۱۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۱
کد خبر: ۱۸۳۲۶
دشمنی عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران با فاجعه منا به اوج خود رسیده و مقامات این كشور به جای واقع بینی و پاسخگویی به فاجعه مدیریتی خود در منا همچنان به دشمنی خود اسرار دارند. همه اینها در حالی است كه رابطه خصمانه عربستان سعودی با كشورمان دارای سابقه طولانی بوده و از زمان شكل گیری این كشور در چند ده سال اخیر ادامه داشته است.
 دشمنی عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران با فاجعه منا به اوج خود رسیده و مقامات این كشور به جای واقع بینی و پاسخگویی به فاجعه مدیریتی خود در منا همچنان به دشمنی خود اسرار دارند. همه اینها در حالی است كه رابطه خصمانه عربستان سعودی با كشورمان دارای سابقه طولانی بوده و از زمان شكل گیری این كشور در چند ده سال اخیر ادامه داشته است. لذا اگر رفتار خصمانه این كشور در رابطه با حجاج ایرانی و منازعه بر سر جزایر ایرانی را از نمونه تاریخی دشمنی این كشور قلمداد كنیم، با پیروزی انقلاب اسلامی این دشمنی شدت یافته و از نبرد نیابتی تا تهدید به جنگ پیش رفته است.

حمایت از حكومت صدام حسین در جریان جنگ تحمیلی، تلاش برای تضعیف منافع ایران در عراق، سوریه، لبنان و... از جمله اقداماتی است كه عربستان در رقابت با ایران در دستور كار قرار داد. با این حال تمام هزینه های این كشور برای مستحكم كردن جایگاه خود در منطقه از جمله در عراق با هدف استقرار یك حكومت نزدیك به خاندان آل سعود، در سوریه به منظور دور كردن این كشور از ایران، ممانعت از قدرت گرفتن حزب الله در لبنان و... هیچگاه، حتی با حمایت علنی از داعش، اهداف مورد نظر آنها را تامین نكرده است. در این راستا بررسی تاریخ دشمنی عربستان با جمهوری اسلامی ایران بسیار اهمیت دارد:


تلاش برای تغییر نام خلیج فارس

یكی از قدیمی ترین نمونه دشمنی عربستان سعودی در رابطه با ایران ورود این رژیم به بازی انگلیسی ها برای تغییر نام واقعی خلیج فارس است. این بازی كه با طراحی انگلیسی ها در دستور كار كشور­های عرب خلیج فارس قرار گرفته، درفاصله سالهای 1900 میلادی ابتدا توسط مطبوعات و رسانه های عربی تبلیغ شد و در اوایل دهه 1970م به اوج خود رسید.  این در حالی است كه امروز این توطئه عملی و علنی تر شده و بسیاری از این كشور ها از جمله عربستان سعودی از واژه جعلی خلیج عربی به جای نام تاریخی خلیخ فارس استفاده می كنند. لازم به ذكر است كه همه تلاش كشور های عرب خلیج فارس و تاریخ سازی­های جعلی آنها در راستای اهداف بلند مدتی مانند منازعات و اختلافات قومی قرار داشته و با توطئه مستقیم انگلستان در جریان است. در اثبات این ادعا همین بس كه در تمام دوره طرح توطئه سفارت انگلستان در كشور های عرب منطقه موضع متناقضی داشته و به این اختلاف دامن زده و همه اعتراضات ایران و ایران دوستان حاصلی در بر نداشته است.


نقش عربستان در جدایی بحرین از ایران

یكی دیگر از موارد اختلاف بین ایران و عربستان كه دارای ریشه های تاریخی بوده و به ابتدای تاسیس این رژیم مربوط است دخالت های عربستان سعودی در بحرین شیعه نشین آخرین بخش جدا شده از ایران است. بحرینی كه تا 1336 جزئی از خاك ایران بود و با دخالت های استعماری انگلستان و بازی سازی آنها از كشورمان جدا شد. در مرور تاریخی این حادثه  واقعیت این بود كه دولت ایران از ابتدای دوره قاجار به دلیل حضور استعمارگران نفوذی در بحرین نداشت و این منطقه تحت نفوذ انگلستان قرار داشت، اما دولت ایران در طی این سالها حاكمیت اسمی خود بر جزایر بحرین را اعلام می كرد. در این راستا در سال 1336ه.ش مجلس شورای ملی، طرح الحاق بحرین به كشور(به عنوان استان چهاردم را) تصویب كرد و ایران بر حاكمیت خود بر این جزیره تاكید كرد.

در همان زمان دولت عربستان تلاش خود برای جدایی بحرین از ایران را با تاسیس اتحادیه­ای كه بحرین به عنوان كشوری مستقل نیز در آن عضو خواهد بود ادامه داد. تنها چند ماه بعد از این تلاش های مخفیانه عربستان، دولت عربستان با حاكم بحرین موافقت­نامه­ای را در مورد اكتشاف و بهره­برداری از منابع نفت خلیج فارس امضاء كرد. وزیر امورخارجه ایران نسبت به این موضوع اعتراض كرد و آن را تجاوز به حقوق ایران و غیر معتبر خواند؛ ولی هیچ­گاه این اعتراضات و شعارها به قطع رابطه با عربستان منجر نشد.

همچنین در سال 1347ه.ش پادشاه عربستان از امیر بحرین به عنوان رئیس یك كشور استقبال كرد. در مقابل سلسله اقدامات عربستان سعودی و سایر كشور های اقدامات نمایشی زیادی صورت گرفت كه هیچ كدام راه به جایی نبرد و در نهایت دولت ایران پس از مدتی به خاطر ترس از آمریكا و انگلیس و یا آماده­كردن كشورهای عرب از جمله عربستان برای پذیرش معامله بحرین با جزایر سه گانه تنب كوچك و تنب بزرگ و ابوموسی[1] ادعای خود راجع به مالكیت بحرین را مسكوت گذاشت و باید یك نظر سنجی ساختگی بحرین از ایران جدا شد.


دشمنی عربستان در رابطه با  جزایر سه گانه

دخالت ­ها و زیاده خواهی های عربستان در رابطه با جزایر سه گانه ایرانی تنب كوچك و تنب بزرگ و ابوموسی علاوه براینكه از ابتدای تاسیس این رژیم ادامه داشته اما با مسئله بحرین ارتباط ویژه دارد. بدین صورت كه در دوران پهلوی با مصالحه دولت ایران و با بازی استعماری انگلستان، بحرین تنها به بهانه واگذاری كامل جزایر سه گانه ایرانی به كشورمان از جغرافیای كشورمان جدا شد. با این حال ادعاهای واهی كشور های عرب منطقه به خصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ادامه داشته و هر سالها به شدت آن افزوده می شود.

عربستان سعودی در حالی كه هر ساله از ادعاهای واهی امارات در عربی بودن این جرایر حمایت می كند، در تمام سال‌های پس از امضای توافقنامه سال ۱۹۷۱ و حتی تا سال ۱۹۹۲هیچ‌گونه اعتراضی به وضع موجود جزایر نداشت و تنها در این سال بود كه از سوی عربستان سعودی، امارات و  مصر ادعاهای جدیدی درباره این جزایر مطرح شد. آنها ادعا كردند كه اقدام ایران در ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ در پس گرفتن جزایر تنب و ابوموسی از انگلیس اقدامی ناگهانی بوده و جنبه توسعه طلبانه‌داشته است و آنان از پیش چگونگی مذاكرات ۱۹۷۱ ایران و انگلیس در زمینه تجدید حاكمیت ایران بر جزایر یاد شده آگاهی نداشته‌اند. بدین ترتیب ادعاهای واهی امارات كه با حمایت های حكام عرب نیز همراه بود، كلید خورد و هر ساله تكرار می شود.


دشمنی تمام عیار عربستان با جمهوری اسلامی ایران

با پیروزی انقلاب اسلامی و اشاعه گفتمان­هایی همچون: تلاش در جهت برقراری حكومت جهانی اسلام، نفی سلطه پذیری و سلطه جویی، حمایت از مستضعفین و نهضت آزادی بخش و تبلیغ اسلام و دعوت آن به ویژه مذهب شیعه اولین عكس العمل ها از درون حاكمیت دولت های اقتدارگرا علیه این گفتمان آغاز شد و دولت عربستان سعودی نیز در ابن گروه قرار داشت.

تبلیغات اعراب به ویژه محافظ كاران مسلمانان طرفدار عربستان سعودی در مورد شیعی بودن انقلاب ایران و نیز اخبار مربوط به عدم رعایت حقوق بشر در ایران تأثیر مهمی بر افكار عملی جهان عرب گذاشت. اصولا محافظه كاران اسلامی و طرفداران اسلام سعودی تبلیغات گسترده ای برای جلوگیری از نفوذ انقلاب اسلامی در میان اكثریت اعراب سنی به عمل آوردند و بزرگترین حربه آنها شیعی بودن انقلاب اسلامی بود. اصولا مخالفان انقلاب اسلامی و به ویژه اسلام گرایان محافظه كار طرفدار عربستان سعودی از هر حادثه و تحولی در داخل عربستان و صحنه بین المللی برای بی اعتبار ساختن انقلاب نزد توده های مسلمان استفاده كردند. اصولا عربستان دارای مواضع سنتی حفظ وضع موجود با انقلاب اسلامی ایران كه تجدیدنظر طلب در وضع موجود بود نمی توانست سرسازش داشته باشد.

پس از انقلاب زمانی كه كشورهای محافظه‌كار و ارتجاعی عرب به رهبری عربستان و اردن قصد داشتند تا با برپایی كنفرانس ها، نشست­ها و تبلیغات گسترده حمایت اعراب در مبارزه با جمهوری اسلامی ایران را جلب كرده و جبهه واحدی را بر علیه كشورمان شكل دهند. عربستان با كنفرانس عمان در تلاش بود حمایت اعراب در جنگ علیه ایران را جلب كرده و آنها را علیه ایران بسیج كند، اقدامی كه با مخالفت سوریه به عنوان رهبر كشورهای جبهه پایداری عربی مواجه شد.


مبارزه با آرمان های انقلاب اسلامی

تلاش گسترده در جهت تبلیغ وهابیت و تربیت طلاب وهابی و اعزام آنها به كشورهای اسلامی، موضوعی است كه علما و روحانیان حاكم بر عربستان همگی در رابطه با تبلیغ و رواج وهابیت در داخل و خارج از كشور خود توافق دارند. رژیم آل سعود هم به واسطه درآمدهای نفت و درآمدهای ناشی از حج، پول های هنگفتی را در رابطه با رواج ایدئولوژی وهابیت كه چهره ای محافظه كارانه از اسلام ارائه می‌نماید، هزینه كرده است. علما و روحانیان عربستان با ایده تلطیف پدیده های رادیكال سعی كرده اند با استفاده از اشاعه وهابیت به خنثی سازی اسلام ناب (محمدی) كه توسط جمهوری اسلامی ایران ترویج می شود، بپردازند و در این راه نیز از حمایت دولت عربستان و غرب برخوردار بوده اند.

در دهه‌ی نخست پیروزی انقلاب اسلامی، جریان هایی الهام گرفته از انقلاب اسلامی در كشورهایی نظیر الجزایر، مصر، پاكستان، اردن، بحرین، عراق، لبنان، عربستان و تركیه و دیگر كشورها بوجود آمد كه هر یك تاثیرات سیاسی قابل توجهی در نظام های حاكم به این كشورها داشتند؛ هم اینك نیز این جریانات به صورت احزاب و تشكل های سیاسی فعال هستند. از نظر منطقه ای ایران با رقبایی مثل تركیه، عربستان و مصر مواجه است. در میان این كشورها تركیه به لحاظ مجموعه توانمندی اقتصادی از موقعیت بهتری در مقایسه با دیگر بازیگران منطقه‌ای برخوردار است.

اما عربستان به دلیل ساختار خاص اجتماعی و فرهنگی خود از دیگر كشورهای خاورمیانه و حتی كشورهای همسایه آن در حوزه جنوبی خلیج فارس متمایز است. ساختارهای خاص قبیله ای و عشیره ای كه به پدید آمدن فرهنگی خاص منتهی شده است، همراه با آموزه های عمیقا سنتی و مذهبی و نیز سیطره افكار و ایده های سلفی در قالب (وهابیت)، به جامعه عربستان تركیب منحصر به فردی بخشیده است.


همكاری با آمریكا در حمله به طبس

در پی ناكامی دولت ایالات متحده آمریكا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگان‌های آمریكایی در تهران كه در ماجرای تسخیر سفارت آمریكا بازداشت شده بودند، جیمی كارتر رئیس جمهور ایالات متحده آمریكا دستور انجام عملیات آزادسازی گروگانهای آمریكایی را صادر كرد. عملیات نظامی طبس كه نام عملیاتی آن در ارتش آمریكا عملیات پنجه عقاب [2]بود، توسط نیروی دلتا با هدف آزادسازی آمریكایی‌های گروگان گرفته‌شده توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، در تهران بود.

سربازان آمریكایی برای این تجاوز، متشكل از افراد تعلیم یافته نیروی زمینی و چتربازان نیروی دریایی بودند كه از بین اعضای نخبه یك گروه داوطلب انتخاب شدند. این گروه تحت نظارت سرهنگ ”چارلزبك ویث" كه در جنگ ویتنام از شهرت ویژه ای برخوردار شده بود، آموزش دیدند... این تیم نجات، كمی پیش از آغاز عملیات در ایران، ظاهراً به عنوان شركت در یك مانور نظامی مشترك میان مصر، آمریكا و عربستان سعودی، عازم مصر شدند و در پنجم اردیبهشت ماه شش هواپیمای باری غول پیكر ”هرلوكس سی-130"، با 90 نفر كماندو و 90 نفر خدمه هواپیما، مصر را به سوی باند فرودگاهی در دشت كویر ایران ترك كردند... هواپیماهای سی-130 می بایست با هشت هلی كوپتر”سیكورسكی.آر.اچ.53" نیروی دریایی آمریكا كه به اسب دریایی معروف بودند، و از ناو هواپیمابر ”نیمیتز" واقع در دریای عمان پرواز كرده بودند، ملاقات می كردند.

برژینسكی بعدها در توضیح گوشه‌هایی از ابعاد این توطئه، به همكاری مصر و چند كشور دیگر اشاره كرده و می‌گوید: «در انجام این عملیات ما از همكاری صمیمانه یك كشور دوست و همكاری غیرمستقیم چند كشور دیگر منطقه كه از چگونگی این عملیات و هدف آن اطلاع نداشتند، برخوردار شدیم. ”سادات" همان طور كه انتظار داشتیم بی دریغ امكانات خود را در اختیار ما گذاشت. چند كشور دیگر هم در تدارك این عملیات در داخل ایران با ما همكاری كردند.» برژینسكی نام سایر كشورهایی كه در این طرح همكاری كرده بودند را نمی‌گوید اما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با توجه به برخی مداركی كه پس از بمباران هلی كوپترها سالم مانده بودند می‌گویند: «این كشورها عبارت بودند از عربستان سعودی، تركیه، عمان و پاكستان.» یعنی رژیم های وابسته ای كه امیدوار بودند هر چه زودتر از شر خطری كه انقلاب اسلامی برای آنها به وجود آورده بود، خلاص شوند. [3]


بی احترامی تاریخی به حجاج ایرانی  

××××بی احترامی به زائران ایرانی و قتل زائر ایرانی در سال 1322

در سال 1320ه.ش دولت ایران رفتن به حج را برای ایرانیان ممنوع اعلام كرده بود، با این وجود برخی از مردم پنهانی در حج حضور داشتند. در سال 1322ه.ش ماجرایی روی داد كه منجر به قطع رابطه سیاسی بین دو كشور ایران و عربستان شد و آن قتل یكی از حجاج ایرانی به نام ابوطالب یزدی (از اهالی اردكان یزد) در ملاعام بود. این زائر كه به علت بدی مزاج در كعبه دچار استفراغ شده بود، به دست شرطه های امر به معروف عربستان دستگیر شد و در نهایت به جرم ملوث (آلوده) كردن خانه خدا و بدون توجه به دفاعیات و سخنانش به شكلی كاملاً بدوی و غیر انسانی سر بریده شد.

در پاسخ به اعتراض وزارت خارجه ایران، وزارت امور خارجه عربستان با استناد به كمك­های این دولت به برخی ایرانیان در بین راه و همچنین قانونی­خواندن حكم دادگاه این كشور، مدعی شد «اگر تفضل خداوندی و اقدامات احتیاط­كارانه دولت عربی سعودی نبود، عده زیادی از حجاج ایرانی در نتیجه رفتار خجالت­آوری كه در خانه خدا می­كنند، به قتل می­رسیدند!!!.» همچنین وزارت خارجه عمل زایر ایرانی را محاربه با خدا و پیغمبر (ص) و فساد در زمین شمرد و با استناد به آیه­ای از قرآن، حكم قتل وی را مشروع شمرد. [4]

××××كشتار حجاج ایرانی در سال1366

حجاج ایرانی بعد از انقلاب به دلیل داشتن شور انقلابی، در عربستان معمولا راهپیمایی اعتراضی (علاوه بر مراسم مذهبی) برگزار می كردند كه حجاج غیرایرانی نیز بعضا در این مراسم شركت می كردند. ترس سعودی ها در حدی بود كه صحبت كردن با ایرانی ها را نوعی جرم می دانستند و مكافاتش زندان بود . اما ماجرای حج سال 1366 بسیار متفاوت و خونین بود؛ چرا كه در جریان حج این سال ماموران امنیتی عربستان سعودی با  كشتار 400 حاجی ایرانی و غیرایرانی (9مرداد 1366) فاجعه بی سابقه ای را رقم زدند. در این مقطع ضدیت ایران و عربستان به نهایت خود می رسد و امام خمینی (ره) عربستان را مظهر اسلام آمریكایی و اسلام درباری معرفی می نماید و شدیدترین حملات تبلیغاتی ایران متوجه عربستان می گردد و حتی سفارتخانه عربستان در ایران مورد حمله عده ای كه بیشتر دانشجو بودند قرار می گیرد.

این حادثه بزرگترین ضربه را به روابط دو كشور وارد نمود. امام خمینی (ره) در آن زمان اعلام فرمودند كه حتی اگر از جنایات صدام بگذریم جنایت آل سعود در این حادثه غیرقابل بخشش است. پس از حادثه قتل عام 1366 رژیم سعودی با سهمیه بندی برای حجاج ایرانی و ممنوعیت راهپیمایی برائت حجاج، عملا از انجام حج حجاج ایرانی جلوگیری می كرد.


حمایت مالی و اطلاعاتی عربستان از صدام حسین  

قبل از انقلاب اسلامی هنوز عربستان به این ثروت نرسیده بود و در مقابل ایران بسیار محتاط بود، اما حمله صدام به ایران، این فرصت را به آنها داد تا عرض اندام كنند؛ كاملا مشخص بود كه خود صدام بدون حمایت عربستان و دیگر كشور های عربی از پس این تجاوز بزرگ كه در آخر هم به شكست انجامید برنمی‌آمد. همه اینها در حالی بود كه كشورمان از كمك های مالی و تسلیحاتی عربستان سعودی به عراق در جریان وقوع جنگ تحمیلی آن كشور علیه عراق در فاصله سال های 88-1980 میلادی آگاه و خشمگین بود.

با پیشرفت های جنگی ایران، از جمله فتح فاو، نگرانی عربستان و شیخ نشین­ها از قدرت ایران افزایش یافت و بر حجم كمك های مالی تسلیحاتی سیاسی عظیم عربستان به عراق در طول جنگ تحمیلی اضافه شد. برای نمونه كویت و عربستان توافق كردند كه از سال ‌١٩٨٢ عایدات صدور نفت از مناطق مشترك خود را روزانه ‌٣٠٠ الی ‌٣٥٠ هزار بشكه به حساب عراق ریخته بریزند. [5]

در رابطه با كمك های اطلاعاتی عربستان به صدام حسین گزارش مجله ژون آفریك مورخ 9 ژوئن 1982 از اهمیت زیادی برخوردار است. بر مبنای گزارش این مجله؛ زمامداران عربستان درست یك ماه مانده به شروع جنگ، هنگام استقبال از صدام به وی هدیه شاهانه­ای دادند و آن گزارشی بود كه از سوی دستگاه های سری آمریكا تهیه شده بود و در آن اوضاع اقتصادی، اجتماعی و نظامی ایران تشریح شده بود. علاوه بر آن اطلاعات دقیقی درباره وضعیت ارتش ایران، تعداد نفرات آن، مواضع و تجهیزات قابل بهره‌برداری آن و اطلاعات مختلف دیگر كه بسیار محرمانه بود در اختیار صدام قرار گرفت. [6]


سیاست های ضد ایرانی عربستان در بازار نقت

عربستان سعودی با تولید روزانه ۱۰ میلیون بشكه نفت در روز به عنوان بزرگترین صادر كننده نفت در جهان شناخته می شود و البته تنها كشوری است كه می تواند با افزایش سریع تولید نفت خود مانع افزایش ناگهانی قیمت نفت شود. عربستان با سوء استفاده از قابلیت خود، دارای سابقه تاریخی بسیاری بوده و بارها از این امتیاز خود علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده كرده است.

آنچه كه نقش عربستان را در رابطه با سیاست نفتی این كشور برجسته ساخته است، مواضع اخیر عربستان و تمایل این كشور  در همراهی با غرب برای فشار بر ایران است، امری كه با تحلیل های موجود و واقعیت هایی كه پس از تحولات موسوم به بهار عربی در منطقه و بخصوص در حوزه پیرامونی عربستان رخ داد، بیش از پیش این گزاره را تصدیق می كند. استفاده از سلاح نفت علیه ایران كه برای نخستین بار از سوی تركی الفیصل، شاهزاده با نفوذ سعودی مطرح شد، نخستین جرقه ای بود كه در نهایت به اظهار نظر علنی مقامات ریاض برای افزایش تولیدات به منظور تامین نیاز بازار منجر شد و تا به حال ادامه داشته است. این موضع گیری در كاهش فعلی قیمت نفت كه فشار زیادی بر اقتصاد كشور های منطقه و كشورمان وارد كرده نقش ویژه ای داشته است. در پی كاهش شدید قیمت نفت در ماه‌های انتهایی سال ۲۰۱۴ و اوایل سال ۲۰۱۵، دولت ایران و سایر كشورهای عضو اوپك كه به دلیل افت شدید قیمت نفت دچار كاهش بی‌سابقه درآمدهای نفتی شده بودند، عربستان را متهم كردند كه با افزایش بی‌سابقه تولیدات نفتی خود، كاهش قیمت و ضربه به تولیدكنندگان نفتی را در دستور كار دارد.


همكاری كامل عربستان با تحریم­های آمریكا علیه جمهوری اسلامی ایران

عربستان سعودی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دشمنی روشنی با جمهوری اسلامی ایران داشته و در حوادث مختلف این مسئله را به اثبات رسانده است. ریاض از حامیان تحریم های ضد ایرانی بوده وسیاست های آمریكا را در منطقه اجرا كرده است. به بیان دیگر همزمان با تحریم ظالمانه علیه جمهوری اسلامی ایران، عربستان با استفاده از فرصت پیش آمده و به دلیل ضعف درونی خود بر موضع نابجای آمریكا پافشاری ‌كرده و بیش از پیش بر طبل دشمنی با ایران می‌كوبید.


طرح مبحث هلال شیعی و مبارزه با دولتها و گروههای حامی ایران

مسئله ورود و نفوذ ایران و انقلاب ایران در كشورهای منطقه، یكی از نگرانی‌های جدی عربستان سعودی بوده و در رابطه با عراق، سوریه و لبنان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. طمع عربستان به این علت است كه روند دولت سازی در عراق برای همسایگان قدرتمند این كشور از جمله ایران و عربستان یك پروسه حیاتی بوده و تشكیل یك عراق متحد یكپارچه با اكثریت شیعه برای دولت های سنی و رادیكال منطقه مثل عربستان و اردن یك خطر بالقوه محسوب می شود.

در سال 2003 میلادی حمله نیروهای نظامی امریكایی به عراق و سرنگونی "صدام حسین" دیكتاتور پیشین آن كشور سبب شد تا شیعیان عراقی كه اكثریت جمعیت آن كشور را تشكیل می دادند، قدرت را در دست گیرند و عراق به سوی ایران تمایل پیدا كند. آنچه از معادلات منطقه برداشت می شود این است كه شكل گیری یك عراق یكپارچه متحد با اكثریت شیعه هم منافع دول رادیكال سنی منطقه و هم آمریكا را به خطر خواهد انداخت. طرح مباحثی همچون "هلال شیعی" در همین پروسه معنا پیدا می‌كند .

یكی از راهبردهای عربستان در منطقه، تلاش برای دخالت در لبنان در راستای تضعیف و از بین بردن قدرت و نفوذ حزب الله و تقویت رقبای آن است. در سال 2006 میلادی جنگ میان نیروهای حزب الله لبنان و اسرائیل درگرفت. در این جنگ ریاض در كنار صهیونیست‌ها علیه رزمندگان حزب الله موضع‌گیری ‌كرد ولی در نهایت حزب الله پیروز شد. عمده نگرانی عربستان سعودی، ائتلاف جدید منطقه‌ای با محوریت ایران علیه حكومت ریاض است.

در یكی از اسناد سری وزارت خارجه عربستان سعودی، سمیر جعجع از سفیر عربستان برای اجرا كردن خواست این كشور در لبنان درخواست دریافت پول كرده است. بر اساس این سند، سفیر عربستان در بیروت بر لزوم دادن پول به سمیر جعجع با توجه به اینكه نقش بازدارندگی در برابر حزب الله در لبنان ایفا می كند، تاكید كرده است. همچنین بر اساس سند دیگری، سعودی‌ها با درخواست‌های مالی هر طرفی كه علیه حزب الله و ایران موضع‌گیری نداشته و یا در روزنامه‌هایی مانند الاخبار كار كرده باشد، موافقت نمی‌كنند و عبدالناصر شراره از جمله این روزنامه‌نگاران لبنانی است.


عربستان و  ترغیب آمریكا برای حمله به ایران (همزمان با بحران هسته ای)

یكی از كدهایی كه دشمنی عربستان با جمهوری اسلامی ایران را بسیار روشن نشان می دهد، درخواست عربستان سعودی از آمریكا برای حمله به ایران است. بر مبنای اسنادی كه سایت افشاگر "ویكی لیكس" ارائه كرده، ملك عبدالله در سال 2008 میلادی از امریكا درخواست حمله به ایران را كرده است. در این در خواست كه از طریق یكی از سفارتخانه‌های آمریكا دریافت شده، پادشاه عربستان به آمریكا می‌گوید: «سر مار را قطع كنید.»  


همكاری اطلاعاتی با اسرائیل برای حمله به مراكز هسته ای ایران

عربستان سعودی از ابتدا جزء مخالفان سرسخت حل مسئله هسته‌ای ایران و گروه 1+5 بود و از بر هم خوردن توازن قوا در منطقه به نفع ایران، بسیار هراس دارد. این مسئله در موضع گیری ها و همراهی كامل آنها با مواضع سیاسی غربی ها كاملا مشهور بوده و تا به امروز نیز ادامه داشته است. علاوه بر موضع گیری های سیاسی، بر مبنای اطلاعاتی كه از طریق اسناد محرمانه منتشر شده، عربستان سعودی طرح مشتركی را با رژیم صهیونیستی برای حمله به سایت های هسته ای ایران در دست بررسی داشته‌اند. علاوه بر این شواهدی وجود دارد كه موساد و سازمان های اطلاعاتی عربستان ارتباطات گسترده ای در رابطه با برنامه های هسته ای كشورمان برقرار كرده بودند. [7]


فاجعه منا و عدم پاسخگویی عربستان 

روز پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴ برابر با ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۵ میلادی و ۱۰ ذیحجه ۱۴۳۶ قمری همزمان با عید قربان در مراسم رمی جمرات در منطقه منا، حادثه ای رخ داد علاوه بر هزاران كشته، تعداد زیادی از حجاج مفقود شدند. در میان قربانیان حجاج صدها نفر ایرانی شهید شدند و از سرنوشت تعداد زیادی از هموطنانمان اطلاعی در دسترس نیست. همه اینها در حالی است كه دولت عربستان سعودی مسئولیت بی تدبیری در قبال این حادثه را نشان نداده و در مقطعی نشانه های روشنی از دشمنی و عمدی بودن این حادثه را بروز داده است.

عدم صدور روادید برای هیأت اعزامی ایران برای پیگیری قربانیان حادثه، عدم همكاری لازم با عوامل بعثه در شناسایی مفقودین و اجساد درگذشتگان و عدم پاسخگویی در رابطه با دیپلمات ایرانی ربوده شده در حادثه منا و... تنها نشانه هایی از دشمنی تاریخی این كشور است. همه اینها در حالی است كه در روزهای اخیر و با فشارهای جمهوری اسلامی ایران (به دلیل عدم پاسخگویی مسئولان سعودی،) مقامات این كشور تهدید حمله نظامی و ... را در دستور كار قرار داده اند.



پی نوشت:

احمدی، حمید، روابط ایران و عربستان در سده بیستم، تهران، مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول، 1386، ص243 و اخوان كاظمی، بهرام، مروری بر روابط ایران و عربستان در دو دهه اخیر، قم، مركز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1373، ص15
Operation Eagle Claw
http://revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=10641
. مركز اسناد و تاریخ دیپلماسی، اسناد روابط ایران و عربستان سعودی (1304-1357ه.ش)، به كوشش علی محقق، تهران، مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول1379، ص106، سند شماره41، 30آذر 1322ه.ش
http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=135425
http://gozarestan.ir/show.php?id=1072
http://www.tabletmag.com/scroll/153032/bibi-takes-his-case-against-iran-deal-to-twitter

  منبع: پایگاه اطلاع رسانی مرکز انقلاب اسلامی
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر