۰۲ دی ۱۳۹۱ - ۱۴:۴۳
کد خبر: ۱۰۰۹
اقدام هوشمندانه و بخردانه جمهوری اسلامی در تصمیم برای تغییر محل مذاکرات با 5+1 از استانبول به بغداد یا پایتخت ثالث دیگری در منطقه این پیام روشن را به ترکها داد که در سیاست بین الملل فرصت‌های داده شده از سوی دوستان همیشگی و ابدی نیست.

پایداری ملی؛ واکنش نخست وزیر اسلامگرای ترکیه در برابر شیمون پرز در اجلاس داووس آنقدر برای محور مقاومت غیر منتظره و شعف انگیز بود که دوستداران مقاومت منطقه ای بر ضد اسرائیل را دلگرم کرد که دوست جدید و پرقدرتی به جمع محور ضد اسرائیلی پیوسته است لیکن رفتار غرور آفرین اردوغان را با اجماعی بی سابقه به فال نیک گرفتند. آنچنان که این اتفاق روزنامه کیهان را واداشت که با تیتر درشت، خبر اول خود را تمجیدوار به نخست وزیر اسلامگرای ترکیه تقدیم کند. "زنده باد رجب طیب اردوغان".

 بعدها دوستی به من گفت جایی خوانده است همتای هم حزبی اردوغان جناب "عبدالله گل" عضو یک لژ ماسونی معروف اروپایی است و اینکه زمانی پدر اسلامگرایی در ترکیه یعنی "نجم الدین اربکان" * فقید که با کودتای لائیکها در سال 1997مجبور به کناره گیری از قدرت شد در جایی مردان اسلامگرای حزب "عدالت و توسعه" را اسلامگرایان منافق خوانده است.

 اما نگاههای خوشبین به اسلامگرایان نوظهور ترکیه در داخل کشور شمارشان بسیار بیشتر از عده انگشت شماری بود که ژستهای گاه و بیگاه دولتمردان ترکیه را از منظری بدبینانه می نگریستند. یک بار با یکی از همین دوستانی که دراوج گل انداختن روابط حسنه با ترکیه که از قضا ایران قصد داشت در همان ایام کل ذخیره اورانیوم غنی شده خود را در قالب معامله  با گروه5+1 به ترکها بدهد حسابی بحثمان بالا گرفت. او می گفت که ترکها قابل اعتماد نیستند و من او را به نگاه غیر واقع بینانه در روابط بین الملل متهم می کردم. آنروزها گذشت و معامله ایران با 5+1 در استانبول جوش نخورد و خوشبختانه ایران اورانیوم غنی شده بی زبان خود را هم به ترکها تحویل نداد. 
 اینکه چه مقدار روش دیپلماتیک ایران در آن مقطع نه چندان دور صحیح بوده یا نه و عیار ساده انگاری و واقع بینی سیاست خارجی جمهوری اسلامی تا چه اندازه دقیق بوده است موضوع این نوشتار نیست. اما این حقیقتی است که برای پایین افتادن نقاب از چهره واقعی مردان سکولار ترکیه زمان زیادی لازم نبود تا ایران مقداری عالمانه تر تحرکات این کشور مهم همسایه را رصد کند.

 دوستان ترک اولین پرده از نمایش سیاست خارجی پشت پرده خود را با اجازه نصب سپر دفاع موشکی ناتو در خاک کشورشان بی‌اعتنا به نظر کشور مهم همسایه، نزدیک مرزهای ایران کلید زدند. زمانی نه چندان دورتر که بیداری اسلامی  منطقه خاورمیانه را فرا گرفت ترکها نشان دادند که خیلی هم سیاستمداران زیرکی نیستند چرا که "رجب طیب اردوغان" با سفر به کشور مصر به شکلی عیان و بی پرده به انقلابیون منطقه توصیه کرد به جای تشکیل حکومت اسلامی ساختار  لائیک را به عنوان الگویی جدید برپایی نظام کشورشان انتخاب کنند. ساختاری که ملتهای مسلمان منطقه، دهه های متمادی آنرا تجربه کرده و خیری از آن ندیده اند و برای رهایی از آن به شکلی یکپارچه به پا خواسته بودند.شاید بتوان گفت تنها تفاوت نظام خشن حسنی مبارک با نظام لائیک ترکیه تن دادن زود هنگام ترکها به خواست مردم قبل از شعله ور شدن نارضایتیهای عمومی در این کشور بود. پر واضح است که کمالیستهای ترکیه هوشیارانه تنها راه متلاشی نشدن نظام صد ساله لائیک در ترکیه را میدان دادن بیشتر به اسلامگرایان سکولار دانسته و از سرنوشت تلخی که بر نظام حسنی مبارک رفت خود را رهانیدند. فضای بازتری که حسنی مبارک در پیاده کردن آن در مصر موفق نبود چرا که امنیت اسرائیل و ترس از روی کار آمدن اخوان المسلمین و یک جمهوری اسلامی دیگر هم مرز با اسرائیل چراغ سبز آمریکا را برای مبارک مهیا نمی کرد تا مانند ترکیه فضا را برای قدرت گرفتن اخوانی ها فراهم کند وحتی رشد اقتصادی کشور مصر هم بر خلاف ترکیه برای امنیت اسرائیل یک زنگ خطر محسوب می شد. بر همین اساس مصر نه تنها به لحاظ سیاسی که از بعد اقتصادی هم نباید توسعه پیدا می کرد که نکرد. پس سیاست آمریکا برای حل معادله مصر بسیار محتاطانه تر از ترکیه لائیک رقم خورد. 

 اردوغان اما پیام واضح و صریح خود را در مصر به انقلابیون داده بود و می بایست نقش تاریخی خود را به زعم خود عیان تر از قبل در منطقه بازی می کرد. اینبار پرده سوم را به فاصله ای خیلی نزدیک در تحرکات براندازانه نسبت به کشور سوریه بازی کرد. ترکیه هیچ ابایی از اینکه آشکارا نشان دهد جایگاهی در محور مقاومت ندارد نداشت. مسئله سوریه آنچنان ترکیه را رسما به بازی در پازل آمریکایی_ صهیونیستی وادار کرد که همطراز با این محور می رفت که حجت را برای نگاههای خوشبینانه این سوی میدان تمام کند. در مسئله سوریه دولتمردان ترک نیازی ندیدند حتی در ظاهر از خود شمایل یک بی طرف را به نمایش بگذارند و آنقدر در بازی سیاسی خود به نفع آمریکا رو بازی کردند که در فیلمی که در شبکه های خبری جهان پخش و توجهات  زیادی را به خود معطوف ساخت به عینه انظار تیزبین ملتهای منطقه مشاهده کردند چگونه رئیس جمهور ایلات متحده با یک اشاره چشم وزیر خارجه کشورپرمدعای منطقه را به سوی خود فرا می خواند و داود اوغلو برای لبیک به رئیس جمهور آمریکا چنان پرشتاب به سوی او می دود که گویی ارباب خدمتکارش را به حضور طلبیده است.

 اقدام هوشمندانه و بخردانه جمهوری اسلامی در تصمیم برای تغییر محل مذاکرات با 5+1  از استانبول به بغداد یا پایتخت ثالث دیگری در منطقه این پیام روشن را به ترکها داد که در سیاست بین الملل فرصت های داده شده از سوی دوستان همیشگی و ابدی نیست.

 پی نوشت
* نجم الدین اربکان در سال 1996 در ائتلاف با حزب راه راست به رهبری چیللر به نخست وزیری ترکیه رسید و از این زمان بود که توسعه و رشد اقتصادی ترکیه شتاب گرفت. دولت اربکان علاوه بر افزایش رفاه اقتصادی، به فعالیت های سیاسی چندجانبه نیز کمک بسیاری کرد. اربکان مؤسس تشکل همکاری های اقتصادی هشت کشور اسلامی در حال توسعه بود که این هشت کشور شامل پاکستان، بنگلادش، مصر، نیجریه، ایران، اندونزی، مالزی و ترکیه می شود. در دوره حاکمیت اربکان، رشد رفاه اقتصادی و اجتماعی سبب شد اتحادیه های تجاری بزرگ، مؤسسات، رسانه های خبری و شبکه های تلویزیونی دولت را به دلیل محدود شدن منافعشان مورد حمله قرار دهند. این خود زمینه ای شد تا نظامیان ترکیه نیز به تدریج قدرت را در دست گیرند و شروع به پرونده سازی علیه دولت کنند. تمام این حوادث سبب شد تا در سال 1997 اربکان از قدرت کناره گیرد و حزب رفاه منحل شود و اربکان از انجام فعالیت های سیاسی منع شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر