۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۷:۲۳
کد خبر: ۲۰۰۴۲
پادشاهی عربستان احساس می کند به شدت تحت محاصره ایران قرار گرفته و به همین دلیل باید از خود دفاع کند.
به گزارش السفیر، عربستان این روزها همان عربستان همیشگی نیست. جنگ های سرد را برنمی تابد. نبردهای پنهان برایش مفید نیست. تکیه بر بازوهای دیگران برایش کافی نیست. این یک مرحله جدید است. مرحله ای که عربستان احساس می کند با خطراتی واقعی مواجه شده است. احساس می کند با دشمنان ریز و درشتی محاصره شده و در این میان بزرگ ترین دشمنش ایران است. دشمن کوچک تر عربستان ترس از داخل است. خلاصه اینکه پادشاهی عربستان وضعیت خوبی ندارد. محاسبه عملکرد گذشته اش نشان می دهد که این کشور عقب گردی ملموس و جنگ هایی شکست خورده داشته است.


آن چیزی را که در عرصه های سیاسی و دیپلماتیک از دست داد اکنون می خواهد از طریق قدرت بدست آورد. هرکس فکر می کند عربستان را از کاغذ ساخته اند یا یک گنجه پول یا چند چاه نفت است باید در این محاسبات تجدیدنظر کند. پادشاهی عربستان احساس می کند به شدت تحت محاصره قرار گرفته و به همین دلیل باید از خود دفاع کند. باید هرجا لازم بود وارد جنگ شود. رسانه ها با عربستان همراهی نمی کنند. بعد از موج آوارگان، رسانه های غربی به خود جسارت داده و عربستان را مسوول عملکرد «جهادی» ها در سوریه معرفی نمودند. برخی حتی اشاره کردند که این کشور در آموزش، تسلیح و سرمایه گذاری بر روی این گروه ها دست دارد. حتی توماس فریدمن علیه عربستان مقاله نوشت و داعش را فرزند ایده ئولوژیک عربستان دانست هرچند این تشکیلات اخیرا علیه خود عربستان هم عمل کرده باشد.

با این حال عربستان هرگز ضعیف نیست. زرادخانه جدیدترین سلاح هاست. زرادخانه ای که از تقاضاهای بیشتر هرگز دست بر نمی دارد. طی هشت ماه گذشته بیش از ۲۴ میلیارد دلار سلاح از آمریکا خریده است. هیچ کس نیز ممانعتی ندارد حتی بسیاری عربستان را به ادامه این کار تشویق می کنند. برای همین عربستان تصمیم گرفت خودش به تنهایی وارد جنگ یمن شود. بعد اعراب را هم درکنارش بسیج کرد. تعدادی با عمل و بسیاری با حرف از عربستان پشتیبانی کردند اما تنها گزینه عربستان این است که : بدون ریاض صلحی در منطقه نخواهد بود. اگر ایران به مرزهای خودش بازنگردد هیچ صلحی نخواهد بود و این یعنی خالی کردن میدان برای عربستان. عربستانی که حاضر به تقسیم قدرت با قطر و ترکیه نیز نیست . چیزهایی از قبیل رویا و کابوس تصمیم سازان را در پادشاهی عربستان در چنگ خود گرفته است.

پا به پای این تحولات عربستان در داخل نیز سعی می کند قدرت را یک پارچه سازد. از این رو انتظار می رود سلمان قدرت بیشتر ی را بدست آورد. به اعتقاد برخی، پیروزی های در خارج زمینه ای است برای تصفیه کردن «دشمنان» در داخل. مشکل عربستان تنها در خاندان حاکم نیست بلکه در آن چیزی است که خانواده حاکم گرد آورده است. خسارت هایی در چند جبهه. از این رو به نظر دولتی سست بنیان می آید. دولتی بدون چشم اندازی برای آینده. آنهم در جهانی در حال تغییر. یا در منطقه ای که دایم در آشوب است و هیچ چشم اندازی برای آرامش در آن دیده نمی شود.

پادشاهی عربستان به رغم قدرت و نفوذ و حمایت هایی که دارد در چند جبهه زیان دیده است. با این حال به طور عجیبی خوش شانس بوده است. کشورهای غربی همچنان بر روی آن اجماع دارند. اسراییل هم در این میان چانه زنی می کند. غرب چشم بر روی همه ماجراجویی های عربستان بسته و این کشور را «بخشنده و مهربان» می داند زیرا پول دارد و نفت. با این حال عربستان درچند جبهه ضرر کرده است. از این رو «عقلانیت سیاسی» حکم می کند که ایران را دشمن اصلی خود قرار دهد. اسراییل دیگر آن دشمن اصلی نیست. ایران دشمن نهایی عربستان است. کشوری که عربستان می تواند اعراب را علیه آن بسیج کند. نظام های عربی، اهل سنت دولتی، جهادی های سلفی و دولت های غربی که همچنان هوشیار و حسابگرند .

ایران بعد از توافق هسته ای باید ضوابط بین المللی را رعایت کند تا بتواند در درون خانواده بین المللی جایگاهی داشته باشد و از احترام مناسب برخوردار گردد. اعتمادسازی ایران نتیجه داده است. سیل سرمایه ها سرازیر شده است. گویی تهران پایتخت نجات دهنده اقتصاد بحران زده اروپا و جهان سرمایه داری غرب شده است .

عربستان بازی در پرونده هسته ای ایران را از دست داد. ایران به یک دولت بزرگ منطقه ای تبدیل شد. آنچه موجب نگرانی ریاض شده اینکه تهران در مرکز «شیطان بزرگ» با لابی های سعودی رقابت کند. عربستان همچنین عراق را از دست داده است. کشوری که میراث آمریکا برای ایران شد. عربستان خسارت های خود در عراق را نتوانست با تحریک «جهادی ها» در سوریه جبران کند. سوریه متحد ایران و روسیه است. آمریکا مجبور شد مذاکرات ژنو را طوری پیشنهاد دهد که باب میل عربستان نبود. عربستان ناکام ماند. این کشور در یمن نیز دستاوردی نداشت. فقط توانست همسایه اش را ویران کند. توفان صحرای عربستان جز ویرانی دستاوردی نداشت. عربستان تنها توانست جریان بهار عربی را در بحرین سد کند یا در مصر از اخوان المسلمین انتقام بگیرد.

ایران بزرگ ترین دشمن عربستان است اما جهان تغییر کرده است. نشانه های بی حوصلگی غرب از عربستان دیده می شود. رسانه ها در غرب علیه این کشور می نویسند. بخصوص بعد از حملات داعش در پاریس و تهدید کردن همه کشورهای غربی. انگشت اتهام ها به طرف ریاض دراز شد. بعضی از سیاستمداران غربی به زبان در آمده و گفتند: «ما نمی خواهیم برده ثروت سعودی ها باشیم». آنها با احتیاط نسبت به آینده عربستان برخورد می کنند. می ترسند دولت این کشور سقوط کند و همان تجربه ای تکرار شود که در سایر کشورهای عرب دیدیم. دیگر غرب به عربستان اعتمادی ندارد. آنها می گویند جنگ با داعش تنها زمانی اثر بخش خواهد بود که منابع مالی و فکری آن در وهابیت و عربستان خشکانده شود.

ایران با نگرانی های عربستان به صورتی راحت برخورد می کند. راهها به سوی تهران باز است. برای ایران در منطقه حساب های جدیدی باز می شود. عربستان هیچ راهی برای خود نمی داند جز اینکه هرطور شده از خود حراست کند. عربستان می خواهد ایران شیعه فقط در چارچوب مرزهایش بماند نه اینکه به عراق، سوریه، یمن و لبنان نیز کشیده شود. توازن قدرت بین ایران و عربستان به طرز عجیبی در حال تغییر است. اولی روز به روز بر اندوخته هایش می افزاید و دومی در حال کاستن از اندوخته هایش است. عربستان باید دشمن خود را عوض کند چون ایران ممکن است یک دشمن برتر باشد اما هرگز دشمنی ضعیف و توخالی نیست.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر