۱۴ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۳
کد خبر: ۷۴۴۵۵
یادداشت| محمد زارع
گزارش اقتصاد دیجیتال آنکتاد نشان می‌دهد که چین و ایالات متحده ۷۵ درصد از کل پتنت‌های مربوط به فناوری‌های بلاک چین و بیش از ۷۵ درصد از بازار جهانی رایانش ابری عمومی را به خود اختصاص داده اند.

به گزارش پایداری ملی، اگرچه در چند دهه گذشته، حکمرانی سایبری جهانی عمدتا تحت تسلط و سلطه ایالات متحده آمریکا بوده است، اما تغییرات ایجاد شده در فضای سایبر به خصوص در دوران پس از اسنودن و ظهور قدرت‌های سایبری جدید، موقعیت و جایگاه هژمونیک سایبری ایالات متحده را هم در داخل و هم در خارج از بلوک غرب به چالش کشیده است به گونه‌ای که؛ دامنه این رقابت‌های راهبردی به حدی افزایش یافته است که از وضعیت کنونی این رقابت‌ها به عنوان "جنگ سرد دیجیتال" نیز یاد کرده‌اند.

آنچه مشخص است آن است که چین یکی از مهم‌ترین قدرت‌های سایبری نوظهور و همچنین رقیبی قدرتمند برای رویکرد‌های مسلط (جریان اصلی) در عرصه سایبری است. چین با داشتن بزرگترین جمعیت آنلاین جهان قریب به ۹۰۰ میلیون نفر و همچنین بخش پررونق فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)، به بازیگری کلیدی در فضای سایبری جهانی تبدیل شده است و تلاش دارد تا این ظهور و بروز را به " هنجارسازی " و " قاعده‌سازی " سایبری در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی نیز تبدیل نماید.

ظهور و بروزی که می‌تواند دامنه رقابت‌های استراتژیک چین و آمریکا را نیز افزایش داده و نوعی از تقابل نگرش‌های غربی و غیرغربی را نیز تصویرسازی نماید. البته این نکته را نیز باید بیان داشت که اگرچه اتحادیه اروپا نیز همواره همراهی خود با ارزش‌های سایبری مسلط و نهادینه شده توسط ایالات متحده همراه بوده است، اما ظهور این اتحادیه به عنوان یک قدرت سایبری باعث آن شده است تا هم شکاف‌هایی هرچند اندک در رویکرد بروکسل و آمریکا نسبت به حکمرانی سایبری جهانی ایجاد شده و هم اینکه نتوان این دو بازیگر را به عنوان یک کل واحد و یکپارچه در این زمینه تفسیر کرد.

در ادامه تلاش می‌شود تا ضمن بررسی مختصرپیشینه‌ای در مورد چشم انداز حکمرانی سایبری جهانی به ویژه تفاوت رو به رشد در نگرش به حاکمیت سایبری در ایالات متحده و اتحادیه اروپا همچنین نگرش چین به حکمرانی سایبری و چگونگی تلاش این کشور برای هنجارسازی سایبری مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در پایان نیز پیامد‌های این مسئله برای حکمرانی سایبری جهانی مورد اشاره قرار گیرد.


۱. چشم‌انداز در حال دگرگونی حکمرانی سایبری
واقعیت آن است که همزمان با تغییرات و نقل و انتقالات صورت گرفته در محیط‌های منطقه‌ای و ژئوپلتیک نشات گرفته از رقابت قدرت‌های بزرگ و به تبع آن فرسایش نظم بین‌المللی مسلط همچنین نوعی از گذار و نقل انتقال در عرصه حکمرانی سایبری و به تبع آن ایجاد تغییر و تحولاتی در " نظم سایبری " بین المللی به معنای تلاش برای گریز از رویکرد‌های مسلط غربی – آمریکایی و همچنین نوعی از ساختارشکنی در این حوزه نیز قابل مشاهده است. به بیان دیگر ظهور و خیزش قدرت‌های جدید سایبری مانند بازیگران و قدرت-های بزرگی مانند چین، روسیه و حتی اتحادیه اروپا و همچنین بازیگران و قدرت‌های منطقه‌ای و متوسط در حوزه فضای سایبر رهبری و تسلط سنتی آمریکا در این عرصه را با چالش‌ها و پیچیدگی‌های مهمی روبرو کرده است. به عنوان مثال و در همین رابطه نویسندگان و تحلیلگرانی مانند چن و یانگ بیان می‌دارند؛ نفوذ فزاینده بازیگران و قدرت‌های جدید سایبری مانند اتحادیه اروپا، تسلط ایالات متحده در درون بلوک غربی را با چالش مواجه کرده است و همچنین ظهور بازیگران و قدرت‌های جدید سایبری غیرغربی مانند چین و روسیه نیز تسلط آمریکا در خارج از بلوک غرب و یا "جهان غیرغربی" را تضعیف و با چالش‌ها و پیچیدگی‌های قابل توجهی مواجه نموده است و همچنین برجستگی نقش دولت‌های مستقل در اداره فضای سایبر را در اولویت قرار داده است.

همانگونه که بیان شد و علی رغم وجود برخی نگرش‌های مشترک به حاکمیت سایبری میان اتحادیه اروپا و آمریکا، اما نمی‌توان برخی اختلافات نگرشی و واگرایی در رویکرد‌ها میان دو بازیگر را از نظر دور داشت. آمریکا و اتحادیه اروپا همواره بر اصول مشترکی مانند باز بودن، آزادی و مشارکت چندجانبه در حوزه سایبری تاکید داشته‌اند، اما این نکته را باید بیان داشت که رویکرد بروکسل از نظر سطح دخالت دولت با رویکرد واشنگتن تا حدود زیادی متفاوت است. اگرچه رویکرد ایالات متحده به فضای سایبر همواره به عنوان "پرهیز از مداخله در اینترنت " توصیف شده است و این کشور بر عدم حضور و مداخله و دستکاری دولت در این عرصه تاکید کرده است، اما اتحادیه اروپا از لحاظ تاریخی تمایل بیشتری نسبت به ایالات متحده برای پذیرش مقررات سایبری و همچنین پذیرش مشارکت و حضور دولت در این عرصه از خود نشان داده است.

اتحادیه اروپا به طور فزاینده‌ای بر اهمیت دخالت دولت در فضای سایبری تاکید کرده است. به عنوان مثال، اتحادیه اروپا از نقش هر چه بیشتر کمیته مشورتی دولتی و گنجاندن کشور‌های مستقلی مانند هند و برزیل را در Internet Corporation for Assigned Names and Numbers (ICANN) بیان و بر آن تاکید داشته است. علاوه بر این، اتحادیه اروپا به طور فزاینده¬ای مفاهیمی مانند «حاکمیت فنی»، «حاکمیت دیجیتال» و «حاکمیت داده» را نیز بر خلاف تمایلات ایالات متحده در این حوزه ترویج و گسترش داده است. بخش مهمی از تمایل بروکسل برای پیگیری حق حاکمیت در فضای سایبری را می¬توان نشات گرفته از نگرانی آن‌ها نسبت به عقب ماندن از ایالات متحده و چین در بازار جهانی فناوری اطلاعات دانست.

گزارش اقتصاد دیجیتال آنکتاد نشان می‌دهد که چین و ایالات متحده ۷۵ درصد از کل پتنت‌های مربوط به فناوری‌های بلاک چین و بیش از ۷۵ درصد از بازار جهانی رایانش ابری عمومی را به خود اختصاص داده اند. از نظر بروکسل، اتکا به شرکت‌های فناوری غیر اروپایی، کنترل شهروندان این اتحادیه بر داده‌هایشان را تهدید می‌کند و در نتیجه رهبری و استقلال استراتژیک اروپا در فضای سایبری را تضعیف خواهد کرد؛ بنابراین اتحادیه اروپا به طور فزاینده‌ای برای اعمال حاکمیت در فضای سایبری تلاش می‌نماید. همانطور که امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در سال ۲۰۲۰ اظهار داشت، "آزادی عمل اروپا، مستلزم حاکمیت اقتصادی و سایبری است". همچنین در ژوئیه ۲۰۲۰، شورای اتحادیه اروپا، در مانیفست خود، قصد اتحادیه اروپا را "برای ایجاد حاکمیت دیجیتال و طراحی سیاست " دیجیتال اروپا" اعلام کرد (پارلمان اروپا ۲۰۲۰). در سال ۲۰۲۰، پارلمان اروپا گزارش «حاکمیت دیجیتال برای اروپا» را منتشر کرد که حاکمیت دیجیتال را به عنوان «توانایی اروپا برای عمل مستقل در دنیای دیجیتال تعریف می‌کند و باید بر اساس آن درک شود.

علاوه بر آنچه در فوق در ارتباط با تلاش‌های " درون غربی" برای حرکت به سمت حاکمیت سایبری بیان شد همچنین باید گفت که در خارج از بلوک غرب نیز می‌توان این تلاش‌ها را به نوعی مشاهده نمود. به بیان دیگر؛ رویکرد حاکمیت سایبری غرب محور توسط گروهی از کشور‌های خارج از بلوک غرب، از جمله کشور‌های نوظهوری مانند چین، روسیه، برزیل و آفریقای جنوبی نیز تاحدودی به چالش کشیده شده است. این کشور‌ها استدلال می‌کنند که چارچوب حاکمیت سایبری جهانی موجود، تازه واردان را در مضیقه قرار داده و آن‌ها را محدود خواهد کرد. به عنوان مثال، تعدادی از این کشور‌ها از تصویب کنوانسیون شورای اروپا در مورد جرایم سایبری که به عنوان کنوانسیون بوداپست نیز شناخته می‌شود، خودداری کرده‌اند، یا به این دلیل که در روند تهیه پیش‌نویس شرکت نکرده‌اند و یا به دلیل نادیده گرفتن ادعای حاکمیت دولت در فضای سایبری توسط این کنوانسیون. از طرف دیگر و به خصوص با افشای اطلاعات صورت گرفته توسط ادوارد اسنودن، این کشور‌ها زمنیه‌های بیشتری برای انتقاد از رهبری سایبری ایالات متحده نیز یافته‌اند. چرا که از نظر این کشورها، افشای این اطلاعات به معنای استفاده دوگانه و در عین حال ریاکارانه آمریکا از داده‌های موجود در فضای سایبر است و به همین دلیل، آمریکا دیگر نمی‌تواند به مانند گذشته، مشروعیت خود در این حوزه و رهبری فضای سایبر را حفظ نماید. در هر حال باید گفت که از جمله دگرگونی‌های مهم در فضای سایبر همین مسئله است که هژمونی ایالات متحده در زمینه حکمرانی سایبری هم از درون و هم از بیرون بلوک غرب با موانع و چالش‌های مهمی مواجه شده است.

۲- چین و هنجارسازی سایبری

۱-۲- هنجار‌ها و هنجارسازی در فضای سایبر
یک هنجار بین‌المللی را می‌توان «مجموعه‌ای از استاندارد‌ها برای رفتار مناسب دولت ها» مفهوم‌سازی کرد. به بیان دیگر؛ یک هنجار بین‌المللی را می‌توان به‌عنوان یک " مد " سیاسی بین‌المللی درک کرد که مشخص می‌کند چه رفتاری مناسب و چه چیزی نیست. واقعیت آن است که حکمرانی موثر فضای سایبر به هنجار‌های پذیرفته شده جهانی/ منطقه‌ای نیاز دارد و برای این منظور بازیگران مختلف این عرصه می‌بایست به سمت هنجارسازی در محیط¬های سایبری حرکت نمایند.

تحلیلگران مختلف همواره یک فرایند سه مرحله‌ای را که با عنوان " چرخه زندگی هنجار " معروف شده است و شامل سه مرحله ۱) ساخت و ظهور هنجار ۲) پذیرش هنجار و ۳) گسترش و بین‌المللی شدن هنجار است را بیان و ارائه می‌نمایند. در مرحله اول، جایی که هنجار‌ها شکل می‌گیرند، نقش بازیگران هنجارساز در تعیین هنجار مطلوب و غیر مطلوب بسیار حیاتی است. مرحله دوم که " آبشار هنجار " نیز نامیده می‌شود را می‌توان مرحله " متقاعدسازی " دیگران چه از طریق تصویرسازی‌های درست و مناسب و چه با استفاده از ابزار‌های سازمانی و اجرایی. در این مرحله، تعدادی از بازیگران هنجار‌ها را می‌پذیرند و دیگران را متقاعد نیز می‌کنند که آن‌ها را بپذیرند. در نهایت و در مرحله سوم، هنجار‌ها یک وضعیت بدیهی و روشن به دست می‌آورند، گسترش می‌یابند و بین‌المللی می‌شوند. اگرچه بخش زیادی از فرایند‌های هنجارسازی توسط قدرت‌های بزرگ سایبری و به جهت تامین منافع خود صورت می‌گیرد لیکن این مسئله به این معنا نیست که دیگر بازیگران کوچک و متوسط موجود در فضای سایبر نمی‌توانند به این امر متوسل شوند. به عنوان مثال برخی از مطالعات صورت گرفته توسط آدامسون نسبت به دو کشور هلند و استونی نشان میدهد که کشور‌های کوچک، به ویژه کشور‌های بسیار توسعه یافته در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، نیز می‌توانند به عنوان بازیگران هنجارساز بین المللی تبدیل شده و از منافع آن برای خود اسفاده نمایند.

هرچند عمده تمرکز مطالعات صورت گرفته در راتباط با مفهوم " چرخه زندگی هنجار" بر تجارب کشور‌های غربی در این زمینه بوده است، اما به نظر می¬رسد که بتوان این مفهوم را در ارتباط با دیگر کشور‌ها و به خصوص در ارتباط با تلاش¬های چین برای هنجارسازی بین المللی نیز به کار گرفت.

۲-۲- چین و هنجارسازی سایبری
چین یکی از فعال¬ترین اکوسیستم‌های دیجیتال در جهان را دارد. این کشور دومین اقتصاد دیجیتال بزرگ جهان پس از ایالات متحده است. در سال ۲۰۲۰، تجارت دیجیتال چین به ۲۰۳.۶ میلیارد دلار رسید که ۲۶ درصد از کل تجارت خدمات چین را تشکیل می¬دهد. همچنین باید گفت؛ چین پیشرو در تجاری سازی مدل‌های کسب و کار دیجیتال نیز بوده است. چین در دهه گذشته شاهد ظهور غول‌های فناوری مانند بایدو، علی بابا و تنسنت بوده است. شرکت‌هایی که پتانسیل تغییر شکل اکوسیستم دیجیتال جهانی را تا حدود زیادی ایجاد کرده و همچنین این امکان را برای چین به منظور تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ سایبری و به تبع آن ساخت و گشترش هنجار‌های سایبری هرچند به شکل محدود فراهم آورده است. در همین رابطه، رهبر چین، شی‌جین پینگ در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد؛ ساخت «هنجار‌های مناسب حاکمیت اینترنت» بخش مهمی از استراتژی تبدیل چین به یک قدرت بزرگ سایبری است و از اینرو چین می‌بایست نفوذ و اثرگذاری خود رد فضای سایبری جهانی را افزایش دهد.

همانگونه که بیان شد؛ سنگ بنای موضع هنجاری چین در مورد فضای سایبر، مفهوم "حاکمیت سایبری" است. در واقع باید گفت که مفهوم حاکمیت سایبری هم از جمله بنیان¬های اصلی شکل‌دهنده به سیاست داخلی و دیپلماسی سایبری بین‌المللی چین است که در عین حال در تضاد با رویکرد سایبری آمریکا و همچنین اتحادیه اروپا نیز قرار دارد. مفهوم حاکمیت سایبری برای اولین بار در کتاب سفید سال ۲۰۱۰ چین که رویکرد آن به فضای سایبری را تشریح می‌کرد، به طور برجسته ظاهر شد. چین در این سند تاکید دارد؛ همه کشور‌ها باید در فضای سایبر "بر اساس برابری و منافع متقابل" با یکدیگر همکاری نمایند. در کنفرانس جهانی اینترنت در سال ۲۰۱۵، نیز شی جین پینگ به خطرات عدم اجازه به کشور‌های مستقل برای اداره فضای سایبری خود بر اساس قوانین خود اشاره کرد و بر لزوم احترام به برابری حاکمیت آن‌ها تأکید کرد. علاوه بر این همچنین می‌توان، جامع‌ترین توصیف از مفهوم حاکمیت سایبری را می‌توان در «استراتژی بین-المللی همکاری در فضای سایبر» که در سال ۲۰۱۷ توسط وزارت امور خارجه جمهوری خلق چین منتشر شد، یافت. این سند تاکید می‌کند که اصل حاکمیت، همه جنبه‌های روابط دولت با دولت از جمله فضای سایبری را در بر می‌گیرد، بنابراین «کشور‌ها باید به حق یکدیگر در انتخاب مسیر توسعه سایبری خود، الگوی مقررات سایبری و سیاست‌های عمومی اینترنت احترام بگذارند و در حکمرانی فضای سایبری بین‌المللی در شرایط برابر» و مشارکت کنند. جمهوری خلق چین علاوه بر تاکید بر مفهوم برابری حاکمیتی و حفاظت از حاکمیت دولت در فضای سایبر همچنین بر اصل چندجانبه‌گرایی در حکمرانی سایبری نیز تاکید دارد. علاوه بر تمایل چین به حفاظت از حاکمیت دولت، ترویج رویکرد چندجانبه چین نشان دهنده تمایل این کشور برای به چالش کشیدن موقعیت هژمونیک ایالات متحده در فضای سایبری است. پکن معتقد است که واشنگتن در مدل فعلی حکمرانی سایبری، بیش از حد از قدرت برخوردار است و از اینرو خواستار شنیدن صدای قدرت‌های سایبری جدید در نهاد‌های بین‌المللی مربوط به حاکمیت اینترنت و فضای سایبر است.

چین هنجار‌های سایبری خود را در چندین مجامع چندجانبه و منطقه‌ای به منظور تلاش برای تغییر شکل گفتمان جهانی در مورد حکمرانی سایبری مطرح کرده است. برای مثال، فعالانه از سازمان ملل به عنوان یک پلتفرم سازمانی برای شرکت در بحث هنجاری حاکمیت سایبری استفاده کرده است. چین در کتاب سفید خود در سال ۲۰۱۰ استدلال کرد که "سازمان ملل باید در مدیریت بین المللی فضای سایبر نفوذ بیشتری داشته باشد". در سازمان ملل، چین پیوسته بر اهمیت حاکمیت سایبری و دخالت دولت در حکمرانی سایبری تاکید کرده است. همچنین این کشور در گزارش «ابتکار کمربند و جاده: پیشرفت، مشارکت و چشم‌انداز»، بر اهمیت ایجاد «سیستم حاکمیت بین‌المللی سایبری چندجانبه، دموکراتیک و شفاف» تاکید کرده است. علاوه براین و در حوزه سازمان‌های منطقه‌ای نیز این کشور تلاش کرده تا از چارچوب سازمان همکاری شانگ‌های در این زمینه استفاده نماید. در سال ۲۰۱۱، چین و روسیه به همراه سایر اعضای سازمان (تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان) به طور مشترک سند " رفتار بین المللی برای امنیت اطلاعات" را به سازمان ملل ارائه کردند که الیته این منشور رفتاری که هدف آن شکل دادن به هنجار‌های جدید در فضای سایبر بود، توسط ایالات متحده و برخی از متحدین این کشور مورد پذیرش واقع نشد.

نتیجه‌گیری

در مجموع باید گفت که اگرچه در چند دهه گذشته، حکمرانی سایبری جهانی عمدتا تحت تسلط و سلطه ایالات متحده آمریکا بوده است، اما تغییرات ایجاد شده در فضای سایبر و به خصوص ظهور بازیگران و قدرت‌های بزرگ و متوسط جدیدی مانند جمهوری خلق چین در این حوزه، این موقعیت مرکزی را تا حدود زیادی تحت تاثیر قرار داده است. هر چند و همانگونه که بیان شد؛ اتحادیه اروپا هم برخی اختلافات نگرشی در این زمنینه را با آمریکا دارند، اما در تحلیل نهایی مجموعه بلوک غرب تلاش خواهند کرد تا مقاومت بیشتری در ارتباط با تلاش‌های بازیگران غیرغربی به خصوص چین به منظور هنجارسازی سایبری بین المللی از خود نشان دهند. این مهم تاجایی پیش رفته است که خود تحلیلگران غربی از آن به عنوان " واگرایی میان شرق و غرب " نیز استفاده نموده‌اند.

گزارش خطا
برچسب ها: فضای سایبری
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر