به گزارش پایداری ملی به نقل از ایسنا، فوربس نوشت؛ اندازه اقتصاد یک کشور با تولید ناخالص داخلی آن اندازهگیری میشود. تولید ناخالص داخلی با جمع کردن ارزش همه کالاها و خدمات تولیدشده در مرزهای یک کشور طی یک سال مشخص محاسبه میشود. این آمار شامل ارزش کالاها و خدمات تولیدشده توسط دولت و بخش خصوصی است. تولید ناخالص داخلی معمولا با استفاده از قیمتهای کنونی کالاها و خدمات در بازار اندازهگیری میشود. تولید ناخالص داخلی به عنوان معیار اندازه و قدرت یک اقتصاد و همچنین سطح کلی فعالیت اقتصادی آن کشور استفاده میشود. از تولید ناخالص داخلی اغلب برای مقایسه اقتصاد کشورهای گوناگون و بررسی رشد اقتصادی به مرور زمان استفاده میشود.
چندین روش سنتی برای افزایش تولید ناخالص داخلی وجود دارد.
تشویق نوآوری و کارآفرینی. تشویق مردم به راه اندازی کسب و کار خود و ارائه ایدههای جدید میتواند به ایجاد محصولات و خدمات جدید و افزایش اندازه اقتصاد کمک کند.
ترویج تجارت آزاد. از بین بردن موانع تجارت میتواند امکان مبادله بیشتر کالاها و خدمات را فراهم کند و به افزایش رشد اقتصادی بیانجامد.
سرمایهگذاری در آموزش و پرورش. افراد میتوانند با سرمایهگذاری در آموزش و پرورش، مهارتها و دانش جدیدی را توسعه دهند که به افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی میانجامد.
ایجاد یک محیط کسب و کار حمایتی. یک محیط تجاری حمایتی با قابلیتهایی مانند دسترسی به سرمایه، حمایت نظارتی و نیروی کار ماهر میتواند آغاز و توسعه کسب و کارها را تشویق کند و به رشد اقتصادی بیانجامد.
ترویج توسعه پایدار. توسعه پایدار با در نظر گرفتن عوامل اقتصادی، اجتماعی و محیطی میتواند به رشد اقتصادی بلندمدت کمک کند.
تشویق همکاری و شراکت. با تقویت کردن فرهنگ همکاری و شراکت، تاجران و افراد میتوانند برای ایجاد فرصتهای جدیدی که به رشد اقتصادی میانجامند، با هم کار کنند.
همه موارد فوق متکی به نیروی انسانی ماهر برای افزایش مقیاس اقتصاد است. به طور کلی، جمعیت بزرگتر با اقتصاد بزرگتر مطابقت دارد، زیرا جمعیت بزرگتر میتواند نیروی کار، مصرفکنندگان و تولیدکنندگان بیشتری را فراهم کند و رشد اقتصادی را در پیش داشته باشد. برای مثال، جمعیت بیشتر میتواند امکان تولید تنوع بیشتری از کالاها و خدمات را فراهم کند، زیرا تقاضای بیشتری برای این کالاها و خدمات از سوی جمعیت بزرگتر وجود خواهد داشت. همچنین، جمعیت بزرگتر ممکن است امکان دستیابی به اقتصادهایی را فراهم کند که در آنها با افزایش حجم تولید، هزینه تولید کالا یا خدمات کاهش مییابد.
اگر هوش مصنوعی به این شرایط وارد شود، چه اتفاقی میافتد؟ این گونه جدید چگونه به تولید ناخالص داخلی کمک میکند؟ یکی از راههای اندازهگیری اقتصاد این است که تولید ناخالص داخلی سرانه را در نیروی انسانی ضرب کنیم. بنابراین، اندازه یک اقتصاد به تعداد نیروهای شاغل محدود میشود. اگر تعداد افراد شاغل با گنجاندن موجودات مبتنی بر هوش مصنوعی به عنوان بخشی از نیروی کار نامحدود شود، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ آیا ما به یک اقتصاد بیحدومرز نزدیک میشویم که هیچ محدودیتی برای تولید ناخالص داخلی خود ندارد؟ با یادگیری در مورد تأثیر رباتهای موجود در صنعت، به عنوان گامی کوچک به سوی اقتصاد بیحدومرز مبتنی بر نیروی کار هوش مصنوعی میتوانیم به این موضوع بپردازیم.
رباتها در حال حاضر با چندین روش به اقتصاد کمک میکنند.
افزایش بهرهوری. رباتها میتوانند ۲۴ ساعته بدون خستگی یا نیاز به استراحت کار کنند و در نتیجه، بهرهوری و بازدهی افزایش مییابد. این امر میتواند به افزایش سود مشاغل و کمک به رشد اقتصادی بیانجامد.
ایجاد شغل. اگرچه رباتها ممکن است در مشاغل خاصی جایگزین انسان شوند، اما میتوانند مشاغل جدیدی را نیز در زمینههای گوناگون مانند برنامهنویسی، نگهداری و نظارت ایجاد کنند.
کاهش هزینه. خودکارسازی میتواند از طریق کاهش هزینههای نیروی کار و افزایش کارآیی، به صرفهجویی در هزینه مشاغل کمک کند. این صرفهجویی میتواند در قالب قیمتهای پایینتر به مصرفکنندگان منتقل شود و فعالیتهای اقتصادی را تشویق کند.
افزایش کارآیی. رباتها میتوانند وظایف را سریعتر و دقیقتر از انسانها انجام دهند و بدین ترتیب، به افزایش کارآیی و بهرهوری در صنایع گوناگون کمک کنند. این امر میتواند به افزایش رقابت و رشد اقتصادی بیانجامد.
نوآوری. توسعه و استفاده از رباتها میتواند به نوآوری در حوزه فناوری و پیشرفت در زمینههای گوناگون بیانجامد و رشد اقتصادی را به همراه داشته باشد.
با تعمیم یافتن تأثیر رباتها بر اندازه یک اقتصاد، میتوان گفت که نیروی کار هوش مصنوعی میتواند با افزایش بهرهوری، کاهش هزینههای نیروی کار و بهبود فرآیندهای تصمیم گیری به اقتصاد کمک کند. هوش مصنوعی میتواند دادهها را تجزیه و تحلیل کند، تصمیمات آگاهانه بگیرد و به شرکتها کمک کند تا تصمیمات تجاری بهتری داشته باشند و سود را افزایش دهند.
توسعه و پیادهسازی فناوریهای هوش مصنوعی میتواند شغل ایجاد کند و به تشویق رشد اقتصادی بپردازد. با وجود این، میزان مشارکت نیروی کار هوش مصنوعی در تولید ناخالص داخلی، به عوامل گوناگونی مانند اندازه و پذیرش نیروی کار هوش مصنوعی، نوع وظایف و شرایط اقتصادی کشور بستگی دارد. به طور کلی، ادغام هوش مصنوعی در نیروی کار میتواند افزایش رقابت و رشد مشاغل و اقتصاد را به همراه داشته باشد.
در هر حال، این هنوز یک پرسش پیچیده است که آیا کارکنان هوش مصنوعی باید در تولید ناخالص داخلی حساب شوند یا خیر. از یک سو، کارکنان هوش مصنوعی میتوانند با انجام دادن سریعتر و دقیقتر وظایف نسبت به کارکنان انسانی، به بهرهوری و کارآیی اقتصادی کمک کنند. این کار میتواند افزایش سود و رشد اقتصادی را به همراه داشته باشد. از سوی دیگر، کارکنان هوش مصنوعی نیازی به دستمزد یا مزایا ندارند و به طور مستقیم در مصرف کالاها و خدماتی که اجزای اصلی تولید ناخالص داخلی هستند، مشارکت نمیکنند.
ملاحظات اخلاقی نیز وجود دارند که باید در نظر گرفته شوند. اگر کارکنان هوش مصنوعی در تولید ناخالص داخلی حساب شوند، ممکن است افزایش بیکاری و رکود دستمزد کارکنان انسانی را به همراه داشته باشند. همچنین، این پرسش مطرح میشود که آیا کارکنان هوش مصنوعی باید نهادهایی را همراه با حقوق و حمایتهای مشابه کارگران انسانی داشته باشند یا خیر.
به طور خلاصه، هوش مصنوعی پتانسیل لازم را برای افزایش تولید ناخالص داخلی و نهایتا تبدیل شدن به یک اقتصاد بیحدومرز دارد، اما در نهایت، تصمیمگیری برای به حساب آوردن کارکنان هوش مصنوعی در تولید ناخالص داخلی باید پس از سنجیدن دقیق تأثیرات اقتصادی و اخلاقی بالقوه انجام شود. نتیجه به کار گرفتن گونههای هوش مصنوعی در جهان هر چه باشد، واضح است که ما شاهد تأثیر عملکرد پلکانی آنها بر اقتصاد خواهیم بود.