۰۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۹:۳۳
کد خبر: ۳۲۴۷۰
در کنار مفاهیمی مانند پدافندعامل و پدافندغیرعامل باید گونه ای جدید از پدافند به نام پدافند متعامل متناسب با عصر تعامل شکل بگیرد. پدافندی که در مورد تعامل آسیب دیدگان با نهادهای امدادی و تعامل نهادهای امدادی با مردم باشد و باعث هم افزایی امدادرسانی گردد نه در آن اختلال ایجاد کند.
هفته نامه نقد حال چاپ کرمانشاه در شماره این هفته مطلبی را با عنوان 'الزامات سازمانی و رسانه در عصر تعامل' به قلم محمد محسنی نسب منتشر کرده است.

در این یادداشت آمده است: عصرتعامل نیاز جدی و حیاتی برای بازتعریف مفاهیم بنیادی مانند خانواده، سازمان، رسانه و... پدید می آید و علوم انسانی می باید برای درک انسان معاصر دست خوش تحول بنیادین شوند تا بتوانند رفتار انسان را تحلیل و جامعه انسانی را مدیریت نمایند.
رسانه ها در دنیای امروز به دلیل ممتنع شدن سانسور و فیلترینگ، دیگر نمی توانند مانند سابق بنگاه سخن پراکنی باشند. بلکه به نوعی ترمینال تعاملی تبدیل شده اند. رسانه ها باید با مردم گفت و شنود کنند و گفتگوی «مردم با مردم» و «مردم با حاکمیت» را «سامان» بدهند و کمک کنند «برآیند خرد جمعی» متبلور شده و مورد توافق قرار گیرد. رسانه های حرفه ای که در عصر «کنش های یک به چند» متولد شدند باید جایگاه خود را در عصر «برهمکنش های چند به چند» بازشناسی کنند و با قبول تغییرات عصر ارتباطات مجازی ماهیت خود را از یک «بنگاه خبررسانی» به یک «بنگاه تعامل» تغییر دهند و زایشگاهی برای برآیند خردجمعی محیط و دوره خود باشند.

**الزامات سازمانی و رسانه ای در عصر تعامل
بشر تاکنون سه موج یا سه انقلاب را پشت سر گذاشته است و به اعتقاد برخی صاحب نظران در آستانه ورود به عصر چهارم است.
'آلوین تافلر' در کتاب موج سوم، بیان می کند که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه فناوریهای جدید در هر دوره تاریخی تغییر می کند. به نظر او، جوامع بشری تاکنون 2 انقلاب کشاورزی و صنعتی را پشت سر گذاشته و هم اکنون در اواخر عصر فراصنعتی یا عصر اطّلاعات قرار دارد.
عصر اطلاعات یا به روایتی عصر رایانه‌ها و شبکه‌ها، جهانی را ترسیم می‌نماید که بر پایه شبکه‌های رایانه‌ای و تعاملات کاربران با رایانه‌ها شکل گرفته است. جهان هم اکنون در حال گذار از موج سوم به موج چهارم می باشد. عصری که عصر مجازی نامیده می شود و بر پایه فناوریهای سه بعدی به وجود خواهد آمد.موج سوم و جنبش الکترونیکی و نرم افزاری ناشی از آن، موجب باز تعریف مفاهیم کار، خانواده، آموزش، ارتباطات، تجارت و نظایر آن گردید.
با توجه به زمان بندی تافلر، بشر پس از سال 2010 وارد عصر دیگری از تکامل تمدن می شود. برخی از افراد، ازآن تحت عنوان موج چهارم یاد می کنند و عده ای دیگر آن را ادامه موج سوم و در تکمیل آن قلمداد می کنند.( دکتر علی مهرگان - ارتباط امروز ارتباط امروز، اولین شماره فصلنامه تخصصی آنلاین روزنامه نگاری الکترونیک)
به نظر می رسد جهان در حال گذار از موج سوم به موج چهارم یعنی دنیای مجازی است، دنیایی که تمام امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن متفاوت خواهد بود. با توجه به نظریه موج چهارم این موج، عصری به نام عصر مجازی را ایجاد می کند.
عصر مجازی بر پایه فناوریهای سه بعدی، باعث کوتاه شدن فاصله‌ها و استقلال از مکان می‌گردد و در نهایت منجر به کم رنگ شدن مفهوم مکان و زمان کلاسیک می شود. ‌این معنا، بارزترین تفاوت دنیای واقعی و فضای مجازی می‌باشد. در دنیای واقعی انسانها در در طول زمان و در چهارچوب مکان محصور بوده و محدوده فعالیت‌هایشان متاثر از ‌این واقعیات است، اما در دنیای مجازی با استفاده از فناوری‌های نوین ارتباطی و رایانه‌ها، نقاط ضعف انسان و حصار زمانی و مکانی تا حدود زیادی برطرف خواهد شد و افراد می توانند با سرعتی بسیار بالا، نیازها، خواسته ها، پرسشها و پاسخ‌های خود را در مقصد و مبدا منتقل کنند (جلالی،1383).
در چنین شرایطی نیاز جدی و حیاتی برای بازتعریف مقاهیم بنیادی مانند خانواده، سازمان، رسانه و... پدید می آید و علوم انسانی می باید برای درک انسان معاصر دست خوش تحول بنیادین شوند تا بتوانند رفتار انسان را تحلیل و جامعه انسانی را مدیریت نمایند.
متاسفانه نظام آموزشی ما هیچ تمایلی برای فهم و تطبیق با ملزومات این دوره نشان نمی دهد و نسل آینده ما بدون آمادگی در تعامل ناگزیر و ناگریز با این فضا آنچنان از ارزش های رسمی فاصله گرفته اند که یک شکاف نسلی عمیق در جامعه ایجاد شده است و بیم آن می رود دچار یک گسیختگی فرهنگی شده باشیم به شکلی که علاوه بر مجاری رسمی حاکمیت، حتی خانواده از تعامل با فرزندان خود باز مانده اند.
تاثیر فضای تعاملی مجازی و بازی های کامپیوتری آنچنان غافلگیرانه و تاثیرگذار است که در آشوب های اخیر شاهد تکرار الگوهای بازی محور ( برخورد کلن ها و بازی های پلیسی و ضد تروریستی) بودیم و تمامی تعاملات جریان ساز آشوبگران بر بستر مجازی شکل گرفت. بستری که فیلتر کردن آن در برخی موارد با قطع دسترسی خانواده به اینترنت باعث شد والدین از اینترنت محروم شوند در حالی که فرزندان شان با فیلترشکن همچنان به تعاملات خود ادامه می دادند. یا در بعضی موارد باعث شد خانواده های جوان تر با دست خود برای نوجوانان خود فیلترشکن نصب کنند و فرزندان خود را در معرض انواع آسیب ها قرار دهند. همان طور که رسانه های رسمی با عدم توجه به نیازها و ارزش های متغیر جامعه باعث شدند که زنان ایرانی برخلاف گذشته که مانع نصب ماهواره در خانه ها بودند خود به بزرگترین مشتری شبکه های ماهواره ای تبدیل شوند و ارزش های حاکم بر بنیان خانواده بیش از پیش از فرهنگ رسمی فاصله بگیرد.
این موضوع در بعد سازمانی و مدیریتی و حتی امنیتی نیز قابل توجه است. سازمان های بروکراتیک ناکارآمد و غیرتعاملی ما چنان درگیر برخوردهای میان سازمانی خود هستند که در غیاب یک روحیه تعاملی، جز انبوهی از جلسات و توافقنامه های ناقص و نافرجام برون دادی ندارند و نه تنها در فهم و تعامل با مردم ناتوان هستند بلکه از برقرار تعامل درون سازمانی و میان سازمانی خود نیز بازمانده اند و می توان گفت ما دچار نوعی شکاف درون حاکمیتی شده ایم.
این عدم تعامل، در مدیریت بحران ها و به ویژه زلزله کرمانشاه بروز مشهود می یابد. برخلاف تصور عمومی، بی اعتمادی مردم به نظام مدیریت بحران کشور و نهادهای امدادرسان نه یک علت که خود یک معلول است. عدم تمایل دولت برای تعامل با مردم از یک سو و رنگ باختن انحصار دولتی بر دسترسی به مجاری اطلاعاتی و ارتباطی باعث شده است مردم به خاطر برخورداری از ابزارهای تعاملی بدون برخورداری از مهارت های استفاده از این بستر یک هرج و مرج کامل را رغم بزنند. به نحوی که لازم می شود برای کنترل نظم و امنیت چند 10 هزار نیروی نظامی و انتظامی در منطقه حاضر شوند و باز هم امور سامان مطلوب را نمی یابد.
اینجاست که در کنار مفاهیمی مانند پدافندعامل و پدافندغیرعامل باید گونه ای جدید از پدافند به نام پدافند متعامل متناسب با عصر تعامل شکل بگیرد. پدافندی که در مورد تعامل آسیب دیدگان با نهادهای امدادی و تعامل نهادهای امدادی با مردم باشد و باعث هم افزایی امدادرسانی گردد نه در آن اختلال ایجاد کند.
اما متاسفانه رسانه ها به عنوان مهمترین رکن عصر ارتباطات مجازی نیز در حال عقب ماندن از الزامات آن هستند. برخلاف باور مدیران فرهنگی، کاهش تیراژ رسانه های مکتوب یا از بین رفتن انحصار رسانه های سخن پراکنی و شبکه های رادیو تلویزیونی بیش از آنکه حاصل بی اعتمادی مردم باشد حاصل تغییر زیربنایی تری است و آن ماهیت غیرتعاملی و انحصارطلب این رسانه هاست. به باور نگارنده دیر زمانی نخواهد گذشت که شبکه های ماهواره ای نیز به علت ماهیت غیرتعاملی خود جذابیت خود را از دست خواهند داد.
مردم پس از سال ها بمباران رسانه ای اینک در حال شلیک پیام های خود به فضای تبادل پیام در دنیای مجازی هستند و نوعی توازن آتش برقرار شده است که ممکن است با ماهیت پیشرونده خود در آینده نزدیک انحصار رسانه های حرفه ای را به چالش کشیده و سیاست گذاری خبری را بلاموضوع کنند.
شاهد این مدعا بازنشر مطالب پرمخاطب فضای مجازی در سانه های حرفه ای است که به بخش پرطرفدار رسانه های حرفه ای و شبکه های ماهواره ای بدل شده است و متاسفانه در رسانه های رسمی حاکمیتی به شکلی ناقص و سانسور شده کپی برداری شده است،همچنین نقش پررنگ شهروند خبرنگاران در تهیه خبر که گاهی بر خبرنگاران حرفه ای پیشی گرفته دلیل دیگری بر این مدعاست.
اگر چه برخی رسانه ها به تشکیل صفحات مجازی مبادرت کرده اند اما همچنان یک قالب غیرتعاملی بر این صفحات حکم فرماست.
رسانه ها در دنیای امروز به دلیل ممتنع شدن سانسور و فیلترینگ، دیگر نمی توانند مانند سابق بنگاه سخن پراکنی باشند. بلکه به نوعی ترمینال تعاملی تبدیل شده اند. رسانه ها باید با مردم گفت و شنود کنند و گفتگوی «مردم با مردم» و «مردم با حاکمیت» را «سامان» بدهند و کمک کنند «برآیند خرد جمعی» متبلور شده و مورد توافق قرار گیرد. رسانه های حرفه ای که در عصر «کنش های یک به چند» متولد شدند باید جایگاه خود را در عصر «برهمکنش های چند به چند» بازشناسی کنند و با قبول تغییرات عصر ارتباطات مجازی ماهیت خود را از یک «بنگاه خبررسانی» به یک «بنگاه تعامل» تغییر دهند و زایشگاهی برای برآیندخردجمعی محیط و دوره خود باشند.
این یادداشت را با این سخن معروف 'هگل' به پایان می برم. از نظر هگل همۀ افکار و احساسات یک زمان روح آن عصر را تشکیل می دهد و هر چیزی در تاریخ نتیجۀ آن است. مردان بزرگ تنها وقتی مؤثر بوده‌اند که ندانسته آلت روح زمان شده‌اند... و دانسته اند زمانه مستعد قبول چه چیزی بوده است. از این روی مردان بزرگ آفریننده نیستند بلکه قابله اند و زمانه را کمک می کنند تا آنچه را که از مدتی پیش در رحمش رشد کرده است بزاید.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر