۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۲
کد خبر: ۲۷۵۴
تحلیل «گالف نیوز» از بحران سوریه:
در روزهای اخیر و با شدت گرفتن بحث‌ها پیرامون احتمال استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه، استدلال‌هایی از سوی برخی مقامات آمریکایی درباره ضرورت مداخله در سوریه مطرح می‌شود. در این میان، یکی از دیدگاه‌ها این است که آنچه ضرورت این مداخله را بیشتر می‌کند، فرستادن پیامی از این طریق برای ایران است؛ دیدگاهی ‌که از سوی برخی تحلیلگران به چالش کشیده شده است.
در روزهای اخیر و با شدت گرفتن بحث‌ها پیرامون احتمال استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه، استدلال‌هایی از سوی برخی مقامات آمریکایی درباره ضرورت مداخله در سوریه مطرح می‌شود. در این میان، یکی از دیدگاه‌ها این است که آنچه ضرورت این مداخله را بیشتر می‌کند، فرستادن پیامی از این طریق برای ایران است؛ دیدگاهی ‌که از سوی برخی تحلیلگران به چالش کشیده شده است.

 روزنامه «گالف نیوز» امارات در مطلبی که امروز درباره بحران سوریه منتشر کرده، اشاره می‌کند که به تازگی استدلال‌های فراوانی له و علیه مداخله آمریکا در سوریه مطرح می‌شود. طرفداران مداخله مدعی هستند، روزهای اسد به شماره افتاده و در صورتی که آمریکا ب‌خواهد از نتیجه بحران در این کشور منتفع شود، باید اکنون مداخله مستقیم را در دستور کار قرار دهد.

از سوی دیگر، مخالفان چنین مداخله‌ای اشاره می‌کنند که مردم آمریکا تمایلی به وارد شدن به جنگی جدید در خاورمیانه ندارند و مهمتر از آن، آن‌ها مایل نیستند هر بحرانی در خاورمیانه را ‌‌مشکلی برای آمریکا ببینند. از سوی دیگر، این گروه با اشاره به عرصه دیپلماسی عمومی بر این باورند، بعد منفی که مداخله آمریکا در منطقه ایجاد می‌کند، بر دستاوردهای آن افزون است.

گالف نیوز در ادامه این مطلب که توسط «گوردون رابینسون»، تحلیلگر آمریکایی و استاد دانشگاه «ورمونت» به نگارش درآمده، اشاره می‌کند که به جز این موارد، استدلال‌هایی نیز برای مداخله آمریکا در سوریه مطرح می‌شود که می‌توان آن‌ها را «ابلهانه» خواند.

یکی از مهمترین این استدلال‌های ابلهانه، موردی است که هفته گذشته مطرح شد: ایالات متحده باید ‌جدی علیه دولت اسد وارد عمل شده و وی را به واسطه استفاده از سلاح شیمیایی تنبیه کند تا از این طریق ضمن فرستادن پیامی به ایران، جلوی پیشرفت برنامه هسته‌ای این کشور را بگیرد.

این استدلالی است که به شیوه‌های گوناگون از سوی تحلیلگران و سیاستمداران آمریکایی مطرح می‌شود؛ از جمله «استیو هیدمان»، تحلیلگر «مؤسسه صلح آمریکا» در گفت‌و‌گویی با نشریه «فارن پالیسی» چنین دیدگاهی را مطرح کرد.

شاید گفته شود این تنها یک تحلیلگر در یک اندیشکده است که چنین دیدگاهی را دارد، ولی در نظام آمریکا، اندیشکده‌های خصوصی نقش مهمی ‌در شکل دادن به سیاست‌ها دارند؛ بنابراین، جای تعجب ندارد که «لیندسی گراهام»، سناتور تندروی آمریکایی نیز مشابه این دیدگاه‌ها را مطرح کند.

بنا بر این گزارش، گراهام هفته گذشته در مصاحبه‌ای با شبکه تلویزیونی «سی بی‌اس» گفت: «اگر ما به این رهیافت عدم مداخله در قبال سوریه ادامه دهیم (این اقدام منفعلانه درباره سوریه و اینکه نمی‌دانیم بعداً چه کار کنیم) باید با ایران وارد جنگ شویم، زیرا از دید ایران، انفعال ما در قبال سوریه به این معناست که ما درباره برنامه هسته‌ای آن‌ها نیز جدی نیستیم. ما باید مداخله کنیم و اجماع رو به رشدی نیز در سنا وجود دارد، مبنی بر اینکه ایالات متحده باید مداخله کند».

گراهام همچنین خواستار برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز سوریه، از میان بردن دفاع هوایی این کشور و برنامه‌ای برای رساندن سلاح‌های درست به دست افراد درست شد.

اما آنچه سبب تمام این اظهارنظر‌ها و موضع‌گیری‌ها شده، گزارش هفته گذشته جامعه اطلاعاتی آمریکاست مبنی بر اینکه در سوریه از گاز اعصاب «سارین» استفاده شده است. بر این اساس و با توجه به اینکه اوباما چند ماه پیش اعلام کرده بود، استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه خط قرمز آمریکاست، منتقدان وی اکنون خواستار اقدام در این زمینه هستند.

پاسخ فوری اوباما به این مسأله، در قبال تلاش برای «خرید زمان» نمود پیدا کرد. وی در جریان دیدار با ملک عبدالله، پادشاه اردن گفت: «دانستن اینکه سلاح‌های شیمیایی در سوریه مورد استفاده قرار گرفته، به ما نمی‌گوید که این سلاح‌ها چه زمانی و چگونه مورد استفاده قرار گرفته است».

اکنون برای لحظه‌ای این موضوع را مدنظر قرار دهید که با وجود اظهارات گراهام، هنوز به هیچ وجه مشخص نیست که ایران واقعاً دارای یک برنامه ساخت سلاح هسته‌ای است! یادآوری این موضوع به ویژه از آن جهت لازم است که توجه کنیم، چگونه برای برخی در واشنگتن، همه چیز در ایران خلاصه می‌شود.

ایران و سوریه، هر دو مسائلی اساسی برای آمریکا هستند که هیچ راهکار ساده و یا دست‌کم روشنی برای آن‌ها وجود ندارد. این موضوع نیز درست است که ایران یکی از معدود متحدان باقی مانده برای اسد است که کمک‌هایی نیز در اختیار این کشور می‌گذارد.

خوب یا بد، این امر سبب می‌شود ایران در هر نتیجه‌ای که در ‌‌نهایت در سوریه حاصل می‌شود مشارکت داشته باشد و نیز به این معناست که اگر جامعه جهانی تصمیم بگیرد جهت پایان دادن به بحران سوریه کاری انجام دهد، منافع ایران نیز باید در نظر گرفته شود.

از سوی دیگر، می‌توان درباره این گمانه نیز اندیشید که احتمال دارد در ازای کاهش تحریم‌های جهانی علیه ایران، همکاری این کشور را در مورد سوریه جلب ‌و یا دست‌کم از مخالفت‌های این کشور جلوگیری کرد. این گونه توافقات محتمل، به شدت از سوی غرب نادیده گرفته شده است.
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر