استفاده کرده و صلح را در افغانستان ایجاد کند.

همچنین روسیه که از نفوذ آمریکا در افغانستان راضی نیست و در این راستا با طالبان روابطی را برقرار کرده می‌تواند طالبان را وادار به مذاکره با دولت افغانستان کند.

چین همسایه دیگر افغانستان نیز، با تهدیداتی روبرو است، چین که یکی از اقتصادهای بزرگ در منطقه و جهان است و می‌تواند از سرمایه‌گذاری (بخصوص در عرصه معادن) در افغانستان و راه ابریشم بهره‌مند شود.

اگر چین در صلح افغانستان نقش مثبت بازی نکند تهدیداد تروریستی که فعلاً در افغانستان وجود دارد و به زودی گریبان‌گیر پاکستان نیز خواهد شد، می‌تواند با حمایت قدرت‌های بزرگ به چین صادر شده و آرامش این کشور را تهدید کند.

از سوی دیگر ایران همسایه شرقی افغانستان با توجه به ارتباطی که با طالبان برقرار کرده و این موضوع نیز به طور رسمی اعلام شده است، می‌تواند از نفوذ خود بر طالبان استفاده کرده و این گروه را وادار به توافق صلح کند.

نقش پاکستان و همچنین بر سرکار آمدن عمران خان و تغییر مواضع پاکستان در صلح افغانستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا به طور عملی موضع پاکستان در مورد سیاست در افغانستان تغییر کرده است؟

به این دلیل که نقش اصلی در سیاست داخلی و خارجی پاکستان در دست ارتش این کشور بوده، رفت‌وآمد دولت در این کشور تاثیری بر سیاست‌های اسلام آباد ندارد. بنابراین انتخاب عمران خان تاثیری در موضع پاکستان نسبت به افغانستان نخواهد داشت.

از سوی دیگر نفوذی که پاکستان در گذشته بر طالبان داشته را در حال حاضر ندارد و همچین فشارهای آمریکا و سایر کشورها اسلام آباد را با مشکلات بسیاری مواجه کرده است.

همچنین پاکستان نگران است با صلح طالبان با دولت افغانستان، جایگاه این کشور در ساختار سیاسی جدید در افغانستان کم رنگ شود که این با منافع منطقه‌ای پاکستان هماهنگ نخواهد بود.

پاکستان در طول ۱۷ سال گذشته بیش از ۳۳ میلیارد دلار از آمریکا دریافت کرده و در حال حاضر این کمک ۱.۳ میلیارد دلاری سالیانه آمریکا قطع شده است و همچنین این کشور در لیست‌های سیاه و خاکستری جامعه جهانی قرار داده شده است.

به این دلیل پاکستان تلاش دارد که افغانستان و آمریکا را فریب دهد که بر طالبان نفوذ دارد تا از این طریق امتیازات مالی لغو شده را مجدد احیا کند. بنابراین به طور کلی اگر تغییری هم در سیاست پاکستان مشاهده می‌شود ناشی از فشار جامعه جهانی بوده است.

صلح تا چه میزان معادلات قدرت در افغانستان را دگرگون خواهد کرد و افغانستان پسا طالبان به چه صورت خواهد بود؟ آیا طالبان در افغانستان یک حزب سیاسی خواهد بود؟ یا قدرت میان این گروه و دولت تقسیم خواهد شد؟

اکثر کسانی که در 17 سال گذشته در قدرت بودند، جرایم سنگینی را مرتکب شدند و هیچ احترامی برای حقوق بشر قائل نبودند، اما بعد از حضور جامعه جهانی و تحکیم روابط با کشورهای دیگه شاهد این موضوع هستیم که کسانی که قبلا مدارس را به آتش می‌کشیدند در حال حاضر دختران خود را برای تحصیل به دانشگاه‌های غرب می‌فرستند.

بنابراین می‌توان گفت در افغانستان پسا طالبان شاهد تغییرات چندانی نخواهیم بود و طالبان دیگر آن طالبان گذشته نخواهد بود هرچند این گروه در قدرت سهیم خواهند شد و طالبان تبدیل به یک حزب سیاسی خواهد شد.

زمانی که سخن از مذاکره و پس از آن صلح می‌شود، این به معنای امتیازات سیاسی، اقتصادی و نظامی برای طالبان است، به‌نظر می‌رسد بعد از صلح با دولت افغانستان، طالبان خواستار حکومت‌داری محلی خواهد شد، طالبان به دنبال سهم در قدرت مرکزی یعنی وزارتخانه‌ها و نهادها نخواهد بود بلکه به دنبال فعالیت در ولایات و شهرستان‌ها خواهد بود که هم از نظارت پارلمان مصون باشد و بتواند با کار کردن برای خود طرفدارانش را افزایش دهد.

چرا انتخابات در افغانستان با وجود تمام اقدامات لازم باز به صورت گسترده با فساد و تقلب مواجه است؟ دلیل این کار چیست؟ آیا طالبان به انتخابات پایبند خواهد بود؟

افزودن تجهیزات برای شفافیت بیشتر نیازمند افراد متخصص است،‌۹۰ درصد افرادی که در هر کمیسیون انتخابات و کمیسیون شکایات انتخاباتی حضور دارند تجربه لازم را ندارند، همچنین بسیاری از افراد به گروه‌ها و احزاب سیاسی خاص تعلق دارند که به دنبال تامین اهداف آنها هستند و بنابراین وقتی این افراد مشاهده کردند وابستگی سیاسی اهمیت دارد، با استفاده از این فرصت از کاندیداها پول گرفتند و در نهایت به این نتیجه می‌رسیم که نظارت کافی بر انتخابات وجود ندارد.

ساختار سیاسی افغانستان جمهوری بوده و جامعه جهانی اجازه تغییر در این روند را نخواهد داد، بنابراین طالبان چاره‌ای جز پایبندی به انتخابات نخواهد داشت، با حضور طالبان شاهد انتخابات شفاف‌تر خواهیم بود و چون در آن زمان طالبان نیز جزئی از ساختار قدرت است اجازه نخواهد داد که انتخابات به روال امروز برگزار شود.

اگر با طالبان صلح انجام شود انتخابات ریاست جمهوری به تعویق خواهد افتاد؟ آیا باید منتظر یک انتخابات آزاد باشیم که همه گروه‌ها در آن سهیم باشند؟ در حال حاضر وضعیت گروه بندی‌ها برای انتخابات سال آینده به چه صورت است؟

به‌نظر نمی‌رسد که طالبان به دنبال تعویق انتخابات باشد، به این دلیل که طالبان به دنبال حکومت محلی است و به دنبال انتخابات ریاست جمهوری نخواهد بود.

طالبان به دنبال آن است که هرکس که در افغانستان به قدرت رسید با تضمین آمریکا و سایر کشورها امتیازاتی که در مذاکرات را کسب کرده را حفظ کند.

به‌نظر می‌رسد به دلیل بن‌بستی که میان خلیلزاد و دولت فعلی افغانستان برسر مذاکره با طالبان به وجود آمده، اگر دولت و احزاب سیاسی در این مورد به توافق و درک مشترک نرسند، این احتمال وجود دارد که انتخابات ریاست جمهوری افغانستان با فشار آمریکا به تعویق بیافتد.

اگر دولت افغانستان در مورد مذاکره صلح به یک تصمیم مشترک با آمریکا برسد انتخابات در وقت تعیین شده برگزار می‌شود، اما اینکه همه گروه‌ها و مردم در آن سهیم باشند ارتباط به نتایج نهایی انتخابات پارلمان دارد.

اگر کمیسیون نتایج انتخابات پارلمان را با شفافیت بیشتری اعلام کند باید منتظر مشارکت مردم در انتخابات سال آینده باشیم، در غیر این صورت انتخابات با مشکلات بسیاری روبرو خواهد بود.

در حال حاضر گروه‌بندی‌های سیاسی در افغانستان حول محور غنی و اتمر است. اما تاکنون این دو فرد تیم‌های انتخاباتی خود را تشکیل نداده‌اند.

گروه‌های جهادی که خود را به عنوان احزاب سیاسی معرفی می‌کنند، از نفوذ مردمی زیادی برخوردار نیستند و تلاش می‌کنند با طرفداری از یک کاندیدا امتیاز بگیرند که همه موارد گفته شده نشان از فقدان گروه‌بندی انتخاباتی در انتخابات پیش رو است.

آیا تجربه دولت وحدت ملی تجربه موفقی در افغانستان بوده است و پیش‌بینی می‌کنید کدام فرد در انتخابات سال آینده پیروز شود؟

تجربه دولت وحدت ملی یکی از ناکام‌ترین تجارب سیاسی و تشکیلاتی در افغانستان بوده است، چون هر تصمیم کوچک و ملی با برخورد مختلف روبرو می‌شود که اینکار باعث کُندی در پیشرفت کارها بوده است.

به نظر می‌رسد با وجود آنکه در دولت فعلی کم و کاستی‌هایی وجود دارد، غنی در طول چهار و نیم سال گذشته با توجه به عملکرد وی از جمله دستگیری افراد پرنفوذ که بی‌سابقه بوده و سایر موارد طرفدارانی را پیدا کرده است و از این لحاظ که دور بعدی غنی آخرین دوران وی خواهد بود مردم فکر می‌کنند بدون هیچگونه مصلحت و هراس با قانون شکنان برخورد خواهد کرد.

همچنین غنی در عرصه بین المللی نیز دستاوردهایی داشته است. من اعتقاد دارم اتمر در نهایت و با یک تفاهم سیاسی به نفع غنی کنار خواهد رفت و در حکومت آینده سهم خواهد داشت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر