
به گزارش پایداری ملی، تحولات پرشتاب منطقهای و جهانی بار دیگر نشان داده است که امنیت ملی دیگر تنها در میدان نبرد نظامی معنا نمیشود. تجربه جنگ تحمیلی دوازدهروزه اخیر، شاهدی روشن بر این واقعیت بود که دشمنان جمهوری اسلامی ایران میکوشند با بهرهگیری از فناوریهای نوین، رسانههای پرقدرت و ابزارهای عملیات روانی، نه فقط خطوط دفاعی یک کشور بلکه ذهن و روح جامعه را هدف قرار دهند. در چنین شرایطی پدافند غیرعامل به عنوان یک ضرورت اجتنابناپذیر مطرح میشود؛ ضرورتی که بیش از هر حوزهای خود را در عرصه رسانه نمایان میسازد.
امروز تهدیدها بیش از آنکه در هیاهوی توپ و تانک بروز کنند، در عرصه روایتها و تصویرسازیها شکل میگیرند. جنگ شناختی همان جایی است که دشمن تلاش میکند با تغییر ادراک عمومی، حقیقت را تحریف کند و امید اجتماعی را تضعیف سازد. واقعیت این است که جوامع مدرن اگر در برابر این جنگ نرم مصون نباشند، پیشرفتهترین تجهیزات نظامی هم نمیتواند مانع از فروپاشی درونی آنها شود. بازشناسی دقیق الگوی تهدید در حوزه رسانه و طراحی پاسخهای متناسب با آن، امروز نه یک انتخاب بلکه ضرورتی ملی است.
حکمرانی پدافند غیرعامل زمانی معنا پیدا میکند که از سطح توصیههای کلی عبور کند و در عمق سیاستگذاری و برنامهریزی کشور جاری شود. هیچ طرح توسعهای، هیچ تصمیم کلانی و هیچ سند ملی نباید بدون پیوست پدافندی به اجرا برسد. تجربههای جهانی نشان داده است که کشورهایی که بهموقع این پیوستها را جدی گرفتهاند، در برابر بحرانهای پیشبینیناپذیر پایدارتر عمل کردهاند. این نکته بهویژه در ایران، با شرایط خاص ژئوپلیتیک و فشارهای مستمر خارجی، اهمیتی دوچندان دارد.
رسانهها در این میان نقشی سرنوشتساز ایفا میکنند. اگر قرار است مردم ستون اصلی پایداری ملی باشند، نخست باید روایت درست، دقیق و بههنگام را بشنوند. رسانهای که کند عمل کند یا در دام روایتهای دشمن گرفتار شود، عملاً به بخشی از ماشین عملیات روانی خصم بدل میگردد. رسانه ملی، مطبوعات، خبرگزاریها و حتی رسانههای محلی هر یک بخشی از این زنجیرهاند. شفافیت، سرعت و دقت در کنار امیدآفرینی، سه اصل کلیدی برای موفقیت رسانهها در میدان پدافند غیرعامل است.
در این میان نباید از ظرفیت رسانههای برونمرزی غافل شد. ایران برای شکستن انحصار روایتهای غربی در عرصه بینالملل، نیازمند رسانههایی است که هم از نظر محتوا و هم از نظر فناوری بتوانند صدای ملت ایران را به جهان برسانند. این کار تنها با سرمایهگذاری جدی بر روی فناوریهای نوین، آموزش نیروهای متخصص و البته خلاقیت در روایتگری ممکن خواهد شد.
فناوریهای نوین اما خود شمشیری دو لبهاند. همانطور که دشمنان با بهرهگیری از هوش مصنوعی و شبکههای اجتماعی موجی از اخبار جعلی و تحلیلهای مغرضانه تولید میکنند، ما نیز میتوانیم با استفاده هوشمندانه از همین ابزارها، روایت درست را پررنگ کنیم و واقعیت را به جامعه جهانی نشان دهیم. شرط آن، استقلال رسانهای و سرمایهگذاری بر روی پلتفرمهای بومی و امن است؛ پلتفرمهایی که در بزنگاههای حساس نه تنها خاموش نشوند، بلکه قدرتآفرین باشند.
با همه اینها نباید فراموش کرد که هیچ حکمرانی پایداری بدون مردم معنا ندارد. پدافند غیرعامل بیش از آنکه یک سیاست تخصصی باشد، یک فرهنگ عمومی است. جامعهای که سواد رسانهای داشته باشد، شایعه را به راحتی باور نمیکند و در برابر عملیات روانی دشمن واکسینه میشود. آموزش عمومی در این حوزه، از مدرسه تا دانشگاه و از خانواده تا محیط کار، باید به یک اولویت ملی تبدیل شود.
سازمان پدافند غیرعامل کشور بارها بر آمادگی خود برای همکاری در مصونسازی زیرساختها و توانمندسازی نهادهای حاکمیتی تأکید کرده است. اما این تلاشها زمانی به نتیجه خواهد رسید که همافزایی واقعی میان دولت، رسانهها و مردم شکل بگیرد. هر یک از این اضلاع اگر نقش خود را درست ایفا کند، دیگر تهدیدی قادر به فروپاشی اراده ملی نخواهد بود.
جمعبندی آن است که پدافند غیرعامل امروز نه یک موضوع صرفاً نظامی و نه حتی یک پروژه مقطعی است، بلکه بخشی از حکمرانی هوشمند و آیندهنگر کشور محسوب میشود. رسانهها به عنوان خط مقدم این نبرد نرم، باید خود را بازتعریف کنند و در مسیر سرعت، دقت، صداقت و امیدآفرینی گام بردارند. تنها با چنین رویکردی است که میتوان در برابر توفان تهدیدات نوین ایستادگی کرد و اقتدار ملی جمهوری اسلامی ایران را در پرتو رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) پاس داشت.