۱۷ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۵
کد خبر: ۱۱۱۳۰
هویت وضعیتی است که به فرد می‌‌‌‎گوید او کیست و یک مجموعه‌ی معانی را برای فرد تولید می‌‌‌‎کند که مرجع کیستی و چیستی او را تشکیل می‏دهد.

به نظر می‌رسد مهم‌ترین چالش هویت فرهنگی در منظومه‌ی دینی و انقلابی و ایرانی، «جهانی شدن» باشد. هرچند جمهوری اسلامی از جهانی شدن هراسی ندارد و حتی آن را در راستای پیشبرد اهداف خود و فرصتی برای صدور انقلاب به جهانیان می‌داند، لیکن جهانی شدن شعاری بیش نیست، زیرا عملاً آنچه اتفاق افتاده به تعبیر دقیق مقام معظم رهبری، عبارت از «جهانی‌سازی» است.

فرهنگی و اجتماعی

فرهنگی و اجتماعی

هویت وضعیتی است که به فرد می‌‌‌‎گوید او کیست و یک مجموعه‌ی معانی را برای فرد تولید می‌‌‌‎کند که مرجع کیستی و چیستی او را تشکیل می‏دهد. (چیت‏ساز‌قمی، ۱۳۸۳: ۱۹۲). هویت مبتنی بر هستی و وجود مجموعه‌‌‌‎ای از ویژگی‏های ممتاز است؛ یعنی به آنچه فرد با آن به‌عنوان عضوی از گروه اجتماعی شناخته می‏شود (از قبیل ویژگی‏های فردی یا رفتارهای جمعی) هویت گفته می‌‌‌‎شود.

بر این اساس، عبارت «هویت فرهنگی» بررسی هویت در بستر فرهنگ جامعه است و وقتی گفته می‌‌‌‎شود «هویت فرهنگی»، منظور این نیست که هویت گونه‌‌‌‎های مختلف دارد که یک نوعش هم هویت فرهنگی است؛ چراکه اساساً با تعاریفی که ارائه شد، هویت نوع‌‌‌‎بردار نیست، بلکه در بحث از «هویت فرهنگی»، این اتفاق می‌‌‌‎افتد که آن دسته از عناصر هویتی که وجهه‌ی فرهنگی دارند، به‌شکل برجسته نشان داده شده و اهمیت آن‌ها در میان سایر عناصر هویت‌‌‌‎ساز نمایان می‌‌‌‎شود.

به بیانی دیگر، این عبارت در ضمن خود، مفهوم اولویت‌‌‌‎بخشی را به عناصر هویتی از نوع فرهنگی دارد و می‌خواهد بگوید که «فرهنگ» و عناصر آن نیز در مؤلفه‌‌‌‎های هویت، مورد توجه است و بلکه مهم‌ترین و برجسته‌‌‌‎ترین عنصر هویتی است؛ طوری‌که چیستی انسان و وجه تمایز واقعی انسان از موجودات دیگر و نیز بارزترین و شاخص‌‌‌‎ترین وجه تمایز انسان‌‌‌‎ها از همدیگر، فرهنگ آن‌هاست، بدین معنی که اولین چیزی که انسان در منظومه‌ی جهان‌‌‌‎بینی خود می‌‌‌‎تواند و بایستی خود را با آن معرفی نماید و قبل از هرچیزی به داشتن آن افتخار نماید، وجه و عنصر فرهنگ و ارزش‌‌‌‎ها و نگرش‌‌‌‎های وی است.

این همان چیزی است که در مباحث صاحب‌نظران غربی عمدتاً به‌شکلی خواسته و عمدی و در مباحث خودی بعضاً به‌شکلی ناخواسته مورد بی‌‌‌‎مهری قرار گرفته است و به همین دلیل، مقام معظم رهبری ضمن توجه دادن به این مسئله، ادبیات بحث از هویت را با رویکرد جدید مورد توجه قرار داده و می‌‌‌‎فرمایند: فرهنگ، هویت یک ملت است. ارزش‌هاى فرهنگى روح و معناى حقیقى یک ملت است. (۱۹ آذر ۱۳۹۳) نیز می‌فرمایند: «هویت ملت‌ها عبارت است از مشخصه‌هاى فرهنگى آن‌ها و مزیت‌هاى فرهنگى آن‌ها. این هویت فرهنگى یک ملت را تشکیل می‌دهد. این هویت فرهنگى، اصل است. اگر چنانچه این از یک ملتى گرفته بشود، این ملت هضم خواهد شد؛ یعنى در واقع به معناى حقیقى کلمه، نابود خواهد شد. حالا در یک مشخصه‌ى جغرافیایى قرار می‌گیرد، اما چیزى نیست. هست، اما بودن او مثل نبودن است. هویت فرهنگى، همه‌ى حیات یک مجموعه و یک ملت است.» (۱۳ تیر ۱۳۹۳)

آری، رویکرد این است که اولاً هویت، خوب و بد دارد. در ثانی، بایستی دنبال هویت خوب و مطلوب بود و ثالثاً بایستی با شناسایی چالش‌‌‌‎های نیل به هویت مطلوب، در رفع آن‌ها قدم برداشت. بر این اساس، ذکر پسوند «فرهنگی» برای کلمه‌ی «هویت» در پی القا و نهادینه‌‌‌‎سازی همین نکات است. در واقع مفهوم هویت فرهنگی عبارت است از هویت خوب، هویت متعالی و هویتی که انسان بماهو انسان، واقعاً می‌‌‌‎تواند به داشتن آن افتخار کند.

همین مطلب در مورد پسوند واقع شدن کلمات اسلامی، انقلابی و ایرانی نیز به هویت صادق است و لذا اگر عبارات هویت اسلامی، هویت انقلابی و هویت ایرانی –به‌عنوان ابعاد انفکاک‌‌‌‎پذیر هویت ملی- استعمال می‌‌‌‎شود، بدین معنی است که هویت مطلوب فرهنگی برای ما، هویتی است که شاخص‌‌‌‎ها و مؤلفه‌‌‌‎های آن ناظر به وجود باورها، ارزش‌‌‌‎ها، رفتارها و نمادهای اسلامی، انقلابی و ایرانی، به‌صورت یکجا باشد.

اگر در جوامع گذشته و قبل از جهانی‌سازی، افراد جامعه‌ی ما هویت مطلوب خود را از طریق آداب و رسومی که ریشه در فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی داشت اخذ می‌کردند، امروز و با جهانی شدن، آداب و رسوم برآمده از فرهنگ منحط غربی از طریق هژمونی رسانه‌ای غرب، خود را بر جامعه‌ی ایرانی تحمیل می‌کنند و بدون هرگونه فرصت تفکر و اندیشه و انتخاب، در ساختن هویت‌های ضعیف، پوشالی و بعضاً غیرانسانی، نقش مستقیم و قوی بازی می‌کنند.

  مؤلفه‌‌‌‎های هویت فرهنگی

اگر حسب عنوان بخواهیم با چالش‌‌‌‎های هویت فرهنگی و به بیانی دیگر، با چالش‌‌‌‎های هویت ملی ایران و البته با اولویت‌‌‌‎دهی به عناصر فرهنگی، آشنا شویم، ناگزیر قبل از آن، مستلزم شناخت ریزمؤلفه‌‌‌‎ها و عناصر هویت فرهنگی هستیم. بر این اساس، چنان‌که گفته شد، هویت ملی ما از سه بُعد انفکاک‌ناپذیر، یعنی هویت اسلامی، هویت انقلابی و هویت ایرانی، تشکیل یافته که به‌منظور شناخت مؤلفه‌‌‌‎های هویت فرهنگی، بایستی مؤلفه‌‌‌‎ها و شاخص‌‌‌‎های هویت‌‌‌‎های اسلامی، انقلابی و ایرانی را در چهار سطح باورها، ارزش‌‌‌‎ها، رفتارها و نمادها و مصنوعات خارجی احصا نماییم. بر این اساس داریم:

الف) سطوح و مؤ لفه‌‌‌‎های هویت اسلامی

ب) سطوح و مؤلفه‌‌‌‎های هویت انقلابی

ج) سطوح و مؤلفه­های هویت ایرانی

 چالش‌‌‌‎های مورد مواجهه‌ی هویت فرهنگی

چالش‌‌‌‎ اول: جهانی شدن

به نظر می‌‌‌‎رسد مهم‌ترین چالش هویت فرهنگی در منظومه‌ی دینی، انقلابی و ایرانی، «جهانی شدن» باشد. هرچند جمهوری اسلامی از جهانی شدن هراسی ندارد و حتی آن را در راستای پیشبرد اهداف خود و فرصتی برای صدور انقلاب به جهانیان می‌‌‌‎داند، لیکن مشکلی که هست این است که جهانی شدن شعاری بیش نیست، زیرا عملاً بدین شکل نیست که هویت‌‌‌‎های مختلف در آن، فرصت به نمایش درآمدن و معرفی خود را داشته باشند و فرهنگ‌‌‌‎ها و سبک‌‌‌‎های مختلف زندگی به معرض نمایش گذاشته شوند و آن‌گاه افراد انسانی، حسب اختیار و با به‌کارگیری عقل و منطق خود، برترین‌‌‌‎ها را برگزینند، بلکه آنچه اتفاق افتاده به تعبیر دقیق مقام معظم رهبری، عبارت از «جهانی‌‌‌‎سازی» است و فقط یک محتوا و یک فرهنگ منحط، قدرت و فرصت هویت‌آفرینی در آن را دارد و سایر هویت‌‌‌‎ها فرصت برابر در این عرصه و عرضه را ندارند. با این حساب، جهانی شدنِ هویت، تبدیل به تهاجم هویتی شده است؛ تبدیل به برنامه‌ای شده است که از طرف برخی قدرت‌های مسلط اجرا می‌شود و هدف آن تضعیف و ویران کردن هویت‌‌‌‎های فرهنگی دیگران است.

در فرآیند جهانی‌‌‌‎سازی، آنچه اتفاق می‌‌‌‎افتد این است که عناصر و قالب‌‌‌‎های هویت‌‌‌‎ساز سنتی، یعنی فضا و مکان، زمان و فرهنگ به معنی آداب و رسوم، جایگاه هویت‌‌‌‎سازی خود را از دست می‌‌‌‎دهند. بدین شکل که اگر در جوامع گذشته و قبل از جهانی‌‌‌‎سازی، افراد جامعه‌ی ما هویت مطلوب خود را از طریق آداب و رسومی که ریشه در فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی داشت، اخذ می‌‌‌‎کردند و اساساً با آداب و فرهنگ دیگری (چه خوب و چه بد) آشنا نمی‌‌‌‎شدند، ولی امروز و با جهانی شدن، آداب و رسوم برآمده از فرهنگ منحط غربی از طریق هژمونی رسانه‌‌‌‎ای غرب، خود را بر جامعه‌ی ایرانی تحمیل می‌‌‌‎کنند و بدون هرگونه فرصت تفکر و اندیشه و انتخاب، در ساختن هویت‌‌‌‎های ضعیف، پوشالی و بعضاً غیرانسانی، نقش مستقیم و قوی بازی می‌‌‌‎کنند. همین مطلب در مورد سایر عناصر و قالب‌‌‌‎های عمده‌ی هویت‌‌‌‎ساز، یعنی مکان (محل و سرزمین) و زمان (فضا و قالب تاریخ) نیز صادق است.

در این پروسه، از طریق وسایل ارتباط‌جمعی پیشرفته، فرهنگ کشورهای مسلط به‌راحتی برای جهان سوم عرضه می‌‌‌‎‌گردد و سعی در تحقیر و تصغیر و نادیده گرفتن هویت‌های فردی، قومی، ملی و مذهبی این ملل می‌‌‌‎شود. این هجوم به بدبین شدن نسل‌های جوان جهان سوم نسبت به فرهنگ، هویت، تاریخ خود و… و شیفتگی آنان به فرهنگ، آرمان‌ها، ایده‌ها و خواست‌های کشورهای مسلط می‌‌‌‎گردد. (خزایی، ۱۳۸۷: ۴۸)

 نقش انقلاب اسلامی در هویت‌‌‌‎سازی

با اینکه جهانی ‌‌‌‎شدن (که در مفهوم واقعی آن یک فرصت بی‌‌‌‎بدیل برای ارتقای هویت متعالی انسانی است) شعاری بیش نبود و آنچه در عمل اتفاق می‌‌‌‎افتد جهانی‌‌‌‎سازی است (که یک تهدید واقعی برای هویت‌‌‌‎های اصیل به شمار می‌‌‌‎آید)، ولی ظهور انقلاب اسلامی ایران و درایت و روشن‌‌‌‎بینی رهبران آن، عرصه را بر جهانی‌‌‌‎سازان به‌شدت تنگ نمود.

انقلاب اسلامی در حد توان خود، مؤلفه‌‌‌‎های واقعی و راستین هویت‌‌‌‎ساز را در معرض انسان‌‌‌‎های زمان خویش قرار داده است. انقلاب اسلامی هویت پوشالی و سخیف غربی را به چالش کشیده و با معرفی آموزه‌‌‌‎ها و مؤلفه‌‌‌‎های هویت شیعی و انقلابی به جهانیان، به‌صورت بالقوه سبب‌‌‌‎ساز انقلاب هویتی در بخشی ولو اندک از مردمان جهان شده است.

بنابراین ظهور انقلاب اسلامی برای تاریخ معاصر ایران با سابقه‌ی دین‌داری و تفکر سیاسی شیعی چهارده‌قرنی، نوعی بازگشت به اصل و فطرت خویش بود. در عصر انقلاب، هویت ایرانی-اسلامی احیا و ترمیم شد. فرهنگ دینی تا حدود زیاد و چشمگیری اصلاح و احیا گردید و این فرآیند در دوران دفاع مقدس در اثر یک هویت فعال و پویا، فرهنگ مقاومت را پایه نهاد. (جوادی، جهان‌نیوز، ۱اردیبهشت ۱۳۸۸) در واقع پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، موجب احیای هویت اسلامی در جهان اسلام نیز شد. جهان اسلام به‌عنوان زمینه‌ی فرهنگی مشترک با مردم ایران، تحت تأثیر انقلاب اسلامی قرار گرفت که نمودهای چنین تأثیری را می‌‌‌‎توان در رشد و گسترش حرکت‌های اسلامی هم‌زمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران مشاهده کرد. (والایی، برهان، ۲۶ فروردین ۱۳۹۳)

بنابراین با ظهور انقلاب اسلامی، عناصر و مؤلفه‌‌‌‎های هویت فرهنگی مورد توجه قرار گرفتند و در کنار چالش-هایی که برای هویت فرهنگی از جانب جهانی‌‌‌‎سازی به وجود آمد، هویت‌‌‌‎یابی نیز حاصل شد. نتیجه اینکه بحث ریزش‌ها و رویش‌‌‌‎ها در اینجا نیز مطرح می‌‌‌‎شود، لیکن با این تفاوت که رویش‌‌‌‎های هویت انقلابی فقط در داخل مرزهای جمهوری اسلامی نیستند و میلیون‌‌‌‎ها نفر در سراسر جهان وجود دارند که از طریق جمهوری اسلامی با هویت واقعی خویشتن آشنا شده‌‌‌‎اند. بنابراین اگر امروز با ریزش‌‌‌‎هایی در جوانان و غیرجوانان از حیث هویت فرهنگی مواجهیم، رویش‌‌‌‎هایی نیز داشته‌‌‌‎ایم. جوانانی با هویت انقلابی و اسلامی راستین که سابقاً نشانه‌‌‌‎ای از آن‌ها نبود. چنان‌که در بخشی از نتایج پیمایش ارزش‌‌‌‎ها و نگرش‌‌‌‎های جوانان ایرانی (موج ششم) که توسط مرکز پژوهش‌ها و مطالعات راهبردی وزارت ورزش و جوانان انجام شده، آمده است: در سنجش هویت دینی و ملی جوانان ایرانی، ۸۲ درصد از جوانان از مسلمان بودن خود کاملاً احساس افتخار می‌کنند و ۶۸٫۱ درصد آنان گفته‌اند که در صورت بروز مشکل برای کشور، در حفاظت از مرزهای ایرانی می‌کوشند. از بُعد انقلابی ۷۲٫۵ درصد پاسخ‌گویان معتقدند که باید از جمهوریت و اسلامیت نظام حفاظت کرد.

انقلاب اسلامی در حد توان خود، مؤلفه‌های واقعی و راستین هویت‌ساز را در معرض انسان‌های زمان خویش قرار داده است. انقلاب اسلامی هویت پوشالی و سخیف غربی را به چالش کشیده و با معرفی آموزه‌ها و مؤلفه‌های هویت شیعی و انقلابی به جهانیان، به‌صورت بالقوه سبب‌ساز انقلاب هویتی در بخشی ولو اندک از مردمان جهان شده است.البته نگارنده، این مسئله را رد نمی‌‌‌‎کند که بررسی کمّی و کیفی ریزش‌‌‌‎ها بایستی به‌صورت دقیق مورد بررسی، آسیب‌‌‌‎شناسی و معالجه‌ی اطبای حاذق فرهنگی قرار گیرد و دغدغه‌ی توجه به این مسئله بایستی زیادتر و جدی‌‌‌‎تر از قبل باشد.

 چالش دوم: ناهمخوانی عمل و تئوری (ضعف الگوسازی)

چالش عمده‌ی دیگر برای هویت فرهنگی که داخلی است و به همان اندازه‌ی اولی مخرب و چه‌بسا مخرب‌‌‌‎تر از آن است، در لفظ و صورت ماندن مباحث هویت فرهنگی و فقدان الگوسازی عینی و عملی مناسب در این حوزه است. با این توضیح که اگر هرآنچه در مورد محورها، مؤلفه‌‌‌‎ها و شاخص‌‌‌‎های هویت گفته شد صرفاً در مقام بیان باشد و نتوانیم الگوهای متخلق به هویت مطلوب را ارائه نماییم و یا احیاناً برخی از افرادی که داعیه‌‌‌‎دار و مروج و مشوق به سمت این هویت هستند، در مقام عمل، خود ضعف هویتی داشته باشند و مؤلفه‌‌‌‎های مذکور در آن‌ها کم‌رنگ باشد، سرانجام خطرناکی در کمین هویت خواهد بود.

به نظر می‌‌‌‎رسد لازم است در این خصوص، نسبت به ارتقا و اصالت‌‌‌‎بخشی به هویت دینی، انقلابی و ایرانی «داعیه-داران هویت فرهنگی» در کشور، اعم از مسئولان، سازمان‌‌‌‎ها (مانند بسیج) و گروه‌‌‌‎های اجتماعی (مانند خانواده‌ی شهدا) و مهم‌تر از همه نسبت به هویت فرهنگی گروه‌‌‌‎های مرجع جامعه (که بعضاً چندان نیز وجهه‌ی فرهنگی ندارند، مانند فوتبالیست‌‌‌‎ها، هنرمندان، بازیگران و…) و نیز شناساندن الگوهای هویتی برتر، توجه ویژه مبذول شود.

 راهکارهای برون‌‌‌‎رفت

برای رفع تهدیدها و نقاط ضعف هویتی، راهکارهای ذیل به نظر می‌‌‌‎رسد:

۱٫ سوق‌‌‌‎دهی فرآیند جهانی‌‌‌‎سازی به سمت جهانی‌‌‌‎ شدن از طریق ایجاد توازن در ابزارهای رسانه‌‌‌‎های سالم و انقلابی، ضمن توجه جدی به مقوله‌ی جنگ نرم و سایبری در حوزه‌ی هویت و کسب آمادگی‌‌‌‎های لازم برای مواجهه‌ی فعال و پویا در این حوزه.

۲٫ مصونیت‌بخشی به مخاطبان از طریق ارائه‌ی سواد رسانه‌‌‌‎ای.

۳٫ شناسایی گروه‌‌‌‎های مرجع هویت‌‌‌‎ساز در جامعه و برنامه‌‌‌‎ریزی در جهت ارتقای هویتی آنان

۴٫ سوق‌‌‌‎دهی ذائقه‌ی افراد جامعه به سمت انتخاب صحیح در حوزه‌ی گروه‌‌‌‎های مرجع و شناسایی نمودن الگوهای سالم هویتی.

برهان


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر