۰۵ تير ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۰
کد خبر: ۳۷۰۴
در بحث هویت زن ما از غرب کپی‌‌پِیست کرده‏ایم. ما بحث هویت زنان را از غرب با نقطه‌ی پایانی آن آورده‌ایم؛ یعنی جذب نامحرم و مردواره کردن زن، مادر بودن یعنی وقت تلف کردن، همسر بودن یعنی برده بودن؛ ولی اگر برای جامعه هر نوع بردگی کردید، آزادی است.
وضعیت بدحجابی در سطح کشور و میل به تبرج در بین زنان مسلمان این سؤال را به ذهن متبادر می‌کند که به راستی چرا در تحقق آرمان‌ اصلی جمهوری اسلامی، که انقلاب فرهنگی است، آن طور که باید موفق نبوده‌ایم؟ شاخص‌هایی مانند میزان استفاده‌ی افراطی از لوازم آرایشی در کشور و نوع پوشش برخی زنان، گویای یک بحران جدی فرهنگی‌اجتماعی است؛ طوری که کسانی که از کشورهای دیگر به کشورمان سفر می‌کنند از آرایش و پوشش خاص زنان کشور ما بهت‌زده می‌شوند.

آمار بالای جراحی‌های مختلف زیبایی در کشور ما و افزایش روزافزون آن بسیار نگران‌کننده است. این مسائل انسان را به فکر فرومی‌برد که به راستی دلیل افزایش آمار عمل‌های جراحی زیبایی در بین زنان چیست؟ و چرا این مسائل به طرز روزافزونی رخ عیان می‌کند؟ می‌توان از زوایای مختلفی این پدیده را واکاوی کرد.

خانم دکتر روح‌افزا از اساتید بسیار فعال و نام‌آشناست که در سال ۷۱ به لندن مهاجرت کرد و تصمیم گرفت در رشته‌ی مورد علاقه‌اش، الکترونیک، در دانشگاه منچستر، به ادامه‌ی تحصیل بپردازد. ایشان پس از طی مدارج بالای علمی، عضو هیئت علمی دانشگاه منچستر شد و به تدریس در همان دانشگاه پرداخت؛ اما پس از گذشت چند سال، علی‌رغم توانایی بالای علمی، به دلیل فعالیت‌های گسترده‌ای که در راستای انتقال نظام فکری اسلام به مردم اروپا داشت از دانشگاه منچستر اخراج شد. ایشان هم‌اکنون معاون طرح و برنامه‌ی شورای فرهنگی‌اجتماعی زنان است.

خانم دکتر روح‌افزا وضعیت زنان در غرب را بسیار اسف‌بار می‌دانند و اعتقاد دارند غرب بر خلاف ادعاهایش ارزش زن را پایمال کرده است و به همین دلیل، رهبری فرمودند ما در مسئله‌ی زن از غرب طلبکاریم.

ایشان در جلسه‌ای که با حضور بانوان فرهیخته‌ی کشور در محضر مقام معظم رهبری انجام شد، چارت اقتصاد خانواده‌ی اسلامی را معرفی کردند که قبلاً در کشور انگلیس ارائه کرده بودند و بسیار مورد استقبال قرار گرفته بود.

ایشان در سال‌های تدریس خود در انگلستان، علی‌رغم تمامی مشکلات موجود، با حجاب کامل ظاهر می‌شدند؛ اما از شرایط فعلی زنان مسلمان ایرانی بسیار متأسف و نگران هستند و ریشه‌ی تمامی مشکلات زنان را در هویت گمشده‌ی آن‌ها می‌دانند. برهان در گفت‌وگویی اختصاصی که با ایشان ترتیب داده، از زوایای مختلف به واکاوی این مسئله پرداخته است. این گفت‌وگو در دو بخش تنظیم شده است که قسمت اول آن را در ادامه می‌خوانیم.

 خانم دکتر، با وجود اینکه کشور ما یک کشور اسلامی است و برای تحقق آرمان‌های اسلام انقلاب کرده‌ایم، اما پس از گذشت سال‌ها، نتیجه‌ی این تلا‌ش‌ها آن طور که باید دیده نمی‌شود. به عنوان مثال، وضعیت حجاب در ایران به یک معضل جدی تبدیل شده است. گاهی پوشش یک زن مسلمان ایرانی بیشتر از یک زن غربی جلب نظر می‌کند. مشکل اصلی کجاست و چرا آن طور که باید در معرفی و ترویج مبانی و فرهنگ اسلام موفق نبوده‌ایم؟

من با رویکردی که اکثر ارگان‌ها به حجاب دارند چندان موافق نیستم. بحثی که ما خوب به آن نپرداخته‌ایم این است که اگر مسئله‌ی ما حجاب نباشد، چه می‌شود؟ اگر از این دیدگاه نگاه کنیم، می‌فهمیم مسئله‌ی اصلی ما چیست. بنیان خانواده زن است و خانواده هم جامعه را می‌سازد. فکر نمی‌کنم درباره‌ی این موضوع اختلاف‌نظری وجود داشته باشد. بحث درک حجاب از ابعاد مختلف، نه فقط پوشش، برای هویت زن چه در اسلام و چه در غیراسلام، یکی از بحث‌های اساسی است. یعنی زن غیرمسلمان و مسلمان باید هویت داشته باشد تا بتواند مادر، همسر، دختر و یک انسان به نام زن باشد. اگر هیچ ‌کاری هم نخواهد در اجتماع انجام دهد، لازمه‌ی همین که می‌خواهد نقش زن را در اجتماع ایفا کند، این است که خود را بشناسد و بفهمد که کیست.

من خیلی نمی‌خواهم به کلمه‌ی حجاب بپردازم، زیرا قرآن کمتر به این موضوع و بیشتر به پیش‌زمینه‌های آن پرداخته است. ما این نگاه را در اجتماع و جاهای مختلف کمتر می‌بینیم. ما در مورد صحبت کردن زنان، در قرآن، آیه داریم و این یعنی ضرورت حجاب و عدم ارتباط با نامحرم. یعنی بحث معاشرت بین زن و مرد که مقام معظم رهبری هم در مورد آن تأکید کرده‌اند. بسیار خانم‌های چادری و باحجاب داریم که نمی‌دانند چطور باید با آقایان صحبت کنند یا نمی‌دانند پوشیدن روسری و مانتو یا هر چه به عنوان پوشش استفاده می‌کنیم، چطور باید باشد.

در حال حاضر، جاهایی که مد لباس و نمایشگاه می‌گذارند، بحث جاذبه را مطرح می‌کنند؛ یعنی طوری روسری و شال بگذارید که قشنگ‌تر شوید، در حالی که فلسفه‌ی حجاب عدم جذب نگاه است. قرآن می‌گوید در حرف زدن، نگاه کردن، راه رفتن و ارتباط با نامحرم مراعات کنید. وقتی حضرت مریم احساس می‌کند روح‌القدس آمده و ممکن است نامحرم باشد، به خدا پناه می‌برد.

 در قرآن بر این‌‌ گونه موارد به شدت تأکید شده است و شبهاتی که وارد می‌شود به دلیل این است که این موارد به خوبی تبیین نشده‌اند.در واقع شما معتقدید چون ابعاد مختلف و زیرساخت‌های حجاب به زنان معرفی نشده است، آن‌ها آمادگی لازم را برای پذیرش حجاب پیدا نکرده‌اند.

بله، ما فقط گرفتار این هستیم که خانم‌ها چطور لباس بپوشند. البته حجاب ظاهر بسیار اهمیت دارد، اما زن باید بداند که هویت او در این است که بتواند خود را ارضای عاطفی، ذهنی، فکری و عقلانی کند و پوشش و ظاهر او در حقیقت بستری سطحی از عمق اندیشه‌‌ی اوست و نباید هیچ ‌گونه ارتباط و تعامل با نامحرم داشته باشد. اگر زنی این مسائل را نداند، نمی‌فهمد حجاب پوشش است. این گونه، موضوع خیلی پوسته‌ای و پذیرش آن بسیار سخت می‌شود.

 یکی از مسائلی که زنان جامعه‌ی ما به آن گرایش دارند میل به تبرج است و گاهی هزینه‌های گزافی صرف این مسئله می‌شود. دلیل گرایش برخی خانم‌ها به این مسئله چیست؟

وقتی که یک خانم آرایش می‌کند، یعنی می‌خواهد دیده شود. اینکه زنان نیاز به دیده شدن دارند، خاصیت فیزیولوژیکی آن‌هاست که آیه‌ی «عاشروهن بالمعروف» پاسخ آن را می‌دهد. احادیث زیادی داریم که برای دختر خود کادو بخرید، به او محبت کنید و او را ببوسید که این‌‌ها راه‌حل‌های اسلامی این موضوع است. ما چقدر به این موضوع می‌پردازیم؟ این‌‌ موارد زمینه‌ساز داشتن حیا و فاصله‌ی بین محرم و نامحرم است.

اگر در بهترین مجلس مذهبی بخواهند این حدیث از حضرت زهرا را بگویند که زنی خوشبخت و سعادتمند است که نامحرم او را نبیند، اعتراض بسیاری در پی خواهد داشت. برای اینکه ما به نوعی، هویت‌ خود را در ارتباط با نامحرم جست‌وجو می‌کنیم و می‌خواهیم در اجتماع ارضای عاطفی شویم. این یعنی بی‌حجابی، اگرچه پوشش کامل داشته باشیم. حضرت زهرا از مرد نابینا کناره ‌گرفتند و فرمودند من که او را می‌بینم. یعنی به نوعی تعامل بیجا با نامحرم را رد می‌کنند، ولی در مسجد خطبه هم می‌خوانند. اگر بتوانیم زمینه‌‌‌های حجاب را تبیین کنیم، شاید انتخاب نحوه‌ی پوشش بسیار آسان شود.

در خارج از کشور خانم‌‌هایی که مسلمان می‌شوند، بلافاصله حجاب را انتخاب می‌کنند. هیچ ‌کدام موی خود را بیرون نمی‌گذارند و روسری‌های بلند می‌پوشند. پوشش‌‌‌ها کامل، رفتار‌‌ها درست و ارتباط با نامحرم کاملاً حساب‌شده می‌شود؛ زیرا آن‌ها حقیقت اسلام و هویتی را که اسلام به زن داده است، فهمیده‌اند و دیگر نیازی به این‌‌ آموزش‌ها ندارند. برای صفای باطن خود و برای اینکه احکام را درست انجام دهند، پیش می‌روند و همه‌ی حریم‌‌‌ها را رعایت می‌کنند. مثلاً سر یک میز با مرد غذا نمی‌خورند، زیرا هویت خود را پیدا کرده‌اند.

 در بحث هویتی، زنان متأسفانه این ‌قدر باید دست‌‌دوم شوند که مردها آنان را بپسندند. آنچه اکنون در جو اجتماعی و فیلم‌‌‌ها و سریال‌‌‌ها می‌بینیم نیز همین را القا می‌کند. همه‌ی دغدغه‌ی زنان این شده است که از هم سبقت بگیرند. هر که زیباتر است و بهتر دیده می‌شود، جلوتر است. این زن‌‌ها در سنین حتی پایین که در حال حاضر به سی یا سی‌وپنج سال رسیده است، احساس می‌کنند درون خود و در عمق عاطفه‌ی خود، شکست خورده‌اند. در خانواده وقتی به زن نگاه نمی‌شود، زن می‌شکند و برای اینکه به او نگاه شود، خودآرایی می‌کند. این‌‌ موضوعات به اصل حجاب بازمی‌گردد. حجاب درست راه رفتن، حرف زدن، نگاه کردن و حیا داشتن در اختلاط با نامحرم است، نه فقط پوشش ظاهری.

زن می‌خواهد به او نگاه شود، پس به دنبال لوازم آرایش و عمل جراحی زیبایی می‌رود؛ اما نگاه غلط که به او می‌شود، باز هم می‌شکند، چون این نگاه او را ارضای عاطفی نمی‌کند. مرد یک نگاه می‌کند و رد می‌شود. شاید هم ارضای عاطفی شود و ارتباط بگیرد، اما باز هم می‌شکند. برای اینکه آن شخص زن را به خاطر هویت او نمی‌خواهد، به خاطر ظاهر او می‌خواهد. یعنی آن زن دارد کالا را بد و غلط عرضه می‌کند و چون حقیقت خود را عرضه نمی‌کند، خریدار دائمی ندارد. پس به دنبال خریدار بعدی می‌گردد و تشویش پیدا می‌کند.

دیگران به این موضوع پرداخته‌اند و ریشه‌ی بی‌هویتی زنان را در بعضی از کارها پیدا کرده‌اند، اما ما در پوسته گیر کرده‌ایم. من با مسئله‌ی حجاب در جامعه به عنوان مسئله‌ی اصلی که باید حل شود، به شدت موافقم. چون زن اگر حجاب نداشته باشد، اصلاً نمی‌تواند جایگاه خود را پیدا کند. در یک دور باطل می‌افتد و تا آخر عمر باید خود را اثبات کند.پس از نظر شما، ریشه‌ی این مسئله به این برمی‌گردد که زنان هویت واقعی خود را نمی‌شناسند.

 بله، از نظر من، مهم‌ترین مسئله هویت زن است. اگر زن خود را پیدا کند، همه‌ی مسائل حل می‌شود. حال خود را کجا می‌تواند پیدا کند؟ در دامن «مدونا»، خواننده‌ی خارجی، یا هنرپیشه‌های خودمان یا زنی که زیباتر و جلوه‌گرتر باشد؟ عمل کردن بینی، چانه، گونه، استفاده از لباس‌های متنوع و آرایش به خاطر این است که دیگران را جذب کنند، زیرا زنان بی‌هویت هستند.

من اولین باری که در دانشگاه در خارج از کشور پذیرش گرفتم، استاد راهنمای من در مورد حجاب از من پرسید، به او گفتم فکر می‌کنید نمی‌شود زیر پوشش حجاب عقل و اندیشه‌ای باشد. گفت مردم کشور شما سوار الاغ می‌شوند و شما می‌خواهید در رشته‌ی برق تحصیل کنید؟ گفتم شما فکر کنید که زیر این پوشش می‌تواند اندیشه‌ای باشد، من می‌خواهم با شما در فکر و اندیشه مقابله کنم. چرا دوست دارید هر جا که خانم‌‌‌ها هستند، تن عرضه شود؟ فکر کرد و گفت چقدر هوشمندانه جواب دادید. گفتم این را دین من به من یاد داده است و به من گفته به نامحرم، یعنی به مرد، اجازه نده که تو را بخرد. پوشش من به مرد اجازه‌ی چنین کاری را نمی‌دهد. گفت چنین دین و بینشی مطمئناً دین اسلام نیست. البته بعدها دیدگاه او به اسلام تغییر کرد.

 یکی از مسائل جدیدی که در سال‌های اخیر، در بین خانم‌ها به وجود آمده است، گرایش به رفتارها و نقش‌های مردانه است که متأسفانه عوامل زیادی به این مسئله دامن می‌زنند. مقام معظم رهبری از این مسئله با تعبیر «مردواره کردن زن» یاد کرده‌اند. این مسئله چه تبعاتی را به دنبال دارد؟

متأسفانه این مسئله در بین برخی از زنان وجود دارد که ما یا باید شکل مرد‌‌ها باشیم و‌ خود را نشان دهیم یا مدل مرد‌‌ها زندگی کنیم. با درسی که می‌خوانیم و کاری که در اجتماع انجام می‌دهیم، شاید مقداری احساس هویت کنیم. اگر سوار هواپیما می‌شویم و می‌بینیم عده‌ی زیادی مرد هستند و دو خانم، می‌گوییم ما خود را اثبات کرده‌ایم و این گونه احساس غریبگی نمی‌کنیم. می‌گویند خیلی عالی است که با مرد‌‌ها داریم به عسلویه می‌رویم؛ در حالی که این بسیار بد است. چنین کسانی نمی‌پذیرند که برای زن چه چیز خوب و چه چیز بد است. ‌این به معنی این نیست که خانم‌‌ها در رشته‌های فنی و مهندسی درس نخوانند. اینکه ما هویت خود را اینجا پیدا می‌کنیم، بد است؛ نه اینکه این کار‌‌ها را انجام ندهیم.

در خارج از کشور خانم‌‌هایی که مسلمان می‌شوند، بلافاصله حجاب را انتخاب می‌کنند. هیچ ‌کدام موی خود را بیرون نمی‌گذارند و روسری‌های بلند می‌پوشند. پوشش‌‌‌ها کامل، رفتار‌‌ها درست و ارتباط با نامحرم کاملاً حساب‌شده می‌شود؛ زیرا آن‌ها حقیقت اسلام و هویتی را که اسلام به زن داده است، فهمیده‌اند و دیگر نیازی به این‌‌ آموزش‌ها ندارند.

در حال حاضر، حتی زنان باحجاب ما نیز می‌گویند اگر من در بیرون کار نکنم، ممکن است در جامعه به من نگاه بد شود. در حالی که باید کارهای خانه را انجام دهد، بچه‌داری و همسرداری کند، خانواده‌ی همسر و خانواده‌ی خود و تعاملات مختلف را تحت پوشش قرار دهد؛ اما کار بیرون از خانه را برای کسب درآمد انتخاب می‌کند، چیزی که به زن ربطی ندارد. برای اینکه می‌خواهد با مردان مچ بیندازد و بگوید من می‌توانم این کار را انجام دهم، اما دارد برای خود و بچه‌های خود کم می‌گذارد. این مچ انداختن‌‌‌ها تمام نمی‌شود. کلاه هم بر سر زن می‌رود.

در کشورهای خارجی خیلی بدتر است. زن برای اینکه دیده شود، باید هر کاری انجام ‌دهد، حتی با او ازدواج هم نمی‌کنند. آنجا آمار ازدواج‌های قراردادی هفتاد درصد است که این آمار برای سال ۲۰۰۷ بود. در حال حاضر، حتماً ۲۰ یا ۲۵ درصد بیشتر شده است؛ یعنی اکثر مردم موفق به ازدواج نمی‌شوند. زن سه بچه دارد، ولی مرد حاضر نیست با او ازدواج کند. می‌گوید برای چه باید با تو ازدواج کنم، وقتی ارزان در جامعه ریخته است یا چرا باید مسئولیت خانواده را بپذیرم.

 چه مسائلی سبب شده است که زنان جامعه‌ی ما در این مسیر قرار بگیرند؟

دلایل مختلفی در به وجود آمدن این مشکلات دخیل‌اند. آیا ما در جامعه‌ی ایرانی، سبک زندگی اسلامی و هویت اسلامی را به زن داده‌ایم یا هویت غربی را؟ از زن می‌خواهیم باحجاب باشد، در حالی که به او هویت غربی داده‌ایم و به او گفته‌ایم وقتی زن هستی که دائماً در حال اثبات خود به مرد‌‌ان باشی. در کنار این کار، جلوه‌گری و زیباگری هم وجود دارد که ابزار بسیار آسانی است. دانشجویان ما می‌گویند استاد‌‌ها ما را این گونه بیشتر می‌پسندند و ما راحت‌تر می‌توانیم درس‌های خود را پاس کنیم. این استفاده‌ی ابزاری از زن است.

 این صحبت خیلی تند، ولی حقیقت است. این کار برای زن هویت‌فروشی، روح‌فروشی و قلب سپردن است، برای اینکه مدرک بگیرد. چه کسی در جامعه‌ی ما این بحث را به وجود آورده و تبیین کرده است که زنان اگر مدرک تحصیلی نداشته باشند، اندیشمند نیستند؟ مدرکی که این گونه به دست می‌آید، چه اندیشه‌ای به زن می‌دهد؟

حاصل، این می‌شود که دختری در دانشگاه به من می‌گوید من ازدواج کرده‌ام، شوهرم هم خوب است، ولی نمی‌توانم با او زندگی کنم. از نظر بنده، چون اولین کسی که با این دختر بوده دست‌ودل‌باز و دومی خوش‌تیپ بوده است، این دختر نمی‌تواند آن‌ها را فراموش ‌کند و آن‌ها را با هم مقایسه می‌کند. این موضوع در مقالات روان‌شناسی ثابت می‌شود. چون نگاه‌های متعددی به او ‌شده است، در تمام طول زندگی‌ تا هشتادسالگی، اگر آلزایمر و دیابت نگیرد، آن‌ها را فراموش نمی‌کند و با آن‌ها می‌جنگد.

تعادل هورمونی خانم‌‌ها در دوران بارداری و شیردهی با هم فرق می‌کند و آن‌ها دچار نوعی افسردگی می‌شوند و در دوران افسردگی،‌‌‌ به این‌ گونه ‌موضوعات فکر می‌کنند. مادری که به بیگانه فکر کند یا خانم بارداری که در محیط کار، نگاه مرد نامحرم را دارد، چقدر ارحام مطهره را درک کرده است؟ سبک زندگی و روش زندگی زن ما اسلامی است یا غربی؟ تمام فاکتورهایی را که نظام جمهوری اسلامی در حال حاضر برای زنان تعریف می‌کند، فاکتورهای مدل زن غربی است.

در یک بحثی به آقایان گفتم، شما که دارید با من صحبت می‌کنید، می‌گویید این خانم چقدر عاقل است، اما در خانه می‌گویید خانم من احساساتی است و نمی‌شود با او حرف زد. علت این است که او رابطه‌ی عاطفی با شما دارد و می‌خواهد از نظر عاطفی از شما پاسخ بگیرد، اما شما اینجا رابطه‌ی اندیشه‌ای دارید و با عقل او را می‌پسندید و مقایسه می‌کنید. وقتی مقایسه می‌کنید، میزان محبت به همسر پایین می‌آید و او در خیابان به دنبال جذب محبت می‌رود.

مثلاً طبق یک نظرسنجی، هدف بعضی خانم‌ها در سفره‌آرایی این است که هویت خود را جلوی مهمان‌ها اثبات کنند و به نوعی جلب محبت کنند. مصداق «وعاشروهن بالمعروف» بین زن و مردها، محبت به دختران و ارضای عاطفی دختران در خانه کجاست؟ امام رضا (علیه السلام) می‌فرمایند اگر پدران برای تحصیل دختران هزینه کنند، خداوند سه‌ برابر اجر بیشتر به آن‌ها می‌دهد، زیرا زن و قرآن انسان‌ساز هستند.

در حال حاضر، بچه‌ی چهارده‌ساله موهای خود را مش می‌کند، پیرزن‌ها هم با عمل جراحی و از بین بردن چین‌وچروک، به دنبال این هستند که به نوعی دیگران را جذب کنند. از بچگی و جوانی همیشه نگاه طلبیده‌اند و حالا که پاسخ نمی‌گیرند، افسرده می‌شوند و سخت هزینه می‌کنند؛ زیرا همیشه هویت خود را در جلب نگاه پیدا کرده‌اند. دختران ما هم دارند هویت و شخصیت خود را در مدرک تحصیلی و شغل و زنان اندیشمند ما در حضور اجتماعی و تلویزیونی و مطبوعاتی پیدا می‌کنند. خیلی درد است، چقدر از حضرت زهرا که دنیای علم و دانش و فرهنگ و اندیشه بودند، فاصله وجود دارد.

 از صحبت من برداشت اشتباه نشود، من نمی‌گویم خانم‌‌‌ها در این عرصه‌ها حضور پیدا نکنند، باید بدانیم حضور صحیح خانم‌‌‌ها چگونه است و چه برنامه‌ریزی‌هایی برای حضور صحیح آن‌ها در جامعه کرده‌ایم؟

تمام مصوبات شورا، اقدامات مرکز امور زنان و کارهای قوه‌ی قضائیه در بحث طلاق را در نظر بگیرید. ما فقط به زن می‌گوییم خودت باش، جدای از خانواده، به مرد هم می‌گوییم خودت باش، در حالی که رساله‌ی حقوق امام سجاد، این‌‌ موارد را به هم پیوند داده است و می‌گوید باید حقوق متقابل به یکدیگر دهیم، مرد به زن، زن به مرد، بچه‌‌ها به والدین و والدین به بچه‌ها و فراتر هم می‌رود و همسایه و عمه و خاله و مادربزرگ و… را مثل یک زنجیره به هم پیوند می‌دهد. در حالی که ما داریم در بحث قوانین، این موضوعات را از هم جدا می‌کنیم.

در کشور انگلستان، یک بار این بحث را مطرح و این رساله را معرفی کردم، دنبال شماره‌‌ی تلفن و آدرس ایمیل امام سجاد بودند. می‌گفتند این پروفسور که از او تعریف کردید چه کسی است؟ به نظر من، در بحث هویت زن، ما از غرب کپی‌‌پیست کرده‌ایم. وقتی در کامپیوتر کپی‌پیست می‌کنیم، نقطه‌‌ی آن را هم می‌آورد. ما بحث هویت زنان را از غرب با نقطه‌ی پایانی آن آورده‌ایم؛ یعنی جذب نامحرم و مردواره کردن زن، مادر بودن یعنی وقت تلف کردن، همسر بودن یعنی برده بودن؛ ولی اگر برای جامعه هر نوع بردگی کردید، آزادی است.

تمام مصوبات شورا، اقدامات مرکز امور زنان و کارهای قوه‌ی قضائیه در بحث طلاق را در نظر بگیرید. ما فقط به زن می‌گوییم خودت باش، جدای از خانواده، به مرد هم می‌گوییم خودت باش، در حالی که رساله‌ی حقوق امام سجاد، این‌‌ موارد را به هم پیوند داده است و می‌گوید باید حقوق متقابل به یکدیگر دهیم.

خانمی که در خانه می‌خواهد خود را برای همسرش آرایش کند، می‌گوید مگر من برده‌ی این آقا هستم، اما در کوچه که این کار را می‌کند، اصلاً احساس بردگی نمی‌کند. در حالی که آنجا برده‌تر است، زیرا آن مرد همسرش است، با او زندگی می‌کند، دوستش دارد و به او محبت می‌کند. ما تلاش نمی‌کنیم تا جایگاه حقیقی زن را در جامعه پیدا کنیم. من مخالف این نیستم که مثلاً خانم‌ها تناسب اندام داشته باشند، برای سلامتی آن‌ها خوب است، زیباست، ولی اگر زنی به دنبال تناسب اندام است تا نگاه جذب کند، این کار برای او مصیبت است. بحث این است که او به چه دلیل این کار‌‌ها را انجام می‌دهد. چرا فروش لنز رنگی در ایران بسیار زیاد است؟

 خداوند در قرآن می‌گوید درست حرف بزنید، در حالی که ما پشت تلفن از این اصطلاحات استفاده می‌کنیم؛ قربان شما بروم یا خواهش می‌کنم. اگر از خانم مهماندار بپرسید شغل‌ شما چیست، با افتخار می‌گوید مهماندار هواپیما هستم. ولی او با ظاهری که دارد، وقتی خم می‌شود تا روی میز مردی غذا بگذارد، آن آقا لذت می‌برد و او بابت لذت بردن دیگران دارد از دولت جمهوری اسلامی حقوق می‌گیرد و این برای زن مصیبت است و همان مهماندار پشت بلندگو می‌گوید لطفاً حجاب اسلامی را رعایت فرمایید. چرا این تناقضات را در هویت جامعه به وجود می‌آوریم؟ این موضوع بیشتر به خود ما‌‌ بازمی‌گردد.

دختر ما فکر می‌کند فقط وقتی دانشگاه برود و درس بخواند همه چیز دارد. می‌رود و درس می‌خواند و یک رشته‌ی خوب دانشگاهی هم قبول می‌شود. امکان ازدواج برای این دختر هفتاد به سی است. زیرا هفتاد درصد دختر‌‌ها و سی درصد پسرها به دانشگاه رفته‌اند. از بین این هفتاد درصد، شاید سی درصد با قشر دانشگاهی ازواج کنند، چهل درصد باید با پسری ازدواج کنند که مدرک تحصیلی پایین‌تر از آن‌ها دارد که یا در ازدواج سرخورده می‌شوند یا ازدواج نمی‌کنند. حق مادری، عشق‌ورزی، محبت کردن و آن چیزی را که به زن هویت می‌دهد، از او می‌گیریم و یک مدرک تحصیلی به او می‌دهیم؛ در حالی که کاری هم برای او وجود ندارد. این نظام غربی است. ما الآن در جامعه داریم مطابق مدل غربی زندگی می‌کنیم که دستاورد آن هم غربی می‌شود.

 

 

برهان


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر