۲۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۹
کد خبر: ۱۱۶۰۱
باراک اوباما چندی پیش با اعتراف به شکست خوردن سیاست ۵۰ ساله تحریم و انزوای کوبا، از تغییر رویکرد واشنگتن در رابطه با هاوانا خبر داد و رائول کاسترو نیز همزمان خبر از سرگیری رابطه با‌ آمریکا داد. در این میان کدامیک از طرفین از موضع خود کوتاه آمده‌اند؟ آمریکا از موضع سلطه‌گری یا کوبا از موضع انقلابی؟

 چندی پیش خبر حیرت‌برانگیزی توجه ناظران سیاسی جهان را به خود جلب کرد: "آمریکا و کوبا اعلام کردند پس از ۱۸ ماه مذاکرات محرمانه تصمیم گرفته‌اند روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند”. خبر به همین سادگی بود اما اصلاً ساده نبود! انقلاب کوبا الهام‌بخش بسیاری از الهام‌های مارکسیستی و غیرمارکسیستی در جهان بود. شکل‌گرفتن یک کشور هر چند کمونیستی کوچک، اما سرسخت دقیقاً بیخ گوش آمریکا فضای جنگ سرد را بسیار تحت تأثیر قرار داد. چه شده که اکنون کوبا راضی شده تمام آبروی ضدامپریالیستی خود را در معرض خطر دهد؟ از طرف دیگر، آمریکا نیز همواره ادعا می‌کرد با تحریم‌های سرسختانه، کوبا را از پا در خواهد آورد و درس خوبی به کشورهای کمونیستی خواهد داد. چرا حالا سخن از برقراری روابط به میان می‌آورد؟

آمریکا و تحریم کوبا

آمریکا و تحریم کوبا

کوبا جزیره‌ای در ۱۴۵ کیلومتری جنوب ایالت فلوریدا در جنوب شرقی ایالات متحده است. روابط دیپلماتیک آمریکا و کوبا در ۳ ژوئیه ۱۹۶۱ قطع شد. این اقدام که نتیجه دستور آیزنهاور رئیس‌جمهور آمریکا در آخرین روزهای ریاستش بود (همان رئیس‌جمهوری که در آغاز ریاستش در ۱۹۵۳ با کودتا علیه حکومت مصدق در ایران موافقت کرد)،‌ در اوج جنگ سرد صورت گرفت. چند روز پیش از آن، فیدل کاسترو اعلام کرده بود از آنجا که سفارت آمریکا در این کشور به جاسوسی در خاک کوبا اقدام می‌کند،‌ باید تعداد کادر خود را کاهش دهد.

از اوایل ۱۹۵۹ که کاسترو قدرت را در دست گرفت،‌ آمریکا بلافاصله وی رژیم جدید را به رسمیت شناخت و اصلاً با اعمال تحریم علیه ژنرال باتیستا حاکم قبلی کوبا به فیدل کمک کرده بود. سه ماه بعد نیز کاسترو به واشنگتن رفت و با معاون اول وقتیعنی نیکسون دیدار کرد. اما یک سال بعد یعنی در ۱۹۶۰ میلادی،‌ تقریباً بر همه عیان شده بود که کوبا دوست دارد بر قدرت رقیب آمریکا یعنی شوروی بیافزاید و این خشم آمریکاییان را درآورده بود. کوبا یک پیمان تجاری با شوروی منعقد کرد و تعرفه سنگینی بر کالاهای آمریکایی بست، آمریکا هم شروع به حمایت همه‌جانبه از کسانی کرد که کاسترو از کشور خود تبعید کرده بود. رهبر کوبا هم بیکار ننشست و تلاش خود را برای ملی‌کردن صنایع خود بکار بست تا صنایع آمریکایی بساط خود را از این کشور جمع کنند. آمریکا هم مجبور شد تجارت خود را با کوبا کاهش دهد گر چه این کار را با ظاهری عوام‌فریبانه به اسم تنبیه کوبا انجام داد.

دو ماه بعد،‌ جان اف. کندی رئیس‌جمهور جدید وقتی پروژه آیزنهاور در تربیت نیروهای مخالف کاسترو به پایان رسیده بود، آنها را علیه حکومت کاسترو به راه انداخت. با فاش‌شدن عملیات، کاسترو هم به قتل و بازداشت آنها اقدام کرد. احتمالاً اسم بحران خلیج خوک‌ها را در اکتبر ۱۹۶۲ شنیده‌اید. خلیج خوک‌ها محل پیاده‌کردن نیروهای مخالف کاسترو در جنوب کوبا بود و آن بحران به همین مسأله مربوط می‌شود، یعنی شوروی پس از ادعای آمریکا مبنی بر تأسیس پایگاه موشکی شوروی در کوبا، برای حمایت از کوبا به ارسال نیروهای نظامی خود به سمت آمریکا اقدام کرد و اقدام مشابهی هم از سوی آمریکا صورت گرفت. جنگ نیابتی میان این دو بلوک قدرتمند در کشورهای دیگر مثل کره و ویتنام چیز عجیبی نبود اما هیچ وقت جنگ مستقیمی میان آن دو در طول جنگ سرد صورت نگرفت. از این رو بحران خلیج خوک‌ها یک اتفاق بی‌سابقه بود، گر چه با پذیرش پیشنهاد محرمانه کندی توسط خروشچف و بازگشت نیروهای شوروی از وقوع فاجعه جلوگیری شد. ظاهراً‌ پیشنهاد کندی این بود که شوروی پایگاهش را در کوبا تعطیل کند تا در عوض آمریکا هم پایگاهش را در ترکیه برچیند.

خلاصه، این اتفاقات پایان تقابل‌های رسمی نظامی میان آمریکا و کوبا بود. از آن پس تحریم‌های مختلف، تلاش برای ترور رهبران کوبا و مانند آن در دستور کار آمریکا قرار گرفت. در طول این سال‌های مخاصمه که ارتباط‌های دو کشور عمدتاً‌ از طریق سفارت سوئیس انجام می‌شد،‌ دو کشور در مسائل مختلفی همکاری کردند. به ویژه مسائلی مثل مهاجرت، ممنوعیت مواد مخدر و جلوگیری از نشت نفت، محور برخی همکاری‌ها میان دو کشور بوده است.

 چند اتفاق مهم نیز در این دوره افتاد که یکی از آنها تلاش برخی شهروندان مخالف کاسترو برای خروج از کوبا به ویژه در سال ۱۹۸۰ میلادی و حتی اخذ پناهندگی سیاسی از کشورهای دیگر به ویژه آمریکا بود. دلیل این اقدام، کاهش رشد اقتصاد کوبا در سال‌های منتهی به ۱۹۸۰ بود. کاسترو هم آنها را آزاد گذاشت که به هر جا می‌خواهند بروند. رخداد دیگر به افزایش تحریم علیه کوبا در ۱۹۹۲ و ۱۹۹۶ برمی‌گردد که نتیجه سرنگونی دو هواپیمای غیرنظامی آمریکا توسط کوبا بود. با این حال آمریکا در زمینه مواد غذایی، نخستین صادرکننده به کوبا تلقی می‌شود که بر طبق قرارداد ۲۰۰۱ میان دو کشور پس از طوفان میشل انجام می‌شود. صادرات مواد غذایی آمریکا به کوبا به ۷۱۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۸ میلادی رسید.

اوباما در مراسم خاکسپاری ماندلا در آفریقای جنوبی با رائول کاسترو دست داد. این حرکت که از سوی فیدل نیز تحسین شد، نشانه‌ای از تمایل هر دو طرف به تغییر در روابط سیاسی بود. حالا پس از حدود ۵۰ سال، آلان گراس زندانی آمریکایی در کوبا،‌ نقطه شروع مذاکرات این دو کشور را شکل داد. البته رائول کاسترو و اوباما که به صورت همزمان در سخنرانی خود در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۴ میلادی خبر برقراری روابط را دادند،‌ اعلام کردند این مذاکرات محرمانه به درخواست پاپ فرانسیس صورت گرفته و از وی برای این میانجیگری تشکر کردند. ظاهراً‌ مذاکرات در طول ۱۸ ماه اخیر در کانادا انجام شده و آخرین هماهنگی روز سه‌شنبه با یک تماس ۴۵ دقیقه‌ای میان اوباما و کاسترو صورت گرفته است. دو کشور توافق کردند تا سفارت خود را کشور طرف مقابل،‌ بازگشایی کنند.

سیاست مذاکرات محرمانه از کجا شروع شد؟

کوبا اولین کشور کمونیستی نیست که روابط خود را با آمریکا از سر می‌گیرد. پیش از این کشورهای مختلف کمونیستی چنین کاری کرده‌اند که مهمترین آنها چین است. مذاکرات چین با آمریکا که به مذاکرات پینگ‌پونگی معروف شد در اوایل دهه هفتاد توانست بستر بین‌المللی خوبی برای رشد کنونی اقتصاد چین فراهم کند.

آنچه چین را به تعدیل تنش‌ها میان خود و آمریکا ترغیب کرد، افزایش تنش‌ها میان چین با شوروی بود و آنچه آمریکا را در آن برهه زمانی به چین نیازمند ساخت،‌ گرفتارشدن در جنگ ویتنام بود. مائو ابتدا از علاقه خود به پذیرایی از نیکسون در خاک چین خبر داد و چندی بعد با دعوت غیرمنتظره از تیم ملی پینگ‌پونگ آمریکا که برای شرکت در سی و یکمین دوره مسابقات بین‌المللی تنیس روی میز به ژاپن سفر کرده بود،‌ مذاکرات رفت و برگشتی میان دو کشور را کلید زد. این دعوت رسماً از سوی تیم ملی تنیس چین در ۶ آوریل ۱۹۷۱ صورت گرفت و همراه با آنها ۱۰ روزنامه‌نگار که ۵ نفر از آنها آمریکایی بودند از طریق هنگ‌کنگ به خاک چین وارد شدند. این اتفاق به این دلیل برای آمریکایی‌ها مهم بود که پیش از این اساساً‌ اخباری از درون چین برای آنها مخابره نمی‌شد و تصور آنها از چین کمونیست، کشوری قحطی‌زده با مردمی بود که زیر دست و پای دولتی جبار، به خاک و خون کشیده می‌شوند.

یکی از تنیسورهای آمریکایی در بازگشت از چین به گونه‌ای با مردم آمریکا سخن گفت که انگار از سرزمین عجایب آمده است: «مردم چین مثل ما هستند. آنها واقعی هستند،‌ باهوشند، احساس دارند. من دوستان فوق‌العاده‌ای پیدا کردم که شما می‌بینید. کشورشان شبیه آمریکا است گر چه هنوز تفاوت‌های زیادی دارد. چین زیبا است. آنها دیوار بزرگ چین را دارند، دشتی بزرگ،‌ قصری باستانی،‌ پارک‌ها، رودخانه‌ها، ارواحی که آمد و شد دارند، حیوانات از انواع مختلف،‌همه و همه آنجا وجود دارد. کشورشان از جنوب تا شمال خیلی متفاوت می‌شود. مردم‌شان اتحاد دارند و واقعاً به مائوئیسم‌شان معتقدند.»

انعکاس هنرمندانه تور ۷ روزه آنها در چین،‌ افکار عمومی دو کشور را نسبت به هم منعطف و آماده مذاکرات سیاسی کرد با این حال نیکسون و کیسینجر تصمیم گرفتند تا ژوئیه در مورد مذاکرات سیاسی میان دو کشور به مردم آمریکا چیزی نگویند. انعطاف دو کشور برای تداوم مذاکرات موجب شد در کمتر از دو سال، تحریم‌های حدود ۲۰ ساله علیه چین برداشته شود،‌ نیکسون به پکن سفر کند و آمریکا تایوان را به عنوان جزئی از خاک چین به رسمیت بشناسد. نیکسون در سفر خود به چین ناظر مسابقات پینگ‌پونگی بود که به افتخار وی برگزار می‌شد. چین نیز تیم ملی تنیس خود را چندی پس از سفر نیکسون، به آمریکا فرستاد.

رائول کاسترو در سال ۲۰۰۸ میلادی جانشین برادرش فیدل شد که دیگر از لحاظ جسمی توان ادامه کار را نداشت. وی در سخنانش از کنگره آمریکا خواست تحریم‌ها علیه کوبا را بردارد. وی اضافه کرد که می‌داند عملاً اِعمال تحریم‌ها دست اوباما است و او به تعدیل آنها اقدام می‌کند. وی اعلام کرد «این تصمیم رئیس‌جمهور اوباما،‌ لازمه احترام‌گذاشتن و به رسمیت‌شناختن جایگاه ملت ما بوده است.»رائل کاسترو که از طریق شبکه دولتی کوبا با مردم سخن می‌گفت، گفت «پیشرفتی که در مبادله زندانیان حاصل شد،‌ نشان می‌دهد که می‌توان راه‌حل‌هایی برای مشکلات گوناگون پیدا کرد. همان‌گونه که بارها اعلام کرده‌ام، ما باید هنر همزیستی بر مبنای رفتاری متمدنانه را در عین وجود اختلاف‌هایمان، بدست آوریم.»

 بهانه برقراری روابط،‌ آزادکردن سه نیروی اطلاعاتی کوبا از زندان‌های آمریکا بوده است اما قطعاً عادی‌سازی روابط دستاوردهای دیگری نیز خواهد داشت. این سه نفر با دو نفر دیگر در فلوریدا دستگیر شده بودند و به قول مقامات آمریکایی،‌ مأموریتشان جاسوسی از نیروهای ضد کاسترو در آمریکا بوده است. مشخصات این سه نفر که در ۱۹۹۸ دستگیر شده بودند، عبارت است از: جراردو هرناندز ۴۹ ساله،‌ آنتونیو گوارِرو ۵۶ ساله و رومان لابانینو ۵۱ ساله. رفقای آنها با پایان مدت محکومیت، پیش‌تر آزاد شده بودند.

رائول کاسترو اعلام کرده است برقراری روابط با آمریکا صرفاً یک تاکتیک جدید در راستای اهداف گذشته است و هیچ چیز در مورد وفاداری دولتش و مردم کوبا به انقلاب و آرمان‌ عدالت اجتماعی عوض نشده است، بلکه او در حال تلاش برای فائق‌آمدن بر چالش‌های پیش‌ِرو برای دستیابی به آن آرمان‌ها است. وی با تأکید بر اینکه منازعه‌ای طولانی و دشوار برای برداشتن همه تحریم‌های اقتصادی پیش‌ِ روی دولت کوباست، اعلام کرد هاوانا نظام سیاسی خود را تغییر نخواهد داد. وی افزود: «ما نمی‌توانیم این‌گونه تظاهر کنیم که تقویت پیوندها با ایالات متحده به دست‌کشیدن کوبا از ایده‌هایی خواهد انجامید که بیش از یک قرن برای آن جنگیده است». رائول وعده داد در کنفرانس بعدی کشورهای قاره آمریکا در پاناما شرکت خواهد کرد تا با باراک اوباما دیدار کند.

یک و نیم ملیون کوبایی در آمریکا حضور دارند. واکنش‌ آنها به اقدام دو کشور،‌ بسیار متنوع بوده است. به نظر می‌رسد کوبایی‌های پیرتر که بلافاصله پس از انقلاب کوبا به ترک این کشور اقدام کرده‌اند، وقتی هنوز برادر کاسترو را در قدرت می‌بینند،‌ دوست ندارند سخت‌گیری‌های آمریکا بر کوبا کاهش یابد. اما کوبایی‌های جوانتر که اخیراً به آمریکا آمده‌اند یا اصلاً‌ در آمریکا به دنیا آمده‌اند، علاقه بیشتری به روابط گرم میان دو کشور دارند. هوگو کانسیو که ۱۹۸۰ به آمریکا آمده است،‌ می‌گوید: «این یک آغاز دوباره است، رؤیایی که برای ۱۱٫۲ میلیون کوبایی که در کشورشان هستند، به وقوع پیوسته و من فکر می‌کنم این اقدام منجر به تغییراتی در ذهنیت جامعه کوباییان مقیم آمریکا خواهد شد.»

اوباما می‌داند اولین پرسشی که در ذهن مخاطبان وی ایجاد می‌شود،‌ این است که چرا سیاست‌ دولت‌های گذشته را در مورد طرد کوبا ادامه نداده است؟‌ از این رو بلافاصله پس از اعلام برقراری روابط، صراحتاً اعلام کرد: «امروز مهمترین اتفاق در روابط ۵۰ ساله ما رخ می‌دهد زیرا ما به رویکردِ تاریخ‌مصرف‌گذشته‌ای که برای دهه‌ها از پیشبرد منافع ما ناکام بوده است،‌ پایان می‌دهیم و به جای آن، عادی‌سازی روابط میان دو کشور را آغاز می‌کنیم.» دقیقاً همین گونه است. آمریکا قصد داشت با قطع روابط و اقدامات تنبیهی مشابه،‌ از شکل‌گرفتن یک مرکز کمونیستی در دنیای غرب جلوگیری کند،‌ اما نتوانست. حتی خود آمریکا در مواردی به تجارت با کوبا پرداخت.

دلیل دیگر این است که دولت آمریکا مذاکرات را شروع کرد تا زندانیانش از هاوانا خلاص شوند. یک افسر اطلاعاتی آمریکا که به دام دولت کوبا افتاده بود و به قول اوباما در نوع خود بهترین بوده است، پس از تحمل حدود ۲۰ سال زندان، اکنون توسط رائول کاسترو آزاد شده است. اما آلان گراس فرد دیگری است که آزاد شده و آمریکا برخلاف فرد اول، نپذیرفته که وی جاسوس بوده است. گراس در سال ۲۰۰۹ میلادی توسط دولت کوبا به اتهام وارد کردن فناوری‌های ممنوعه و ابزارهای مخفی و مرتبط با اینترنت برای یهودیان کوبا،‌ دستگیر شد. گراس در سخنانش در واشنگتن از اوباما به خاطر تغییراتی که در سیاست خارجی آمریکا داده است،‌ تشکر کرد و مردم کوبا را مهربان،‌ بزرگوار و باهوش توصیف کرد. گراس برای آژانس آمریکایی توسعه بین‌المللی (USAID) کار می‌کند و کوبا آن را پوششی برای تداوم سیاست‌های خصمانه آمریکا علیه کوبا و کشورهای متخاصم می‌داند.

آمریکا با این کار به مسافرت آسانتر شهروندانش به مناطق زیبای کوبا هم کمک کرد. همچنین این آمریکاییان می‌توانند از کارت اعتباری خود در خاک کوبا استفاده کنند. آمریکا با برقراری روابط دیپلماتیک می‌تواند رشد روابط اقتصادی میان شرکت‌های آمریکایی را با دولت کوبا تضمین کند و قرار است این کار با صادرات وسایل ارتباطی آغاز شود، گر چه این کار نیازمند کمک کنگره در تصویب قوانین جدید و معاهدات احتمالی میان دو کشور است.

 بسیاری بر این باورند که کنگره روی خوش نشان نخواهد داد و اوباما را به دلیل نگرفتن تضمین‌های مطمئن از دولت کوبا برای اصلاحات سیاسی در آن کشور در قبال برقراری روابط با آمریکا سرزنش خواهد کرد. مارکو روبیو سناتور فلوریدایی در انتقاد از اقدام اوباما گفته است «ما هیچ تعهدی از دولت کوبا بر تضمین آزادی بیان،‌ انتخابات آزاد،‌ اینترنت آزاد و حتی گذار ظاهری به دموکراسی نگرفته‌ایم.» حتی باب منندز سناتور دموکرات اعلام کرده است «اقدامات رئیس‌جمهور اوباما به معنای تبرئه رفتار ظالمانه دولت کوبا است.» کوبا کشوری با حاکمیت تک‌حزبی است و این مسأله منشأ سیاست‌های مختلفی شده که با دموکراسی ادعایی آمریکاییان مخالفت دارد.

اوباما و مشاورانش معتقدند با تداوم سیاست گذشته امکان بازکردن فضای سیاسی کوبا وجود نداشت زیرا تنها با ازسرگیری روابط با دولت کوبا و پایان خصومت با این کشور است که می‌‌توان تا حدودی به پیشبرد حقوق بشر و دموکراسی در این کشور کمک کرد. ظاهراً مردم آمریکا نیز با اوباما موافقند. در یک نظرسنجی که رویترز اخیراً انجام داده است،‌ ۴۳% موافق ازسرگیری روابط میان دو کشور بوده‌اند، در حالی که تنها حدود ۲۰% با آن مخالفت کرده‌اند.

دولت کوبا ۵۳ نفر از مخالفان سیاسی خود را آزاد کرد تا نشان دهد انگیزه بالایی برای تغییر سیاست‌های خود در صورت برقراری روابط دوستانه‌تر با آمریکا دارد. البته گروه‌های مخالف کاسترو در کوبا اعلام کرده‌اند که تعداد زندانیان سیاسی خیلی بیشتر از اینها است از این رو به آمریکا در خصوص عدم مشورت با این گروه‌ها برای آزادی زندانیان اعتراض کرده‌اند. تعدادی که آنها اعلام کرده‌اند از ۸۰ تا ۱۱۴ نفر را شامل می‌شود. البته این فقط در خصوص زندانیان سیاسی است یعنی کسانی که بدون سلاح و تنها با فعالیت اجتماعی و سیاسی قصد تغییر رژیم را داشته‌ا‌ند.

 جمع‌بندی

همانطور که اوباما گفته است،‌ سیاست‌ خارجی یک کشور باید بتواند منافع این کشور را به دست آورد. وقتی قطع روابط و تحریم‌های ۵۰ ساله نتوانست آمریکا و کوبا را به منافع ملی‌شان برساند، چه اصراری بر ادامه سیاست گذشته است؟ آدم عاقل باید شجاعت داشته باشد و از سیاست‌های اشتباه گذشته دست بکشد. اوباما تلاش دارد همین کار را بکند. البته وی این کار را در دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش انجام داد که خطری برای انتخاب مجدد نداشته باشد. وی همچنین از نظرسنجی‌ها خبر داشته و می‌دانسته تمایل عمومی مردم آمریکا به چه سمت است.

اما ظاهراً‌ در طرف کوبایی، رائول کاسترو و برادر بزرگترش چندان اعتقادی به اینکه در گذشته سیاست اشتباهی را دنبال کرده‌اند ندارند. آنها می‌گویند فشار به سفارت آمریکا که منجر به قطع روابط با آمریکا شد یک تاکتیک بود. حالا هم برقراری روابط صرفاً یک تاکتیک جدید متناسب با شرایط روز برای رسیدن به همان هدف ۵۰ سال پیش است،‌ هدفی که فیدل و چگوارا برای آن علیه باتیستا قیام کردند.وقت آن است که ملت‌ها به استکبار و استضعاف که عمدتاً ناشی از خودخواهی دولت‌ها و منفعت طلبی شرکت‌های چندملیتی است پایان دهند و عصر جدیدی از همزیستی جهانی را با بکارگیری رسانه‌های مردمی و فناوری‌های ارتباطی آغاز کنند

البته برقراری روابط به معنای حل همه مشکلات نیست اما اولین قدم در حل آنها است. به قول رائول، هنوز مجادله‌ای طولانی پیشِ روی دو کشور قرار دارد. او می‌داند که کوبا مانند چین یک کشور بزرگ و راهبردی نیست که آمریکا طی زمان کوتاهی تحریم‌ها را برداشته و سفرهای دوجانبه را صرورت دهد. او همچنین می‌داند که نباید با روی خوشِ مردم آمریکا در دام امتیازات سیاسی و اقتصادی دولت آمریکا بیافتد. مردمان کشورها شاید متمایل به رشد ملل دیگر باشند اما عمده دولت‌ها صرفاً به منافع خود می‌اندیشند.

از این رو برقراری روابط توسط دولت کوبا باید با دقت کامل انجام شود زیرا ممکن است اقتصاد این کشور را زیر سلطه شرکت‌های چندملیتی آمریکا قرار دهد. برقراری روابط سیاسی باید به نفع اقتصاد ملی و فرهنگ مردم کوبا باشد. تجربه چین در این مورد پیشِ روی کوبایی‌ها است تا بتوانند از خلال این روابط به رشد هر چه بیشتر برسند به گونه‌ای که مهاجران از کوبا دوباره به سرزمین خود برگردند. کوبا برای آنها هم هست.

 سخن آخر اینکه سیاست بُرد-بُرد در قالب همکاری مسالمت‌آمیز باید به عنوان اصل راهبردی همه کشورها در روابط سیاسی‌شان لحاظ شود. مردمان جهان باید از شر مخاصماتی که سود آن صرفاً به دولت‌ها می‌رسد رها شوند و بتوانند آزادانه با یکدیگر زندگی کنند. این به ویژه در مورد مردم کشورهای سلطه‌گر مانند آمریکا صادق است (که در عمده موارد از حضور نظامی و دشمنی دولت خود با کشورهای دیگر پشتیبانی می‌کنند) اما تنها شامل آنها نمی‌شود. همه باید به سمت جهانی حرکت کنیم که همکاری دوستانه ملت‌ها اهرم مطمئنی برای جلوگیری از سلطه نظامی دولت‌ها و سلطه اقتصادی شرکت‌های چندملیتی بر ملل دیگر فراهم کند.

روی دیگر این از سرگیری روابط، تداوم آن و پایبندی آمریکا به تعهداتی است که در فصل جدید روابط با هاوانا داده است؛ از برداشتن تحریم‌ها تا همکاری با کوبا در مسائل مشترکی از جمله مهاجرت، سلامت، مقابله با بلایای طبیعی و … . باید منتظر ماند و دید آیا سرنوشت این گفتگوها و توافق محرمانه هم مانند مذاکرات گذشته آمریکا با کشورهای دیگر – مانند لیبی، مصر، عراق و حتی عهدشکنی‌ها در مذاکرات با ایران – به براندازی نظام کوبا منجر خواهد شد و یا آمریکا آنگونه که باراک اوباما از "نیاز به تغییر رویکرد در برخورد با کوبا” سخن گفته است، کوبای انقلابی را خواهد پذیرفت.

مشرق


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر