۱۸ آبان ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۳
کد خبر: ۱۰۷۰۹
دقت در ماجرای اسیدپاشی اخیر در اصفهان و توجه به تصویر سازی رسانه ای از این ماجرا توسط یک جریان خاص داخلی و حامیان خارجی آن نشان می دهد که این بار این پدیده با موضوع سیاست گره خورده و این جریان به دنبال بهره برداری از آن و رسیدن به اهداف خود در مسیر دستیابی به قدرت و از میدان به در کردن جریان مؤمن انقلابی است.
حادثه اسیدپاشی در اصفهان که طی یک ماه اخیر در فضای رسانه ای بسیار مورد توجه قرار گرفت و پس از آن به عرصه عمومی و سیاسی جامعه کشانده شد، موضوعی است که نیازمند تحلیل و واکاوی دقیق از جنبه های مختلف است. کنکاش در ابعاد روانشناختی، جامعه شناختی، حقوقی، فرهنگی و سایر ابعاد این ماجرا امری مهم و ضروری است که نتایج حاصل از آن می تواند زمینه ساز اتخاذ تصمیمات مناسب در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های کلان برای پیشگیری و جلوگیری از وقوع حوادث مشابه گردد.

با این حال پیگیری خط سیر این ماجرا از ابتدای وقوع تا کنون و بررسی بازنمایی رسانه ای آن توسط یک جریان خاص داخلی و حامیان خارجی آن، نشان دهنده پیوند خوردن آن با امر سیاست و برجسته سازی نگاه سیاسی به آن است. نگاهی به تاریخچه پدیده اسیدپاشی در جامعه ایران نشان دهنده این است که رخداد آن سابقه ای چند دهه در ایران دارد و این اولین بار نیست که به وقوع می پیوندد و در سال های گذشته بارها تکرار شده است و پدیده جدیدی نیست. در این باره نکته حائز اهمیت این است که پرداختن به این پدیده در موارد قبلی همواره از منظرگاه های حقوقی و جامعه شناختی و به عنوان یک جرم یا کجروی اجتماعی بوده و بازنمایی رسانه ای آن هم حول همین نگاه ها بوده است. دقت در ماجرای اسیدپاشی اخیر در اصفهان و توجه به تصویر سازی رسانه ای از این ماجرا توسط یک جریان خاص داخلی و حامیان خارجی آن نشان می دهد که این بار این پدیده با موضوع سیاست گره خورده و این جریان به دنبال بهره برداری از آن و رسیدن به اهداف خود در مسیر دستیابی به قدرت و از میدان به در کردن جریان مؤمن انقلابی است. در این مقاله تلاش می شود تا با واکاوی این ماجرا، به مکانیزم بهره برداری از آن توسط جریان مورد اشاره و اهداف مورد نظر آن پرداخته شود.

 ایجاد هراس اخلاقی در جامعه

بازنمایی رسانه ای حادثه اسید پاشی توسط رسانه های جریان فتنه و رسانه های همسو با آن در داخل و حامیان خارجی آن و نحوه ورود برخی اشخاص به این موضوع نشان می دهد این پدیده زشت که مسبوق به سابقه بوده و موضوع جدیدی نیست، این بار توسط جبهه مورد اشاره به موضوعی برای ایجاد هراس اخلاقی در جامعه تبدیل شده است. هراسی که در پی زمینه سازی تقویت گفتمان غرب گرا و به حاشیه راندن گفتمان انقلابی است و در ضمن آن از منظر سیاسی نیز دستاوردهای مقطعی برای جریان مذکور در پی دارد.

نظریه "هراس اخلاقی” توسط استنلی کوهن در کتاب معروفش "شیاطین قوم و هراس اخلاقی” در سال ۱۹۷۲ مطرح گردید. وی در این کتاب به بررسی شیوه بازنمایی رسانه های انگلستان از فعالیت برخی گروه های بزهکار خیابانی که شامل جوانانی موتور سوار با پوشش و ظاهر خاص بودند پرداخت. رسانه های این کشور به صورت برجسته سازی شده و اغراق آمیز نسبت به آشوبگری این گروهها پرداخته و به دنبال آن کارشناسان و مقامات دولتی با اظهار نظر در مورد آن به جامعه درباره خطرات این گروه ها هشدار می دادند. این اقدامات و روش ها که با تأثیر گزاری بر افکار عمومی، ترس و وحشت فراوانی در سطح جامعه ایجاد می نمود، از طرف کوهن به عنوان "هراس اخلاقی” نامیده شد.

بازنمایی رسانه ای حادثه اسید پاشی توسط رسانه های جریان فتنه و رسانه های همسو با آن در داخل و حامیان خارجی آن و نحوه ورود برخی اشخاص به این موضوع نشان می دهد این پدیده زشت که مسبوق به سابقه بوده و موضوع جدیدی نیست، این بار توسط جبهه مورد اشاره به موضوعی برای ایجاد هراس اخلاقی در جامعه تبدیل شده است. هراسی که در پی زمینه سازی برای تقویت گفتمان غرب گرا و به حاشیه راندن گفتمان انقلابی است.

به اساس این نظریه ممکن است در دوره هایی خاص به علت ظهور یک وضعیت، گروهی از افراد با ارائه تصویری هراس انگیز توسط رسانه های جمعی یک جریان و تلاش چهره های مختلف فرهنگی، سیاسی و … آن به عنوان تهدیدی برای ارزشها و منافع اجتماعی تلقی شده و جامعه دچار هراس اخلاقی گردد.

هراس اخلاقی به عنوان یک رویکرد ذهن گرایانه مبتنی بر تحریفی است که از واقعیت در ذهن مخاطب رسانه ایجاد شده است. عامل این تحریف جریانات ذینفعی هستند که با استفاده از ابزار رسانه افکار عمومی را در مسیر منافع خود جهت دهی می کنند. این جریانات پشت سنگرهای مفاهیم عام اخلاقی و با استفاده از انواع و اقسام رسانه ها به حساسیت بالای مردم به برخی از مسائل اجتماعی که نوعاً به عنوان تهدید علیه نظم اجتماعی مطرح می شود، دامن می زنند. هدف هجمه های سازماندهی شده از سوی سیاستمداران، دیوانسالاران، قانونگذاران و فعالان اجتماعی، اصحاب مطبوعات و صاحب نفوذانی که دانسته یا نادانسته به این وضعیت دامن زده وموجب تشدید وضعیت می شوند جماعتی هستند که کوهن آنها را "جماعت اهریمنی ” یا "شیاطین قوم”[۱]می نامد؛ که موجب نقض نظم اجتماعی می شوند.[۲]

از دیدگاه کوهن، شیوه ای که رسانه ها در این موارد برای بازنمایی واقعیت در پیش می گیرند، عاری از حقیقت بوده و رسانه ها با سه شیوه به ایجاد هراس اخلاقی در جامعه کمک می کنند. ۱- رسانه ها با استفاده از تکنیک های مختلف رسانه ای و خبری به برجسته سازی، گزینش گری و تحریف در مورد حادثه موضوع هراس اخلاقی می پردازند و با اغراق در مورد تعداد، شدت و خسارات ناشی از آن، به شکل گیری و تقویت هراس اخلاقی می پردازند.۲-رسانه ها نسبت به افزایش شدت موضوع هراس انگیز در آینده به همگان هشدار می دهند و ۳- رسانه ها از طریق پیوند موضوع هراس اخلاقی با تیپ مشخصی از سبک لباس و ظاهر گروه هایی خاص از جامعه به نماد سازی می پردازند.

نتیجه این فرآیند در ایجاد و تشدید هراس اخلاقی، حل بحران هژمونی و مشروعیت یک گفتمان مستقر در دولت یا خارج از آن و ضربه زدن و به حاشیه راندن گفتمان رقیب است. در این وضعیت رسانه های مورد اشاره یک مسأله کوچک محلی و فردی را یک مسأله بزرگ ملی جلوه می دهند و همه رویدادهای مشابه رخ داده در مناطق دیگر را به این گروه ها نسبت می دهند.

 ویژگی های هراس اخلاقی:

هراس اخلاقی که بعدها توسط افرادی چون استوارت هال بسط و تفصیل یافت واجد ویژگی هایی است که برخی از آن ها عبارتند از:

۱- خصومت

گفتمان رسانه ای شکل گرفته برای ایجاد هراس اخلاقی با کمک قدرت رسانه ای خود، گروه مورد نظر خود را با برچسب زنی محکوم کرده و مورد خصومت قرار می دهد. این روند با تکیه بر پیش داوری های گفتمانی و زمینه قبلی ایجاد شده در جامعه انجام می گیرد.

۲- نگرانی

در هراس اخلاقی همیشه این نگرانی و دل مشغولی وجود دارد که رفتار یا گروه مورد نظر تأثیر منفی برجامعه گذاشته و تهدیدی برای دیگر افراد جامعه به شمار می رود. این نگرانی بیشتر از طریق رسانه های گروهی منعکس شده و دامن زده می شود.

۳- اجماع

پیدایش هراس اخلاقی در یک جامعه نیازمند ایجاد باور عمومی در جامعه نسبت به تهدید گروه مورد نظر است. البته این به معنای پذیرش هراس توسط تک تک اعضای جامعه نیست بلکه ایجاد یک اجماع عمومی کفایت می کند. در این مرحله انتقاد علنی و پر سر و صدای شخصیت ها و رسانه های گفتمان هراس آفرین در مورد وضع پیش آمده از یک سو و ضعف و سازمان نایافتگی جماعت مورد هجوم واقع شده از سوی دیگر به پیدایش هراس اخلاقی کمک خواهد کرد.

 ۴- اغراق در آمار و تحریف واقعیت

رسانه ها با اغراق در آمار و ارقام پدیده رخ داده و همچنین با تلاش برای تحریف واقعیت به ساخت و تشدید هراس اخلاقی می پردازند.

۵- پخش و باورپذیر کردن شایعه ها

برای ایجاد هراس اخلاقی گاه مطلبی منتشر می شود که شایعه ی بیش نیست و رسانه ها تمام تلاش خود را می کنند تا شایعات منتشر شده جایگزین واقعیت شود.

۶- تغییر پاسخ در طول زمان (نوسان پذیری)

چنانچه وجود انحرافی در جامعه واقعی باشد و پاسخ به انحراف نیز سیری منطقی داشته باشد، مقدار و میزان پاسخ نسبتا قابل پیش بینی و اندازه گیری است. چنانچه واکنش در مقابل پدیده ای که از قبل وجود داشته، ناگهانی و به دور از انتظار شدت بگیرد، می توان گفت که یک هراس اخلاقی در حال شکل گیری است.

۷- انحراف افکار عمومی از توجه به مشکلات مهم دیگر

یکی از کارکردهای ایجاد هراس اخلاقی، پرداختن به موضوعی خاص و دارای اهمیت کمتر در جامعه است تا اذهان عمومی از مسأله یا مسائل اصلی دور شود و مسأله ای فرعی در اولویت افکار عمومی قرار گیرد. این کارکرد در حقیقت یکی از اهداف جریان یا گفتمان ایجاد کننده هراس اخلاقی است که در دولت حضور دارد و با چالش مشروعیت و بحران ایدئولوژی مواجه گردیده است.

 بررسی رفتار رسانه ای جریان فتنه در داخل و خارج از کشور و رسانه های داخلی و خارجی همسو با آن در نحوه پوشش خبر اسید پاشی در اصفهان، نشان می دهد که این جریان به دنبال ایجاد و شکل دهی هراس اخلاقی در جامعه است. با پیگیری خطوط رسانه ای دنبال شده در این مدت از سوی رسانه های مورد اشاره واضح است که جریان مذکور در این ماجرا به دنبال اهریمن سازی جریان مؤمن انقلابی و نماد سازی از آنان در این موضوع است که با تصویر سازی ناجوانمردانه از آن به عنوان شیاطین قوم پیگیری می شود. ویژگی های تطبیقی این ماجرا با نظریه هراس اخلاقی عبارتند از:

۱- برچسب زنی به جریان مؤمن انقلابی مبنی بر ارتکاب جنایت اسیدپاشی به منظور مقابله با بی حجابی توسط رسانه های مورد اشاره صورت گرفت. برای مثال در شبکه های اجتماعی اخباری مبنی بر برخورد راکبان موتور سوار با زنان بی حجاب و اسیدپاشی بر روی آنان به صورت گسترده پخش شد. سابقه انگ زنی های گسترده گذشته جریان فتنه به طیف حزب اللهی جامعه، سبب ایجاد ذهنیت هایی نادرست در اذهان بخشی از مردم نسبت به آنان گشته و در این میان پیش داوری های گفتمانی نیروهای غرب گرای جامعه و عملکرد نسنجیده و ناپخته گروه هایی از جریان حزب اللهی در مواردی چون رسانه ای کردن بی مورد گشت های امر به معروف و نهی از منکر که هیچگاه عملیاتی نشد، می تواند زمینه ساز موفقیت نسبی برچسب زنی فوق گردد. تلاش های رسانه ای جریان فتنه و جریان رسانه ای داخلی همسو و رسانه های حامی بیگانه در این مورد بسیار گسترده و چشمگیر بوده که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

- سایت جرس وابسته به جریان فتنه نوشت که تصویب کلیات طرح "امر به معروف و نهی از منکر” با خبرهای تکان دهنده‌ای در خصوص اسید پاشی بر روی دختران جوان در اصفهان همراه شده است.

- سایت جرس در لابه لای مصاحبه های خود تلاش دارد تا مخالفت خود با تصویب طرح طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکررا دنبال می کند و می نویسد: وقتی طرح اخیر مجلس را در کنار این اخبار نگران کننده قرار می دهیم، آن وقت به عمق فاجعه ای که در حال وقوع است پی می بریم. تصویب این قانون در مجلس در آینده تاثیرات مخربی بر سرنوشت زنان ایرانی خواهد گذاشت!»

- نیویورک تایمز آمریکا: به نظر می رسد کار حمله با اسید بخشی از یک بسیج در حمایت از مقررات جدیدی است که هدفش مجازات زنان بد حجاب است … این اقدامات توسط موتورسواران همزمان شده است با قانونی که در مجلس رژیم ایران در حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر به تصویب رسید.[۳]

- بی بی سی: گزارش ها درباره اسیدپاشی به زنان در اصفهان. حزب الله تهران، در هفته های اخیر به دولت هشدار داد که اگر درباره وضعیت حجاب زنان جدی تر اقدام نکند، خود به خیابان می آید تا با زنان”بدحجاب” برخورد کند.[۴]

- دویچه وله: زنان جوانی در اصفهان طعمه اسیدپاشی شدند. برخی این گمان را مطرح می کنند که انگیزه اسیدپاشی مبارزه با بدحجابی است.مبارزه با بدحجابی را مدت ها قبل انصار حزب الله با صدور بیانیه ها و اطلاعیه های مختلف نواخت و به موازات آن مجلس نیز طرح امر به معروف و نهی از منکر را به جریان گذاشت.[۵]

- سایت کلمه: مردم در هراس، مسئولان در سکوت، داعش صفتان در اصفهان چه می کنند(!؟)، شیپور مبارزه با بدحجابی را مدتها قبل انصار حزب الله با صدور بیانیه ها و اطلاعیه های مختلف نواخت و به موازات آن مجلس نیز طرح امر به معروف و نهی از منکر را به جریان گذاشت.[۶]

 ۲-رسانه های مورد اشاره تلاش فراوانی برای هشدار به زنان بدحجاب مبنی بر درخطر بودن نمودند. رادیو فردا وابسته به سازمان سیا نیز به نقل از یک «منبع مطلع» نوشت تعداد اسیدپاشی‌ها در اصفهان در هفته‌های اخیر، حداقل شش مورد بوده، و این زنان که همگی «جوان»، «زیبا» و «غیرچادری» بودند(!؟)، در «بیمارستان فیض» این شهر بستری شده‌اند. در این مورد به برخی از تیترهای به کار رفته در مطبوعات اشاره می شود.

- انزجار عمومی از اسیدپاشی در اصفهان

- هوای اصفهان اسیدی است، تمام شیشه‌ها بالا

- اصفهان زیبا، امنیت شهر زیر سایه اسید و شایعه.

- احتمال اسیدپاشی به زنان بدحجاب وجود دارد(!؟)

- توصیه‌هایی برای مواجهه احتمالی با اسیدپاشی(!؟)

- اسیدپاش‌ها به بهشت نمی‌روند.(!؟)

- اسیدپاشی مشکوک در اصفهان(!؟)

- دست‌های پنهان(!؟) در اسیدپاشی اصفهان

 ۳-به صحنه آمدن شبکه های اجتماعی و خبر سازی و شایعه پراکنی رسانه های فوق با اضافه شدن اظهارنظرهای برخی چهره های سیاسی و به صحنه آمدن برخی چهره های اجتماعی و هنری کامل گردید. در این باره می توان به اظهار نظرهای برخی سینماگران و بازیگران در محکومیت آن اشاره کرد. برای مثال می توان به اظهار نظر تهمینه میلانی کارگردان سینما اشاره کرد که اسیدپاشان را افرادی خودسر معرفی کرد که برای مبارزه با بدحجابی! چنین جنایت هایی را مرتکب می شوند. وی در گفت و گو با یکی از خبرگزاری ها گفت: «این اسیدپاش‌ها مشکل روانی دارند و برخی دیگر آموزش‌های اجتماعی و احترام به حقوق افراد را فرانگرفته‌اند که چنین خودسرانه(!؟) عمل کردند. هرچند شاید وقتی دستگیر شوند بگویند احساس مسئولیت اجتماعی مثلا مبارزه با بدحجابی داشته‌اند(!؟)، ولی این کار جز جنایت چیز دیگری نیست.»[۷] در این باره می توان به واکنش تعداد زیادی از این سنخ افراد پرداخت.

-نیوشا ضیغمی(بازیگر): از قرار معلوم عده ای در لباس اسلام، سعی در مخدوش کردن این چهره زیبا و رحمانی دارند.[۸]

-لیلی رشیدی(بازیگر): مسئولان مواظب حرف زدنشان باشند و متوجه باشند که گاه شیوه حرف زدن آن ها، چنین عواقب وحشتناکی در پی دارد.[۹]

 ۴- رسانه های مورد اشاره تاکنون آمار و ارقام متفاوتی در مورد تعداد افرادی که مورد اسیدپاشی قرار گرفته اند ارائه داده و سعی در تحریف واقعیت ها داشته اند. آمارهای مختلف گفته شده درباره تعداد قربانیان نشان دهنده این تلاش ها بوده است. همچنین می توان به تلاش گسترده این رسانه ها جهت بد حجاب معرفی کردن قربانیان این حوادث پرداخت. تلاش برای خبر سازی در مورد وقوع اسید پاشی در مشهد یکی دیگر از خبرسازی های دروغینی بود که کذب بوده و در واقع بازنشر حادثه ای متعلق به سال ها پیش بوده است. همچنین خبرسازی کذب درباره چهره و ظاهر اسیدپاش ها برای منتسب نمودن آن به جریان مؤمن انقلابی از جمله این اقدامات است.

 ۵- تلاش برای شایعه سازی در مورد ارتباط اسیدپاشی با مقوله بدحجابی و انجام آن توسط گروه های حزب اللهی جامعه در حالی صورت می گیرد که اصل ماجرا و واقعیت های مربوط به آن به نادیده گرفته شده و سخنان مسؤلین مرتبط با موضوع توسط این رسانه ها سانسور می شود و تلاش می شود با تکرار اخبار نادرست به صورت مداوم توسط رسانه های مورد اشاره، شایعات مقبولیت عمومی پیدا می نماید. به عنوان نمونه به خبرسازی زیر می توان اشاره کرد.

- سحام نیوز: شهروندان اصفهانی این موضوع(اسیدپاشی) را بی ارتباط با برخورد با بدحجابان نمی دانند. یکی از آنها می گوید: اگر از شاهدان عینی بپرسید همگی اسیدپاشان سوار بر موتورهای بزرگ بوده و تیپ و قیافه مذهبی دارند.[۱۰]

به نظر می رسد یکی از هدف گزاری های این جریانات با طراحی صورت گرفته، ضربه زدن به فریضه امر به معروف و نهی از منکر و به محاق فرستادن آن و گسترش بدحجابی است که منجر به ضربه خوردن هرچه بیشتر هویت فرهنگی انقلاب خواهد شد.

 ۶-با توجه به اینکه پدیده زشت اسیدپاشی، پدیده جدیدی نیست و در گذشته هم در زمان هایی این پدیده رخ داده و تقریبا در همه موارد انگیزه شخصی انتقام مطرح بوده، پرداختن گسترده ناگهانی به این موضوع و واکنش غیرعادی به آن که به سرعت شدت گرفت نشان می دهد که این پدیده بهانه ایجاد هراس اخلاقی شده و جریان مؤمن انقلابی هم هدف آن قرار گرفته است. نگاهی به حجم انبوه مطالب تولیدی در قالب رسانه های صوتی، تصویری، مکتوب، خبرگزاری ها و سایت ها و شبکه های اجتماعی داخلی و خارجی در طی چند روز اخیر مؤید این واقعیت است.

 ۷- با توجه به نگاه مردم در رابطه با اولویت بندی مسائل به نظر می رسد که طراحان هراس اخلاقی فوق با ایجاد آن، توجه مردم را از اولویت های اصلی خود که در سطح ملی مطرح است منحرف کرده و به سمت یک موضوع کم اهمیت تر که یک مسأله محلی است جلب می کنند. برای مثال یکی از اصلی ترین اولویت های مردم حل مشکلات اقتصادی است که با ایجاد هراس اخلاقی انجام شده تا حدودی از اولویت خارج خواهد شد.

جمع بندی:

با توجه به مباحث مطرح شده، در جمع بندی می توان گفت که حادثه اسید پاشی در اصفهان واجد تمام ویژگی های شکل دادن هراس اخلاقی است. چه اینکه در آن یک موضوع محلی به یک موضوع ملی تبدیل شده و یک موضوع با سابقه به یک باره مورد توجه یک جبهه رسانه ای داخلی و خارجی قرار گرفته و ایجاد هراس اخلاقی در جامعه نموده است. در این ماجرا جریان مؤمن انقلابی به عنوان گروهی که عامل ایجاد هراس و برهم زننده نظم جامعه است معرفی شده و در برخی تصویر سازی های رسانه ای با گروه منحطی مثل داعش مقایسه می شود.

یکی از نکات حائز اهمیت در این پروژه، برنامه جریانات فوق برای ضربه زدن به بحث فرهنگ و هویت فرهنگی انقلاب است که امسال مورد تأکید مقام معظم رهبری(مدظله العالی) قرار گرفته و ایشان بر آن تأکید ویژه کرده اند.[۱۱] به نظر می رسد یکی از هدف گزاری های این جریانات با طراحی صورت گرفته، ضربه زدن به فریضه امر به معروف و نهی از منکر و به محاق فرستادن آن و گسترش بدحجابی است که منجر به ضربه خوردن هرچه بیشتر هویت فرهنگی انقلاب اسلامی خواهد شد. با توجه به عملکرد هماهنگ جریان فتنه و متحدین داخلی اش، همچنین اپوزسیون خارج از کشور و رسانه های نظام سلطه در این پروژه، به نظر می رسد که فضای ایجاد شده زمینه ساز اقدامات آتی این جریانات در دوقطبی سازی جامعه بوده و مقدمه آماده سازی افکار عمومی جهت پیاده سازی برنامه های شوم آنان خواهد بود.

برهان


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر