۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۹:۳۶
کد خبر: ۲۰۱۰۶
کارشناس ‌آمریکایی مطرح کرد
مهم‌ترین مثال دخالت‌های آمریکا در ایران، اتفاقات سال 2009 میلادی بود؛ زمانی که موقوفه ملی دموکراسی از طریق تأمین بودجه سازمان‌های مختلف تلاش داشت تا نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری ایران را تغییر دهد.
 آمریکا از ابزارهای مختلفی برای پیاده کردن سیاست «تغییر رژیم» خود در کشورهای هدف استفاده می‌کند، اما بهترین فرصت برای واشنگتن، زمانی است که انتخاباتی مهم در یک کشور برگزار می‌شود. مطالعه‌ای ساده درباره یکی از مهم‌ترین روش‌های براندازی آمریکایی‌ها که اکنون به «انقلاب رنگی» مشهور شده است، نشان می‌دهد که اغلب این انقلاب‌های ساختگی با اعتراض به نتایج یکی انتخابات کلید خورده‌اند. این دقیقاً همان کاری بود که آمریکایی‌ها تلاش کردند پس از انتخابات سال 88 در ایران نیز از طریق سازمان‌های غیردولتی و با فریب برخی عناصر داخلی، انجام دهند (برای کسب اطلاعات بیش‌تر درباره دخالت‌های موقوفه ملی دموکراسی در انتخابات سال 1388 ایران، این فیلم را ببینید). این تلاش‌های آمریکا برای نفوذ در داخل ایران اگرچه تا کنون موفقیت‌آمیز نبوده است، اما می‌تواند تأثیر «موریانه‌ای» داشته باشد که باید نسبت به آن هوشیار بود.

خبرنگار در خصوص روش‌های نفوذ آمریکایی‌ها در کشورهای هدف هم‌زمان با انتخابات‌های مهم، اقدامات کاخ سفید به طور خاص درباره ایران، و راه‌های مقابله با این نفوذ با «کالین کاول» نویسنده کتاب «صادرات دموکراسیِ «ساخت آمریکا»: موقوفه ملی دموکراسی و سیاست خارجی آمریکا» گفت‌وگو کرده است. متن مصاحبه  با این استاد علوم سیاسی دانشگاه ویرجینیای غربی و کارشناس مسائل بین‌الملل به شرح زیر است.

سؤال: لطفاً درباره انتخابات در کشورهای مختلف جهان و نقش سازمان‌های آمریکایی مانند موقوفه ملی دموکراسی در تحریف این انتخابات‌ها و پیش‌برد سیاست «تغییر رژیم» واشنگتن توضیح بدهید.

موقوفه ملی دموکراسی در دوران ریاست‌جمهوری رونالد ریگان تأسیس شد و هدف اصلی‌اش هم آن بود که آن‌چه سیا قبلاً مخفیانه انجام می‌داد، به صورت علنی انجام دهد. از جمله این کارها سرنگون کردن دولت‌ها، دست‌کاری در آن‌ها به وسیله دخالت در انتخابات، ترورهای برنامه‌ریزی شده، و کمک مالی به گروه‌های مخالف در کشورهای هدف به منظور تأمین منافع آمریکا و حفظ هژمونی این کشور در مناطق خاص مانند خاورمیانه بود. البته سیا هنوز هم عملیات‌های مخفی انجام می‌دهد، اما حجم آن‌ها کم‌تر شده و بخشی از آن‌ها را موقوفه ملی دموکراسی علناً به عهده گرفته است.

این سازمان‌ها در طول زمان گسترش پیدا کرده و شمارشان نیز بیش‌تر شده است. کنگره مستقیماً بودجه در اختیار موقوفه ملی دموکراسی می‌گذارد و این موقوفه بودجه دریافتی را میان سازمان‌های غیردولتی مختلف تقسیم می‌کند. به عنوان مثال، ایران تعداد زیادی سازمان غیردولتی مانند «بنیاد عبدالرحمن برومند» و «بنیاد سیامک پورزند» دارد که بودجه آن‌ها را موقوفه ملی دموکراسی می‌دهد. بودجه‌ای که موقوفه ملی دموکراسی در سال 2014 به صورت آشکار به سازمان‌های غیردولتی در ایران داد، دست‌کم یک میلیون و 42 هزار دلار بود.

آن‌چه موقوفه ملی دموکراسی انجام می‌دهد استفاده از نام‌های زیبا برای توجیه عملیات‌های خودش است، مثلاً 230 هزار دلار بودجه برای «گسترش مسئولیت‌پذیری و نظارت بر روندهای سیاسی» با هدف ادعایی «کمک به ایرانی‌ها برای درک و نفوذ قوی‌تر در بهبود کیفیت حکومت در کشورشان در سطوح مختلف.»

با این حال، همان‌طور که در گذشته هم دیده‌ایم آمریکا تاریخی طولانی در دخالت در امور داخلی ایران دارد که شاید برجسته‌ترین آن کودتای سال 1953 علیه دولت مصدق باشد. مهم‌ترین مثال این دخالت‌ها در گذشته نزدیک هم اتفاقات سال 2009 میلادی موسوم به «جنبش سبز» بود که موقوفه ملی دموکراسی از طریق این جنبش و تأمین بودجه چندین و چند سازمان مختلف، تلاش داشت تا نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری آن سال را تغییر دهد.

سؤال: آیا آمریکایی‌ها برای حمایت از یک حزب خاص در انتخابات‌های ایران برنامه‌ریزی هم می‌کنند؟

باید این را بدانید که آمریکا یک نظام یک‌پارچه ندارد. درون وزارت خارجه و کنگره آمریکا گروه‌های مختلفی وجود دارد، بنابراین یک برنامه در دستور کار دولت آمریکا نیست. البته یک خط سیاستی مشترک درباره ایران وجود دارد و آن این‌که باید تلاش شود نظام جمهوری اسلامی این کشور سرنگون شود، چون این نظام توانسته تسلط خود را بر همه منابع طبیعی، مردم و آینده خود حفظ کند و از آمریکا مستقل باشد.

پیشرفت‌های ایران در سال‌های گذشته همواره مانعی بر سر راه امپریالیسم و سلطه‌طلبی آمریکایی‌ها بوده است. «جان مک‌کین» و «لیندسی گراهام» امپریالیست‌های مشهوری هستند و خودشان هم بارها اعلام کرده‌اند که خواهان تغییر دولت ایران هستند؛ در عین حال از عربستان سعودی که غیردموکراتیک‌ترین کشور دنیاست حمایت می‌کنند و هر جا فرصتی پیدا کنند، از نقض حقوق بشر دفاع خواهند کرد.

سؤال: گفتید جناح‌های مختلفی درون دولت و کنگره آمریکا وجود دارد. آیا این جناح‌ها ابزارهای خاص خود را برای پی‌گیری سیاست براندازی در ایران و کشورهای دیگر دارند؟

بله. در ظاهر، دولت آمریکا یک صدای واحد دارد، اما با توجه به اندازه دولت آمریکا و میزان پولی که به حساب ارتش این کشور ریخته می‌شود، افرادی مانند مک‌کین و گراهام نفوذ زیادی در گروه‌های مختلف در جامعه اطلاعاتی آمریکا دارند و حتی شخص اوباما هم تحت فشار آن‌هاست و کارهایی را انجام می‌دهد که اگر این فشار وجود نداشت، شاید دست به آن‌ها نمی‌زد. این افراد دسترسی به قدرت و منابع مالی کافی دارند تا اقداماتی را در جهت براندازی در ایران مدیریت کنند، و مثال آن را می‌توانید در ترور دانشمندان هسته‌ای ایران به دست اسرائیلی‌ها ببینید.

سؤال: فکر می‌کنید آمریکا چه اندازه توانسته در ایران نفوذ کند و ایران در مقابله با این نفوذ چه اندازه موفق بوده است؟

آمریکایی‌ها امکانات و توان تغییر رژیم در بسیاری از کشورها را دارند. این سیاست‌های‌شان در مقابل دولت‌های ضعیف‌تر هم موفق بوده است، اما در مقابل دولت‌های قدرتمندی مانند ایران، همان‌طور که اتفاقات سال 2009 نشان داد، آمریکایی‌ها نتوانسته‌اند کاری از پیش ببرند. دولت و مردم ایران آن سال می‌دانستند که دست‌های خارجی در کار است و بنابراین توانستند نقشه‌های آمریکا را برای دخالت در انتخابات کشورشان ناکام بگذارند.

همه دولت‌های دیگر هم باید مانند دولت ایران نسبت به اقدامات آمریکا هوشیار باشند و بدانند که آمریکایی‌ها سابقه‌ای طولانی از دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر دارند و هیچ احترامی برای قوانین بین‌المللی یا حق حاکمیت و استقلال کشورها قائل نیستند. خود دولت‌ها هستند که باید با تلاش‌های آمریکا برای نفوذ در کشورهای‌شان، از جمله در زمان انتخابات‌های مهم، مقابله کنند.

سؤال: به نظر شما اقداماتی مانند برخورد قاطع نیروی دریایی ایران با قایق‌های آمریکایی که وارد آب‌های جمهوری اسلامی شده بودند، چه تأثیری در این مقابله با نفوذ آمریکا می‌تواند داشته باشد؟

این هم یکی از ابعاد مسئله می‌تواند باشد. به نظر من دستگیری سربازان آمریکایی نشان داد که نیروهای نظامی ایران بسیار هوشیار، ناظر بر اوضاع، و مصمم به دفاع از مرزهای کشورشان هستند؛ البته افرادی در آمریکا بودند که به اوباما انتقاد کردند و معتقد بودند آمریکا باید به خاطر این اتفاق و این‌که سربازان آمریکایی مجبور شده‌اند دست‌های‌شان را پشت سرشان بگذارند و روی زمین زانو بزنند، از ایرانی‌ها انتقام بگیرد اما واقعیت این است که هر کس وارد آب‌های سرزمینی یک کشور دیگر شود، باید پیامدهای آن را هم بپذیرد.

نکته دیگر این بود که ایران نشان داد با بسیاری از کشورهای دیگر فرق دارد. بیش از 200 کشور در دنیا داریم، اما از این تعداد، کشورهای زیادی نیستند که می‌توانند از تمامیت ارضی و سرزمینی خود دفاع کنند. با این حال، ایران نشان داد آن‌قدر قدرت دارد که از استقلال و تمامیت ارضی خود حتی در مقابل آمریکایی‌ها دفاع کند. به نظرم مهم‌ترین پیامی که این اتفاق برای دنیا داشت، همین بود.

سؤال: فکر می‌کنید ایرانی‌ها این قدرت دفاع از تمامیت ارضی را از چه راهی پیدا کرده‌اند؟

شاید اولین دلیل برخورداری ایران از این قدرت، این باشد که آن‌ها از تاریخ درس گرفته‌اند. یاد گرفته‌اند که آمریکا یک ابرقدرت امپریالیست است و همواره تلاش می‌کند تا مانند آن‌چه در سال 1953 انجام داد، در ایران دخالت کند و اگر بتواند، نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کند. «سون تسی» فرمانده نظامی مشهور چینی در رساله خود یعنی «هنر رزم» می‌نویسد: «دشمن خود را بشناس» و ایران هم به خوبی توانسته دشمن خودش را بشناسد و به همین خاطر می‌تواند با آن مبارزه کند و پیروز شود.


منبع: مشرق
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر